Faculty Profile

کیومرث محمدی سمانی
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/09/01

کیومرث محمدی سمانی

دانشکده منابع طبیعی / گروه جنگلداری

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. تحلیل ویژگی‌های کمی درختان زاگرس شمالی به کمک فتوگرامتری پهپاد و سنجش از دور ماهواره‌ای (مطالعه موردی: توده‌های جنگلی آرامگاهی و گلاجار)
    1403
    در چهار دهه گذشته تغییرات سطوح جنگلی در اثر عوامل طبیعی و انسانی در ایران به‌صورت نامطلوب و با سرعت فزاینده صورت گرفته است. این امر باعث تشدید روند تخریب اراضی و کاهش بیش از اندازه سطوح منابع طبیعی و پیامدهای ناشی از آن شده است. در بخش بزرگی از غرب کشورمان و در محدوده جنگل‌های زاگرس کاهش کمّی و کیفی جنگل‌ها در دهه‌های اخیر قابل‌توجه و هشداردهنده بوده است. این امر سبب تغییرات در ساختار و ترکیب در این جنگل‌ها گردیده است؛ حال‌آنکه تنها در برخی ذخیره‌گاه‌ها و توده‌های کمیاب می‌توان گذشته ساختاری این جنگل‌ها را مشاهده نمود. ازجمله این رویشگاه‌ها را می‌توان هنوز در آرامگاه‌های موجود در برخی روستاهای کردستان و محدوده زاگرس شمالی یافت. در مقابل، توده‌های دست‌خورده طی عملیاتی مشابه با هرس‌کردن که به‌اصطلاح محلی از آن با عنوان گلازنی یاد می‌شود، در تضاد کامل با توده‌های کمتر دست‌خورده اطراف خود هستند. در این رساله با بهره‌گیری از علوم فتوگرامتری و سنجش‌ازدور، به کمی‌سازی و برآورد برخی خصوصیات ساختاری در این جنگل‌ها و نیز سایت‌های آرامگاهی پرداخته شده است. تاکنون اثرات سرشاخه‌زنی بر ساختار درخت از نظر روابط قطر برابر سینه درختان و ارتفاع در دوره‌های گلازنی به طور علمی توصیف نشده است. در اینجا، برای اولین‌بار از ترکیب بررسی‌های میدانی قطر برابر با سینه با ارتفاع به‌دست‌آمده از فتوگرامتری پهپاد برای ارزیابی روابط قطر و ارتفاع استفاده شده است. این پژوهش در شش سایت جنگلی گلازنی شده در سراسر زاگرس شمالی انجام شد. رابطه خطی بین ارتفاع مستخرج از داده‌های فتوگرامتری پهپاد و قطر برابر سینه درختان گلازنی شده، بخش قابل‌توجهی از تغییرات در قطر را تفسیر می‌کند (ضریب تعیین= 56/0) و حاکی از کارامدی فتوگرامتری پهپاد در اندازه‌گیری متغیرهای ساختاری به طرق مستقیم و غیرمستقیم است. بااین‌حال تولید مدل‌های سه‌بعدی مبتنی بر فتوگرامتری پهپاد در محیط‌های جنگلی اغلب به دلیل ویژگی‌های ضعیف بافتی درختان، به‌ویژه در حضور پوشش تنک درختان، با چالش‌هایی همراه است؛ لذا راهکاری برای غلبه بر چالش‌هایی از مدل‌سازی که منشا آن به واسنجی دوربین بر می‌گردد ارائه شده است. کارآمد بودن روش ارائه شده بدون ارزیابی آن غیرممکن است. به همین جهت ضمن بررسی دقیق ادبیات تحقیق، روش‌های موجود ارزیابی مدل‌های فتوگرامتری جنگل را تحلیل و نتیجه‌گیری شد که روش‌های فعلی در ارزیابی کیفیت مدل‌ها به طور موثر عمل نخواهد کرد. برای رفع این مشکل، روشی جایگزین برای ارزیابی مدل‌های سه‌بعدی جنگل معرفی گردید که تنها بر اساس ویژگی‌های ساختاری درختان، مدل‌ها را ارزیابی می‌کند. مبنای روش ارائه شده این است که تصاویر دو بار از طریق فرایند فتوگرامتری پردازش شود: بار اول برای ایجاد مدل سه‌بعدی و بار دوم در جهت معکوس برای بازآفرینی تصاویر اصلی بر اساس مدل سه‌بعدی مشتق شده از تصاویر. سپس، تصاویر بازآفرینی شده به طور سامان‌مند با تصاویر اصلی مقایسه می‌شود تا یک معیار ارزیابی محاسبه گردد. اثربخشی روش پیشنهادی برای ارزیابی مدل‌های سه‌بعدی جنگل با مجموعه‌های مرجع متنوعی از تاج درختان قطعه‌بندی شده، ارتفاع و مساحت تاج درخت و قطر برابر با سینه به‌عنوان محصولات سه‌بعدی حیاتی برای مدیریت جنگل نشان داده شد. ارزیابی مدل‌های سه‌بعدی بهینه شده با استفاده از روش ارائه شده، همبستگی‌های بالایی با اندازه‌گیری‌های مرجع داشت و نشان از کارآمدی این روش برای ارزیابی مدل‌های سه‌بعدی مبتنی بر فتوگرامتری پهپاد در جنگل است؛ در گام بعدی، ارزیابی مدل‌های سه‌بعدی بهبودیافته پهپاد جهت حصول اطمینان از عملکرد آن توسط روش فوق صورت گرفت. روش پیشنهادی بهبود مدل‌های سه‌بعدی فتوگرامتری پهپاد در جنگل، شامل انتخاب زیرمجموعه‌های مختلف پارامترهای توجیه داخلی دوربین برای تولید ابرنقاط متراکم و سپس ترکیب این مدل‌ها برای ایجاد یک مدل ترکیبی است. در اینجا فرض شده است که این مدل ترکیبی می‌تواند نمایشی بهتر از ساختار درخت و جنگل نسبت به مدل واسنجی‌شده با یک زیرمجموعه بهینه از پارامترهای توجیه داخلی به‌تنهایی ارائه دهد. اثربخشی روش‌شناسی مطرح شده به کمک معیار ارزیابی ارائه شده و سایر سنجه‌ها انجام گردید و نشان داد که مدل بهبودیافته به طور میانگین ۳۰ درصد عملکرد بهتری نسبت به مدل‌های استاندارد دارد؛ بنابراین می‌توان آن را برای کاربردهای بیشتر در تحقیقات ساختاری جنگل پیشنهاد داد. اگرچه موارد فوق بهبودهای قابل‌توجهی در کاربردهای جنگلی فتوگرامتری پهپاد ایجاد کرده است؛ اما همچنان با محدودیت مداومت پروازی و مطالعه در سطوح وسیع‌تر همراه است. با انگیزه مطالعه ساختاری در سطوح بزرگ‌تر، ظرفیت تصاویر ماهواره‌ای سنتینل-۲ برای برآورد ارتفاع جنگل و پوشش بخشی بررسی شد. این پژوهش به یک شکاف در تحقیقات فعلی می‌پردازد و با استفاده از داده‌های چندزمانه اثرات رشد درخت بر روی باندهای طیفی را نیز تحلیل می‌کند. بدین منظور ارتفاع و پوشش بخشی با استفاده از رویکردی مبتنی بر بهینه‌سازی که منجر به تولید شاخص پوشش گیاهی می‌شود، تخمین زده شد. همچنین تغییرات در ارتفاع در دوره‌های رشد یک و دو‌ساله برآورد گردید و رابطه بین تغییرات طیفی و رشد ارتفاع درخت تحلیل شد. نتایج، رابطه قوی بین شاخص بهینه‌سازی شده و پوشش بخشی، ارتفاع و تغییرات ارتفاع را نشان می‌دهد که به ترتیب ضریب تعیین برابر با 76/0، 70/0 و 62/0 حاکی از این موضوع است. در این رساله ضمن معرفی روندنما برای تحلیل ساختاری جنگل‌های نیمه‌خشک زاگرس، رویکردهای نوینی برای ارزیابی و بهبود مدل‌های سه‌بعدی حاصل از فتوگرامتری پهپاد در جنگل ارائه شده‌است. همچنین در انتها، تعمیم‌پذیری برآورد‌های فوق به ویژگی‌های طیفی سنجنده سنتینل-۲ واکاوی گردید که آورده‌های این رساله علی‌رغم اهمیت چشمگیر آن در مطالعات مشابه در جنگل‌های نیمه‌خشک، ظرفیت تعمیم‌پذیری به جنگل‌های دیگر و حتی کاربردهای غیرجنگلی را دارا می‌باشد.
  2. الگوی توزیع مکانی خصوصیات خاک درکاربری‌های مختلف (جنگل ، زراعت و باغ) شهرستان بانه، استان‌کردستان
    1402
    بهره برداری‌های بی رویه از مناطق جنگلی و چرای بی رویه دام در آنها از یکسو و تغییر کاربری اراضی جنگی به دلیل افزایش جمعیت بشر و به دنبال آن نیاز بشر به محصولات کشاورزی و باغی از سوی دیگر، باعث کاهش اکوسیستم-های دست نخورده جنگلی شده است که خود از عوامل اصلی تغییرات قابل ملاحظه‌ی ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک شناخته شده است. از اینرو این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تغییر کاربری اراضی بر برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و تغییرات کلی و مکانی آنها در چندین کاربری جنگل دست نخورده، جنگل تحت بهره‌برداری، مرتع، زمین زراعی دیم و آبی و باغ در منطقه یعقوب آباد شهرستان بانه انجام شد. برای انجام این پژوهش 120 نمونه خاک ترکیبی (پنج نمونه در میکروپلات دو در دو متر برداشت و با هم ترکیب شدند) به صورت سیستماتیک (با فواصل 30 متری) و در عمق 15-0 سانتی متری در منطقه پیاده شد. با توجه به اینکه مناطق مورد بررسی کاملا مجاور هم هستند، تعداد نمونه ها به مقدار قابل قبول در هر کاربری وجود داشت. برای بررسی تفاوت مقادیر مشخصه‌های مورد نظر در کاربری‌های مختلف، ابتدا مناطق مرزی حذف شد و از تجزیه واریانس یکطرفه و از آزمون دانکن نیز برای مقایسه میانگین‌ها استفاده شد در این پژوهش از روشهای قطعی: وزن‌دهی عکس فاصله،‌ چند جمله‌ای محلی، چند جمله‌ای کلی و تابع پایه‌ی شعاعی و روش کریجینگ معمولی به عنوان زیر مجموعه روش‌های زمین‌آماری، جهت درون‌یابی استفاده شد. معیار میانگین خطای انحراف (MBE) و ریشه دوم میانگین مربعات خطا (RMSE) اشاره کرد که در این مطالعه استفاده گردید نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد نشان داد که به جز واکنش خاک، سایر متغیرها از جمله درصد نیتروژن،‌ درصد کربن آلی، نسبت کربن به نیتروژن، پتاسیم تبادلی، کلسیم تبادلی، فسفر، هدایت الکتریکی، رطوبت، ،‌ شن وسیلت (در سطح 1%) و رس (در سطح 5%) دارای تفاوت معنی داری بودند. کلاس وابستگی مکانی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی از ضعیف تا متوسط بود. در نهایت نتایج این پژوهش نشان داد بهره‌برداری زیاد از مناطق جنگلی و تغییرات کاربری اراضی جنگلی می‌تواند اثرات قابل توجهی را بر شرایط فیزیکی و شیمیایی خاک بگذارد و اینکه روش کریجینگ در اغلب متغییرهای مورد بررسی دارای دقت تخمین بالاتری نسبت به سایر روش ها بود.
  3. مقایسه ویژگی های خاک جنگلی حرارت داده شده در دماهای مختلف در دامنه های شمالی وجنوبی
    1400
    آتش سوزی از مهم ترین اختلالات و آشفتگی های طبیعی در اکوسیستم های جنگلی می باشد که بسته به شدت و مدت زمان، اثرات قابل ملاحظه ای بر محیط خاک دارد.هدف از انجام این پژوهش، مقایسه ویژگی های خاک جنگلی حرارت داده شده(موقعیت نزدیک تنه و مرز تاج) در دماهای مختلف در دامنه های شمالی وجنوبی در شهرستان بانه می باشد. به منظور جمع آوری نمونه های خاک، ابتدا در هر دامنه(شمالی و جنوبی) روی خطوط تراز(وسط دامنه) یک ترانسکت پیاده شد. با حرکت روی هر ترانسکت در هر دامنه(در ابتدای ترانسکت) نزدیک ترین درخت برودار به ترانسکت انتخاب و به فواصل 30 متری 7 درخت بعدی انتخاب و نمونه ها از عمق 5-0 سانتی متری برداشت شد. در هر دامنه 16 نمونه خاک و در مجموع 32 نمونه خاک برداشت شد. با انتقال نمونه ها به آزمایشگاه، هر نمونه خاک به چهار بخش مساوی تقسیم شد. یک بخش از نمونه ها به عنوان شاهد و سه بخش دیگر، هر یک به ترتیب در دمای 200، 400 و 600 درجه سانتی گراد حرارت داده شدند. ویژگی های خاک شامل بافت خاک، نیتروژن، کربن آلی، فسفر، اسیدیته، هدایت الکتریکی، پتاسیم، منیزیم و کلسیم اندازه گیری شد.بعد از آنالیز نرمال بودن داده ها برای تجزیه واریانس از طرح آماری فاکتوریل استفاده شد. برای بررسی مقایسه میانگین ها آزمون دانکن انجام شد.نتایج این پژوهش نشان داد، مقدار رس، سیلت، کربن آلی و نیتروژن کل با افزایش دما، کاهش پیدا کردند. در حالیکه مقدار شن، اسیدیته، هدایت الکتریکی، فسفر، منیزیم (به استثناء دمای 600 درجه سانتی گراد)، کلسیم، پتاسیم با افزایش دما، افزایش پیدا کردند. در بررسی اثرات متقابل مشاهده گردید که دو عامل جهت دامنه و فاصله از درخت(موقعیت نزدیک تنه و مرز تاج) بر مقدار اسیدیته و هدایت الکتریکی دارای اثر معنی دار بوده است(05/0>p). اثر متقابل فاصله از درخت و تیمارهای دمایی بر مقدارنیتروژن، اسیدیته و هدایت الکتریکی، همچنین جهت دامنه و تیمارهای دمایی بر مقدار فسفر، کلسیم، اسیدیته و رس اثر معنی داری داشته است. اثر متقابل سه عامل جهت دامنه، فاصله از درخت و تیمارهای دمایی بر مقدار رس، سیلت، کلسیم و اسیدیته اثر معنی داری داشته است. در بررسی اثر جهت دامنه(شمالی و جنوبی) بر مقدار عناصر نتایج حاکی از آن بود که بر مقدار کربن آلی،نیتروژن، کلسیم، پتاسیم، منیزیم و اسیدیته معنی دار بوده است(05/0>p).همچنین به دلیل شرایط خاص حاکم بر دو دامنه مقدار رس، سیلت، اسیدیته، هدایت الکتریکی، کربن آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم در دامنه شمالی بیشتر از دامنه جنوبی بوده، درحالیکه مقدار شن در دامنه جنوبی بیشتر از دامنه شمالی می باشد. به این ترتیبعناصر غذایی موجود در دامنه شمالی بیشتر از دامنه جنوبی بوده است. هر چه شدت آتش بیشتر باشد زمان بیشتری لازم است تا خاک به حالت اولیه بازگردد زیرا در این شرایط تخریب خاک شدید تر است، بطوریکه میزان حاصل خیزی خاک به دلیل اختلال و تغییر در عناصر غذایی خاک کاهش یافته و اینگونه آتش سوزی ها موجب فرسایش خاک در دراز مدت می شود و اکوسیتم های جنگل را با خطر مواجه می سازد.
  4. ذخیره کربن در توده های جنگلی کمتر دست خورده و گلازنی شده در جنگل های زاگرس حوزه شهرستان بانه
    1400
    بخش وسیعی از اکوسیتم های جنگلی کشور، در محدوده خشک و نیمه خشک قرار دارند که یکی از مشکلات اصلی آن، پایین بودن مقدار کربن آلی خاک است. کاربری جنگلی، قادر است کربن را به صورت تولیدات، زی توده و خاک ترسیب و ذخیره کند. هدف از این تحقیق، بررسی و مقایسه ذخیره کربن خاک در آرامگاه ها و گلاجارهای بخشی از جنگل های زاگرس است تا بتوان، اطلاعات دقیق تری از مقدار و ذخیره کربن در خاک پس از تغییرات و استفاده های زیاد از جنگل ها، به -دست آورد. برای انجام این پژوهش، در پنج منطقه ی جنگلی شوی، سدبار، نه مه شیر، نژو و بلوه شهرستان بانه، در دو کاربری آرامگاه و گلاجار، در هر یک، پنج قطعه نمونه به صورت تصادفی انتخاب و از هر قطعه نمونه از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی متری خاک، نمونه برداری شد. در مجموع 100 نمونه خاک جمع آوری شد و سپس برخی خصوصیات فیزیکی (بافت خاک و وزن مخصوص ظاهری) و شیمیایی (اسیدیته، هدایت الکتریکی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کربن آلی، ذخیره کربن آلی و نسبت کربن به نیتروژن) خاک، اندازه گیری شد. برای بررسی، تجزیه و تحلیل داده ها و آنالیز واریانس نیز از آزمون فاکتوریل و از نرم افزارهای SPSS و SAS استفاده شد. بافت خاک تمامی مناطق، در آرامگاه ها، از نوع شنی لومی رسی و در گلاجارها، از نوع رسی بوده است. در مناطق شوی و بلوه، نوع کاربری، در مناطق سدبار و نژو، عمق خاک و کاربریو در منطقه ی نه-مه شیر، عمق خاک، کاربری و اثر متقابل آن ها در میزان و ذخیره کربن آلی خاک معنی دار بود. همچنین در تمامی مناطق، بین ذخیره کربن آلی خاک، در دو توده و دو عمق مورد بررسی، اختلاف معنی داری وجود داشته است. در رابطه با وزن مخصوص ظاهری و pH، میزان آن ها در گلاجارها بیشتر از آرامگاه ها، همچنین در لایه های عمقی خاک، بیشتر از لایه های سطحی بوده است و در خصوص EC، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، C/N و ذخیره کربن آلی خاک، میزان هر کدام از آن ها در آرامگاه ها بیشتر از گلاجار و در لایه های سطحی خاک، بیشتر بوده است. در منطقه شوی، از بین متغیرهای اندازه گیری شده، تنها متغیرهای pH، EC، نیتروژن، فسفر، وزن مخصوص و درصد سیلت دارای اختلاف معنی داری نبوند. در منطقه سدبار، متغیرهای وزن مخصوص و درصد رس، شن و سیلت، اختلاف معنی داری نداشتند. در منطقه نه مه شیر، pH و درصد رس، شن و سیلت دارای تفاوت معنی داری نبوند. در منطقه نژو در میزان فسفر، نیتروژن، پتاسیم، کربن آلی خاک و نسبت کربن به نیتروژن، تفاوت معنی داری وجود داشت. همچنین در منطقه بلوه، pH، نیتروژن، وزن مخصوص و درصد شن و سیلت، در کاربری و عمق مختلف، تفاوت معنی داری نداشتند. در نهایت، نتایج این تحقیق بیان می کند که به دلیل اثرات تعیین کننده کربن آلی بر روی خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک، این متغیر، نقش تعیین کننده ای در پایداری کیفیت خاک، تولید محصول و محیط زیست دارد.طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق، می توان به این موضوع اشاره کرد که عواملی از جمله: تغییر کاربری، برداشت و حذف پوشش درختی و گیاهی، چرای دام و عواملی دیگر، می تواند بر روی میزان و ذخیره کربن آلی خاک اثرات منفی بگذارد. به عبارتی، میزان کربن خاک رابطه مستقیمی با میزان نیتروژن و مواد آلی خاک دارد.
  5. تنوع زیستی رده ی دم فنری ها (Collembola Lubbock, 1870) در برخی از زیستگاه های شهرستان مریوان (استان کردستان)
    1399
    در پژوهش حاضر برخی از ویژگی های تنوع زیستی رده پادمان ها در تعدادی از زیستگاه های جنگلی شامل جنگل دست نخورده و عرصه های جنگلی تغییر کاربری داده شده در شهرستان مریوان (استان کردستان) مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق 1025 نمونه متعلق به 11 خانواده، 26 جنس و 38 گونه جمع آوری و شناسایی گردید که تمامی گونه های شناسایی شده برای فون استان کردستان و 2 جنس و 6 گونه از آن ها برای فون ایران جدید می باشند. ساختار جامعه رده پادمان ها در هر کدام از زیستگاه های مورد مطالعه با استفاده از روش طبقه بندی Heydemann مورد بررسی قرار گرفت. مقایسه میانگین فراوانی پادمان ها در زیستگاه های مورد مطالعه نشان داد که بین فراوانی پادمان ها در همه زیستگاه ها اختلاف معنی داری وجود دارد. همچنین درصد فراوانی خانواده های پادمان در زیستگاه های موردنظر محاسبه شد و بیشترین فراوانی مربوط به خانواده Lepidocyrtidae بود. خصوصیات تنوع گونه ای با محاسبه شاخص های تنوع زیستی شانن- واینر و شاخص سیمپسون ارزیابی شد که بیشترین میزان شاخص تنوع شانن- واینر مربوط به زیستگاه جنگل دست نخورده با Bit 431/1 و کمترین میزان آن مربوط به زیستگاه زمین زراعی با Bit 079/1 بود، همچنین بیشترین میزان شاخص تنوع سیمپسون در زیستگاه های زیر تاج بلوط و زیر تاج سرو جنگل گاران با 9/0 و کمترین آن در زیستگاه زمین زراعی با 81/0 مشاهده شد. نمودارهای رتبه- وفور زیستگاه های مورد مطالعه جهت مقایسه غنا گونه ای و یکنواختی زیستگاه ها رسم شد که با توجه به نتایج، بیشترین غنا گونه ای و یکنواختی مربوط به زیستگاه جنگل دست نخورده و کمترین غنا و یکنواختی مربوط به زیستگاه زمین زراعی بود. همچنین میزان شباهت زیستگاه های مورد مطالعه با استفاده از شاخص تشابه Bray-Curtis انجام شد و بیشترین شباهت بین دو زیستگاه جنگل دست نخورده و زیر تاج بلوط جنگل گاران مشاهده شد. همبستگی بین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک با خانواده های مختلف پادمان نیز مورد ارزیابی قرار گرفت و براساس نتایج بین تعدادی از خانواده های پادمان با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک همبستگی های متفاوت معنی داری یافت شد.
  6. مقایسه ویژگی های خاکستر لاشبرگ و شاخه در گونه های برودار و مازودار تحت شرایط کنترل شده (مطالعه موردی: جنگل های اطراف سروآباد)
    1399
    خاکسترِ حاصل از آتش سوزی که حاوی عناصر غذایی مهمی است؛ با ایجاد تغییراتی در خاک و ترمیم عرصه های سوخته شده نقش مهمی را در جنگل ایفا می کند. مواد قابل اشتعال، از جمله لاشبرگ و مواد حاصل از درختان و درختچه ها، منبع اصلی خاکستر در جنگل هستند. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، مقایسه ی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاکسترِ لاشبرگ و شاخه های با ابعاد مختلف (قطر کمتر از دو سانتی متر و قطر دو تا پنج سانتی متر) در گونه های برودار و مازودار تحت شرایط کنترل شده می باشد. به منظور جمع آوری نمونه ها، ابتدا یک ترانسکت به طول 250 متر در یک دامنه، عمود بر جهت شیب و بر روی خطوط تراز در جنگل پیاده شد. نمونه های لاشبرگ و شاخه ها در زیر تاج 8 پایه درخت برودار (QuercusbrantiiLindl) و 8 پایه درخت مازودار (QuercusinfectoriaOliv)، در فواصل 30 متری از همدیگر در تابستان 1398 جمع آوری شد. در نهایت 48 نمونه بقایای گیاهی برداشت شد. ویژگی های لاشبرگ و شاخه های با ابعاد مختلف در هر دو گونه، قبل از سوختن نیز اندازه گیری شد. سپس نمونه های باقی مانده به طور مستقیم سوزانده شدند؛ که مدت زمان سوختن و درجه حرارت هر سه تیمار برای هر دو گونه (هر کدام 8 تکرار) با استفاده از دماسنج مدل UT305C اندازه گیری شد.در مجموع 96 نمونه تهیه گردید. نتایج این پژوهش نشان داد، مقدار پتاسیم، pH وEcدر خاکسترِ هر دو گونه، در هر سه تیمار، نسبت به نمونه های نسوخته، به طور معنی داری افزایش یافتند. درحالی که درصد کربن آلی و نیتروژن کل در هر دو گونه و هر سه تیمار، زمانی که سوزانده شدند، کاهش پیدا کردند. همچنین مقدار فسفر در خاکسترِ لاشبرگ های برودار و مازودار، نسبت به لاشبرگ های نسوخته ، به طور معنی داری افزایش یافت؛ اما مقدار آن در شاخه های با قطر کمتر از 2 سانتی متر و شاخه های با قطر 2 تا 5 سانتی متر، در هر دو گونه، زمانی که سوزانده شدند نسبت به نسوخته کاهش یافت. همچنین مقدار کلسیم در خاکستر لاشبرگ های گونه برودار نسبت به نسوخته، افزایش پیدا کرد؛ در حالی که مقدار آن در خاکستر لاشبرگ های گونه مازودار، نسبت به نسوخته، کاهش یافت. مقدار کلسیم در خاکسترِ شاخه های با قطر کمتر از 2 سانتی متر و شاخه های با قطر 2 تا 5 سانتی متر، در هر دو گونه، نسبت به نسوخته، کاهش یافت. کاهش غلظت عناصر غذایی در خاکستر حاصل از لاشبرگ گونه های برودار و مازودار به ترتیب N>C>K>P>Ca بود. در حالی که در خاکستر حاصل از شاخه های با قطر کمتر از 2 سانتی متر و شاخه های با قطر 2 تا 5 سانتی متر میزان کاهش غلظت این عناصر به ترتیب N>Ca
  7. ویژگی های خاک در توده های کمتر دست خورده با توجه به قدمت توده
    1399
    تعدی به توده های کمتر دست خورده در دهه های اخیر بیشتر شده و در نقاط زیادی گواه اجرای گلازنی، چرای دام و نابودی این توده های با ارزش هستیم. از این رو هدف این پژوهش بررسی ویژگی های خاک در توده های کمتر دست خورده با توجه به قدمت توده در پنج منطقه جنگلی (پنج توده کمتر دست خورده و پنج توده گلازنی در مجاورت هم با شرایط توپوگرافی و زمین شناسی یکسان) واقع در شهرستان بانه می باشد. بدین منظور نمونه برداری خاک از هر کدام از مناطق کمتر دست خورده و گلازنی شده 6 پلات از هر توده که به صورت کاملا تصادفی انتخاب شد. در کل تعداد 60 نمونه خاک از زیر تاج پوشش درختان در عمق 0-15 سانتی متری برداشت شد. بعد از آنالیز نرمال بودن داده ها برای تجزیه واریانس از طرح آماری فاکتوریل استفاده شد. برای بررسی مقایسه میانگین ها آزمون دانکن انجام شد. از آزمون تی جفتی جهت مقایسه تک تک توده های کمتر دست خورده و گلازنی شده و از همبستگی پیرسون برای بررسی خصوصیات خاک با درصد تاج پوشش و لاشبرگ و عمق لاشبرگ استفاده شد. در بررسی اثرات متقابل مشاهده شد که دو عامل سن و نوع توده بر روی عناصر کربن، نسبت کربن به نیتروژن، درصد تاج پوشش و لاشبرگ و مقدار رس و شن (در سطح 01/0) و مقدار فسفر و هدایت الکتریکی (در سطح 05/0) دارای اثر معنی دار بوده است. به علاوه درصد تاج پوشش با کربن آلی، نیتروژن، فسفر، هدایت الکتریکی، کلسیم و نسبت کربن به نیتروژن و عمق لاشبرگ با کلسیم، نیتروژن، فسفر و درصد تاج پوشش و درصد لاشبرگ با کلسیم، نیتروژن و درصد تاج پوشش دارای همبستگی مثبت در حالی که عمق لاشبرگ با مقدار اسیدیته دارای همبستگی منفی است. در بین فاکتورهای اندازه گیری شده در خاک مقدار شن و سیلت برای هر پنج منطقه بدون معنی در حالیکه مقدار رس فقط در منطقه شوی، مقدار وزن مخصوص در منطقه های نمه شیر و صدبار، مقدار کربن در هر پنج منطقه، مقدار نیتروژن در منطقه های صدبار و نمه شیر، نسبت کربن به نیتروژن در منطقه های نمه شیر، شوی، نژو و صدبار، مقدار فسفر در منطقه های نژو و صدبار، مقدار کلسیم فقط در منطقه صدبار، مقدار پتاسیم در منطقه های نژو و صدبار، مقدار اسیدیته در منطقه-های نمه شیر و صدبار، مقدار هدایت الکتریکی در منطقه های نمه شیر، بلوه، صدبار، درصد تاج پوشش در منطقه های نمه شیر، بلوه، شوی، صدبار و درصد لاشبرگ در منطقه های نمه شیر، شوی و صدبار اختلافات معنی دار بوده است. در واقع می توان گفت عدم گلازنی و وجود درختان زمینه پایداری اکوسیستم و شرایط مناسب تر و بهتری برای بهبود عناصر غذایی خاک فراهم می آورد.
  8. تاثیر مدیریت های متفاوت مرتع بر برخی ویژگی های خاک (مطالعه موردی: حوزه زوجی خامسان، سنندج)
    1398
    به دلیل اهمیت خاک در اکوسیستم های مرتعی، شناخت و بررسی اثرات مدیریت های متفاوت (قرق، اصلاحی و تحت چرا) بر روی برخی از خصوصیات خاک امری ضروری است. به منظور بررسی اثر مدیریت های مختلف بر روی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، پژوهشی در حوزه معرف زوجی خامسان واقع در شهرستان کامیاران از توابع استان کردستان انجام شد. جهت انجام این پژوهش سه منطقه قرق، اصلاحی و تحت چرا به عنوان تیمارهای مطالعاتی انتخاب شدند. بدین منظور در هر منطقه مطالعاتی، تعداد 25 پلات 1×1 مترمربعی بصورت تصادفی- سیستماتیک به فاصله 30 متر از همدیگر در امتداد دو ترانسکت 350 متری که یکی در جهت شیب و دیگری عمود بر جهت شیب استقرار یافته بود، قرار داده شد و سپس اقدام به نمونه برداری خاک از عمق صفر تا ده سانتی متری خاک شد. همچنین به منظور بررسی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، اطلاعاتی از قبیل درصد شیب، آزیموت، درصد لاشبرگ، درصد سنگریزه، درصد پوشش گیاهی، خاک لخت، ارتفاع از سطح دریا و طول و عرض جغرافیایی ثبت شد. برای بررسی مقایسه میانگین داده ها از روش آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون دانکن و همچنین جهت بررسی ارتباط میان عوامل محیطی با فاکتورهای خاک از همبستگی پیرسون استفاده گردید. در این پژوهش فاکتورهای فیزیکی خاک شامل (بافت خاک، درصد شن، رس، سیلت و درصد سنگریزه) و فاکتورهای شیمیایی خاک شامل (کربن آلی، نیتروژن، پتاسیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی و نسبت C/N) مورد ارزیابی قرار گرفت. طبق نتایج به دست آمده، چرای دام اثرات منفی بر خاک داشته است و سبب کاهش خصوصیات شیمیایی خاک همچون کربن، پتاسیم، نسبت C/N و فسفر و افزایش هدایت الکتریکی شده است درحالیکه مدیریت های متفاوت بر روی میزان ازت و اسیدیته خاک تاثیر معنی داری نداشته است. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط مثبت و معنی داری میان پوشش گیاهی و موادآلی خاک وجود دارد، به عبارتی دیگر کاهش درصد پوشش گیاهی و لاشبرگ، کمبود عناصر غذایی و افزایش خاک لخت را به همراه داشته است.
  9. فراوانی کرم خاکی در کاربری های مختلف در ارتباط با برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک
    1398
    کرم های خاکی یکی از مهمترین لاشه ریزه خوارها در اکوسیستم های خاکی محسوب می شوند. فراوانی و زی توده کرم های خاکی به عنوان یک شاخص اکولوژیک نمایانگر وضعیت سلامت و کیفیت خاک است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تغییر کاربری اراضی بر فراوانی و زی توده کرم های خاکی و برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، در برخی از کاربری های جنگلی و تغییر کاربری یافته شهرستان بانه انجام شد. بدین منظور نمونه برداری از خاک و کرم خاکی (کوادرات 25×25 سانتی متری و عمق 25-0 سانتی متری) در پنج کاربری جنگل کمتر دستخورده (قبرستان)، جنگل بهره برداری شده، زراعت، باغ و مرتع انجام گرفت. در مرکز هر کاربری (با در نظر گرفتن اثر حاشیه ای 10 متر) که دارای شیب، جهت و ارتفاع یکسانی بودند، تعداد شصت نمونه به صورت کاملا تصادفی انتخاب و برداشت گردید. برای بررسی تفاوت مقادیر مشخصه های مورد نظر در کاربری های مختلف از تجزیه واریانس یکطرفه و از آزمون توکی نیز برای مقایسه میانگین ها استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین درصد سیلت خاک با مقدار 1/27 درصد در جنگل کمتر دستخورده و کمترین مقدار آن در مرتع با مقدار 04/19 درصد مشاهده شد. دو کاربری زراعت آبی و جنگل کمتر دستخورده نسبت به دیگر کاربری ها بیشترین مقادیر ماده آلی و رطوبت خاک را به خود اختصاص دادند. بیشترین میانگین نیتروژن و EC خاک در کاربری های زراعت آبی، جنگل کمتر دستخورده و باغ نسبت به دیگر کاربری ها مشاهده شد. در کاربری مرتع و جنگل بهره برداری شده به ترتیب بیشترین درصد سنگریزه و کمترین مقدار فسفر قابل جذب مشاهده شد. حداقل نسبت C/N و حداکثر پتاسیم با تغییر کاربری جنگل به باغ، زراعت آبی و زراعت دیم به دست آمد. در سایر شاخص های خاک نیز از جمله کلسیم، pH و فراوانی و زی توده کرم های خاکی اختلاف معنی داری وجود داشت. براساس نتایج، گونه کرم خاکی (Aporrectodea rosea) از گروه اکولوژیک Endogeic در همه کاربری های مورد مطالعه یافت شد. گونه کرم خاکی (Aporrectodea caliginos) از گروه اکولوژیک Endogeicدارای بیشترین فراوانی در کاربری جنگل کمتر دستخورده بود. بعلاوه افزایش فراوانی و زی توده کرم های خاکی با محتوای مواد آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، رطوبت، درصد سیلت، درصد تاج پوشش، درصد و عمق لاشبرگ همبستگی مثبت معنی داری نشان داد. همچنین بین تعداد کرم های خاکی با زی توده آنها همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد، اما درصد سنگریزه و درصد شن خاک با فراوانی کرم خاکی و درصد بیرون زدگی خاک با شمار و زی توده کرم های خاکی همبستگی منفی معنی داری داشتند. درمجموع نتایج بیانگر تغییرپذیری ویژگی های خاک و همچنین فراوانی کرم های خاکی در انواع مختلف کاربری اراضی می باشد.
  10. اثر آتش سوزی بر خصوصیات خاک جنگلی از بالا به پایین دامنه با گذر زمان
    1398
    آتش سوزی جنگل از بلایای طبیعی در سراسر جهان می باشد و به عنوان یک رخداد مهم در کلیۀ اکوسیستم های جنگلی تاثیرات بسیار پیچیده ای بر روی خصوصیات خاک دارد. در این پژوهش اثر آتش سوزی بر خصوصیات خاک جنگلی از بالا به پایین دامنه با گذر زمان در شهرستان سروآباد استان کردستان مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس نمونه برداری از خاک در دو مرحله صورت گرفت، مرحله اول بعد از آتش سوزی در تابستان و مرحله دوم شش ماه بعد از آتش سوزی انجام شد. در منطقه دچار آتش سوزی شده، نمونه برداری از خاک در طول 3 ترانسکت ارتفاعی در جهت شیب به فواصل 30 متری انجام شد. در هر 30 متر حرکت در طول ترانسکت نزدیک ترین دو درخت به ترانسکت انتخاب شده و نمونه خاک از عمق 5-0 سانتی متری برداشت شد. در هر ترانسکت 6 نمونه و در مجموع 18 نمونه خاک در سه ترانسکت برداشت شد. برای منطقه شاهد که در مجاورت منطقه سوخته بود سه ترانسکت پیاده شد و نمونه برداری دقیقا مشابه منطقه سوخته، انجام شد. در نهایت در مجموع 36 نمونه، شامل 18 نمونه خاک سوخته و 18 نمونه خاک نسوخته برداشت گردید. نقاط مشخص شده با GPS ثبت شدند. در نمونه برداری مرحله دوم مطابق با مرحله قبل صورت گرفت. در مجموع 72 نمونه خاک برداشت گردید. نتایج این تحقیق نشان داد عناصر غذایی خاک بعد از آتش سوزی تغییر قابل ملاحظه ای نشان دادند، در خاک سوخته شهریور ماه مقدار رس، سیلت، کربن، کلسیم، منیزیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی نسبت به خاک نسوخته بیشتر بود. بنابر نتایج حاصله از این پژوهش، تاثیر آتش سوزی بر مقدار سیلت، شن،کربن، نیتروژن، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی معنی دار بوده است، همچنین اثر فصل بر مقدار کربن، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، اسیدیته و هدایت الکتریکی معنی دار گردید. اثر دامنه بر مقدار رس، سیلت، شن، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم معنی دار شد. از این پژوهش می توان نتیجه گرفت شدت پایین آتش سوزی باعث افزایش برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شده است. تاثیر فصل بر عناصر نشان می دهد با گذشت زمان مقدار عناصر شیمیایی خاک به دلیل تاثیر پذیری از اقلیم و آبشویی کاهش یافته است.
  11. تاثیر متغیرهای محیطی بر تنوع زیستی و عملکردی پوشش علفی در جنگل های کمتر دستخورده و گلاجارهای زاگرس شمالی
    1398
    جنگل های زاگرس به جهت وسعت زیادشان از اهمیت خاصی برخوردارند. جمع آوری اطلاعات مفید در زمینه های تنوع زیستی می تواند در مدیریت و بازسازی این جنگل ها مهم باشد، چرا که هرچه تنوع در اکوسیستمی بالاتر باشد شانس بقا و پایداری آن بوم سازگان بالاتر خواهد بود. هدف از انجام این پژوهش تاثیر عوامل محیطی مختلف و خاک بر تنوع زیستی و عملکردی گونه های گیاهی زاگرس شمالی در شهرستان بانه می باشد. جهت انجام این مطالعه 32 قطعه نمونه از مناطق کمتر دستخورده شهرستان بانه و 30 قطعه نمونه از مناطق گلازنی شده آرمرده در اندازه های 300 مترمربعی با استفاده از روش «سطح حداقل» برداشت شد و تمام گونه ها و پوشش گیاهی آن برداشت و مورد بررسی قرار گرفت. ویژگی های عملکردی مورد بررسی شامل وزن خشک برگ، سطح ویژه برگ، فرم زیستی، کورولوژی، ارتفاع کل گیاه و سیستم ریشه ای بود و خاک منطقه نیز از مرکز و چهار گوشه قطعات نمونه در عمق 0-10 سانتی متر برداشت و خصوصیات شیمیایی و فیزیکی در آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دو گروه قبرستان و گلاجار بر اساس ترکیب گونه ای به خوبی از همدیگر تفکیک شدند ولی همگنی پوشش گیاهی در گلاجارها به طور معنی داری بیشتر بود. همچنین در مقایسه ترکیب گیاهی دو رویشگاه، اختلاف دو رویشگاه معنی دار بود. به علاوه در آنالیز انتخاب روبه جلو، چهار متغیر محیطی پتاسیم، درصد شن، درصد بیرون زدگی خاک و جهت جغرافیایی انتخاب شدند. ارزیابی تاثیر متغییرهای محیطی و خاک بر شاخص تنوع گونه ای و تنوع عملکردی با آنالیز گرادیان مستقیم (RDA) انجام شد که نتایج نشان داد که یکنواختی عملکردی با شاخص برآورد یکنواختی تفاوت فاحشی دارد. همچنین حضور دام در جنگل دستخورده (گلاجار ها) می تواند باعث کاهش پتاسیم خاک و درصد شن و همچنین افزایش میزان بیرون زدگی خاک شود و همه ی این عوامل باعث کاهش پوشش گیاهی در گلاجار ها نسبت به قبرستان ها خواهد شد و به تبع آن تنوع زیستی و عملکردی کاهش خواهد یافت. از دیگر نتایج رسته بندی متمایز بودن گلاجار و قبرستان به عنوان دو گروه مجزا بود. اما نتایج آزمون T-test بجز در واگرایی عملکردی در دیگر شاخص های زیستی و عملکردی تفاوت معنی داری نشان نداد.
  12. تاثیر نوع و شدت چرای دام بر ترکیب پوشش گیاهی در جنگل های زاگرس شمالی (مطالعه موردی: جنگل های آرمرده، بانه)
    1397
    امروزه با افزایش جمعیت و استفاده بی رویه مردمان محلی از جنگل به عنوان چراگاه دام، اثرات مخربی همچون کاهش تنوع زیستی، کاهش گیاهان بومی و جایگزینی آنها با گونه های مهاجم، کوبیدگی و فشردگی خاک و در نهایت فرسایش خاک و نابودی پوشش گیاهی را در پی داشته است. باتوجه به نقش مهمی که جنگل های زاگرس در تعادل اکولوژیک-اجتماعی-اقتصادی منطقه ایفا می کنند؛ شناخت فرایندهایی همچون تاثیر نوع دام چراکننده و شدت چرای آن بر ترکیب و تنوع پوشش گیاهی اهمیت بالایی دارد. از این-رو هدف این پژوهش تاثیر نوع دام چرا کننده و شدت چرای دام بر پوشش گیاهی بخشی از جنگل های منطقه آرمرده می باشد. جهت انجام این پژوهش پنج منطقه با انواع دام مختلف (گاو، بزمرخز، بزمو، گوسفند) و شدت چراهای متفاوت (در قالب پنج تیمار) در گلاجارهای آرمرده بانه انتخاب شد. برای نمونه برداری از برداشت پوشش گیاهی، 34 قطعه نمونه (100متر مربع)، برداشت شد. تفاوت بین مناطق از لحاظ تنوع گونه ای با استفاده از آنالیز واریانس و تاثیر چرای دام بر ترکیب پوشش گیاهی با استفاده از آنالیز گرادیان مستقیم انجام شد. نتایج رسته بندی RDA نشان داد که با در نظر گرفتن موقعیت قطعه نمونه ها به عنوان کوواریانس، درصد تاج پوشش، ترکیب دامی با چهار نوع دام چراکننده با شدت بالا (شیوی ده)، ترکیب دامی بزمو و گوسفند (مازوان بند)، ارتفاع از سطح دریا، تیپ گونه های بلوط ایرانی- مازودار و نرخ چرای دام به ترتیب مهم ترین گرادیان های محیطی تاثیرگذار بر پوشش گیاهی بودند که 50 درصد واریانس موجود در الگوی پراکنش گونه های گیاهی را بیان کردند. در مجموع تعداد 138 گونه گیاهی متعلق به 30 خانواده از پنج گلاجار مورد نظر شناسایی شدند. خانواده های Asteraceae، ،Fabaceae ،Poaceae به ترتیب بیشترین تعداد گونه های گیاهی را به خود اختصاص داده اند. طبقه بندی گیاهان براساس شکل زیستی به گونه ای است که به ترتیب تروفیت ها، همی کریپتوفیت ها، ژئوفیت ها بیشترین درصد حضور را در سطح منطقه داشتند. نتایج حاصل بیانگر این است که با افزایش شدت چرا و نوع دام، گونه های یکساله و مهاجم بیشترین درصد حضور و با کاهش آن گونه های پهن برگ علفی و چندساله و ژئوفیت های پیازدار بیشترین پراکنش را در سطح منطقه دارند. ترکیب دامی بزمرخز و گاو با شدت کم چرا (آرمرده رشیدی) از بین تمام ترکیب های دامی کمترین تنوع گونه ای را داشته و از لحاظ تنوع تاکسونومیکی رویشگاه قرق و ترکیب دامی بزمرخز، گاو (آرمرده رشیدی) در میان مناطق دارای چرای دام، بالاترین میزان تنوع تاکسونومیکی را دارند. در نهایت می توان عنوان کرد ترکیب دامی بزمرخز و گاو همانند منطقه قرق دارای ارزش تنوع زیستی بالایی از لحاظ روابط تاکسونومیکی داشته و بالاترین تنوع عملکردی را نسبت به بقیه ترکیب دامی دیگر دارد.
  13. بررسی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاکستر حاصل از آتش سوزی در جنگل شاخه زاد بلوط (مطالعه موردی: دره وران مریوان)
    1397
    خاکستر، در گستره ی معنایی، پسماند جامد با اندازه های مختلف است که می تواند شامل ماده آلی و معدنی باشد. همچنین خاکستر به موادی اطلاق می شود که از سوختن چوب، پوست، برگ های گیاهان و سایر مواد زائد قابل سوختن برجای می ماند. امروزه با افزایش گرمای زمین و تعدد آتش سوزی های رخ داده، اهمیت بررسی خاکستر و اثرات آن بیش ازپیش مورد توجه واقع شده است. در این مطالعه باهدف بررسی برخی خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاکستر بلوط پس از آتش سوزی، نمونه های خاکستر بلافاصله پس از آتش سوزی از جنگل دره وران در مریوان جمع آوری شد. جهت انجام این کار، ترانسکتی به طول 300 متر و در روی خط تراز پیاده و در نزدیک ترین فاصله از ده درخت برودار انتخاب شد. از هر درخت انتخابی سه نمونه خاکستر به ترتیب در فاصله یک و نیم متری از تنه، مرز تاج و پنج متری تاج (در فاصله بین درختان) برداشت شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که رنگ خاکستر در فضای بین درختان سیاه و نزدیک تنه روشن تر بود که متاثر از فرآیند متفاوت سوختن است. نتایج نشان داد که با افزایش فاصله از تنه درخت، مقدار کربن، نیتروژن و فسفر خاکستر به طور معنی داری افزایش یافت؛ به ترتیب بیش ترین میانگین در خارج از تاج برای کربن، نیتروژن و فسفر در فضای میان درختان 5954/13 و 4889/0 درصد و 1465/437 میلی گرم در کیلوگرم به دست آمد. کلسیم و منیزیم خاکستر به ترتیب با کم ترین مقدار 7800/7531 و 0400/622 میلی گرم در کیلوگرم به سمت فضای بین درختان کاهش معنی دار یافت اما مقدار پتاسیم با 49/17479 میلی گرم در کیلوگرم افزایش معنی دار یافت. هدایت الکتریکی و اسیدیته خاکستر در نزدیک تنه با میزان 1410/12 و 6199 میکرو زیمنس بر سانتی متر نیز از سمت تنه به خارج از تاج درختان کاهش یافت. به طورکلی به نظر می رسد، به دلیل تفاوت در مقدار بقایای گیاهی تجمع یافته با حرکت از تنه درخت به سمت فضای بین درختان، شدت آتش رخداد داده کمتر شده است.
  14. اثرآتش سوزی برویژگی-های فیزیکی وشیمیایی خاکسترو ارتباط آن با ویژگی های خاک سطحی درزیردوگونه برودارو مازودار (مطالعه موردی: جنگل های اطراف مریوان)
    1397
    آتش سوزی یکی از فرآیندهای معمولی در بسیاری از اکوسیستم ها است که جزء طبیعی و حتی حیاتی جنگل ها هستند که می تواند تغییراتی را در ویژگی های خاک، بسته به شدت آن ایجاد نماید. از آن جا که فراوانی رخدادهای آتش سوزی در جنگل های زاگرس در سال های اخیر رو به افزایش بوده است، بنابراین در این پژوهش به بررسی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و خاکستر، بلافاصله پس از آتش سوزی در این جنگل ها پرداخته شده است. منطقه مورد مطالعه در جنگل های اطراف مریوان قرار دارد که در مرداد ماه سال 1397 دچار آتش سوزی شده بود. در منطقه سوخته و بر روی خطوط تراز ترانسکتی به طول 250 متر پیاده و در فواصل 30 متری در زیر نزدیک ترین درخت برودار و مازودار، دو نمونه در دو فاصله نزدیک تنه و مرزتاج خاکستر برداشت شد. در مجموع 8 پایه برودار و 8 پایه مازودار انتخاب شد. برای نمونه برداری از خاک سوخته در عمق 5-0 سانتی متری دقیقا مثل برداشت خاکستر عمل شد. در مورد منطقه شاهد نیز 8 پایه درخت برودار و 8 پایه مازودار در مجاور منطقه سوخته که از لحاظ شرایط توپوگرافی، مواد مادری، پوشش گیاهی و درختی با منطقه سوخته مشابه بودند، انتخاب و در زیر هر پایه یک نمونه در نزدیک تنه و یک نمونه در مرز تاج، در عمق 5-0 سانتی متر، خاک برداشت شد. بنابراین در مجموع 96 نمونه به ترتیب، 32 نمونه خاکستر، 32 نمونه خاک سوخته و 32 نمونه خاک نسوخته برداشت شد.نتایج این پژوهش نشان داد که آتش سوزی دارای اثرات قابل ملاحظه ای بر خصوصیات خاک و خاکستر بود، به طوری که کربن آلی و نیتروژن کل به طور معنی داری کاهش یافت و همچنین باعث افزایش فسفر قابل جذب، کلسیم، منیزیم و پتاسیم تبادلی در خاک سوخته نسبت به خاک نسوخته در سطح 1 درصد شد. بنابراین نتایج حاصل از تجزیه واریانس یک طرفه نشان داد که دو موقعیت نزدیک تنه و مرز تاج بر مقدار این عناصر اثر معنی داری داشتند. کاهش مقدار کربن آلی، نیتروژن کل و فسفر قابل جذب و افزایش مقدار هدایت الکتریکی، اسیدیته، کلسیم، منیزیم و پتاسیم تبادلی خاکستر در موقعیت نزدیک تنه به دلیل بالا بودن درجه حرارت، بیشتر از موقعیت مرز تاج در هر گونه، بود. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که حرارت ناشی از خاکستر ایجاد شده موجب تغییرات معنی داری در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک سطحی شده است.
  15. خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکستر بقایای گیاهی (برودار- مازودار و پوشش علفی) سوزانده شده در دماهای مختلف تحت شرایط آزمایشگاهی (مطالعه موردی: جنگل های اطراف مریوان)
    1397
    خاکستر حاصل از آتش، ماده ای بسیار متحرک و متشکل از ذرات آلی و معدنی است که نقش مهمی در تعادل و چرخه عناصر غذایی در اکوسیستم ها ایفا می کند. رها شدن عناصر غذایی به اکوسیستم ها پس از آتش سوزی از طریق خاکستر، خاک را، که بستر رشد گیاهان است، تحت تاثیر قرار می دهد. در دسترس بودن این عناصر غذایی، به شدت آتش سوزی (مدت و دمای سوختن)، گونه های گیاهی، مقدار ماده قابل اشتعال و انواع لاشبرگ بستگی دارد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش بررسی تغییرات خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکستر بقایای گیاهی شامل برودار، مازودار و پوشش علفی در دماهای مختلف و تحت شرایط آزمایشگاهی می باشد. به منظور جمع آوری نمونه های بقایای گیاهی، در منطقه ای که در آن آتش سوزی اتفاق نیفتاده بود، ابتدا یک ترانسکتبه طول 250 متر در یک دامنه و عمود بر جهت شیب و بر روی خطوط میزان در جنگل پیاده شد. نمونه های لاشبرگ در زیر تاج 8 پایه درخت گونه برودار (Quercus brantii Lindl) و 8 پایه درخت مازودار (Quercus infectoria Oliv) در فواصل 30 متری از همدیگر و در 8 محدوده باز و بدون پوشش درختی، بقایای پوشش علفی در تابستان 1396 جمع آوری شد و در نهایت از هر سه تیمار 24 نمونه بقایای گیاهی برداشت شد. ویژگی های لاشبرگ های هر سه گونه قبل از حرارت داده شدن اندازه گیری شد. سپس نمونه ها در سه دمای مختلف 200، 400 و 600 درجه سانتی گراد در کوره به مدت 2 ساعت سوزانده شدندو به این ترتیب در مجموع 96 نمونه تهیه گردید.نتایج این پژوهش نشان داد، در نمونه های سوزانده شده هر سه گونه، مقدار اسیدیته، هدایت الکتریکی، فسفر، کلسیم، پتاسیم و منیزیم با افزایش دما به طور معنی داری نسبت به لاشبرگ های نسوخته افزایش پیدا کردند در حالی که درصد کربن آلی و نیتروژن کلبا افزایش دما کاهش پیدا کرد. کاهش غاظت عناصر غذایی در خاکستر حاصل از گونه برودار و مازودار به ترتیب Ca
  16. اثر شدت و نوع چرای دام بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک جنگلی (مطالعه موردی: جنگل های آرمرده، بانه)
    1397
    به دلیل نقش مهم خاک در اکوسیستم های جنگلی، مطالعه ویژگی های آن در کاربری های مختلف جنگل چرایی و گلازنی، امری ضروری است. هدف این پژوهش بررسی اثر شدت و نوع چرای دام بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در جنگل های آرمرده، واقع در شهرستان بانه می باشد. در جنگل های مورد مطالعه پنج منطقه در نظر گرفته شده است که هر کدام، از نظر نوع دام چرا کننده با هم متفاوت هستند. در مجموع 34 قطعه نمونه (10 آر) برداشت شد به طوری که در هر منطقه 5 تا 10 قطعه نمونه قرار داشت. نمونه برداری خاک در عمق 10-0 سانتی متری برداشت شد.جهت تحلیل داده ها از دو روش آنالیز واریانس و آنالیز افزونگی (RDA) استفاده شد. بعد از اطمینان از نرمال بودن داده ها، از آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) استفاده شد، پس از انجام مقایسات چندگانه همگنی واریانس ها از طریق آزمون Levene)) و تایید همگنی واریانس ها، از آزمون چند دامنه ای دانکن در نرم-افزار SPSS-16 استفاده شد . در روش دوم از تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری چند متغیره مستقیم و از نرم افزار CANOCO4.5 استفاده شد. به منظور بررسی ارتباط بین متغیرهای محیطی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک از روش خطی آنالیزفزونگی (RDA: Redundancy Analysis) استفاده شد. نتایج حاصل از آنالیز واریانس نشان داد که با افزایش شدت چرا از میان ویژگی های شیمیایی خاک، پتاسیم (01/0P<) کاهش و از میان خصوصیات فیزیکی خاک درصد رس، درصد سیلت، درصد شن و تراکم خاک افزایش یافته است (01/0P<)، در حالی که سایر خصوصیات شیمیایی خاک فاقد اختلاف معنی دار در تیمارهای مختلف بودند. نتایج حاصل از تجزیه رسته بندی RDA نشان داد که متغیرهای محیطی قادرند کل تغییرات را به میزان 7/60 درصد بیان کنند. از میان متغیرهای محیطی نرخ موجودی دام در هکتار در سال، منطقه دوله گویر، تیپ درختی Q.libani-pistacia atlantica و درصد تاج پوشش در سطح 01/0 و منطقه مازوانبند در سطح 05/0 بر متغیرهای خاک اثر معنی دار دارند، به طوری که این پنج متغیر به تنهایی 7/48 درصد تغییرات متغیرهای خاک را توجیه می کنند. در منطقه شی وی ده به دلیل وجود دام بیشتر، خاک متراکم تر و تخریب بیشتری داشته است. درصد تاج پوشش در دو منطقه کوچر (قرق) و رشیدی از مهم ترین عوامل محیطی اثرگذار بر روی خصوصیات شیمیایی خاک محسوب می شود، چراکه سبب افزایش درصد کربن، هدایت الکتریکی، فسفر، نیتروژن و پتاسیم در خاک شده است. با توجه به نتایج حاصل از هر دو روش، در برخی از موارد باهم مشابه هستند و مشخص شد که خصوصیات فیزیک و شیمیایی خاکی که در آنالیز واریانس اختلاف معنی دار دارند با نتایج حاصل از RDA مشابه هستند، اما از طرفی مناطق به درستی جدا نشده و از سوی دیگر تمام مشخصات محیطی در این آنالیز به صورت یکجا و الگویی مشخص در نظر گرفته نشده است، چراکه بر اساس روش آنالیز واریانس نمی توان از چند بعد به آن نگاه کرد در صورتی که نتایج حاصل از RDA منطقی و قابل اعتمادتر هستند. در نهایت می توان گفت در جنگل های زاگرس، افزایش شدت چرای دام می تواند تاثیر منفی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک داشته باشد.
  17. بررسی اثر حفاظت کوتاه مدت بر برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در زاگرس میانی (مطالعه موردی: ذخیره گاه گلابی وحشی چم حصار)
    1396
    مدیریت حفاظتی کوتاه مدت و بلندمدت از جمله راهکارهای اجرایی و قابل توصیه برای حفظ جنگل ها می باشد. در این راستا ذخیره گاه ها، از رایج ترین سیستم های حفاظتی در ایران می باشند که از طریق تاٌثیر بر پوشش گیاهی و بهبود آن سبب بهبود کیفیت خاک و تغییر در آن می شوند. در پژوهش حاضر اثر مدیریت حفاظتی کوتاه مدت بر برخی خصوصیات خاک ذخیره گاه گلابی وحشی چم حصار دلفان واقع در استان لرستان مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس نمونه برداری از خاک در سه ترانسکت 250 متری با اختلاف ارتفاع 40 متر از ناحیه مرکزی ذخیره گاه به سمت زون پیرامونی و منطقه خارجی ذخیره گاه پیاده گردید. سپس در فواصل 20متری بر روی هر ترانسکت از زیر نزدیک ترین پایه درخت گلابی یک نمونه ترکیبی از خاک در چهار جهت اصلی برداشت شد. بر این اساس در مجموع سه ترانسکت، 36 نمونه ترکیبی خاک از عمق 10-0 سانتی متری برداشت گردید. جهت تجزیه داده ها از آنالیز واریانس یک طرفه و برای گروه بندی و مقایسه میانگین ها از آزمون دانکن استفاده شد. با توجه به نتایج بدست آمده از آزمایش بافت خاک، نوع بافت خاک در هر سه منطقه از نوع رسی بود. برای خصوصیات شیمیایی خاک بیشترین میزان کربن، نیتروژن، فسفر، پتاسیم و هدایت الکتریکی به ترتیب با مقادیر57/9 درصد، 25/0 درصد، 32/4 میلی گرم بر کیلوگرم، 33/57 میلی گرم بر کیلوگرم و 70/198 میکروزیمنس بر سانتی متر در ناحیه مرکزی، اندازه گیری شد. همچنین بیشترین میزان کلسیم، منیزیم و اسیدیته خاک در ناحیه خارجی، به ترتیب 16/935 میلی-گرم بر کیلوگرم، 56/8 میلی گرم بر کیلوگرم و 62/7 اندازه گیری شد. به طور کلی نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که حفاظت با جلوگیری از ورود دام به عرصه حفاظتی و افزایش پوشش گیاهی در منطقه قرق، اثر معنی داری بر برخی خصوصیات خاک داشته است. به گونه ای که میزان کربن، نیتروژن، فسفر، پتاسیم و هدایت الکتریکی خاک بر اثر حفاظت و افزایش پوشش گیاهی به سمت ناحیه مرکزی روندی افزایشی داشته است. این در حالی است که میزان منیزیم و اسیدیته به سمت مرکز روند کاهشی و میزان کلسیم در ناحیه ضربه گیر کم-ترین مقدار را داشته است. بافت خاک نیز در مناطق مورد مطالعه تغییر نکرده است، چرا که بافت از خصوصیات ذاتی خاک می باشد که متاٌثر از پوشش گیاهی و قرق نیست لذا در کوتاه-مدت تغییری نمی کند.
  18. ارزیابی پیامدهای تغییر کاربری اراضی بر برخی ویژگی-های فیزیکی و شیمیایی خاک در جنگل های زاگرس شمالی
    1395
    امروزه یکی از نگرانی های قابل توجه در سطح دنیا، تغییر کاربری اراضی جنگل و مرتع به اراضی کشاورزی و در نتیجه آن پیامدهای زیست محیطی کره زمین است. تغییر کاربری مهم ترین عاملی است که حفاظت از اکوسیستم های طبیعی را تحت تاثیر قرار می دهد. در این میان عاملی که بیشترین تاثیرپذیری را از تغییر کاربری دارد، خاک می باشد. خاک یکی از مهمترین اجزای تشکیل دهنده جنگل است و عناصر غذایی و معدنی را به صورت یون های محلول برای گیاهان فراهم می-کند. این در حالی است که طی دهه های گذشته بخش وسیعی از مناطق جنگلی زاگرس به ویژه زاگرس شمالی دستخوش تغییر کاربری قرار گرفته است، بنابراین این پژوهش با هدف بررسی اثر تغییر کاربری اراضی جنگلی به کاربری زراعت، باغ و آگروفارستری بر برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در روستای سونج پایین واقع در شهرستان بانه انجام گرفت. بدین منظور نمونه برداری خاک در چهار کاربری جنگل کمتر دست خورده (قبرستان، به عنوان شاهد)، زراعت، باغ و آگروفارستری (جنگل و زراعت) که دارای شیب، جهت و ارتفاع تقریبا یکسانی بودند صورت گرفت. در کاربری های جنگل (بلوط)، آگروفارستری (بلوط) و باغ (گردو) 5 درخت که از نظر طول تاج و قطر تنه تقریبا مشابه بوده و بر روی یک خط تراز قرار داشتند، انتخاب شده و نمونه های ترکیبی در فاصله یک دوم طول شعاع تاج در ناحیه زیر تاج در دو عمق 0-15 و 15-30 سانتی متری خاک برداشت شد. در کل تعداد 40 نمونه خاک که هرکدام از نمونه ها در فاصله 4-5 متری از هم و در جهت دامنه قرار داشتند برداشت شد. بعد از آنالیز نرمال بودن داده ها، برای تجزیه واریانس از طرح آماری فاکتوریل استفاده شد و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون دانکن انجام شد. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که، در اراضی تغییر کاربری یافته به دلیل برداشت گیاهان از زمین وکاهش لاشبرگ اضافه شده به خاک، به هم خوردن خاک در اثر کشت و زرع و عملیات شخم زنی اکثر عناصر غذایی خاک تحت تاثیر قرار گرفته است، به گونه ای که میزان نیتروژن، فسفر، کربن و هدایت الکتریکی خاک در اثر کاهش مواد آلی در نتیجه برداشت های مداوم، کاهش یافته است. بعلاوه برای بافت خاک نیز مشاهده شد که تغییر کاربری باعث کاهش ذرات شن و افزایش ذرات رس و سیلت و در نتیجه، سنگین شدن بافت خاک شده است. این در حالی است که میزان پتاسیم خاک در نتیجه حذف پوشش درختی در ک
  19. اثر جهت دامنه و سطح زیر تاج تک درختان بنه (Pistacia atlantica Desf) بر خصوصیات خاک (مطالعه موردی: جنگل های سروآباد)
    1395
    از مهم ترین اجزای تشکیل دهنده جنگل، خاک می باشد که، درختان عناصر غذایی مورد نیاز خود را از آن به دست می آورند. به علاوه، درختان نیز اثرات چشمگیری بر خصوصیات خاک داشته و تعیین کننده سـاختار جوامـع میکروبی و علفی خاک در زیر تاج درخت بوده که عملکرد خاک به خصوص در اکوسیستم های خشک و نیمه خشک را تحت تاثیر خود قرار مـی دهند .بنابراین باتوجه به روابط بین درخت و خاک، و حمایت توده جنگلی به وسیله خاک، شناسایی خاک، تعیین قابلیت ها و استعدادهای آنها اولین گام برای مدیریت بهتر جنگل ها به شمار می رود. در این پژوهش اثر جهت دامنه و تاج پوشش بر برخی خصوصیات خاک مورد بررسی قرار گرفت. هدف از این مطالعه یافتن ارتباط بین جهت دامنه و تاج پوشش بر عناصر غذایی خاک بود. نمونه برداری از خاک در شهرستان سروآباد در استان کردستان که جزئی از زاگرس شمالی است، در دو دامنه شمالی و جنوبی و در دو موقعیت زیر تاج و خارج آن در مورد گونه بنه (پسته وحشی) انجام شد. در هر دامنه 5 تک درخت که تقریبا دارای دامنه ارتفاعی، شیب و شکل ظاهری یکسانی بودند انتخاب شدند. سپس نمونه های خاکی از عمق 0-5 سانتی متری خاک در چهار جهت بالای دامنه، پایین دامنه، سمت چپ و راست دامنه در زیر تاج و بیرون آن برداشت شد و در کل تعداد نمونه ها 80 عدد بود.بعد از آنالیز نرمال بودن داده ها، برای تجزیه واریانس از طرح آماری فاکتوریل استفاده شد و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون دانکن در سطح 5% انجام شد. نتایج به دست آمده از این تحقیق این فرضیات را تایید می کند که عناصر غذایی در دامنه شمالی بیش از دامنه جنوبی و در زیر تاج درختان نسبت به خارج از تاج بهتر بوده است و همچنین در دامنه جنوبی به دلیل عدم وجود پوشش علفی کف و آبشویی عناصر غذایی، با حرکت از بالای دامنه به پایین دامنه بر غلظت عناصر غذایی خاک افزوده می شود، در حالیکه در دامنه شمالی وجود پوشش علفی کف مانع آبشویی عناصر غذایی خاک شده است.
  20. تغییرات خصوصیات خاک در طی یک سال پس از آتش-سوزی در جنگل های بلوط زاگرس شمالی (مطالعه موردی: جنگل های اطراف مریوان)
    1395
    آتش سوزی یکی از آشفتگی های بزرگ در اکوسیستم جنگلی به شمار می رود و امروزه به یک نگرانی عمده زیست محیطی تبدیل شده است. در سال های اخیر تعدد این آتش سوزی ها در جنگل-های کشور به ویژه در جنگل های زاگرس افزایش یافته است. با توجه به اینکه آتش می تواند تغییرات قابل توجهی در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک ایجاد کند، از این رو در این پژوهش به بررسی برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در طول یک سال پس از آتش سوزی در جنگل-های بلوط زاگرس شمالی پرداخته شده است. منطقه مورد مطالعه در جنگل های اطراف مریوان انتخاب شد که در اوایل تیر ماه سال 1394 آتش گرفت. نمونه های خاک در طول یک سال در طی چهار نوبت بلافاصله بعد از آتش سوزی و بعد از آن با فواصل سه ماه (تیر، مهر، دی و فروردین) برداشت شد. همچنین منطقه دیگری به عنوان شاهد، با شرایط توپوگرافیکی یکسان، در نزدیکی منطقه سوخته انتخاب گردید. در هر بخش سوخته و شاهد پنج نمونه ترکیبی برداشت شد از عمق 5-0 سانتی متری برداشت شد. بنابراین در کل در هر فصل 10 نمونه ترکیبی برداشت شد. پس از آماده سازی و خشک شدن نمونه های برداشت شده، عوامل بافت خاک، اسیدیته (pH)، هدایت الکتریکی (EC)، کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم قابل جذب با روش های استاندارد اندازه گیری شدند. یافته های این پژوهش نشان داد که شدت پایین آتش سوزی سبب تغییرات خیلی اندکی در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شده است، به گونه ای که در خاک سوخته میزان تغییرات به میزان اندکی بیشتر از خاک نسوخته بوده است و این افزایش از لحاظ آماری معنی دار نشد. نتایج تجزیه واریانس دو طرفه نشان داد که تاثیر زمان بر میزان اسیدیته (pH)، هدایت الکتریکی (EC)، کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر، کلسیم و منیزیم قابل جذب از لحاظ آماری معنی دار گردید و همچنین تاثیر آتش بر میزان رس، اسیدیته (pH)، نسبت کربن به نیتروژن (C/N) و پتاسیم تبادلی از لحاظ آماری معنی دار شد. به عنوان یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که خصوصیات شیمیایی خاک در طول زمان تغییرات قابل ملاحظه ای را از خود نشان می دهند، اما شدت پایین آتش سوزی در منطقه تاثیر چندانی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک نداشته است. به نظر می رسد آتش سوزی با شدت کم در منطقه تا حدی خصوصیات بیولوژیکی را تحت تاثیر قرار داده است که پس از گذشت یک سال، جنگل به دلیل خاصیت خودتنظیمی، به شر
  21. مطالعه مقایسه ای ذخایر غذایی و برخی مشخصه های فیزیولوژیکی درختان وی ول (Quercus libani) در دو توده جنگل گلازنی شده و کمتر دست خورده
    1394
    ﻗﻄﻊ و ﺳﺮﺷﺎﺧﻪ زﻧﻲ درﺧﺘﺎن و ﭼﺮای دام یکی از عوامل ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻬم و اصلی انسان ساز دخیل در ﺗﺨﺮﻳﺐ تودهﻫﺎی جنگلی زاگرس به شمار می آید ﻛﻪ ﺣﺘﻲ پس از گذشت ﺳﺎﻟﻴﺎن ﻣﺘﻤﺎدی و ﭘﻴﺸﺮﻓﺖﻫﺎی ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ در ﺟﻮاﻣﻊ روﺳﺘﺎﻳﻲ، ﻫﻨﻮز ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻞ اﺻﻠﻲ زوال اﻳﻦ ﺟﻨﮕﻞﻫﺎ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ. در این مطالعه تاثیر فعالیت گلازنی بر ذخایر غذایی و برخی مشخصه-های فیزیولوژیکی درختان جنگل های روستای نژو واقع در شهرستان بانه، استان کردستان مورد بررسی قرار گرفت. برای این مطالعه، یک قبرستان قدیمی (به عنوان توده کمتر دست-خورده شاهد) و توده دیگری در مجاورت آن که به صورت دوره ای هر چند سال یک بار عمل گلازنی در آن انجام می شود، با شرایط فیزیوگرافی تقریباً مشابه انتخاب شدند. از هر کدام از این توده ها به صورت کاملا تصادفی 10 درخت وی ول با قطر 25-15 سانتی متر انتخاب و از این درختان طی دو مرحله (اول قبل از شروع فصل رویش در اسفند ماه و مرحله بعد تیرماه؛) از 4 نوع بافت گیاهی نمونه برداری شد. در چهار جهت هر درخت انتخاب شده و از سرشاخه های دارای جوانه (فقط جوانه های برگی) نمونه های جوانه برداشت شد. نتایج نشان داد که اندازه صفات ریختاری (طول و عرض) هم در جوانه و هم در برگ توده گلازنی شده بیش تر از شاهد بود و این اختلاف در مورد برگ ها در سطح 1% معنی دار بود. مقدار رنگدانه کلروفیل در توده گلازنی شده به طور معنی داری کمتر از توده شاهد بود (04/2 در مقابل 57/1 میلی گرم در گرم). سطح فعالیت آنزیم پراکسیداز نیز در برگ درختان توده گلازنی شده به طور معنی داری بیش تر از درختان توده کمتر دست خورده بود (42/0 در مقابل 25/0 میکرومول بر لیتر). در بین عناصر غذایی و فاکتورهای فیزیولوژیکی مقدار ازت کل و پرولین بین دو منطقه گلازنی شده و نشده و در میان بافت های مختلف در سطح 1% معنی دار بودند اما عناصر فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، کربوهیدرات کل بین درختان دو توده گلازنی شده و کمتردست خورده (شاهد) معنی دار نبود. در مقابل تفاوت مقدار اندازه گیری شده این ترکیبات بسته به بافت در سطح 1% معنی دار بود. در بین فاکتورهای اندازه گیری شده در خاک نیز مقدار ازت کل، فسفر و پتاسیم در توده کمتردست خورده به طور معنی داری بیش تر از خاک توده گلازنی شده بود اما مقدار عناصر کلسیم کلسیم و منیزیم در خاک توده گلازنی شده بیش تر از توده شاهد بود. گلازنی باعث تغییر در مشخصه های فی
  22. ارزیابی توان گونه های چوبی کاشته شده در محوطه صنایع پتروشیمی بیستون در گیاه پالایی فلزات سنگین
    1394
    در دهه های گذشته ورود آلاینده های با منشاء انسانی مانند فلزات سنگین به درون اکوسیستم های طبیعی به طور چشمگیری افزایش یافته است و صنایع پتروشیمی با توجه به ماهیت فعالیت آنها و به واسطه تولید پساب های آلوده، انتشار گازهای آلاینده و پسماندهای خطرناک که فلزات سنگین و دیگر ترکیبات سمی را شامل می شوند، پتانسیل بالایی در افزایش آلودگی محیط زیست دارند. گیاه پالایی روشی زیستی برای اصلاح خاک های آلوده به فلزات سنگین است که در آن از گیاهان برای کاهش آلودگی، حذف، تجزیه و یا تثبیت آلاینده ها به ویژه نوع انسان ساز آن استفاده می شود. در این تحقیق ضمن ارزیابی مقایسه ای میزان انباشت فلزات سنگین مس، کروم، کادمیوم و سرب (که اغلب در پساب کارخانجات صنایع پتروشیمی در غلظت های بالا یافت می شوند) در هشت گونه ی چوبی چنار (Platanus orientalis)، نارون چتری (Ulmus carpinifolia var. umbraculifera)، سرو شیراز (Cupressus sempervirens var. fastigiata)، کاج تهران (Pinus eldarica)، خرزهره (Nerium oleander)، شمشاد فرنگی (Euonymus japonicas)، بید مجنون (Salix babylonica) و اقاقیا (Robinia pseudoacacia) در حال رشد در محوطه صنایع پتروشیمی بیستون کرمانشاه به عنوان منطقه آلوده و در محوطه مجموعه تاریخی بیستون، به عنوان منطقه شاهد، ویژگی های فیزیولوژیکی مانند غلظت اسید آمینه پرولین و کربوهیدرات های محلول نیز بررسی شد. آنالیز داده ها در قالب یک ازمایش فاکتوریل با دو فاکتور منطقه در دو سطح و گونه در هشت سطح انجام گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده غلظت فلزات سنگین در برگ اکثر گونه های مورد مطالعه در منطقه آلوده بیشتر از منطقه شاهد بود و در منطقه آلوده نیز میزان انباشت فلزات مختلف در گونه های مختلف، بسته به گونه به طور معنی داری متفاوت بود. علاوه بر این، مقدار اسید آمینه پرولین در برگ اکثر گونه ها و مقدار کربوهیدرات محلول برگ نیز در همه گونه های مورد مطالعه در منطقه آلوده بیشتر از منطقه شاهد بود. از آنجا که میزان جذب فلزات سنگین توسط گیاهان متناسب با غلظت آن ها در محیط، افزایش پیدا می کند این نتایج می تواند وجود فلزات سنگین بیشتر، نسبت به منطقه شاهد را در محیط منطقه آلوده، ثابت کند و همچنین گویای این مهم باشد که گونه های گیاهی در محیط های آلوده به فلزات سنگین با توان و قابلیت های مختلف، می توانند تا حدی آلودگی محیط
  23. اثر آتشسوزی بر ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک خاک در جنگل های بلوط زاگرس شمالی (مطالعه موردی: جنگل های اطراف مریوان)
    1394
    در سال های اخیر آتش سوزیهای طبیعی و یا ایجاد شده توسط بشر با نابودی هزاران هکتار از جنگل های مریوان باعث تغییر سیمای ظاهری این جنگل ها شده است. از این رو در این پژوهش به منظور بررسی اثرات آتش سوزی بر خواص فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک، خاک، دو منطقه جنگلی مورد بررسی قرار گرفت به گونه ای که یکی از آنها پس از گذشت سه سال از وقوع آتش و دیگری با سه سال متوالی آتش سوزی در دو عمق Cm 5-0 و Cm 10-5 بررسی شد. همچنین منطقه دیگری به عنوان شاهد، با شرایط فیزیوگرافی یکسان، در نزدیکی مناطق آتش سوزی انتخاب گردید. از هر کدام سه نمونه تصادفی مرکب، از دو عمق یاد شده برداشته شد. در نمونه های برداشته شده پس از آماده سازی، پارامترهای اسیدیته pH، شوری EC، کربن آلی، ازت کل، میزان فسفر و پتاسیم قابل دسترس، کربنات کلسیم معادل، نیتروژن کل، بافت خاک، تنفس فعال و تنفس تحریک شده، شمارش قارچ، باکتری، آکتینومیست، ازتوباکتر و باکتری های حل کننده فسفات با روش های استاندارد اندازه گیری شدند. یافته های این پژوهش نشان داد که پس از گذشت سه سال از آتش سوزی تمام ویژگی های مورد بررسی در عرصه سوخته نسبت به شاهد در هر دو عمق مورد بررسی افزایش یافته بود، اما این افزایش در تمام این ویژگی ها به استثنای پتاسیم و فسفر قابل دسترس (در عمق Cm 5-0)، از نظر آماری معنی دار نشد. افزون بر آن اثرات باقی-مانده آتش سوزی در لایه سطحی (Cm 5-0) به دلیل شدت و تماس بیشتر آتش سوزی در این لایه، نسبت به لایه زیرسطحی (Cm 10-5) بیشتر بود، به طوری که می توان گفت آتش سوزی تاثیر چندانی بر ویژگی های لایه زیرسطحی خاک نداشت. همچنین نتایج نشان داد که هر چند سه سال از وقوع آتش سوزی سپری شده است، اما تاثیر آن همچنان بر افزایش ماده آلی، میزان قابل دسترس پتاسیم و فسفر و کربنات کلسیم معادل قابل مشاهده است. نتایج نشان داد که به طور عموم آتش سوزی بر ویژگی های بررسی شده خاک سطحی دارای بیشترین اثر و بر خاک زیر سطحی یک اثر میانه را داشت. هدایت الکتریکی و کربنات کلسیم معادل با بیشترین میزان در خاک سوخته تغییرات قابل توجهی را از خود نشان دادند. همچنین میزان قابل دسترس نیتروژن، پتاسیم، فسفر، کلسیم و منیزیم پس از آتش سوزی افزایش یافت، در حالی که ظرفیت تبادل کاتیونی CECدر خاک سوخته شده در مقایسه با خاک شاهد بدون تغییر باقی ماند. اسیدیته و میزان کربن و نیترو
  24. ارزیابی توان اکولوژیک جنگل و پذیرش اجتماعی برای گردشگری (مطالعه موردی: جنگل های اطراف سد گاران - مریوان)
    1393
    قبل از هر استفاده ای از یک منبع، آگاهی از قابلیت و توان آن ضروریست تا سیاستگزاری و برنامه-ریزی بر اساس توان منبع و به صورت پایدار انجام شود. ارزیابی توان زیست محیطی، فرایندی برای تنظیم رابطه انسان با طبیعت و رفع تعارض بین کاربری های ممکن برای رسیدن به توسعه پایدار و در خور تلقی می گردد. در این بررسی، ارزیابی توان اکولوژیک و اقتصادی اجتماعی جنگل های اطراف سد گاران واقع در استان کردستان (مریوان) برای گردشگری متکی به طبیعت، با در نظر گرفتن ویژگی های منطقه انجام شد. جهت انجام این پژوهش، در گام نخست مهمترین گروه نمایه-ها، نمایه ها و نشانه های موثر در ارزیابی توان گردشگری منطقه بر اساس مرور منابع انتخاب گردید و با توجه به نظرات کارشناسان میراث فرهنگی و گردشگری استان کردستان و استان های مجاور، این گروه نمایه ها، نمایه ها و نشانه ها با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی شدند. در مرحله بعد نقشه های مربوط به نمایه ها و نشانه های موثر در ارزیابی توان گردشگری با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. پس از آن با تجزیه و تحلیل و جمع بندی داده ها با بهره گیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی، نقشه پهنه های مناسب برای گردشگری طبیعت در دو حالت آبگیری فعلی سد گاران و آبگیری کامل آن، در منطقه مورد مطالعه حاصل شد. بعد از امتیازدهی کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، نتایج نشان داد که گروه نمایه محیطی دارای امتیاز بیش تری نسبت به دو گروه نمایه گردشگری و اقتصادی می باشد. همچنین، اکثریت جامعه محلی با حضور گردشگر در این جنگل ها موافق می باشند. نمایه منابع آبی در گروه نمایه محیطی، عاملی کلیدی در ارزیابی توان اکولوژیک تفرج محسوب می شود که دارای بیشترین اهمیت در بین هر سه گروه نمایه بود. همچنین نتایج نقشه های پهنه-بندی تفرجی در دو حالت آبگیری فعلی و آبگیری کامل سد گاران نشان داد که به ترتیب 51/5 و 54/6 درصد از سطح منطقه دارای توان طبقه یک است و نشان دهنده این موضوع است که آبگیری کامل سد گاران یکی از عواملی است که می تواند موجب بالارفتن توان منطقه جهت توسعه گردشگری شود.
  25. آنالیز اقتصادی چوب تولیدی صنوبر در استان کردستان
    1393
    هدف از این تحقیق، تعیین سن بهره برداری بهینه توده صنوبر، نرخ بازدهی صنوبرکاری در استان کردستان، واسطه های موجود در بازار چوب صنوبر استان و تعیین مقدار ارزش افزوده هر یک از حلقه ها در بازار چوب صنوبر استان کردستان می باشد. از آنالیز رگرسیونی برای تعیین بهترین مدل رویش توده صنوبر منطقه استفاده شد. نتایج نشان داد که بهترین رابطه بین رویش سالیانه و حجم در هکتار یک مدل رویش لجستیک یا تابع درجه دوم است. همچنین نتایج نشان داد که بهترین رابطه بین سن و حجم در هکتار یک تابع درجه سوم می باشد. معادله قیمت چوب سرپای صنوبر با استفاده از مدل خود کاهشی به دست آمد. به منظور تعیین سن بهینه بهره برداری از داده های رویش، قیمت چوب سرپا، هزینه و درآمد صنوبرکاری استفاده شد. با توجه به قیمت، رویش سالیانه و نرخ سود بانکی، سن بهینه برای توده صنوبر منطقه به دست آمد. نتایج نشان داد که سن بهره برداری بهینه صنوبر به ازای سود های مختلف بانکی تغییر می کند. نرخ بازدهی صنوبرکاری با استفاده از پرسش نامه به دست آمد. نتایج نشان داد که نرخ بازده سرمایه گذاری صنوبرکاری در استان کردستان برابر با 7/15 درصد می باشد. درنهایت با استفاده از پرسش-نامه تعداد حلقه های موجود در بازار چوب استان و ارزش افزوده ای که هر حلقه تولید می کند به دست آمد. نتایج نشان داد که سه حلقه، زارعین چوب، دلالان (عمده فروشان) و نجارین محلی در بازار چوب استان قرار دارند و ارزش افزوده به ترتیب برابر با 78842393، 106919000 و 31790000 ریال در سال تولید می کنند.
  26. ظرفیت برد تفرجی در منطقه جنگلی برنجگان استان چهارمحال و بختیاری
    1393
    گردشگری فرآیندی است که از دیرباز با شکل های مختلف خود به منظور تامین نیاز های روانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی انسان ها وجود داشته است. یکی از شاخه های مهم و پر رونق این صنعت، گردشگری طبیعت است که در برگیرنده طیف وسیعی از فعالیت های گردشگری است که متکی به جاذبه های طبیعت است. فشار روز افزون و در برخی موارد بیش از حد انسان امروزی به تفرجگاه های فراشهری و حتی درون شهری می تواند دلیلی بر این مدعا باشد. بدیهی است در چنین شرایطی حفظ تمامیت این منابع و تضمین توسعه پایدار در آن ها و همچنین ارائه حد قابل قبولی از کیفیت تفرجی به مراجعه کنندگان، در راستای رعایت ظرفیت برد محیط امکان پذیر است. هدف از این پژوهش تعیین ظرفیت برد در منطقه جنگلی برنجگان در منطقه حفاظت شده جنگلی هلن واقع در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری با استفاده از دستورالعمل ارائه شده توسط اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی است. در این راستا، تعیین ظرفیت برد این منطقه در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول با تهیه نقشه شیب، جهت، تراکم و درصد تاج پوشش در هکتار در محدوده، نقشه پهنه بندی منطقه تهیه و مساحت مناسب برای پذیرش گردشگر در محدوده تفرج متمرکز جهت تعیین ظرفیت برد فیزیکی تعیین شد. در مرحله دوم نیز با تعیین عوامل محدودکننده در منطقه و در نظر گرفتن تاثیر آن ها بر ظرفیت برد فیزیکی، ظرفیت برد واقعی منطقه در محدوده تفرج متمرکز تعیین شد. نتایج این مطالعه نشان داد مساحت مناسب جهت پذیرش گردشگر در محدوده تفرج متمرکز در تفرجگاه جنگلی برنجگان 6.1 هکتار است. پس از تعیین مساحت مناسب جهت پذیرش گردشگر، تعداد روزهای بارانی، شرایط محدودکننده بیوکلیمایی، تعداد روزهای یخبندان و فصل جفت گیری و زادآوری حیات وحش به عنوان عوامل محدودکننده در نظر گرفته و با دخالت دادن آن در میزان ظرفیت برد فیزیکی، عدد ظرفیت برد واقعی محاسبه شد و لذا ظرفیت برد فیزیکی 10457 نفر در روز، 3816857 نفر در سال و ظرفیت برد واقعی 911 نفر در روز و 112053 نفر در سال محاسبه گردید
  27. ارزیابی پارک جنگلی توس نوذر با رویکرد جنگلداری شهری
    1393
    پارک های جنگلی و فضای سبز شهرها عناصر اصلی شهرها به شمار می آیند که دارای پوشش گیاهی بوده و به عنوان لایه های تنفسی شهرها، با هدف های زیباسازی، تعدیل کننده شرایط محیطی و محل گذران اوقات فراغت نقش ایفا می کنند. این پژوهش با هدف بررسی توان ها و تنگناهای گردشگری پارک جنگلی توس نوذر، تعیین موقعیت راهبردی آن و دستیابی به راهبردها و راهکارهای مناسب اصلاح وضع مدیریتی جهت جذب بیشتر گردشگران و ارائه برنامه های مدیریت زیست محیطی پارک انجام شد. از روش پرسشنامه و نظرخواهی از گردشگران و مسئولان مرتبط با گردشگری پارک جنگلی توس نوذر به بررسی قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای منطقه مورد مطالعه پرداخته شد. جهت تعیین جایگاه راهبردی منطقه مورد مطالعه، ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی منطقه مورد مطالعه تنظیم و با تشکیل ماتریس سوآت راهبردهایی پیشنهاد گردید. نتایج حاصل از بررسی منطقه با استفاده از مدل سوآت نشان داد که هفت قوت، هفت ضعف، پنج فرصت و ده تهدید عمده وجود داشته که برهم کنش آنها در ماتریس داخلی و خارجی نمایانگر آن است که این پارک در موقعیت حفظ و نگهداری وضع موجود قرار دارد. بنابراین به دلیل غلبه قوت ها و تهدیدها در منطقه شایسته می داند راهبردهایی (راهبردهای رقابتی) ارایه گردد تا با اتکای بر قوت ها ، پیامدهای ناشی از تهدیدات خارجی را کاهش دهد. راهبردهای ارائه شده در منطقه نیز با ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی اولویت بندی شد و در نهایت راهبرد استفاده از ظرفیت سرمایه گذاری های بخش خصوصی و دولتی جهت توسعه زیربنایی و ایجاد و بازسازی زیرساخت ها و تهیه طرح جامع گردشگری منطقه با توجه به توان پارک به عنوان تاثیرگذارترین راهبرد مطرح شده است. نقشه های مطلوبیت مناطق تهیه و بنابراین برنامه ریزی هایی براساس خواسته های مردمی که همانا توسعه امکانات رفاهی در منطقه می باشد در مناطق مطلوب که سطح بیشتری را به خود اختصاص می دهند، صورت گرفت.
  28. پهنه بندی مناطق جهت توسعه گردشگری جنگل در منطقه عباس آباد بانه
    1392
    اکوسیستم های جنگلی که با گذشت زمان به صورت فعلی درآمده اند نقش موثری در تعادل و حفظ برقراری موازنه طبیعت دارند و بهره گیری از این منابع باید با مطالعه دقیق شرایط و خصوصیات رویشگاه و تعیین توان اکولوژیک آن ها صورت پذیرد. از این اکوسیستم ها استفاده های مختلفی می شود و یکی از این استفاده ها گردشگری می باشد. گردشگری فرآیندی است که از دیرباز با شکل های مختلف خود به منظور تامین نیازهای روانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی انسان ها وجود داشته است. یکی از این شاخه-های رو به رشد این صنعت، گردشگری طبیعت می باشد که برای پایدار بودن آن می بایست ضوابط خاصی را در نظر گرفت. در همین راستا گزینش پهنه های مناسب گردشگری طبیعت از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف از این مطالعه بررسی توان محیطی و پهنه بندی منطقه عباس آباد به منظور تعیین مناطق مناسب جهت توسعه گردشگری طبیعت با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی است. ارزیابی توان گردشگری طبیعت منطقه مورد مطالعه در سه مرحله صورت گرفت. در مرحله اول مهمترین گروه-معیار ها، معیارها و شاخص های موثر در ارزیابی توان گردشگری منطقه مورد مطالعه تعیین شدند و سپس با توجه به نظرات کارشناسان این گروه معیار ها، معیارها و شاخص ها با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی شدند. در مرحله دوم نقشه جغرافیایی مربوط به معیارها و شاخص های موثر در ارزیابی با استفاده از توانایی های GIS تهیه شد و در مرحله آخر هر کدام از این نقشه ها در محیط GIS با وزن-های متناظر خود که در مرحله اول این مطالعه به دست آمدند، تلفیق شدند و نقشه نهایی توان گردشگری طبیعت منطقه مورد مطالعه تهیه شد. نتایج این مطالعه نشان داد که به ترتیب 15/15 و 26/61 درصد از سطح منطقه دارای توان طبقات یک و دو برای تفرج است که نشان دهنده توان بسیار مناسب این مناطق برای توسعه گردشگری طبیعت است. همچنین نتایج نشان داد که 18/23 درصد از سطح منطقه دارای توان طبقه سه، 39/0 درصد دارای توان طبقه چهار یا توان ضعیف و 02/0 درصد دارای توان طبقه پنج یا توان بسیار ضعیف برای توسعه گردشگری طبیعت است.
  29. پهنه بندی و برنامه ریزی توسعه گردشگری جنگل (مطالعه موردی: منطقه اورامان)
    1391
    قبل از هر استفاده ای از یک منبع، آگاهی از قابلیت و توان آن ضروریست تا سیاستگزاری و برنامه ریزی بر اساس توان منبع و به صورت پایدار انجام شود. پهنه بندی و ارزیابی توان زیست محیطی، فرآیندی برای تنظیم رابطه انسان با طبیعت و رفع تعارض بین کاربری های ممکن برای رسیدن به توسعه پایدار تلقی می گردد. در این تحقیق پهنه بندی و برنامه ریزی توسعه گردشگری جنگل (مطالعه موردی: منطقه اورامان) صورت پذیرفت. مرحله نخست با شناسایی منابع اکولوژیکی و اقتصادی - اجتماعی منجر به تهیه نقشه های منابع شد، سپس با تجزیه و تحلیل و جمع بندی داده ها طی رویکرد ارزیابی چند معیاره با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP و روش دلفی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS نقشه زون های مناسب برای توسعه گردشگری جنگل تهیه شد. با استفاده از نقشه مطلوبیت منطقه از نظر توسعه برنامه ریزی گردشگری جنگل به 5 طبقه تقسیم شد. طبقه اول که بیشترین اولویت را دارد 46/16% از منطقه را به خود اختصاص می دهد و به ترتیب طبقه دوم 58/24%، طبقه سوم 60/21%، طبقه چهارم 40/17%، طبقه پنجم 96/22% از منطقه را شامل می شوند. زون-های دارای مطلوبیت خیلی خوب و خوب توسعه گردشگری برای تفرج متمرکز و گسترده طرح ریزی گردید که 79/1% از منطقه به تفرج متمرکز طبقه2، 54/12% به تفرج گسترده طبقه1، 32/35% به تفرج گسترده طبقه2 و 02/53% به نامناسب اختصاص یافت. در مرحله نهایی با دخالت دادن شبکه جاده و ایجاد بافر 200 متری وضعیت جاده های موجود در منطقه مورد بررسی قرار گرفت به طوری که مشخص گردید که شبکه جاده فعلی موجود در منطقه دارای توان پوششی مناسب می باشد و در مناطقی که دارای قابلیت توسعه گردشگری می باشند وضعیت دسترسی مناسب است و می توان براساس طرح ریزی گردشگری جنگل شبکه جاده موجود در منطقه را بررسی کرد. به طوری که در این مطالعه طول کل جاده اصلی و فرعی موجود در منطقه 03/91 کیلومتر مشخص گردید، و از این مقدار در مناطق دارای تفرج متمرکز طبقه2، تفرج گسترده طبقه1 و تفرج گسترده طبقه2 به ترتیب 26/4، 09/23، 05/30 کیلومتر جاده اصلی و فرعی وجود دارد.
  30. بررسی مناطق حساس و بحرانی آتش سوزی با تاکید بر خشکسالی و با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS ) (مطالعه موردی: سری های 1 و 3 جنگل سراوان)
    1391
    از قرن بیستم، افزایش آتش سوزی ها به دست انسان وضعیتی ایجاد کرد که آتش تبدیل به تهدیدی بزرگ برای جنگل ها شده است. هدف از انجام این پژوهش تجزیه و تحلیل توزیع مکانی آتش سوزی های جنگل سراوان و شناسایی مناطق مستعد به آتش سوزی می باشد. بر طبق آمار آتش سوزیهای اعلام شده، مناطق عمده آتش سوزی که دارای بیشترین وسعت و تکرار بودند شناسایی گردیدند. برداشت زمینی این مناطق باGPS انجام گرفت، سپس به محیط نرم افزار Arcviewانتقال و به پلی گون تبدیل شدند. ارزش دهی درون و برون لایه ای انجام شد، تلفیق نقشه ها جهت تهیه نقشه پیش بینی نقاط حساس صورت گرفت، سپس تاثیر خشکسالی بر آتش سوزی به وسیله شاخصPDSI بررسی شد. لایه پوشش گیاهی با ضریب تاثیر 426/0 بیشترین وزن را در نقشه پیش بینی نقاط حساس به آتش سوزی داشته و سپس لایه های عامل انسانی، فاصله از جاده، دما، شیب، فاصله از آبراهه، باران، جهت، و ارتفاع در اولویت های بعدی قرار گرفتند. با توجه به نتایج بدست آمده مشخص شد که رایج ترین نوع آتش سوزی در منطقه مورد مطالعه آتش سوزی های کم وسعت و سطحی هستند که در کل بستر جنگل گسترش یافته و گرمای شدید هوا در مرداد ماه و کم شدن رطوبت در عرصه های طبیعی بدلیل عدم بارندگی موجب شده که عرصه های جنگلی به کانون های پر خطری تبدیل شوند که کمترین سهل انگاری در آنها منجر به خسارات سنگین می شود. همچنین مهار آتش سوزیهای اتفاق افتاده در جنگلهای گیلان بستگی به قطع تداوم وزش باد دارد. برای ارزیابی مدل بدست آمده توسط فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، نقشه پراکنش آتش سوزی و نقشه پهنه بندی با هم تلفیق شدند، و اعتبارسنجی مدل انجام شد نتایج حاصله نشان دهنده ی دقت بالای این روش بود.
  31. ارزیابی جاده های موجود و طراحی واریانت جدید با استفاده از روش AHP
    1390
    جنگل ها فواید زیادی برای انسان ها دارند که هر یک از این فواید می تواند به عنوان وظیفه جنگل تعریف شود. برای دستیابی به این فواید و مدیریت آنها نیاز به طراحی شبکه جاده جنگلی است. امروزه طراحان جاده های جنگلی در مناطق با شیب زیاد، به منظور طراحی جاده با صرف هزینه کمتر و زمان کمتر از مدلهای رقومی ارتفاع در محیط GIS استفاده می نمایند./ در این مطالعه به ارزیابی جاه های موجود و همچنین طراحی جاده های جدید با استفاده از تلفیق روش AHP و سیستم GIS اقدام شد که علاوه بر استفاده از نظر افراد متخصص، از سیستم اطلاعات جغرافیایی که روشی تقریبا مناسب در ایران به شمار می رود، نیز استفاده شد. این مطالعه در محدوده سری 2 که قسمتی از جنگل های حوزه آبخیز ناو اسالم را شامل می شود قرار دارد. در این مطالعه با توجه به شرایط طبیعی جنگل های شمال ایران هشت عامل شیب، جهت، ارتفاع، تیپ رویشگاه، موجودی سرپا، هیدروگرافی، زمین شناسی و خاک شناسی برای تهیه نقشه توان جاده سازی مورد استفاده قرار گرفت. پس از تعیین عوامل تاثیر گذار، نقشه مربوط به هر یک از عوامل، ارزش گذاری شد و سپس این نقشه ها در نرم افزار ArdGIS9.2 با هم تلفیق شدند و نقشه پایداری منطقه به دست آمد. در مرحله بعد بر روی نقشه پایداری منطقه سه شبکه جاده جدید با استفاده از روش گام پرگار طراحی شد. سپس ارزیابی فنی و زیست محیطی جاده موجود و جاده های طراحی شده انجام گرفت. در نهایت نتایج نشان داد که جاده های طراحجی شده نسبت به شبکه جاده موجود به لحاظ تراکم در هکتار، سطح پوشش و نحوه پراکنش، مناسبتر هستند. همچنین در بین جاده های طراحی شده نیز، جاده شماره 2 عملکرد بهتری نسبت به سایر جاده های طراحی شده دارد.