Faculty Profile

احمد ولی پور
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/06/29

احمد ولی پور

دانشکده منابع طبیعی / گروه جنگلداری

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. ارزیابی طرح جنگلکاری مشارکتی اقتصادی استان کردستان
    1402
    با وجود کاهش قابل ملاحظه مساحت جنگل‌های استان کردستان در سال‌های اخیر، سرانه جنگل در این استان بیشتر از سرانه کل کشور است. با این حال به دلیل عدم توزیع یکنواخت پوشش درختی، برخی مناطق به شدت فقیر از جنگل است. جنگلکاری با گونه‌های بومی و مشارکت مردم محلی در طرحهای جنگلکاری یکی از روش‌های افزایش پوشش درختی است که با اهداف گوناگون تهیه و اجرا شده است. طرح جنگلکاری اقتصادی مشارکتی در چند منطقه در استان کردستان اجرا شده است. این مطالعه با هدف ارزیابی ویژگیهای کمی و کیفی نهال‌ها، درصد زنده‌مانی و موفقیت دو طرح جنگلکاری توارملا (650 هکتار) در سنندج و پارک جنگلی محدوده سد گاوشان کامیاران (545 هکتار) به ترتیب در پنج و سه سال پس از اجرا انجام شد. برای این منظور، با درصد آماربرداری حداقل 10 درصدی، مشخصه‌های زیستی نهالهای مستقر شده شامل قطر یقه، ارتفاع، قطر تاج و شادابی و سلامت نهال‌ها با استفاده از روش ترانسکت آماربرداری شد. علاوه بر تحلیل توصیفی ویژگی‌های نهال‌ها، اثر عوامل فیزیوگرافی بر آنها نیز تجزیه و تحلیل شد. نتایج تجزیه کلاستر و آزمایش فاکتوریل نشان داد که در منطقه توارملا با اکثریت درختان بادام (6/89%)، بنه و سایر گونه‌ها، نهالهای مستقر در جهتهای شمال غربی، شیبهای 30-20 درصد و ارتفاع 2300-2200 متر از سطح دریا عملکرد و شادابی بهتری نسب به سایر نهال‌ها داشتند. در این منطقه 8/66 درصد از حدود 11 هزار چاله آماربرداری شده دارای نهال بود. میانگین قطر، ارتفاع و میانگین قطر تاج نهال‌های توار ملا به ترتیب 2/8 میلیمتر، 7/53 سانتیمتر و 3/39 سانتیمتر اندازه‌گیری شد. بر اساس نتایج، در طرح سد گاوشان نیز با حضور درختان بادام (5/58%)، بنه (3/23%) و سایر گونه‌ها، نهالهای مستقر در جهتهای شرقی، شیبهای 30-20 درصد و ارتفاع 1800-1700 متر سطح دریا مشخصه‌های زیستی و شادابی بهتری داشتند. در این منطقه 1/67 درصد از حدود 64/4 هزار چاله آماربرداری شده دارای نهال بود. میانگین قطر، ارتفاع و میانگین قطر تاج نهال‌های سد گاوشان به ترتیب 8/6 میلیمتر، 37 سانتیمتر و 4/23 سانتیمتر اندازه‌گیری شد. مشاهدات بیانگر این است که در هر دو منطقه چرای دام، خشکیدگی، آفت و آتشسوزی از تهدیدهای مهم نهال‌ها بود. با توجه به یافته‌ها، موفقیت این پروژه‌ها از نظر درصد استقرار تاکنون مناسب بوده است اما مراقبت و نگهداری و آبیاری نهال‌ها در فصل خشک ضروری است. تنوع گونه‌های کاشته شده در این پروژه‌ها قابل قبول نیست و با توجه به غالبیت یک گونه، برخی اهداف طرح از جمله توسعه اکوتوریسم به خوبی محقق نمی‌شود. پیشنهاد می‌شود ارزیابی اجتماعی طرح از دیدگاه جوامع محلی نیز انجام شود. همچنین لازم است پروژه های جنگل کاری در چارچوب طرح های توسعه و مدیریت جامع اراضی به جای طرح های کاملاً مجزا انجام شود.
  2. برآورد زیتوده روی زمینی جنگل با استفاده از تصاویر ماهواره سنتینل-2
    1402
    ارزیابی دقیق زیتوده روی زمینی جنگل (AGB ) برای مطالعات میزان گازهای گلخانه ای، برآورد کربن ذخیره شده در منابع جنگلی، مدل های تغییر آب و هوا و در نتیجه مدیریت پایدار جنگل ها امری ضروری است. زیتوده جنگل بیانگر توان تولید در واحد سطح می باشد. در این پژوهش از داده های تصاویر نوری ماهواره سنتینل 2 برای برآورد زیتوده روی زمینی جنگل در سطح 285 هکتار از جنگل های استان ایلام استفاده شد. 124 قطعه نمونه مربعی شکل به ابعاد 20 در 20 متر به روش تصادفی منظم روی زمین پیاده شد. مشخصه های قطربزرگ و قطر کوچک تاج مجموع 508 پایه درختی (تک پایه و جست گروه) در قطعات نمونه اندازه گیری شدند. بسته به تک پایه و جست گروه بودن پایه های درختی از معادلات آلومتریک مناسب برای محاسبه زیتوده روی زمینی بر اساس مشخصه های اندازه گیری شده استفاده شد. در نهایت مجموع زیتوده روی زمینی جنگل برای همه پایه‌های درختی موجود در هر قطعه نمونه محاسبه شد. به منظور برآورد زیتوده روی زمینی جنگل از تصاویر سنجنده MSI ماهواره سنتینل 2 در سطح‌ تصحیحات L2A استفاده شد. با استفاده از نسبت گیری های طیفی شاخص های گیاهی مرتبط با پوشش گیاهی از باندهای این سنجنده تهیه شدند. نقشه های ارتفاع، شیب و جهت منطقه نیز به عنوان داده های کمکی غیرطیفی برای بررسی امکان برآورد بهتر زیتوده تهیه شدند. در گام بعد ارزش های طیفی متناظر قطعات نمونه از باندهای اصلی، شاخص های گیاهی و داده های کمکی غیرطیفی استخراج شدند. از 70 درصد نمونه ها و روش رگرسیون چندگانه به روش گام به گام برای مدل سازی زیتوده استفاده شد و مدل های حاصل با استفاده از 30 درصد باقیمانده داده ها اعتبارسنجی شدند. نتایج نشان داد که در استفاده از باندهای اصلی به تنهایی، مدل حاصل از دو باند قرمز و مادون قرمز نزدیک با 47/50RMSE= تن در هکتار و 267/0R2= و در استفاده توامان باندهای اصلی و شاخص های گیاهی، مدل حاصل از شاخص پوشش گیاهی RVI با 98/49 RMSE= تن در هکتار و 271/0R2= دقت بالاتری را نشان دادند. استفاده از داده‌های غیرطیفی فیزیوگرافی نیز موجب بهبود نتایج نشد. نتایج نشان داد که برآورد زیتوده با استفاده از تصاویر ماهواره سنتینل2 و استفاده از رگرسیون چندگانه در منطقه مورد مطالعه با دقت قابل قبولی قابل انجام نیست. در گام بعد برآورد زیتوده روی زمینی با استفاده از مدل رگرسیونی جنگل تصادفی نیز انجام شد. نتایج حاصل با میزان 55/0R2= 59/27 RMSE= تن در هکتار نشان از عملکرد بهتر مدل رگرسیون جنگل تصادفی نسبت به مدل رگرسیون خطی چندگانه در برآورد زیتوده روی زمینی جنگل بود.
  3. جایگاه منابع طبیعی استان کردستان در برنامه‌های توسعه جمهوری اسلامی ایران
    1401
    هدف این پژوهش ارزیابی جایگاه و اهمیت منابع‌طبیعی در برنامه‌های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و برنامه‌های عملیاتی (بودجه) استان کردستان و تغییرات آن بود. به منظور مطالعه روند تحولات جایگاه منابع‌طبیعی در بستر مدیریت و برنامه‌ریزی کشور؛ چهار برنامه اخیر توسعه (برنامه‌های 3 تا 6) مورد تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش از اسناد، داده‌ها و اطلاعات آماری سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و اداره برنامه‌ریزی بودجه و هماهنگی طرحهای اداره کل منابع‌طبیعی و آبخیزداری استان کردستان استفاده شد و به روش اسنادی، کتابخانه‌ای، تحلیلی – توصیفی، مقایسه‌ای و ارزیابی محتوا انجام شد. نتایج نشان داد که ساختار برنامه‌های توسعه میان‌مدت کشور، روندی تکاملی را طی ننموده است. در برنامه‌های توسعه هیچ فصل مجزایی به مدیریت منابع طبیعی اختصاص داده نشده است و موضوعات مرتبط با آن در فصل‌های کشاورزی، مدیریت آب و محیط زیست مورد بحث قرار گرفته است. در برنامه‌های چهارم، سوم، پنجم و ششم به ترتیب بیشترین مواد قانونی برنامه به منابع‌طبیعی اختصاص داده شده است. در برنامه سوم، واگذاری اراضی ملی برای طرحهای مختلف و مسائل مربوط به مدیریت مراتع با توجه بیشتری مواجه شده است. مدیریت پایدار جنگل‌ها، تثبیت مالکیت عمومی و ممیزی اراضی منابع طبیعی در برنامه چهارم مورد تاکید قرار گرفت، در حالی که آبخیزداری موضوع اصلی برنامه پنجم و ششم در بین موضوعات منابع طبیعی بود. میزان بودجه بخش مرتع در طول برنامه ها رو به کاهش بود، اگرچه سهم قابل توجهی از بودجه به آبخیزداری به ویژه در برنامه ششم اختصاص یافت. توسعه باغات هم در مناطق کم‌بازده دیم و هم در مناطق شیب‌دار اراضی منابع طبیعی (مرتع و جنگل) به طور معمول در همه برنامه‌ها در نظر گرفته شده بود. عدم توجه به ترویج و آموزش استفاده پایدار از منابع طبیعی و تخصیص بودجه ناکافی به این بخش از نقاط ضعف قابل توجه برنامه‌ها بود. در مجموع در برنامه چهارم نسبت به سایر برنامه‌ها توجه بیشتری به منابع طبیعی شده است. درصد بودجه تحقق یافته در برنامه سوم و چهارم بیشتر از برنامه پنجم و ششم (بیش از 80 درصد در مقابل کمتر از 60 درصد) بود. اگرچه رشد چشمگیر (پنج برابری) مبلغ اسمی بودجه در برنامه ششم در نگاه اول امیدوارکننده است، اما تعدیل تورم نشان داد که بودجه بخش منابع طبیعی به مرور از سال 1379 تا 1400 کاهش یافته است. بنابراین پس از تعدیل، ارزش پولی بودجه برنامه چهارم بیشترین و پس از آن به ترتیب برنامه های سوم، ششم و پنجم قرار گرفتند. مقایسه بودجه بخش مدیریت منابع طبیعی با سایر دستگاه‌های اجرایی کردستان حاکی از کاهش سهم منابع طبیعی از 1.6 درصد به 0.6 درصد از کل بودجه استان طی 20 سال اخیر است.
  4. بررسی اثر تیمارهای پرایمینگ بر جوانه زنی بذر و قدرت گیاهچه بلوط وی ول (Quercus libani) در جنگل های زاگرس شمالی (مطالعه موردی: جنگل های مریوان)
    1401
    جوانه زنی یکی از مهم ترین مراحل رشد گیاه است که در محیط های طبیعی تحت تاثیر تنش-های مختلف قرار می گیرد. این تحقیق به منظور بررسی اثر تعدادی از پرایم های موثر بر جوانه زنی و افزایش کیفیت نهال های تولیدی بذر بلوط وی ول Quercus libani، انجام شد. برای پرایمینگ، از هشت تیمار شاهد، استراتیفیکاسیون، سولفات روی ( g/L5)، اوره ( g/L10)، نیترات پتاسیم (5/1 درصد)، اسید جیبرلیک (mg/L 200)، اسید هیومیک (mg/L 750) و هیدروپرایمینگ استفاده و سپس بذور در گلدان کشت شدند. داده ها، در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تکرار جهت بررسی و مقایسه صفاتی نظیر سرعت جوانه زنی، خشبیت نهال، قطر ساقه چه، طول ساقه چه، وزن خشک ساقه چه، تعداد برگ، سطح برگ (LA)، سطح ویژه برگ (SLA)، وزن خشک برگ، قطر ریشه چه، طول ریشه چه، حجم ریشه چه، وزن خشک ریشه چه، مورد مطالعه قرار گرفتند. در پایان تجزیه و تحلیل داده ها، مقایسه میانگین ها نسبت به شاهد، پاسخ به فرضیات مطروحه و نتیجه گیری با استفاده از مدل های آماری استاندارد انجام شد. بر اساس نتایج، پرایمینگ، کمترین اثر را بر شاخص های صفات برگی (تعداد برگ، LA، SLA و وزن خشک برگ) داشت، به طوری که تنها LA و وزن خشک برگ در سطح 5 درصد با بیشترین تاثیر پذیری از اسید جیبرلیک معنی دار شدند. در صفات مرتبط به ساقه چه، طول و وزن خشک ساقه چه به اسید جیبرلیک و هیومیک اسید به ترتیب در سطوح احتمال 5 و 1 درصد واکنش معنی داری نشان داده اما این تیمارها بر قطر ساقه چه بی اثر بودند. بهترین عملکرد، در نتایج صفات شاخص ریشه چه مشاهده و ثبت شد. در این بخش عملکرد هر چهار صفت طول، وزن خشک، حجم و قطر در سطح احتمال 1 درصد، نسبت به شاهد تحت اثر تیمارهای استراتیفیکاسیون، نیترات پتاسیم و جیبرلیک اسید، معنی دار شدند. بهترین نتایج این تحقیق در صفات سرعت جوانه زنی و خشبیت نهال ها نمود پیدا کرد. بهترین تیمار موثر بر سرعت جوانه زنی و در صفت خشبی شدن نهال ها، توسط هیومیک اسید به دست آمد. در بررسی جدول ضرایب همبستگی، بهترین نتایج مربوط به صفت سرعت جوانه زنی بود. این صفت با اکثر صفات، همبستگی قوی و معنی داری داشت. نکته دیگر همبستگی و تاثیر وزن خشک برگ با وزن خشک ریشه چه و ساقه چه بود. این صفت با هر دو، رابطه مستقیم، اما در سطح معنی داری (1 درصد) با وزن خشک ساقه چه بیشتر مرتبط بود.
  5. پیامد دگرگونیهای اجتماعی-اقتصادی بر نگرش و رفتار جوامع محلی با جنگل
    1400
    پژوهش پیش رو با هدف مطالعه پیامدهای تغییرات اقتصادی- اجتماعی سال های اخیر (از سال 1397 به بعد) بر رفتار و نگرش جوامع محلی با جنگل های زاگرس شمالی و مقایسه میزان وابستگی معیشتی آنها به منابع جنگلی نسبت به سال های گذشته (قبل از وقوع تحولات مذکور) بود. برای این منظور بررسی منابع درآمدی مردم محلی، تعیین سهم جنگل در معیشت آنان، مقایسه آن با سالهای قبل از وقوع تحولات اخیر، مطالعه نگرش ساکنان کنونی منطقه نسبت به جنگل و مقایسه آن با سالهای قبل از وقوع تحولات اخیر و مطالعه رفتار مردم محلی با منابع جنگلی و مقایسه آن با سالهای قبل از وقوع تحولات اخیر صورت گرفت. این پژوهش در بخش آرمرده در طرح ساماندهی گلازنی، که موضوع یک مطالعه کامل آینده پژوهی در سال 1391 بود، انجام شد. تمام ساکنان منطقه شامل 12 روستا و کوخ و 42 خانوار مورد مطالعه قرار گرفتند. متغیرهای تحقیق شامل منابع درآمدی خانوار، هزینه های خانوار، میزان وابستگی معیشتی خانوارها به جنگل و نگرش جامعه محلی به جنگل بود که با از طریق پرسشنامه و مصاحبه با مردم محلی و سرپرستان خانوارها سنجش و اندازه گیری شد. به منظور مقایسه نگرش جامعه محلی در دو مقطع زمانی، آزمون Legacy Dialogs و برای مقایسه درآمدهای ( کل، جنگل و سایر) سال 1391 با سال 1399 پس از تورم زدایی از آزمون t یک نمونه ای استفاده شد. نتایج نشان داد که اکثر پاسخگویان در دامنه سنی 30 تا 40 سال و دارای تحصیلات ابتدایی بودند. جمعیت بیشتر خانوارها 4 و 5 نفره بود. متوسط درآمد ناخالص خانوارها 108 میلیون تومان بود که بیشترین سهم آن متعلق به دامداری (8/47%) بود و سایر درآمدها (5/25%)، جنگل (6/18%) و کشاورزی (5/8%) در رده های بعدی قرار داشتند. از بین منابع بهره برداری شده از جنگل، گیاهان خوراکی و دارویی بیشترین سهم (6/22%) از درآمد را به خود اختصاص داده بود و پس از آن علوفه درختی (گلا)، علوفه کف جنگل و زراعت زیراشکوب قرار گرفت. مازو، سقز و زغال کمترین سهم از درآمدها را در بین محصولات جنگلی داشتند. مقایسه درآمدهای سال 1399 با سال 1391 نشان دهنده افزایش معنی دار درآمد کل و همچنین افزایش معنی دار سهم جنگل در درآمد کل خانوار از 5/6 درصد به 2/18 درصد بود. برخلاف نتایج درآمدها، ارزیابی نگرش مردم محلی در مورد بهره برداری از محصولات جنگلی بیانگر کاهش بهره برداری از این منابع نسبت به گذشته است. تمام پاسخگویان اعلام کردند که نگرش آنها در مورد گلازنی، چرای دام، حفاظت و احیای جنگل، زراعت زیر اشکوب، طرح های توسعه باغات، تبدیل جنگل به زمین کشاورزی و قطع درختان جنگلی در حال حاضر و قبل از بروز تحولات اخیر یکسان بوده است. از نظر پاسخگویان تبدیل زمین و زراعت زیرآشکوب عمدتا به دلیل نیاز مالی و فقر انجام می شود. همچنین گلازنی و چرای دام را کاری سودمند برای جنگل و درختان می دانند که به روش درست و با در نظر داشتن حفاظت جنگل انجام می شود. آنها بر این باور بودند که فقط درختان خشک توسط مردم قطع می شود و با توجه به اهمیت جنگل در تامین معیشت آنها و علاقه به جنگل در حفاظت و بازسازی جنگل با پشتیبانی دولت مشارکت می کنند. از نظر بیشتر مردم محلی، طرح های توسعه باغات درآمدزا هستند و انگیزه مناسبی برای حفاظت جنگل ایجاد می کنند اما باید در اراضی کشاورزی و لکه های خالی داخل جنگل انجام شود.
  6. تخریب منابع طبیعی شهرستان قروه: عوامل و راهکارها
    1400
    در جهان امروز تخریب و نابودی عرصه های طبیعی در اثر استفاده غیراصولی و بدون مدیریت ازجمله مشکلاتی است که جوامع بشری با آن مواجه است. شهرستان قروه در استان کردستان منطقه-ای مهم در تولید محصولات کشاورزی، دامی، منابع معدنی و تولیدات صنعتی است. به سبب تخریب عرصه های طبیعی برای برداشت هرچه بیشتر و رقابت بر سر استفاده هرچه افزون تر و منتفع شدن از این منابع، سبب بروز اثرات و پیامدهای منفی متعددی زیست محیطی شده است. این پژوهش درصدد شناسایی و تجزیه وتحلیل عوامل موثر بر تخریب منابع طبیعی و ارائه راهکارهای مناسب برای مقابله با این عوامل و تعیین اولویت آن ها در شهرستان قروه است. برای این منظور از روش تحقیق علوم اجتماعی و تکنیک های گوناگون برای تهیه ابزار جمع آوری داده ها، شناسایی معیارها و شاخص ها، رتبه بندی عوامل و تصمیم گیری. با استفاده از روش های توصیفی و تحلیلی تصمیم گیری سلسله مراتبی AHP برای واکاوی مسئله استفاده شد. عوامل، معیار ها و زیرمعیارها با نظر کارشناسان خبره نهایی و درخت سلسله مراتبی تشکیل گردید. جهت گردآوری داه ها از پرسشنامه های برای انجام مقایسات زوجی به روش AHP و طیف لیکرت بهره گرفته شد. نتایج نشان داد؛ زیر معیارهای عدم جدیت کافی در برخورد با تخلف و تخریب (وزن 0.537)، روند طولانی رسیدگی به جرائم (وزن 0.515)، عدم حمایت از ضابطین دادگستری در امور جنگل و مرتع، صدور احکام غیر بازدارنده (وزن 0.493)، عملکرد سلیقه ای کارشناسان دادگستری (وزن 0.449)، عدم حمایت قانونی و معیشتی دولت از مامورین حفاظتی (وزن 0.338) و ناکافی بودن ضمانت اجرایی (وزن 0.313) دارای بالاترین رتبه ها و 7 معیار صدور پروانه چرای بدون ضابطه (وزن 0.014)، ناسازگاری برخی طرح ها با اکوسیستم مرتعی (وزن 0.014)، عدم رعایت اصول بهره برداری (وزن 0.017)، عدم توجه کافی به بستر اجتماعی در تهیه طرح (وزن 0.017)، عدم شناسایی ظرفیت برداشت منابع (وزن 0.017)، روش نامناسب بهره-برداری (وزن 0.017) و عدم انطباق مدت زمان چرای مجاز با واقعی (وزن 0.018) با پایین ترین رتبه یا وزن در تخریب منابع طبیعی شهرستان برآورد گردیدند. در این راستا راهکارهایی جهت مقابله با تخریب منابع طبیعی منطقه پیشنهاد و نهایی شد و در پایان بعد از اخذ نظر کارشناسان و رتبه بندی آنها با استفاده از پرسشنامه، تعداد 4 راهکار مربوط به هریک از عوامل اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، فنی، سیاسی-اداری، قانونی و طبیعی بعد از تجزیه و تحلیل و محاسبه نمره جذابیت نهایی به عنوان راهکارهای برتر مقابله با عوامل تخریب منطقه شناسایی گردیدند. با توجه به اینکه این پژوهش عوامل موثر در تخریب منابع طبیعی شهرستان را شناسایی و جهت مقابله با آن راهکارهای لازم را ارائه نموده است، امید است که بتواند کمک حال مدیران در حل مشکلات زیست محیطی منطقه قرار گیرد.
  7. بررسی تغییرات نمایه های ساختاری جنگل بعد از آتش سوزی (مطالعه موردی: جنگل های سروآباد)
    1400
    آتش سوزی یکی از عوامل اصلی تاثیرگذار بر بوم سازگان جنگل می باشد. هدف اصلی پژوهش پیش رو، بررسی پاسخ گونه های بلوط به آتش سوزی در جنگل های شهرستان سروآباد در استان کردستان است. برای انجام این پژوهش، سه منطقه جنگلی سوخته با بازه های زمانی دوسال، چهارسال و ده سال بعد از آتش سوزی و شرایط فیزیوگرافی تقریباً مشابه انتخاب شدند. در هر منطقه، با استفاده از دستگاه GPS، توده ای با مساحت 4 هکتار برای انجام این پژوهش برداشت گردید. در توده های انتخاب شده، برای تمام درختان سوخته، با انجام آماربرداری صد در صد، تعداد جست های بوجود آمده بعد از آتش سوزی به تفکیک نوع جست (ریشه جوش و ساقه جوش) ثبت شد. در هر جست گروه، قطر قطورترین جست و ارتفاع جست غالب تولیدشده بعد از آتش سوزی و قطر یقه کنده مادری اندازگیری شد. بر اساس یافته های این پژوهش، اختلاف معنی داری در سطح خطای یک درصد بین فراوانی جست های ریشه جوش و ساقه جوش بوجود آمده بعد از آتش سوزی در سه توده بررسی شده وجود دارد. در توده های بررسی شده، فراوانی جست های ریشه جوش به طور معنی داری از جست های ساقه جوش بیشتر است. در سه توده بررسی شده، اختلاف معنی داری بین گونه های برودار، مازودا و وی ول از لحاظ تعداد جست های ریشه جوش وجود داشت و بیشترین تعداد جست تولید شده برای گونه برودار ثبت شد. براساس نتایج، قطر جست غالب در سه توده دارای اختلاف معنی دار می باشد. از لحاظ رویش قطری بین سه توده تفاوت معنی داری مشاهده نشد. ارتفاع جست های غالب تولیدشده پس از آتش سوزی در توده های بررسی شده، دارای اختلاف معنی دار بود. بیشترین (3/2) و کمترین ارتفاع (4/1 متر) جست غالب به ترتیب مربوط به توده های ماضی بن و دگاگا بوده و مقدار آن در توده سروآباد 6/1 متر می باشد. نتیجه مقایسه رویش قطری، نشان دهنده نبود اختلاف معنی دار بین تود های بررسی شده از نظر این نمایه می باشد. اختلاف رویش ارتفاعی جست های غالب تولیدشده پس از آتش سوزی در توده های بررسی شده از لحاظ آماری متفاوت است. نتایج این پژوهش نشان داد، گونه های بلوط به ویژه گونه برودار بدلیل توانایی جست دهی (ریشه جوش و ساقه جوش) بالا، توانایی بازسازی جنگل را بعد از آتش سوزی دارند. نتایج مربوط به رویش های قطری و ارتفاعی جست های غالب تولید شده پس از آتش سوزی نمایان گر بازسازی سریع این گونه ها پس از آتش سوزی است. انجام دخالت های جنگل شناسی در توده های سوخته می تواند تضمین کننده بقای آنها باشد.
  8. ارزیابی پیامد های آتش سوزی در جنگل های زاگرس (مطالعه موردی: استان کرمانشاه)
    1399
    یکی از عوامل بسیار مهم که همواره حیات جنگل های زاگرس را با تهدید مواجه کرده؛ آتش سوزی است. اثرات آتش سوزی، صرف نظر از منشاء پیدایش (طبیعی یا مصنوعی)، با توجه به شرایط اقلیم محلی، شدت و مدت زمان آتش سوزی، پوشش علفی کف جنگل و شرایط رویشگاه جنگلی در نقاط مختلف زاگرس بسیار متفاوت است. در این پژوهش، جهت ارزیابی پاسخ گونه بلوط ایرانی به آتش سوزی، سه توده جنگلی با شرایط فیزیوگرافی تقریباً مشابه، واقع در قلعه گاه، قوری قلعه و چالابه در استان کرمانشاه با سابقه آتش سوزی اتفاق افتاده بترتیب در 5، 10 و 15 سال اخیر، انتخاب گردید. محدوده سه توده انتخاب شده هر کدام به میزان 2 هکتار، با استفاده از دستگاه GPS برداشت گردید. در توده های انتخاب شده با انجام آماربرداری صد در صد، گونه و قطر درختان سوخته، تعداد و نوع (ریشه جوش یا ساقه جوش) جست های بوجود آمده پس از آتش سوزی، قطر و ارتفاع جست های غالب در هر جست گروه و دو قطر عمود بر هم تاج برای هر جست گروه اندازه گیری شد. فراوانی جست های ریشه جوش و ساقه جوش، قطر، ارتفاع، رویش های قطری و ارتفاعی جست های غالب بوجود آمده پس از آتش سوزی، سطح تاج و رویش سطح تاج جست گروه ها، محاسبه و در توده های بررسی شده مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد، گونه بلوط ایرانی، با تولید جست های ریشه جوش و ساقه جوش نسبت به آتش سوزی در جنگل واکنش نشان می دهد. فراوانی جست های ریشه جوش تولید شده پس از آتش سوزی به طور معنی داری (در سطح خطای یک درصد) از فراوانی جست های ساقه جوش بیشتر است. اختلاف بین توده های بررسی شده از نظر نمایه قطر جست های تولید شده پس از آتش سوزی، در سطح خطای پنج درصد معنی دار است. بررسی آماره های رویش قطری جست های غالب تولید شده پس از آتش سوزی، نشان دهنده نبود اختلاف معنی دار بین توده ها از نظر این نمایه می باشد (0.058= P). مقایسه ارتفاع جست های غالب تولید شده پس از آتش سوزی در توده های بررسی شده، نشان دهنده اختلاف معنی دار بین آنها از نظر این مشخصه در سطح خطای پنج درصد می باشد (0.05> P). رویش ارتفاعی جست های غالب تولید شده پس از آتش سوزی در توده های بررسی شده، از اختلاف معنی دار در سطح خطای یک درصد برخوردار است (0.01> P) و مقایسه سطح تاج جست های تولید شده پس از آتش سوزی بر نبود اختلاف معنی دار بین توده ها از نظر این مشخصه دلالت داشت (0.616= P). گونه بلوط ایرانی به دلیل قدرت جست دهی بالا، با تولید جست های ریشه جوش و ساقه جوش نسبت به آتش سوزی واکنش نشان می دهد. نتایج بررسی رویش های قطری، ارتفاعی و سطح تاج جست های غالب تولید شده پس از آتش سوزی، بیانگر توان بازسازی این گونه در توده های سوخته می باشد.
  9. ارزیابی برش بهداشتی در مهار زوال بلوط در جنگل های استان کرمانشاه (مطالعه موردی: شهرستان گیلان غرب)
    1399
    جنگل ها از مهم ترین عناصر ترسیب کننده کربن، تعدیل آب وهوا و منابع اصلی تامین و تغذیه آب های زیرزمینی و سطحی هستند. با توجه به تغییرات اقلیمی، گسترش آفات و بیماری ها و همچنین فشار بیش ازاندازه بهره برداران از این منابع با ارزش، کمیت و کیفیت آن روبه افول است. از این رو حفاظت و مدیریت آن امری ضروری است. بدین منظور در پژوهش حاضر اثرات برش بهداشتی اجرا شده در سال 1392 به منظور کنترل آفات و بیماری ها در جنگل های بلوط سامان عرفی قمر آلی در شهرستان گیلانغرب استان کرمانشاه، پس از گذشت 5 سال از نظر ویژگی های کمی و کیفی جست ها و جست گروه های تولیده شده ارزیابی شد. به این ترتیب ویژگی های قطر کنده مادری، تعداد جست، قطر و ارتفاع جست، قطر و مساحت جست گروه، شادابی جست و میزان سرچر شده اندازه گیری و ثبت شد. تجزیه و تحلیل آماری برای مطالعه اثر قطر کنده مادری بر ویژگی های جست دهی، توصیف وضعیت جست دهی و تحلیل همبستگی ویژگی های جست دهی انجام شد. نتایج نشان داد که 91% پایه های قطع شده حداقل یک جست تولید کردند و در پایه هایی که عامل خسارت در آن ها صرفاً آفت بود، توانایی جست دهی بالاتری نسبت به پایه های بیمار مشاهده شد. به طور متوسط در هر جست گروه 2/4 جست وجود داشت که میانگین قطر و ارتفاع غالب آنها با گذشت چهار سال از آغاز جست دهی، به ترتیب 2 و 20 سانتیمتر بود. بررسی اثر قطر کنده مادری نشان داد که بیشترین تعداد جست در طبقه قطری 15-10 و بیشترین قطر و ارتقاع جست در کنده های با قطر 25-20 سانتیمتر بود. میانگین قطر و مساحت تاج جست گروه به ترتیب 48 سانتیمتر و 41/0 متر مربع بود و بیشترین مقدار این ویژگی ها در کنده های با قطر 25-20 سانتیمتر مشاهده شد. با توجه به وجود چرای دام در منطقه، آثار سرچر شدن در بیشتر جست ها وجود داشت اما 78% آنها در گروه شاداب و خیلی شاداب قرار داشتند. تحلیل همبستگی بیانگر اهمیت زیاد قطر کنده در تعیین ویژگی های جست دهی مانند تعداد جست، قطر، ارتفاع و مساحت تاج آنها بود، به طوری که هر چه قطر کنده بیشتر باشد اثر مثبت و معنی داری بر این ویژگی ها دارد. این پژوهش نشان داد که قطع درختان بلوط آلوده به بیماری و آفت در شرایطی که با تیمارهایی مانند تاجبری قابل احیا نیست، قطع می تواند یک دخالت مدیریتی مناسب باشد. چرا که حداقل از گسترش بیماری جلوگیری می کند و همچنین پایه شاخه زاد دیگری در جنگل جایگزین می شود. با توجه به نتایج این تحقیق به منظور حفظ توانایی جست دهی، ضروری است قطع درختان به تاخیر انداخته نشود و در هر مرحله کارشناسان متوجه بیماری شدید درختان شدند، بهتر است قطع انجام شود.
  10. جایگاه قانونی بهره برداری های جوامع محلی از منابع جنگلی زاگرس (مطالعه موردی: جنگل های شهرستان بانه، استان کردستان)
    1399
    بهره برداری به عنوان یکی از ماموریت های چهارگانه سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری نقش مهمی در مدیریت منابع طبیعی کشور دارد. بهره بردرای سنتی و محلی تولید و خدمات جنگل از گذشته تا به امروز به ویژه توسط روستاییان انجام شده است. با شکل گیری نخستین سازمان رسمی برای مدیریت جنگلها تلاش ها برای قانونمند کردن بهره برداری ها آغاز شد و در این راستا قوانین، آیین نامه و دستورالعمل های مختلف تصویب و اجرا شده است. با این حال برخی از بهره برداری ها در چارچوب قانون انجام نمی شود و منجر به شکل گیری دعاوی حقوقی در مراجع قضایی می شود. این مساله به چالش بزرگی بین مردم و مدیریت رسمی تبدیل شده است. هدف این پژوهش، مطالعه پرونده های بهره برداری غیر قانونی (تخریب-تصرف و تخلف) در جنگل های زاگرس شمالی در شهرستان بانه به منظور تجزیه و تحلیل عوامل کلیدی دعاوی مذکور بود. در این مطالعه با استفاده روش اسنادی، 132 پرونده تخریب-تصرف و تخلف ده سال اخیر (1398-1388) از روستاهای مختلف شهرستان مطالعه شد. ویژگی ها و عوامل کلیدی دعاوی شامل عوامل مربوط به متهم/ مجرم و عوامل مربوط به فرایند دادرسی از پرونده ها استخراج و تجزیه و تحلیل شد. نتایج به تفکیک پرونده های تخریب-تصرف و تخلف ارائه شد. بر اساس آن ویژگی هایی مانند سن، جنسیت، وضعیت تاهل، سواد، تعداد اعضای خانوار، دفعات تکرار جرم، وضعیت مالی، جایگاه اجتماعی و شغل متهم/مجرم مشخص شد. همچنین عوامل مربوط به فرایند دادرسی مانند فاصله محل وقوع جرم تا شهر، تا جاده، تا زمین های کشاورزی، مساحت اراضی ملی و کشاورزی روستای محل جرم، وضعیت سند، ویژگی های فیزیوگرافی محل وقوع جرم (شیب و ارتفاع از سطح دریا)، شیوه اطلاع از وقوع جرم، نوع بهره برداری انجام شده، کاربری فعلی اراضی، تعداد و نوع مواد قانونی مورد استناد در دادرسی، نوع مجازات تعیین شده، مراحل تجدیدنظر خواهی، مدت زمان دادرسی و میزان جریمه نقدی تعیین شده نیز تجزیه و تحلیل شد. با توجه به موضوع و محتوای پرونده ها پیشنهاد شد اطلاع رسانی جرم های بهره-برداری جنگل، آموزش و ترویج ارزش منابع طبیعی، افزایش گشت زنی و مراقبت، نظارت بیشتر بر پروژه های عمرانی، کوتاه نمودن فرایند دادرسی و ایجاد دادسرای تخصصی منابع طبیعی و محیط زیست در دستور کار دستگاه های متولی قرار گیرد. تاکید می شود؛ توجه و اهتمام به جلب مشارکت عملی و واقعی مردم در حفاظت، احیا و بهره بردرای جنگل در چارچوب طرح های جنگلداری ضروری است. علاوه بر این، در نظر گرفتن نیازهای معیشتی جوامع محلی و بهره گیری از ظرفیت های قانونی می تواند نقش مهمی در حل و فصل برخی از دعاوی ایفا کند.
  11. روند تغییرات نمایه های زیست سنجی و زادآوری درختان بلوط در جنگل کوچر، شهرستان بانه
    1399
    جنگل های بلوط غرب واقع در رشته کوه های زاگرس، با سطحی معادل 5.5 میلیون هکتار، بیشترین سهم (40 درصد) از جنگل های ایران را به خود اختصاص داده و تاثیر مهمی در تامین آب، تنظیم شرایط آب و هوایی و برقراری تعادل اقتصادی- اجتماعی کشور دارند. پژوهش پیش رو با هدف بررسی روند تغییرات نمایه های زیست سنجی در جنگل کوچر، شهرستان بانه انجام شد.جهت دستیابی به این هدف، جنگل مورد پژوهش با مساحت 4559 هکتار در جنوب غربی شهرستان بانه و در حوزه آرمرده انتخاب شد. تعداد 50 قطعه نمونه دائم پیاده شده بعد از 14 سال (1398-1384)، بازیابی شدند. پس از مشخص شدن مرکز قطعه نمونه، بازیابی درختان در داخل هر قطعه نمونه در انتهای دوره (1398) با استفاده از آزیموت و فاصله درختان نسبت به مرکز قطعه نمونه که در ابتدای دوره (1384) ثبت شده بود؛ انجام شد. در کل قطعه نمونه ها درختان با قطر برابر سینه مساوی و بزرگتر از 5 سانتی متر، اندازه گیری شده و پایه های چوبی دارای قطر کمتر از 5 سانتی متر به عنوان زادآوری در دو طبقه ارتفاعی کمتر و بیشتر از 2 متر به تفکیک گونه ثبت گردید. در هر قطعه نمونه، نمایه های ارتفاع کل و دو قطر عمود بر هم تاج، برای درختان شاهد (نزدیک ترین درخت به مرکز قطعه نمونه و قطورترین درخت داخل قطعه نمونه)، ثبت شدند. مقایسه ی الگوی پراکنش درختان در طبقه های قطر، ارتفاع و تاج پوشش با استفاده در ابتدا و انتهای دوره مورد مقایسه قرار گرفتند. نرخ مرگ و میر درختان (قطع شده و خشک شده) و همچنین زادآوری به تفکیک گونه ها وکل ثبت شدند. نتایج نشان داد که میانگین رویش قطری درختان (بدون لحاظ نمودن گونه) 2.41 میلی متر در سال، میانگین رویش ارتفاعی 12.59 سانتی متر در سال و میانگین رویش سطح تاج 10.22 متر مربع در سال می باشد. نتایج نشان داد که در ابتدا و انتهای دوره (1398-1384)، بین الگوی پراکنش درختان در طبقه های قطر برابر سینه و سطح تاج اختلاف معنی دار است اما در طبقه های ارتفاع کل اختلاف معنی داری وجود ندارد.
  12. نقش زنان روستایی در مدیریت منابع طبیعی (مطالعه موردی: منطقه چهارزبر، کرمانشاه)
    1399
    هدف اصلی این پژوهش شناسایی نقش زنان در فعالیت های مختلف مرتبط با مدیریت منابع طبیعی در روستاهای جنگلی کرمانشاه است. برای انجام این مطالعه چهار روستای چهار زبر، ده سفید، گوهرآباد و کاشنبه لک در بخش ماهیدشت کرمانشاه انتخاب شد. جامعه آماری تحقیق تمام زنان ساکن این روستاها به تعداد 153 نفر بود. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف تحقیق، این پژوهش با روش پیمایشی انجام گرفت و ابزار اصلی مورد استفاده برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز پرسشنامه بود. مشخصات عمومی خانوار و ویژگی-های فردی پاسخگویان، نقش زنان در فعالیت های مختلف، نقش زنان در مدیریت و تصمیم گیری درآمدها و نحوه هزینه کرد و ارزیابی میزان شناخت زنان روستایی در مورد منابع طبیعی (جنگل ها و مراتع) پیرامون محل زندگی خود در چارچوب پرسشنامه ها ارزیابی شد. فعالیت های روستایی در 11 محور شامل خانه داری، کشاورزی، دامداری، سبزیکاری، باغداری، پرورش مرغ، منابع طبیعی، فعالیت های اجتماعی، اوقات فراغت، فعالیت های مذهبی و سایر فعالیت ها طبقه بندی شد. در هر کدام از این زمینه ها، فعالیت-های مرتبط تا حد امکان مشخص شد و برای هر فعالیت سه ویژگی زمان صرف شده، تکرارپذیری و افراد مشارکت کننده به صورت خوداظهاری از زنان سوال شد. نتایج نشان داد که میانگین سن زنان شرکت کننده در تحقیق 46 سال، یک سوم آنها بیسواد بوده و با میانگین اقامت 38 سال، رضایتمندی زیادی از زندگی در روستا و تمایل کم به مهاجرت داشتند. نزدیک دو سوم خانوارها در طقه درآمدی پایین یا متوسط قرار داشتند و راهبرد اصلی تامین معیشت آنها کشاورزی – دامداری بود. بعد خانوار در این منطقه 3/3 بود و ارتباط همه آنها با اداره منابع طبیعی کم و خیلی کم بود. بر پایه زمان نرمال شده مشخص شد که بیشترین میانگین زمان صرف شده روزانه در فعالیت های خانه داری به آشپزی، در کشاورزی به وجین، در سبزیکاری به برداشت، در پرورش مرغ به مراقبت از جوجه ها، در باغداری به حفاظت باغ، در دامداری به فراوری مواد لبنی، در منابع طبیعی به جمع آوری قارچ و گیاهان خوراکی، در اجتماعی به همیاری، در مذهبی به مراسم ها و در اوقات فراغت به دیدن تلویزیون اختصاص می یابد. بر این اساس بیشترین زمان فعالیت زنان به ترتیب در خانه داری، دامداری و فراغت بود و منابع طبیعی در رده پنجم فعالیت های زنان قرار گرفت. بر پایه نتایج، زنان فقط در 27% فعالیت های منابع طبیعی نقش داشتند، در حالی که در همه کارهای پیش بینی شده در محورهای خانه داری، دامداری و مرغداری فعالیت می کردند. یافته ها بیانگر این بود که بیشتر زنان کارهای روزمره را با مشارکت و همکاری همه اعضای خانواده، سایر زنان و همسران خود انحام می دادند و پسران کمترین همکاری را با مادران خود در انجام فعالیت ها داشتند. در بخش منابع طبیعی درصد بسیار بالایی از فعالیت ها (7/96%) با مشارکت دیگران انجام می شد. زنان روستایی آشنایی زیادی با گونه های جنگلی و مرتعی و اهمیت جنگل و مرتع داشتند و کمترین شناخت آنها در مورد تعاونی های منابع طبیعی و روش مالکیت بود. به طور کلی میزان شناخت زنان از منابع طبیعی (با میانگین رتبه های طیف لیکرت 45/2) متوسط و متمایل به کم بود و 30 درصد آنان شناخت خیلی کمی نسبت به آیتم های مختلف منابع طبیعی داشتند. در مورد نقش های مدیریتی و تصمیم گیری زنان، میانگین تعداد زنان حاضر در همه فعالیت های دارای شرایط بازاریابی و فروش محصولات، حدود 63 نفر بود و میانگین حضور آنها در بازاریابی و فروش 23 نفر بود. یافته ها نشان داد که زنان روستایی در بخش کشاورزی و دامداری بیشترین و در بخش هایی مانند منابع طبیعی کمترین اختیار را در زمینه تصمیم گیری در مورد درآمدها و هزینه ها داشتند. تحلیل همبستگی نشان داد که از بین ویژگی های فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان، سن، فعالیت مذهبی و تمایل به مهاجرت دارای رابطه منفی و زمان فعالیت دارای رابطه مثبت و معنی داری با نقش در مدیریت و تصمیم گیری منابع طبیعی هستند. متغیرهای سن، مدت اقامت در روستا و تمایل به مهاجرت نیز رابطه منفی و معنی داری با زمان فعالیت در بخش منابع طبیعی داشتند. زنانی که فعالیت مذهبی بیشتر و تمایل بیشتری به مهاجرت از روستا داشتند شناخت آنها از منابع طبیعی کمتر بود. بر عکس هر چه زمان فعالیت زنان در بخش منابع طبیعی بیشتر بود و نقش بیشتری در مدیریت و تصمیم گیری برعهده داشتند، شناخت آنها از منابع طبیعی به طور معنی داری بیشتر بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که عامل تعیین کننده هم در مدیریت و هم در شناخت منابع طبیعی میزان فعالیت در این بخش است و سایر ویژگی ها اثر کمتری بر این متغیرها دارند. در پایان پیشنهاد شد که به منظور بهره گیری از پتانسیل های ویژه زنان در مدیریت منابع طبیعی به ویژه در بخش حفاظت، مشارکت آنان به صور
  13. راهبردهای مدیریت منابع طبیعی شهرستان دیواندره
    1398
    مدیریت منابع طبیعی به عنوان یک اکوسیستم پیچیده با دست اندرکاران متنوع، با چالشهای ویژه ای همراه است. خواسته های گوناگون و در اغلب موارد متناقض گروه های مختلف، تغییرات آب و هوایی، وابستگی معیشتی جوامع محلی و شرایط جدید سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ضرورت بازنگری در روشهای مدیریت را گریزناپذیر می کند. این پژوهش با هدف تدوین راهبردهای مدیریتی برای بهبود و ارتقای مدیریت منابع طبیعی شهرستان دیواندره با استفاده از رویکرد فرایند برنامه ریزی راهبردی بود. در این راستا ضمن شناسایی عوامل درونی و بیرونی موثر و تعیین موقعیت راهبردی منابع طبیعی شهرستان، راهبردهای مدیریتی مناسب برای این منابع ارائه شد. این مطالعه با روشهای تحلیلی و توصیفی از طریق بررسی کتابخانه ای و فعالیتهای میدانی انجام و از پرسشنامه های ساختار یافته در چند مرحله برای جمع آوری داده ها استفاده شد. دست اندرکاران متشکل از گروه های مختلف موثر بر منابع طبیعی شامل کارشناسان مدیریت اداری - سیاسی شهرستان، کارشناسان فنی منابع طبیعی اداره کل استان و شهرستان، نمایندگان جوامع محلی، نمایندگان سازمانهای مردم نهاد شهرستان، کارشناسان مرکز تحقیقات و اعضای هیات علمی دانشگاه در انجام تحقیق و تکمیل پرسشنامه ها مشارکت نمودند. پس از تدوین بیانیه ماموریت منابع طبیعی دیواندره، لیست عوامل داخلی (قوتها و ضعفها) و خارجی (فرصتها و تهدیدها) موثر بر آن تهیه شد. ارزیابی عوامل داخلی (IFE) و عوامل خارجی (EFE) توسط دست اندرکاران انجام و عوامل بر اساس نمره اختصاص یافته، رتبه بندی شد. ماتریس داخلی – خارجی بر پایه ارزیابی عوامل چهارگانه نشان داد که مدیریت منابع طبیعی شهرستان در موقعیت راهبردی پدافندی قرار دارد. با توجه به این موضوع، ماتریس سوات (SWOT) برای شناسایی راهبردهای سازگار در فضای ضعفها و تهدیدها (WT) تشکیل و منجر به فرموله شدن شش استراتژی برای مدیریت منابع طبیعی دیواندره شد. ارزیابی جذابیت راهبردهای ارائه شده با استفاده از ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی (QSPM) نشان داد که "نهادینه کردن مشارکت واقعی تمام دست اندرکاران (با تاکید بر جوامع محلی، سازمانهای غیر دولتی) در فرایند تصمیم گیری و برنامه ریزی" و "انجام برنامه ها، طرحها و پروژه ها مطابق دستورالعملهای ابلاغی اداره کل" به ترتیب دارای بیشترین و کمترین اولویت در اجرا هستند. بر پایه یافته های این پژوهش مشخص شد که رویه مدیریتی کنونی منابع طبیعی دیواندره مورد پذیرش دست اندرکاران نیست و تغییر رویکرد مدیریت به سمت بهره برداری از مشارکت دست اندرکاران به ویژه جوامع محلی، ارتقای ابعاد داخلی منابع طبیعی (نیروی انسانی، امکانات و دانش) و تقویت ارتباطهای بین بخشی ضروری است.
  14. ارزیابی الگوهای بهره برداری سنتی در جنگل های زاگرس شمالی: راهبردهایی برای بهبود مدیریت جنگل
    1398
    جنگلهای زاگرس از گذشته های دور جزو سکونتگاه های انسانی بوده و امروزه نیز یکی از مراکز جمعیتی پرتراکم کشور است. جمعیت زیادی در این جنگلها در روستاهای کوچک و بزرگ زندگی می کنند که معیشت خود را به شکلهای مختلف بهره برداری از جنگل (فروش انواع فراورده های چوبی و غیر چوبی جنگل، چرای دام و بهره برداری علوفه) تامین می کنند. روشها و میزان بهره برداری سنتی از جنگل در بسیاری از مناطق به درستی شناسایی نشده است، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری هم بسیاری از این بهره برداریها را به رسمیت نمی شناسد و اقدامات زیادی هم برای جلوگیری از آن انجام داده است. با این حال در سالهای اخیر با توجه به شرایط اجتماعی اقتصادی و تغییر نگرش این سازمان، رویکرد تعاملی تا حدی جایگزین رویکرد تضاد و تقابل با جوامع محلی شده و بر این اساس سیاستهای مدیریت مشارکتی توسعه یافته است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و ارزیابی جایگاه راهبردی مهمترین الگوهای بهره برداری از جنگلهای زاگرس شمالی، تعیین عوامل موثر بر آنها و در نهایت شناسایی و رتبه بندی راهبردهای مدیریتی برای بهبود مدیریت الگوهای بهره برداری بود. برای این منظور از چارچوب فرایند مدیریت راهبردی استفاده شد که بر پایه آن در گام نخست در پنج شهرستان جنگلی واقع در منطقه زاگرس شمالی (پیرانشهر، سردشت، بانه، مریون و سروآباد) روستاهای هدف انتخاب شدند. برای انتخاب روستاها از نظر کارشناسان اداره منابع طبیعی هر شهرستان و مشاهده و جستجوی محلی استفاده شد. به این ترتیب در هر شهرستان تعداد ده روستا (در پیرانشهر چهار روستا) با وابستگی معیشتی به جنگل، انتخاب و در هر روستا پنج خانوار که بیشترین ارتباط را با جنگل داشتند، به روش گلوله برفی انتخاب شد. علاوه بر روستاییان، گروههای دیگر دست اندرکاران شامل کارشناسان اداره منابع طبیعی شهرستانها، اعضای هیات علمی دانشگاهها و مرکز تحقیقات منابع طبیعی و سازمانهای غیر دولتی عضو جامعه آماری پژوهش بودند. شناسایی انواع و روشهای غالب بهره برداری از جنگل نیز به طور مداوم و همزمان با تعیین نمونه آماری و مشارکت کنندگان در تحقیق صورت گرفت. به منظور ارزیابی وضعیت اجتماعی – اقتصادی جامعه محلی از ابزارهای پرسشنامه نیمه ساختاریافته و مصاحبه با سرپرست خانوارهای روستایی استفاده شد. در گام بعدی در راستای اجرای فرایند مدیریت راهبردی، پرسشنامه هایی در چند مرحله تهیه شد و به وسیله آنها لیست عوامل داخلی و خارجی موثر بر هر کدام از بهره برداریها و ارزیابی این عوامل، ماتریس داخلی –خارجی، تعیین موقعیت راهبردی، آنالیز سوات و تعیین و اولویت بندی راهبردهای مدیریتی برای انواع بهره برداریها با استفاده از ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی (QSPM) از دیدگاه گروه های مختلف دست اندرکار انجام گردید. بر پایه یافته ها شغل اول بیشتر روستاییان شرکت کننده در این تحقیق در بانه و پیرانشهر دامداری، در سردشت و مریوان کشاورزی و در سروآباد شغل آزاد بود. منابع معیشتی روستاییان در سه گروه محصولات جنگلی، دامداری و سایر طبقه بندی شد و بیشترین و کمترین سود کل به ترتیب در خانوارهای روستاهای بانه و سروآباد مشاهده شد. بیشترین سود محصولات جنگلی مربوط به شیره سقز بود که در روستاهای مریوان به دست می آمد؛ در حالی که دامداری در روستاهای پیرانشهر رونق چشمگیری را نشان می داد. در این پژوهش الگوهای بهره برداری غالب در جنگلهای زاگرس شمالی شامل گزوگیری، گال مازوج، بذر بلوط، گلازنی-چرای دام، سقزگیری، زغالگیری، هیزم-سوخت، محصولات غذایی-دارویی و گردشگری طبیعت بودند که لیستی از عوامل داخلی (قوتها و ضعفها) و عوامل خارجی (فرصتها و تهدیدها) برای هر کدام از آنها تدوین شد. با ارزیابی عوامل داخلی و خارجی توسط دست اندرکاران، به کمک ماتریس داخلی خارجی، موقعیت راهبردی هر کدام از روشهای بهره برداری مشخص شد که بر اساس آن موقعیت تمام الگوهای بهره برداری در حالت پدافندی قرار گرفت. به این معنی که در الگوهای بهره برداری از جنگلهای زاگرس شمالی ضعفها بر قوت و تهدیدها بر فرصتها برتری دارد. بر پایه این نتایج راهبردهای متناسب با این موقعیت در سه حالت خوشبینانه، حد واسط و بدبینانه برای مدیریت آینده طراحی و جذابیت هر گروه از راهبردها توسط دست اندرکاران مورد ارزیابی و اولویت بندی قرار گرفت. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان راهنمایی برای مدیران منابع طبیعی به منظور درک بهتر وضعیت موجود و انتخاب استراتژیهای مدیریتی مورد استفاده قرار گیرد.
  15. چالشهای تثبیت مالکیت عمومی منابع طبیعی در استان کردستان (مطالعه موردی: شهرستان سروآباد)
    1397
    با ملی شدن جنگل ها، مراتع، اراضی جنگلی و بیشه های طبیعی در سال 1341، ممیزی اراضی ملی از مستثنیات قانونی افراد به عنوان یکی از مهم ترین وظایف مدیریت منابع طبیعی کشور مطرح شد. با این حال موضوع ممیزی پس از گذشت حدود نیم قرن هنوز به اتمام نرسیده و به دلیل وجود دست اندرکاران متعدد، مسائل سخت افزاری همانند کمبود بودجه و امکانات و نرم افزاری مانند نقص دانش، قوانین و تشکیلات اداری، با چالش های زیادی روبه رو بوده و به یکی از نقاط تعارض مردم با اداره های منابع طبیعی کشور تبدیل شده است. هدف از انجام این پژوهش، فرموله نمودن مسایل اصلی تثبیت مالکیت ملی بر عرصه های منابع طبیعی در شهرستان سروآباد بود. برای این منظور از روش بررسی اسنادی استفاده شده و 16 مورد از پلاک های ثبتی اصلی شهرستان سروآباد، مطالعه شد. معیارهای انتخاب پلاک ها شامل کامل بودن پرونده، پراکنش مناسب در سطح شهرستان و تنوع موضوع و محتوا بوده و بررسی پرونده ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت. در این فرایند ویژگی های کلیدی و نکات مهم پرونده های مالکیت در پلاک ها استخراج و بر اساس آن مسائل و چالش های موجود طبقه بندی و فرموله گردید. در گام بعدی عوامل موثر بر شکل گیری چالش های تثبیت مالکیت ملی بر عرصه های عمومی در چند محور مشخص و ارائه شد. نتایج نشان داد که در شهرستان سروآباد فرایند تثبیت مالکیت عمومی بر اراضی ملی شده، پس از تصویب قانون ملی شدن جنگل ها و بر اساس قوانین ملی شدن جنگل ها، حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع و حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخایر جنگلی کشور انجام و تا به حال از 80 پلاک اصلی شهرستان، سند مالکیت 61 پلاک به نام دولت جمهوری اسلامی صادر شدهاست. در طی فرایند پژوهش، پرونده ی روستاهای نسل، دورود، المانه، دره ناخی، دل، دهکانان، دیوزناو، دزلی، دیمیو، زلکه، بوریدر، خانقاه رزاب، کلجی، سرومال و ژان بررسی شدند. ممیزی و تشخیص عرصه های ملی در 5/87 درصد پرونده ها در دهه 1340 انجام شده بود. در 13 مورد از طرف مردم محلی به تشخیص جنگلدار اعتراض شده که 12 اعتراض در کمیسیون سه نفره ماده 56 و یک اعتراض در کمیسیون ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ی 56 قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع رسیدگی شده بود. از 16 پلاک مورد بررسی، برای 10 مورد سند مالکیت به نام دولت صادر شده و عرصه های ملی در 6 پلاک فاقد سند بودند. با توجه به محتوای پرونده های بررسی شده مسایل تثبیت مالکیت عمومی بر عرصه های ملی شده در چهار محور فرموله و گروه بندی شد. در محور قانونی - مقرراتی، مهم ترین مساله ابهام در قانون و عدم شفافیت آن بود. کلی بودن رای کمیسیون ماده 56 در پاسخ به اعتراض ذی نفعان از مشکلات قابل ذکر ذیل این محور است. محور اداری - اجرایی موضوعاتی را پوشش می دهد که اجرا یا عدم اجرای آنها به دلیل ظرفیت کارشناسی و توان اداری سازمان های متولی مدیریت عرصه های ملی و سایر سازمان های مرتبط دیگر بوده است. انجام حجم زیادی از فرایند تثبیت مالکیت ملی در سال های آغازین اجرای قانون یکی از نقاط قوت عملکرد سازمان منابع طبیعی بوده است. با این حال عدم توجه جدی به اعتراض مردم، وجود برخی بی انضباطی ها در اجرای قانون، حاکم بودن بوروکراسی سنگین اداری و تشریفات غیر ضروری در سازمان های دولتی و عدم پاسخگویی به موقع به اخطاریه ها و ابلاغیه ها، عدم افراز و تحدید حدود کامل و دقیق اراضی ملی در برگ تشخیص و کروکی تنظیم شده، طولانی شدن فرایند تثبیت مالکیت به دلیل وقوع جنگ با عراق و درگیری های داخلی و آگاهی کم و عدم تسلط به قوانین از طرف کارشناسان از چالش های مهم این محور است. محور زیرساختی در برگیرنده مواردی از جمله نبود نقشه و عکس های هوایی مناسب، کمبود امکانات دسترسی و عدم تناسب حجم وظایف با جایگاه سازمانی، امکانات و زیرساخت های انسانی است. محور اجتماعی – اقتصادی شامل موضوع هایی چون جدی نگرفتن قوانین منابع طبیعی از طرف ذی نفعان، عدم توجه کافی به حقوق جوامع محلی و تاثیر روش معیشت روستاییان بر تثبیت مالکیت عمومی بر عرصه های ملی شده است.
  16. مدل سازی مرگ درختان بلوط ایرانی تحت تاثیر بیماری زغالی در جنگل های ایلام، منطقه حفاظت شده تنگه دالاب
    1397
    در سالهای اخیر گستره قابل توجهی از جنگلهای زاگرس به ویژه در استان ایلام تحت تاثیر بیماری زغالی بلوط قرار گرفته که منجر به خشک شدن تعداد زیادی از درختان بلوط ایرانی شد است. پژوهش حاضر با هدف مدلسازی مرگ و میر درختان بلوط ایرانی تحت تاثیر این بیماری در جنگل حفاظت شده دالاب در استان ایلام انجام شد. شناسایی مشخصه های رویشی موثر بر مرگ درخت، شناسایی بازه زمانی موثر بر مرگ درخت و ارائه مدل پیش بینی مرگ و زنده مانی درختان بلوط ایرانی از زیرهدف های این مطالعه بود. به منظور به دست آوردن شناخت کلی از جنگل مورد مطالعه 20 قطعه نمونه 20 آری در راستای خط نمونه ای به طول شش کیلومتر پیاده شده و مشخصه هایی از قبیل قطر یقه، قطر برابرسینه، ارتفاع تنه، ارتفاع کل، دو قطرتاج و درجه خشکیدگی اندازه گیری شد. برای مدلسازی احتمال مرگ درختان بلوط در رابطه با رویش قطری، در هرطبقه قطری از سه اصله درخت خشکیده و سه اصله درخت سالم با استفاده از مته سال سنج نمونه رویشی تهیه شد. نتایج نشان داد که ترکیب گونه ای جنگل دالاب، برودار خالص با فرم دانه و شاخه زاد، تعداد پایه های درختی 153 اصله در هکتار و رویه زمینی آن 6/14 مترمربع در هکتار است. به طور کلی 5/85 درصد پایه ها نشانه هایی از بیماری را داشتند و نسبت آلودگی پایه های دانه زاد و درختان قطور نسبت به پایه های شاخه زاد و کم قطر بیشتر بود. مشخصه های ظاهری درختان مانند قطر یقه، قطر برابر سینه، سطح مقطع، ارتفاع کل و مساحت تاج در شدتهای مختلف بیماری به طور معنی داری با هم تفاوت داشتند. همچنین میانگین رویش قطری سالانه درختان سالم بیشتر از درختان خشکیده بود اما میانگین سن درختان سالم کمتر از درختان خشکیده بود. با توجه به دو بعدی بودن متغیر وابسته، مدلسازی مرگ درختان با استفاده از رگرسیون لجستیک انجام شد. پنج گروه متغیر شامل میانگین رویش، روند رویش، ضریب تغییرات و نوسانات رویش (کاهش و افزایش ناگهانی رویش) از نمونه های رویشی استخراج شد. شاخصهای اطلاعات آکائیک و بیزی برای انتخاب متغیرهای پیش بینی و مدلها مورد استفاده قرار گرفت و به این ترتیب متغیرها و مدلهای دارای مقادیر کمتر این شاخصها انتخاب شدند. مدلهای پیش بینی احتمال زنده مانی در یک فرایند دو مرحله ای به دست آمده و با روش K-fold اعتبارسنجی شد. در پایان مشخص شد که میانگین رویش 50 سال اخیر بیشترین اهمیت را د
  17. واکاوی کارکرد تعاونیهای منابع طبیعی در استان کرمانشاه (مطالعه موردی: شهرستان پاوه)
    1397
    تحقیق حاضر با هدف واکاوی عملکرد تعاونیهای منابع طبیعی استان کرمانشاه (مطالعه موردی شهرستان پاوه) انجام شد. برای تعیین جمعیت نمونه در جامعه آماری تحقیق با استفاده از فرمول کوکران و جدول مورگان 300 نفر از بین 5 تعاونی فعال شهرستان انتخاب گردید. جمع آوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه ساختاریافته و نمونه گیری تصادفی انجام شد. روایی ابزار تحقیق با استفاده از دیدگاه کارشناسان و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برابر 0.88 احراز شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل همبستگی و رگرسیون گام به گام انجام شد. متغیر وابسته موفقیت تعاونی از سه بعد اجتماعی، اقتصادی و محیطی بود و متغیر مستقل عوامل موثر بر موفقیت تعاونی تعریف شد. بر اساس مقایسه زوجی معیارهای اندازه گیری موفقیت، عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی و عوامل محیطی به ترتیب مهمترین عوامل برای سنجش میزان موفقیت تعاونی ها ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که همبستگی همه متغیرهای مستقل با موفقیت تعاونی معنی دار و مثبت است. شرح وظابف سازمانی و اعتقاد به کار جمعی به ترتیب بیشترین و کمترین همبستگی را با موفقیت نشان دادند. تحلیل رگرسیون بیانگر وجود رابطه مثبت و معنی دار بین موفقیت با برخی از عوامل موثر بود. مدل موفقیت تعاونیها با حضور پنج متغیر و ضریب تبیین تعدیل شده مناسب (0.509=R2Adj) ایجاد شد که در آن متغیر وظایف سازمانی با بیشترین ضریب بتا (0.305= B) مهمترین عامل در موفقیت شناخته شد. بر پایه مقادیر بتای استاندارد، متغیر عوامل اطلاعاتی در روستاهای شمشیر و خانقاه، متغیر حمایت سازمانهای اجرایی در روستاهای چورژی و نسمه و متغیر وظایف سازمانی مشخص در روستای گلال مهمترین عوامل موثر بر موفقیت تعاونیها به شمار می آیند. امتیاز موفقیت کامل تعاونیها بر پایه معیارها و شاخصهای موفقیت طراحی شده در این پژوهش برابر با 32.542 بود. شاخص موفقیت نسبی نشان داد که موفقیت همه تعاونیها کمتر از 50 درصد بود و خانقاه با 44.6 درصد و شمشیر با 33.8 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین موفقیت را به خود اختصاص دادند. با توجه به نتایج این پژوهش، می توان برنامه ها و اقدام های لازم را برای احیا و فعالسازی تعاونی ها طراحی و اجرا کرد. پیشنهاد می شود در برنامه ریزی بازسازی تعاونی ها اولویت بندی شاخصهای موفقیت مطابق نتایج تحقیق حاضر مد نظر قرار گیرد.
  18. دانش سنتی همزیستی روستاییان با منابع جنگلی در زاگرس شمالی (مطالعه موردی: روستاهای زلکه، دره ناخه و دزلی)
    1396
    این پژوهش به صورت موردی و با هدف بررسی دانش سنتی همزیستی روستاییان با منابع جنگلی محیط آنها در روستاهای جنگلهای زاگرس شمالی انجام شده است. جامعه انسانی مورد مطالعه در تحقیق حاضر اهالی روستاهای دره ناخه، زلکه و دزلی می باشند که معیشت آنها وابسته به منابع طبیعی و دامداری سنتی می باشد. روستاهای پژوهش از توابع شهرستان سروآباد در استان کردستان می باشند. جمعیت روستاهای دره ناخه، زلکه و دزلی به ترتیب 523، 129 و 2731 نفر می باشد، همچنین مساحت سامان عرفی این روستاها به ترتیب 1079، 596 و 12494 هکتار می باشد. جنگلهای موجود در این سامانهای عرفی شاخه زاد بوده و عمدتا از گونه های دارمازو، برودار و بنه است. این تحقیق در طول سال های 1394 و 1395 به صورت کیفی و به روش قوم نگاری با ابزاره های مصاحبه نیمه ساختار یافته وساختار نیافته، مشاهده و مشاهده مشارکتی در طول 59 روز حضور در منطقه انجام شده است. اطلاع رسانان به صورت انتخابی و با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده اند و جمع آوری داده ها تا جایی که محقق دیگر اطلاعات قابل توجهی در مورد موضوع مورد نظر به دست نمی آورد، ادامه یافته است. اعتبار نتایج تحقیق با در میان گذاشتن نتایج تحقیق با افراد اطلاع رسان و درگیر شدن مشارکت جویانه در تمام مراحل تحقیق احراز گردیده است. دانش مرتبط با منابع طبیعی اطلاع رسانان در زمینه های خاکشناسی سنتی، طبقه بندی عوارض سطح زمین، هواشناسی، مقابله با بلایای طبیعی چون سرما، سیل و خشکسالی، رده بندی گیاهی و شناخت از جانوران اهلی و وحشی ثبت و توصیف گردیده است. همچنین شیوه مدیریت عرصه های جنگلی، مرتعی و کشاورزی مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش استفاده از گیاهان مرتعی و درختان جنگلی انواع گونه های گیاهی و درختی به کار برده شده برای استفاده های سوختی، علوفه ای، ابزار، ساختمان، دارویی، زیبایی و خوراکی با ذکر ویژگیهای خاص آنها برای استفاده های مذکور مورد بررسی عمیق قرار گرفته است. سایر زمینه های دانش سنتی مرتبط با منابع طبیعی شامل تقویم محلی، باورها و اعتقادات، فرهنگ وآداب و رسوم و اشعار و ادبیات ثبت شده اند. در کل اطلاعات و دانش اهالی در مورد گیاهان چوبی و غیر چوبی و دامداری بسیار غنی و تکامل یافته تر از بخشهای دیگر بوده است. به طور کلی یافته های این تحقیق نشان دهنده آگاهی غیر قابل انکار روستاییان از جنبه های مختلف
  19. تنوع ساختار اندازه ای توده های بلوط در روشهای مختلف مدیریت سنتی (مطالعه موردی: جنگلهای بانه، ایران)
    1395
    در جنگلهای زاگرس به منظور بهره برداری از جنگل، مردم محلی با استفاده از دانش بومی روشها و فنونی را ابداع نموده اند که تحت عنوان روشهای جنگلداری سنتی شناخته می شود. در چارچوب روشهای جنگلداری سنتی، مدیریت توده های جنگلی با به کارگیری تیمارهای مختلف صورت می گیرد. گلازنی، بهره برداری از چوب، جمع آوری هیزم، برداشت محصولات غیر چوبی و چرای دام از مهمترین استفاده های مردم محلی از جنگلهای بلوط زاگرس است که بر ترکیب و ساختار آنها تاثیر می گذارد. هدف این پژوهش ارزیابی تنوع ساختاری توده های بلوط در الگوهای مختلف مدیریت سنتی در جنگلهای شهرستان بانه، به عنوان نمونه ای از جنگلهای زاگرس شمالی بود. برای این منظور ساختار جنگلهای تحت روشهای مختلف مدیریت سنتی (شاخه زاد روی زمین در هواره خول، شاخه زاد روی درخت در آرمرده، حالت بینابینی در نژو و توده حفاظت شده در آرامگاه نژو) با استفاده از شاخصهای مختلف تنوع ساختاری ارزیابی و مقایسه شد. شاخصهای تنوع شانون، سیمپسون، مارگالف، برگر پارکر، مکینتاش، ضریب جینی، یکنواختی شانون و یکنواختی مکینتاش برای اندازه گیری تنوع ساختاری جنگل مورد استفاده قرار گرفت. سه شاخص تنوع شانون، یکنواختی شانون و سیمپسون علاوه بر فرم اصلی با فرم دیگری بازنویسی و محاسبه شد. داده های مورد نیاز با آماربرداری 90 قطعه نمونه در توده های بهره برداری شده و آماربرداری توده حفاظت شده و ثبت و اندازه گیری مشخصه های نوع گونه، قطر برابر سینه، ارتفاع، تعداد و مبدآ پایه ها و زادآوری جمع آوری شد. نتایج نشان داد که تنوع اندازه ای درختان تحت تاثیر الگوهای مدیریتی، متفاوت است؛ به گونه ای که بیشترین تنوع ساختاری در توده حفاظت شده آرامگاه و کمترین آن در توده بهره برداری شده نژو وجود دارد. در میان توده های بهره برداری شده نیز آرمرده بهترین وضعیت را داشت و پس از آن هواره خول قرار گرفت. بر پایه میانگین رتبه های طیف لیکرت توده های حفاظت شده (8/4)، آرمرده (7/4) هواره خول (7/3) و نژو (5/3) به ترتیب میزان تنوع ساختاری قرار گرفتند. مقایسه شاخصها در سه سطح قطعه نمونه، پارسل و کل منطقه نشان دهنده افزایش تنوع و کاهش یکنواختی از قطعه نمونه به کل منطقه است. بیشترین تغییرات در شاخص مارگالف و کمترین تغییرات در شاخص ضریب جینی مشاهده شد. بر پایه این پژوهش، در صورتی که از شاخصهای تنوع ساختار برای ارزیابی پاید
  20. بررسی امکان برآورد زی توده شاخه و برگ جنگل با استفاده از تصاویر ماهواره ای (مطالعه موردی: جنگل های آرمرده بانه)
    1394
    زیتوده جنگلها ذخیره گاه کربن بر روی زمین می باشد که با تاثیر بر جو زمین، آب و هوا را تعدیل می کند. زی توده جنگل آرمرده نقش مهمی در تعلیف دام و تامین نیازهای مردم دارد. برآورد میزان زی توده روی زمین با استفاده از مدل های آلومتری یکی از روش های برآورد زی توده بدون تخریب جنگل است که در این مطالعه از آن استفاده شده است. هدف این پژوهش بررسی امکان برآورد میزان زی توده شاخه و برگ با استفاده از تصاویر دو سنجنده TM و OLI ماهواره لندست می باشد که به دو روش رگرسیون خطی و طبقه بندی بررسی گردید. زی توده شاخه و برگ و یا زی توده تاج به روش رگرسیونی ارتباطی با DN تصاویر نشان نداد. میزان R2adj بهترین مدل برگ 0.408 مجموع مربعات خطای آن 40 درصد مربوط به تصاویر ادغام شده سنجنده OLI می باشد. بهترین مدل رگرسیونی، مدل زی توده کل مربوط به تصاویر ادغام شده سنجنده OLI با مجموع مربعات خطای 52.95 درصد و ضریب تبیین تعدیل شده 0.44 می باشد. در مرحله بعد، زی توده کل به شش طبقه تقسیم شد و 30 درصد از قطعات نمونه به عنوان نمونه تعلیمی انتخاب شد. در طبقه بندی با هفت طبقه زی توده شاخه و برگ و شش طبقه زی توده کل، از روش های طبقه بندی نظارت شده استفاده شد و بهترین نتیجه متعلق به روش حداقل فاصله با صحت کلی 70 درصد و ضریب کاپا 0.53، مربوط به زیتوده کل حاصل از تصاویر ادغام نشده سنجنده OLI، می باشد. با وجود ضعیف بودن نتایج، به دلیل تراکم کم تاج پوشش جنگل های زاگرس، می توان نتیجه گرفت که تصاویر ماهواره لندست از قابلیت متوسطی برای برآورد زی توده برخوردار هستند.
  21. اثر اندازه درخت و شدت تنک کردن بر رویش و تولید زادآوری شاخه زاد ویول در جنگل های زاگرس شمالی
    1394
    جنگلداری سنتی در جنگل های زاگرس شمالی به پرورش درختان برای تولید برگ (گلا) توجه دارد. در این شیوه بهره برداری از جنگل، اقدامات لازم برای استقرار زادآوری اعمال نمی شود و زادآوری با مشکل جدی روبه رو است. برای حل این مشکل پژوهشگران با توجه به وضعیت اجتماعی- اقتصادی منطقه، راهکارها و تکنیک های زیادی را معرفی نموده اند که یکی از آنها مدیریت شاخه زاد است که در مقایسه با دانه زاد سرعت رشد زیادی دارد. آگاهی از توانایی جست دهی و ویژگی های آن برای به کارگیری زادآوری شاخه زاد در چارچوب راهبرد جنگل شناسی سازگار ضروری است. هدف این پژوهش بررسی اثر اندازه درخت و تیمارهای مدیریتی (تنک کردن با شدت متوسط و زیاد) بر رویش و تولید زادآوری شاخه زاد بلوط ویول، در یک دوره هفت ساله پس از قطع درختان مادری است. برای رسیدن به این هدف در زمستان سال 1385 تعداد 45 درخت ویول در سه طبقه قطری (35-25، 45-35 و بیش از 45) در پنج رویشگاه، قطع و کنده های آنها برای ارزیابی جست دهی با پرژین های انفرادی حفاظت گردید و رویش قطری و ارتفاعی جست های باقیمانده، پس از هفت سال رویشی در سال 1393 اندازه گیری شد. میانگین رویش قطری سالانه جست ها در پنج منطقه مورد مطالعه 5/3 میلی متر و متوسط رویش ارتفاعی 9/30 سانتی متر در سال برآورد شد. اثر تیمارهای تنک کردن و اندازه درختان مادری نیز بر رویش قطری و ارتفاعی و مقدار زی توده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اندازه درختان مادری بر پاسخ های مورد بررسی اثر معنی داری ندارد، اما اثر تنک کردن معنی دار بود به طوری که تیمار تنک کردن ملایم باعث افزایش رویش قطری و ارتفاعی و مقدار زی توده جست شد. میانگین رویش قطری و ارتفاعی جست ها در تیمار تنک کردن ملایم به ترتیب 1/4 میلی متر و 1/37 سانتی متر در سال و میانگین زی توده جست و جست گروه در تیمار تنک کردن ملایم به ترتیب 4/1591 و 1/9326 گرم برآورد شد. همچنین مدل های آلومتریک نیز برای برآورد مقدار زی توده جست ها مورد ارزیابی قرار گرفت که نتایج نشان داد مدل های توانی با متغیر مستقل قطر یقه ضریب تبیین بالاتری دارند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تنک کردن جست گروه برای افزایش رویش و تولید جست گروه های ویول ضروری است.
  22. ارائه الگوی پایدار بهره برداری از جنگل به شیوه ارزیابی خدمات اکوسیستمی در جنگل های زاگرس (مطالعه موردی: جنگل های بخش آرمرده بانه)
    1394
    در جنگل های زاگرس جنبه های حفاظت آب و خاک، جلوگیری از فرسایش، زیست محیطی و پتانسیل تولید محصولات غیرچوبی و سیستم های اگروفارستری دارای ارزش بیشتری هستند. جهت اجرای این پژوهش سامان های عرفی گندمان، میرحسام و کوخ مامو از روستاهای توابع بخش آرمرده شهرستان بانه در غرب استان کردستان انتخاب شدند. جهت سیاست گذاری و برنامه ریزی بهره برداری از سیستم های اگروفارستری، محصولات غیرچوبی و خدمات اکوسیستمی سعی شد به کمک نظرسنجی از دست اندرکاران اکوسیستم تحلیل چهارگانه سوآت (قوت (S)، ضعف (W)، فرصت (O) و تهدید (T)) انجام شود. جامعه آماری شامل 12 نفر از جوامع محلی و 18 نفر از کارشناسان خبره و صاحب نظر (کارشناسان دانشگاه کردستان، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کردستان، اداره کل منابع طبیعی استان کردستان، اداره منابع طبیعی شهرستان بانه، اداره محیط زیست استان کردستان و جمعیت کردستان سبز (NGO)) بودند. دست اندرکاران اکوسیستم به شیوه هدفمند نمونه گیری شدند و تحلیل سوآت و امتیازدهی را انجام دادند. بر اساس نتایج تحلیل سوآت و ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام راهبردی (SPACE Matrix) برای بهره برداری های سنتی مورد تحقیق، استراتژی مدیریتی (تهاجمی، رقابتی، تدافعی یا محافظه کارانه) شناسایی شدند. نتایج نشان داد که مهمترین فرصت و قوت بهره برداری از محصولات غیرچوبی، سیستم های اگروفارستری و خدمات اکوسیستمی کاهش مهاجرت روستا به شهر و افزایش درآمد خانوار می باشد. نتایج نشان داد که بهره برداری های سنتی در قالب شرکت های تعاونی سبب پایداری اقتصادی جوامع محلی و کاهش تخریب می شود، و از طرفی بهره برداری توسط افراد غیر بومی یا ساکن در جایی دیگر سبب افزایش تخریب جنگل می شود. با تحلیل نظرات کارشناسان، راهبرد مدیریتی تهاجمی برای بهره برداری از محصول غیرچوبی گزو و مازو و راهبرد مدیریتی رقابتی برای بهره برداری از بذر درختان بلوط ارائه شد. از طرفی راهبرد مدیریتی محافظه کارانه برای سیستم های اگروفارستری جنگل-زراعی، جنگل–چرایی و جنگل-زراعی-چرایی پیشنهاد شدند و این راهبرد مدیریتی سعی دارد تا با بهره جستن از فرصت ها نقاط ضعف را از بین ببرد. در زمینه برداشت گزو، گال مازوج و چوب هیزمی راهبرد مدیریتی تهاجمی شناسایی شد. نتایج کلی نشان بهره برداری از خدمات فرهنگی و پشتیبانی اکوسیستم سبب کاهش تخریب جنگل می گردد.
  23. توان تولید علوفه ی درختی بلوط وی ول در سیستم جنگل چرایی شاخه زاد ناهمسال (مطالعه موردی: جنگل هواره خول بانه)
    1393
    شغل اصلی مردمان ساکن در جنگل های بلوط زاگرس شمالی و به ویژه در منطقه بانه، دامداری با اتکای بر علوفه درختی حاصل از سرشاخه زنی (گلازنی) درختان بلوط است. در سیستم مدیریت سنتی جنگل، مالکان عرفی (جنگل نشینان) هر ساله بخشی از جنگل تحت مالکیت خود (گلاجار) را برای تامین علوفه زمستانه دام گلازنی می کنند. این تحقیق به دنبال برآورد میزان تولید علوفه درختی، در توده های جنگلی تحت مالکیت عرفی مدیران سنتی جنگل (گلاجار) در منطقه هواره خول بانه است؛ که گونه درختی غالب آن وی ول (Quercus libani) می باشد. ابتدا با کمک شبکه آماربرداری تصادفی منظم در 9 درصد کل جنگل هواره خول و در قالب 5 گلاجار تمامی مشخصه های درختان جنگل شامل قطر برابر سینه، قطر یقه، ارتفاع درخت، ارتفاع تنه، ارتفاع تاج، دو قطر عمود برهم تاج و نحوه گلازنی در داخل قطعات نمونه 10 آری اندازه گیری و بررسی شد. در فصل شروع گلازنی (اواسط شهریور ماه)، با استفاده از روش نمونه برداری طبقه ای تصادفی، شاخه و برگ (زی توده تاج) 101 اصله درخت نمونه وی ول در قالب 9 طبقه قطری (قطر برابر سینه 5 تا 50 سانتی متر) و در سه طبقه طول تاج (بالایی، میانی و پایین تاج)، برداشت شد. سپس وزن ترِ شاخه و برگ درختان در عرصه اندازه گیری گردید. نمونه هایی از شاخه و برگ درختان، به منظور برآورد نسبت رطوبت این اندام ها در کوره آون به مدت 48 ساعت در دمای 80 درجه سانتی گراد خشک و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای ارائه مدل برآوردکننده علوفه درختی، مشخصه های گوناگون درختان به عنوان متغیر مستقل در مدل های پایه مختلف (خطی، نمایی، توانی و لگاریتمی) و مدل رگرسیون چند متغیره آزمون شد. شاخص های آماری ضریب تعیین، انحراف معیار مدل برازش یافته، تحلیل واریانس رگرسیون، مجذور میانگین مربعات خطا و آزمون t ضرایب به دست آمده برای ارزیابی مدل ها و انتخاب بهترین مدل مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که برای برآورد علوفه درختی (زی توده خشک برگ)، مدل توانی با متغیر مستقل قطر برابر سینه در سه طبقه بالایی تاج (0/816 =R2 )، میانی تاج (0/774 =R2)، پایین تاج (0/626 =R2) و کل تاج (0/824 =R2) بهترین مدل بود. مشخص شد که میانگین زی توده خشک برگ کل تاج (علوفه درختی) وی ول حاصل از گلازنی در طول یک سال، 348/2 کیلوگرم در هکتار می باشد.
  24. ارزیابی آینده نگرانه میزان وابستگی جوامع محلی به جنگل در آرمرده
    1393
    کوه های زاگرس در غرب ایران با اختصاص حدود 40% جنگل های کشور به خود، دارای پوشش های تنک عمدتا از گونه های بلوط هستند که در بسیاری از مناطق آن عملیات جنگلداری سنتی برای تهیه علوفه دام و چوب هیزمی انجام می شود. این منطقه از گذشته های دور محلی برای اسکان جنگل نشینانی (در قسمت های شمالی کردها) بوده که معیشت آنها عمدتا متکی به سیستم های جنگل- چرایی سنتی بوده است. از زمان ملی شدن جنگل ها در سال 1341 سیاست حفاظتی برای احیای این بوم سازگان اتخاذ گردیده که در بسیاری موارد منجر به بروز ناسازگاری ها و کشمکش های زیادی بین مردم و سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری شده است. این ناسازگاری بعنوان مهمترین عامل عدم موفقیت طرح های جنگلداری در این منطقه شناخته شده است. از طرف دیگر، به دلیل تغییرات سریع اجتماعی و اقتصادی، مدیران اغلب مجبور به تغییر پی در پی طرح ها هستند. برنامه ریزی مبتنی بر سناریو روشی است که می توان به وسیله آن متغیرهای متعددی را در نظر گرفت و در نتیجه، برای شرایط محتمل آینده برنامه ریزی نمود. این تحقیق با هدف شناسایی و اولویت بندی متغیرهای موثر بر نگرش، رفتار و خواسته های جنگل نشینان از منابع جنگلی انجام شد. برونداد این پژوهش سناریوهای مدیریتی است که مدیران را قادر می سازد تا ضمن شناخت شرایط گوناگون محتمل آینده برای مواجهه با آن برنامه ریزی کنند. روش آینده نگری برای ایجاد سناریوهای مدیریتی جنگل های آرمرده در یک افق زمانی راهبردی 20 ساله مورد استفاده قرار گرفت. زمان در نظر گرفته شده با چشم انداز توسعه ایران (1384 تا 1404) مطابقت دارد. داده ها با استفاده از روش های بررسی تجربی مانند مصاحبه های نیمه ساختاریافته، پرسشنامه و مرور منابع در چارچوب اصول روش دلفی جمع آوری شد. پاسخ دهندگان از میان آگاهان محلی، اعضای هیات علمی دانشگاه ها، کارشناسان گروه های مردم شناسی و اقتصاد استانداری کردستان و کارشناسان بخش جنگل استان کردستان انتخاب شدند. در فاز پیش آینده نگری، متغیرهای اجتماعی و اقتصادی بازه زمانی سال های 1384 تا 1391 به منظور استخراج معیارها و شاخص های موثر بر وابستگی معیشت محلی به جنگل تجزیه و تحلیل شد. از فرایند تحلیل سلسله مراتبی برای تعیین برتری معیارها و شاخص های به دست آمده استفاده شد. پرسشنامه مرحله نخست دلفی با در نظر گرفتن متغیرهای انتخاب شده در فرایند تحلیل سلسله م
  25. میزان تمایل مردم محلی نسبت به مشارکت در اجرای طرح جنگلداری چند منظوره در ذخیره گاه ارس روستای امین آباد فیروزکوه
    1392
    طرح جنگلداری چند منظوره جنگل های ارس روستای امین آباد در سامان عرفی این روستا به مساحت 1460 هکتار اجرا می شود. این تحقیق قصد دارد به ارزیابی میزان تمایل گروه های مختلف مردم محلی ساکن در منطقه امین آباد فیروزکوه، نسبت به مشارکت در طرح-جنگلداری مذکور و سنجش و تحلیل عوامل مختلف فردی، اجتماعی و اقتصادی اثرگذار بر این تمایل بپردازد. تحقیق حاضر جزو پژوهش های پیمایشی و از نظر شیوه تحلیل داده ها از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق، سرپرست خانوارهای ساکن در روستای امین آباد می باشند؛ تعداد آنها تقریباً 116 خانوار برآورد می شود. جامعه آماری بر اساس فرمول کوکران 86 نفر برآورد و برای گردآوری اطلاعات اجتماعی- اقتصادی سرپرست خانوارهای مورد بررسی از پرسشنامه استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری داده های گرد آوری شده در محیط نرم افزار اس پی اس اس انجام شد. نتایج نشان داد از میان عوامل فردی جنسیت، سن، وضعیت تاهل، تعداد اعضای خانوار، میزان سواد، شیوه سکونت افراد، میزان زمین و تعداد دام افراد هیچ کدام تاثیر معنی داری بر تمایل مردم نسبت به مشارکت در اجرای طرح جنگلداری چند منظوره ارس روستای امین آباد نداشتند. همچنین از میان عوامل اقتصادی مورد بررسی میزان درآمد افراد، وابستگی اقتصادی افراد به جنگل و میزان توجه دولت به وضع اقتصادی و اولویت های اقتصادی افراد مورد بررسی تنها متغیر وابستگی اقتصادی افراد به جنگل تاثیر مثبت و معنی داری بر تمایل مردم نسبت به مشارکت در اجرای طرح جنگلداری چند منظوره ارس روستای امین آباد داشت. در مورد تاثیر عوامل اجتماعی بر تمایل مردم نسبت به مشارکت در اجرای طرح جنگلداری چند منظوره ارس روستای امین آباد نیز عضویت افراد مورد مطالعه در مجامع اجتماعی محلی، میزان منزلت اجتماعی افراد مطالعه شده، دیدگاه (میزان رضایت-مندی) افراد مطالعه شده در مورد اداره منابع طبیعی، دیدگاه افراد مطالعه شده در مورد اهمیت زیست محیطی جنگل، نگرش افراد مورد مطالعه در مورد مشارکت تاثیر معناداری بر روی متغیر وابسته داشتند و دو عامل میزان توجه مسئولان به نقطه نظرات افراد مورد مطالعه در تهیه طرح ها، میزان اعتماد افراد مورد مطالعه به نهادهای روستا، تاثیر معناداری بر روی تمایل مردم نسبت به مشارکت در اجرای طرح جنگلداری چند منظوره ارس روستای امین آباد نداشتند. با توجه به نتایج رگرسیون لجستیک 6 متغیر بر روی تمایل مردم نسبت به مشارکت در اجرای طرح جنگلداری چند منظوره ارس روستای امین آباد تاثیر معنادار دارند؛ که به ترتیب اولویت 1- نگرش افراد مورد مطالعه نسبت به مشارکت 2- وابستگی افراد مورد مطالعه به جنگل 3- منزلت اجتماعی افراد مورد بررسی 4- عضویت افراد در نهادهای محلی 5- نگرش افراد مورد بررسی نسبت به جنگل 6- نگرش افراد نسبت به اداره منابع طبیعی می باشند. این 6 متغیر به طور کلی بین 46 تا 60 درصد تغییرات مربوط به تمایل مردم نسبت به مشارکت در طرح جنگلداری چند منظوره ارس روستای امین آباد را تبیین می کنند.
  26. بررسی میزان تمایل مردم محلی نسبت به مشارکت در اجرای طرح جنگلداری چند منظوره در ذخیره گاه ارس روستای امین آباد فیروزکوه
    1392
    طرح جنگلداری چند منظوره جنگل های ارس روستای امین آباد در سامان عرفی این روستا به مساحت 1460 هکتار اجرا می شود. این تحقیق قصد دارد به ارزیابی میزان تمایل گروه های مختلف مردم محلی ساکن در منطقه امین آباد فیروزکوه، نسبت به مشارکت در طرح جنگلداری مذکور و سنجش و تحلیل عوامل مختلف فردی، اجتماعی و اقتصادی اثرگذار بر این تمایل بپردازد. تحقیق حاضر جزو پژوهش های پیمایشی و از نظر شیوه تحلیل داده ها از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق سرپرست خانوارهای ساکن در روستای امین آباد می باشند؛ تعداد آنها تقریباً 116 خانوار برآورد می-شود. جامعه آماری بر اساس فرمول کوکران 86 نفر برآورد و برای گردآوری اطلاعات اجتماعی- اقتصادی سرپرست خانوارهای مورد بررسی از پرسشنامه استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری داده های گرد آوری شده در محیط نرم افزار اس-پی اس اس انجام شد. نتایج نشان داد از میان عوامل فردی جنسیت، سن، وضعیت تاهل، تعداد اعضای خانوار، میزان سواد، شیوه سکونت افراد، میزان زمین و تعداد دام افراد هیچ کدام تاثیر معنی داری بر تمایل مردم نسبت به مشارکت در اجرای طرح جنگلداری چند منظوره ارس روستای امین آباد نداشتند. همچنین از میان عوامل اقتصادی مورد بررسی میزان درآمد افراد، وابستگی اقتصادی افراد به جنگل و میزان توجه دولت به وضع اقتصادی و اولویت های اقتصادی افراد مورد بررسی تنها متغیر وابستگی اقتصادی افراد به جنگل تاثیر مثبت و معنی داری بر تمایل مردم نسبت به مشارکت در اجرای طرح جنگلداری چند منظوره ارس روستای امین آباد داشت. در مورد تاثیر عوامل اجتماعی بر تمایل مردم نسبت به مشارکت در اجرای طرح جنگلداری چند منظوره ارس روستای امین آباد نیز عضویت افراد مورد مطالعه در مجامع اجتماعی محلی، میزان منزلت اجتماعی افراد مطالعه شده، دیدگاه (میزان رضایت مندی) افراد مطالعه شده در مورد اداره منابع طبیعی، دیدگاه افراد مطالعه شده در مورد اهمیت زیست محیطی جنگل، نگرش افراد مورد مطالعه در مورد مشارکت تاثیر معناداری بر روی متغیر وابسته داشتند و دو عامل میزان توجه مسئولان به نقطه نظرات افراد مورد مطالعه در تهیه طرح ها، میزان اعتماد افراد مورد مطالعه به نهادهای روستا، تاثیر معناداری بر روی تمایل مردم نسبت به مشارکت در اجرای طرح جنگلداری چند منظوره ارس روستای امین آباد نداشتند.
  27. ارزیابی کاربران عرفی گلاجارها بر پایه شاخص های زیست سنجی گونه وی ول (Quercus libani Oliv )
    1392
    جنگلهای زاگرس از نظر زیست محیطی و اقتصادی یکی از باارزش ترین اکوسیستم های جنگلی ایران است. در جنگلهای بانه با توجه به اتکای معیشتی مردم به دامداری شکل خاصی از جنگلداری سنتی در استفاده از شاخ و برگ درختان شکل گرفته است که گلازنی نامیده می شود. عدم وجود دستورالعمل مشخص و واحد برای گلازنی، گرایش ها و تمایلات مختلف مالکان گلاجارها و نبودن مدیریت و نظارت بر بهره برداری از جنگل ها باعث ایجاد شیوه های مختلفی در اجرای گلازنی شده است. برخی از بهره برداران با اتکا بر دانش و تجربه خود و نیاکانشان روش های درستی را در پرورش و بهره برداری از درختان به کار می گیرند که نتایج مثبت آن (مثلاً شادابی تاج) در درختان موجود در این گلاجارها مشهود است. گروه دیگری از بهره برداران محلی، خواسته یا ناخواسته با رفتار نادرست بر سلامت و شاخص های زیست سنجی درختان بلوط اثرات منفی می گذارند. جهت پایش اثرات بهره برداری رایج در این جنگلها، اندازه گیری و مقایسه ویژگی های زیست سنجی توده های تحت مدیریت های مختلف می تواند نتایج سودمندی را همراه داشته باشد؛ در همین راستا در این تحقیق به بررسی تاثیر رفتار مالکان عرفی گلاجارهای مختلف بر نمایه های کمی و کیفی درختان وی ول پرداخته شد و شش گلاجار با مالکان عرفی مختلف در جنگلهای کوخ کانی چولکه و روستای دوله گویر در بخش آرمرده شهرستان بانه انتخاب و نمایه های زیست سنجی آنها اندازه گیری شد. داده های کمی باآزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و داده های کیفی با آزمون کای اسکور و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اختلاف آماری معنی داری در مورد نمایه های مورد بررسی ( پراکنش قطری، ارتفاع کل، طول تاج، طول تنه، سطح تاج، قطر متوسط تاج، حجم تاج، اندکس تاج، نسبت طول تاج به ارتفاع کل درخت، قطر تاج به قطر تنه، حجم تاج به سطح مقطع،شاخص قوپن، پوسیدگی تنه و خشکیدگی تاج درختان) در شش گلاجار مورد بررسی وجود دارد که نشان دهنده اجرای گلازنی به شیوه های متفاوت توسط بهره برداران محلی و تاثیر آن بر نمایه های زیست سنجی درختان وی ول می باشد. در پایان، گلاجارها با استفاده از الگوی لیکرت رتبه بندی شدند که گلاجارهای دوله گویر2 و دوله گویر3 در رتبه بسیار خوب و گلاجار دوله گویر 1 در رتبه بسیار ضعیف قرار گرفتند.
  28. ایجاد مدل مدیریتی برای بهبود ساختار جنگل های بلوط زاگرس (مطالعه موردی: جنگل آرمرده، زاگرس شمالی)
    1391
    ایجاد مدل مدیریتی برای بهبود ساختار جنگلهای بلوط زاگرس (مطالعه موردی: جنگل آرمرده، زاگرس شمالی) جنگل های بلوط زاگرس در غرب ایران از گذشته های دور خاستگاه جنگل نشینانی بوده است که معیشت آنها وابسته به دامداری سنتی با اتکا به جنگل بوده است. پیامد سال ها استفاده چراگاهی از جنگل، بهره برداری از علوفه درختی و چوب هیزمی و ساختمانی به ویژه در زاگرس شمالی، به هم خوردن تعادل پویای بین نسل های مختلف جنگل، کاهش شدید زادآوری و ایجاد ساختاری ناپایدار در حال حاضر بوده است. هدف اساسی این مطالعه تجزیه و تحلیل این جنگل ها با استفاده از مدل به منظور جستجوی راهبردهای مدیریتی مناسب برای بهبود شرایط جنگل و برآورده کردن همزمان نیازهای اساسی جامعه محلی بود. این پژوهش در جنگل های حوزه آرمرده در جنوب غربی شهرستان بانه در استان کردستان انجام شد. برای رسیدن به هدف پژوهش تلاش شد تا نخست با درک فضای ارتباط های بین جامعه محلی، مدیریت سازمانی و منابع جنگلی، یک مدل مدیریتی به منظور بررسی و تجزیه و تحلیل پیامدهای سناریوهای مدیریت راهبردی بر ساختار جنگل ارائه شود. سپس اثر هر سناریو در رابطه با تنظیم جنگل و خروج از بحران پایداری ارزیابی شد. به این منظور از مدل پچ (گپ) پیکوس نسخه 1.5 (PICUS v1.5) استفاده ش��. پیکوس؛ یک مدل اکوسیستمی است که توانایی شبیه سازی پویایی های توده را برای بررسی روش های مدیریت جنگل دارد. به عنوان پیش شرط به کارگیری این مدل در جنگل های زاگرس شمالی، سه گونه اصلی بلوط با دو منشا دانه زاد و شاخه زاد در سه وضعیت مدیریتی گلازنی شده، گلازنی نشده و توقف گلازنی در دو نوع رویشگاه فقیر و غنی پارامتریزه شد. داده های مورد نیاز برای پارامتریزه کردن مدل، با آماربرداری منطقه ای، آنالیز تنه درختان، اندازه گیری زی توده درختان، بایگانی-های موجود، مصاحبه با مردم محلی و یادگیری با مشارکت در انجام فعالیت های مربوط به جنگل به دست آمد. پس از مدلسازیاجزای مختلف بوم سازگان جنگل و اجراهای آزمایشی، پویایی های جمعیت شامل سه فرایند رشد، زادآوری و مرگ و میر تک درختان مدلسازی شد. پس از شناسایی و تحلیل ذی نفعان، نیازها و خواسته های آنها گروه بندی و بر پایه آن سناریوهای مدیریتی شکل گرفت. این سناریوها عبارت بودند از: 1) ادامه روند، 2) حفاظت جنگل؛ دیدگاه سازمان جنگل ها و 3) مدیریت سازگار با در نظر گرفتن جایگاه م
  29. بررسی ابعاد مناسب درختان بلوط ویول برای جست دهی در مدیریت شاخه زاد ناهمسال
    1386
    جنگل های زاگرس شمالی با پراکنش در استان های کردستان و آذربایجان غربی، تنها بخشی از زاگرس است که سه گونه بلوط ایرانی، دارمازو و وی ول از گونه های اصلی آن هستند. در این منطقه سیستم معیشتی زراعت- جنگل- دام، در تعامل و وابستگی نزدیک با جنگل، باعث ایجاد جنگل های مسن و همسالی شده است که تجدیدحیات در آن با مشکل روبروست. هدف این تحقیق، بررسی امکان اصلاح الگوی پراکنش قطری درختان با استفاده از روش شاخه زاد بود که با مطالعه قابلیت استقرار جست ها و مناسب ترین ابعاد درختان برای جست دهی در منطقه آرمرده بانه مطالعه شد. 5 سامان عرفی (گلاجار) که بیانگر شرایط اجتماعی- اقتصادی منطقه بودند، انتخاب و عملیات اجرای تحقیق حاضر با مشارکت مالکین عرفی در آن ها به اجرا در آمد. برای انتخاب گلاجارها از طریق خوانه خواه محلی اقدام و داوطلبین همکاری مشخص شدند. به منظور بررسی ابعاد مناسب درختان برای جست دهی، 45 اصله درخت وی ول در سه طبقه قطری 35-25، 45-35 و 45< سانتی متر در قالب طرح بلوک کامل تصادفی انتخاب و قطع گردید. بطوریکه هر سامان عرفی بعنوان یک بلوک و هر طبقه قطری بعنوان یک تیمار در نظر گرفته شد. قطع درختان در دی ماه 1385 با اره موتوری در نزدیک ترین ارتفاع به زمین انجام شد. برای جلوگیری از چرای جست ها توسط دام و عدم تعارض با بستر اجتماعی- اقتصادی محلی، کنده ها با استفاده از حصار فردی (پرچین)، محصور گردید. شاخص های تعیین عملکرد جست دهی شامل تعداد جست، ارتفاع جست و الگوی جست دهی در دو نوبت تیر و شهریور اندازه گیری شد. نتایج نشان داد؛ طبقه قطری 45-35، بیشترین تعداد و بیشترین میانگین ارتفاع جست را داشته است. همچنین بیشترین درصد جست پیش بجا و کمترین درصد جست نابجا در این طبقه بود. بررسی تغییرات شاخص ها نشان دهنده رابطه منفی بین کاهش تعداد (مرگ و میر) و افزایش ارتفاع بود. تغییرات تعداد جست در فاصله تیر تا شهریور بیانگر این بود که تعداد جست در این فاصله زمانی کاهش یافته اما این کاهش تعداد معنی دار نبود. کاهش تعداد جست در بین طبقات قطری نیز فاقد اختلاف معنی داری بود. اما با افزایش قطر میزان مرگ و میر کاهش یافت. بعلاوه هرچه تعداد جست در تیرماه، بیشتر بوده، مرگ و میر بیشتری در فاصله تیر تا شهریور رخ داده بود (طبقه 35-25). از مقدار کل مرگ و میر جست ها در فاصله دو اندازه گیری 47% مربوط به جست های پیش بجا