تاریخ بهروزرسانی: 1403/08/17
هیمن شهابی
دانشکده منابع طبیعی / گروه ژئومورفولوژی
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
کاربرد الگوریتم های یادگیری ماشین در پیشبینی تاب آوری جوامع در معرض وقوع زمین لغزش (مطالعه موردی: جاده کامیاران ـ مریوان)
1403زمین لغزش یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی است که با وقوع آن خسارات مختلفی اقتصادی، اجتماعی و زیست-محیطی بروز پیدا میکند. در این میان جوامعی که به لحاظ تابآوری از ظرفیت بالاتری برخوردار باشند، خسارات کمتری را در برابر زمین لغزش متحمل میگردند. از این رو شناسایی تعیینکنندههای تاب آوری گام مهمی در راستای ارتقای سطح تاب آوری و کاهش خسارات ناشی از وقوع زمین لغزش است. در مجاورت جاده ارتباطی کامیاران ـ مریوان چندین سکونتگاه روستایی قرار گرفته است که در معرض خطر بسیار زیاد زمین لغزش قرار دارند. با توجه اهمیت مبحث تابآوری در کاهش خسارات ناشی از وقوع زمین لغزش، بررسی وضعیت تابآوری جوامع محلی ساکن در این روستاها و پیشبینی عوامل موثر بر تابآوری آنها در برابر زمین لغزش، هدف اصلی پژوهش حاضر است که به صورت مطالعه موردی در میان ساکنان چهار روستا (روستاهای کاشتر، دگاگاه، تفین و مازیبن) انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل 513 نفر سرپرست خانوار روستایی است که در میان آنها، 150نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدهاند. ابزار اصلی برای گردآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی و پایایی آن تایید شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و الگوریتمهای یادگیری ماشین استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد تابآوری جامعه محلی در سطوح بسیار کم، کم، متوسط، زیاد و بسیار زیاد بهترتیب 4 درصد، 3/31 درصد، 3/35 درصد، 7/18 درصد و 7/10 درصد بوده است. نتایج بررسی اهمیت فاکتورهای اثرگذار بر تابآوری با استفاده از روش IGR نشان داد مهمترین فاکتورهای اثرگذار بر تابآوری در برابر زمین لغزش به ترتیب اهمیت عبارتاند از: رضایت شغلی، سازگاری با مخاطرات محیطی، شغل اصلی، مدیریت محلی و منطقهای، عوامل نهادی ـ حمایتی، پیشامد اقتضایی، تحصیلات، سیاستهای کشاورزی، درآمد خانوار، شغل فرعی و آسیب ناشی از مخاطرات محیطی. نتایج حاصل از مقایسه عملکرد الگوریتمهای یادگیری ماشین برای پیشبینی تابآوری در برابر زمین لغزش بر اساس معیارهای RMSE (خطای جذر میانگین مربعات) و ROC (مشخصه عملکرد سیستم) نشان داد در میان الگوریتمهای مورد بررسی، الگوریتم LMT دارای بهترین عملکرد بوده است.
-
پهنه بندی مناطق حساس به وقوع آتش سوزی با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین (مطالعه موردی: جنگل های شهرستان مریوان)
1402شناسایی عوامل موثر در وقوع آتش سوزی و پهنه بندی حساسیت به وقوع آن یکی از ابزارهای اساسی جهت دستیابی به راه کارهای کنترل و مقابله با آتش سوزی است. مدلسازی آتشسوزی جنگل برای شناسایی توزیع آتشسوزی جنگلها بر اساس روشهای علمی از اهمیت بسزایی برخوردار هستند. در این پژوهش، از تکنیک Information Gain Ratio (IGR) و شاخص میانگین شایستگی (Average Merit) جهت ارزیابی قدرت پیشبینی عوامل موثر بر وقوع آتش سوزی جنگل در شهرستان مریوان استفاده شد. نتایج این روش ها نشان داد که از میان 14 عامل موثر در نظر گرفته شده در ابتدا، تنها 12 عامل شامل میانگین سرعت باد، ارتفاع، رطوبت نسبی، بارش، میانگین حداکثر دما سالانه، فاصله از جاده، کاربری اراضی، تراکم جاده، فاصله از مناطق مسکونی، NDVI، تابش خورشیدی و شیب در وقوع آتش سوزی نقش داشتهاند. همچنین، نتایج نشان داد دو عامل جهت شیب و شاخص رطوبت توپوگرافیک به دلیل مقدار میانگین شایستگی برابر صفر از مدلسازی نهایی حذف شدند. در این میان متغیرهای میانگین سرعت باد، ارتفاع و رطوبت نسبی نسب به سایر متغیرها بیشترین تاثیر را بر وقوع آتش سوزی داشتند. همچنین پس از آموزش هر سه مدل یادگیری ماشین به کاربرده شده شامل مدلهای جنگل تصادفی، ماشین بردار پشتیبان و رگرسیون لجستیک، عملکرد آنها در زمینه پتانسیلیابی وقوع آتش سوزی با استفاده از معیارهای آماری سنجیده شد. بنابراین از نظر نمونههای آموزشی، مدل جنگل تصادفی (0/98) نسبت به مدل ماشین بردار پشتیبان (0/931) دارای صحت بالاتری بود. مقدار شاخص حساسیت در مدلهای جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان به ترتیب 0/982 و 0/934 بوده که این بدان معنی است که مدل جنگل تصادفی قادر است 98/1 درصد از پیکسل های آتش سوزی را به درستی بهعنوان مناطق تحت سیطره آتش سوزی طبقهبندی نماید که نسبت به مدل ماشین بردار پشتیبان قدرت پیشبینی بالاتری داشته است. نقشه های تهیه شده بر اساس روش طبقهبندی شکست طبیعی (Natural Breaks) به پنج کلاس حساسیت خیلی کم، حساسیت کم، حساسیت متوسط، حساسیت زیاد و حساسیت خیلی زیاد طبقه بندی گردیدند. همچنین مساحت و درصد مساحت طبقات پتانسیل وقوع آتش سوزی برای هر سه مدل استخراج گردید. نتایج هر سه مدل برای پتانسیل وقوع آتش سوزی نشان داد که بخش غربی و جنوبی غربی نسبت به سایر بخش های شهرستان مریوان دارای پتانسیل خطر آتش سوزی بالاتری می باشد. برای اعتبارسنجی هر سه مدل از روش منحنی ROC استفاده گردید. نتایج نشان داد که از میان مدل جنگل تصادفی، ماشین بردار پشتیبان و رگرسیون لجستیک، بیشترین صحت به مدل ماشین بردار پشتیبان (0/997) اختصاص داشته است.
-
سنجش و پیشبینی تاب آوری جوامع در معرض آلودگی آرسنیک (مطالعه موردی: شهرستان بیجار)
1402آرسنیک یکی از فلزات سنگین است که می تواند به شیوه های مختلفی از جمله آلودگی منابع آب و خاک، به صورت مستقیم و غیرمستقیم محیط زیست یک منطقه را با تهدیدهای جدی مواجه نماید. شهرستان بیجار از فضاهای جغرافیایی واقع در استان کردستان است که محیط آن به لحاظ آلودگی به آرسنیک، در وضعیت نامناسبی قرار دارد. با توجه به اهمیت مبحث تاب آوری در مقابله با انواع مخاطرات، سنجش وضعیت تاب آوری ساکنان در معرض آلودگی و پیشبینی عوامل موثر بر ارتقای تاب آوری می تواند نقش مهمی را در کاهش مخاطرات ناشی از آرسنیک ایفا نماید. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر سنجش و پیشبینی تاب آوری جوامع در معرض آلودگی آرسنیک در شهرستان بیجار است. جامعه آماری پژوهش را ساکنان شش روستای شهرستان (روستاهای نجف آباد، باشوکی، ابراهیم آباد، بابانظر، گوندک، علی آباد) تشکیل می دهد که نسبت به دیگر روستاها در معرض آلودگی آرسنیک بیشتری قرار گرفته اند و در میان آن ها 150 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شده اند. ابزار اصلی پژوهش جهت جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی و پایایی آن با رعایت اصول پژوهش های میدانی تایید شده است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها، از نرم افزار SPSS و الگوریتم های یادگیری ماشین (NBTree، Bayesian network، Naïve Bayes و Random Forest) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت تابآوری در محدوده مطالعاتی اکثریت پاسخگویان (78 درصد) در سطوح زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است. نتایج بررسی اهمیت فاکتورهای موثر بر تابآوری آرسنیک با روش IGR نشان داد مهم ترین فاکتورهای موثر بر تابآوری به ترتیب اهمیت عبارت اند از: سن (0/343)، تحصیلات (0/271)، مخارج ماهیانه خانوار (0/232)، تعداد بیکاران (226/0)، آگاهی (0/181)، بعد خانوار (0/171)، مالکیت منابع سرمایهای (0/17)، پیشامدهای اقتضایی (0/116) و شغل اصلی (0/108). نتایج مقایسه عملکرد الگوریتم های یادگیری ماشین برای پیشبینی تابآوری در برابر آرسنیک نشان داد در میان الگوریتم های مورد بررسی، الگوریتم NBTree دارای بهترین عملکرد در پیشبینی تابآوری در برابر آرسنیک بوده است.
-
پهنه بندی حساسیت فرسایش خندقی در حوضه آبخیز مرادقلی در شهرستان دیواندره با استفاده از مدلهای پیش بینی کننده مکانی
1402فرسایش خندقی یکی از مخاطرات مهم و پیشرفته در حوضه ی مخاطرات محیطی به شمار می رود. روند رو به رشد این نوع فرسایش باعث تشدید رواناب، سیل و غیر قابل استفاده شدن زمین های کشاورزی میشود، همچنین در مناطقی که بهره برداری از منابع آب و خاک بیشتر از توان های طبیعی باشد سبب پیامدهای جبران ناپذیر و زیان بار در حوضه های مختلف اقتصادی و اجتماعی و حتی افزایش گرمای زمین از طریق کربن آلی خواهد شد. به همین دلیل شناسایی عوامل مهم گسترش این نوع فرسایش و نیز مکان یابی صحیح مناطق پرخطر از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف از این مطالعه پهنه بندی حساسیت به فرسایش خندقی در حوضه مرادقلی با استفاده از دو مدل تابع شواهد قطعی و شواهد وزنی می باشد. در محدوده مورد مطالعه حوضه مرادقلی 46 نقطه فرسایش خندقی شناسایی همچنین ۱۱ عامل مهم و تاثیرگذار در به وجود آمدن و گسترش فرسایش خندقی استفاده شده است. این عوامل عبارتند از : شیب، جهت شیب، تراکم آبراهه، فاصله از آبراهه، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، تراکم گسل، ارتفاع، شاخص رطوبت توپوگرافی و بارندگی. تمامی این عوامل در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی رقومی شده و نقشه هر کدام از عوامل تهیه شد. در این مطالعه از دو روش شواهد وزنی(WOE و تابع شواهد قطعیEBF) استفاده شد سپس مقدار ارزش اطلاعاتی و وزن های اختصاص یافته به هر کدام از عوامل با استفاده از مهارت محاسبات آماری در نرم افزار EXCELصورت گرفت. سپس با جمع بندی تمامی لایه های رستری نقشه نهایی حساسیت به فرسایش خندقی در هر دو روش تهیه شده و به پنج طبقه حساسیت(خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد، خیلی زیاد) تقسیم بندی شدهاند. در نهایت جهت ارزیابی و صحت سنجی مدلها از منحنی ROC استفاده گردیده است که نشان داده هر دو روش مورد استفاده از دقت بالایی جهت پیشبینی مکانی فرسایش خندقی برخوردار هستند. مدلEBF با درصد 2/86 و مدل WOE با درصد 8/85 دارای دقت قابل قبولی هستند و با اطمینان می توان از هر دو مدل جهت پیش بینی مکانی و برنامه ریزی در جهت کنترل مخاطرهی فرسایش خندقی در تحقیقات و کارهای عملی استفاده نمود.
-
تحلیل پهنه بندی حساسیت فرسایش خندقی در حوضه آبخیز مرادقلی در شهرستان بیجار با استفاده از مدلهای پیش بینی کننده مکانی
1402هدف از این مطالعه، پهنهبندی خطر فرسایش خندقی در روستای قرهطوره شهرستان بیجار در استان کردستان با استفاده از روشهای نسبت فراوانی، لجستیک رگرسیون و الگوریتم جنگل تصادفی می باشد. روستای قرهطوره حساسیت زیادی به رخداد مخاطره فرسایش خندقی نشان داده و خساراتی به این محدوده وارد شده و منجر به تولید رسوب و تهدیدهای آن در آینده نیز شده است. بهمنظور کاهش خسارات این پدیده، ارزیابی علمی این نواحی حساس به وقوع فرسایش خندقی ضرورت دارد. موقعیت مکانی خندقهای محدوده اطراف روستای مورد مطالعه با مساحت 35361 هکتار با کنترل و بازدید این نقاط طی عملیات میدانی ثبت شد. چهارده فاکتور تاثیرگذار در وقوع فرسایش خندقی شامل لایههای: زمینشناسی، جهت شیب، شیب، کاربری اراضی، تراکم آبراهه ، فاصله از آبراهه، شاخص توان آبراهه ، شاخص رطوبت توپوگرافی، عمق خاک و میزان نفوذ پذیری، تراکم گسل، فاصله از گسل، ارتفاع از سطح دریا و میزان بارندگی سالانه بهعنوان عوامل موثر در رخداد فرسایش خندقی در منطقه مورد مطالعه تشخیص داده شده و برای تهیه نقشه حساسیت به فرسایش خندقی منطقه مورد مطالعه، مورد استفاده قرار گرفت. مختصات مکانی 157 نقطه خندقی در روستای مورد مطالعه ثبت گردیده و حدود 30 درصد از خندقهای ثبت شده (42 نقطه خندقی) بهعنوان نقاط آزمایشی بهصورت کاملاً تصادفی جدا شده و 115 نقطه خندقی باقیمانده بهعنوان نقاط آموزشی جهت استفاده در سه مدل مذکور مورد استفاده قرار گرفت. همچنین از میانگین کاهشی دقت و میانگین کاهش جینی برای تعیین اولویت تاثیر هر یک از عوامل موثر مورد استفاده قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که عوامل لیتولوژی، شیب، کاربری اراضی، تراکم آبراهه و گروه هیدرولوژی خاک بهترتیب بیشترین تاثیر و عوامل عمق خاک، مقداربارندگی، فاصله از گسل و تراکم گسل کمترین تاثیر را در وقوع رخداد فرسایش خندقی در منطقه مورد مطالعه داشته اند. دقت پیشبینی مدلهای مختلف مورد استفاده در این مطالعه با استفاده از سطح زیر منحی ROC مورد سنجش قرار گرفت. سطح زیر منحنی ROC در روش نسبت فراوانی (FR) برابر با 2/91 درصد بوده و بالاترین مقدار را کسب کرد. و روش رگرسیون لجستیک نیز با مقدار سطح زیر منحنی ROC معادل با 7/87 درصد برآوردهای بسیار قابل قبولی در پهنهبندی خندقهای منطقه مورد مطالعه از خود نشان داد. سطح زیر منحنی برای مدل الگوریتم جنگل تصادفی نیز برابر 4/84 بدست آمد و دقت قابل قبولی را نشان میدهد. مدلهای بهکار گرفته شده در این تحقیق در تلفیق با GIS جهت پهنه-بندی نواحی فرسایش خندقی، ساده، سریع و صحیح بوده و کمک زیادی به برنامهریزان و تصمیم گیرندگان مسایل مرتبط با مخاطرات محیطی خواهد نمود.
-
شناسایی و پهنه بندی زمین لغزشهای جاده کوهستانی بانه ـ مریوان با استفاده از دادههای راداری و الگوریتمهای پیشرفته داده کاوی
1401در میان مخاطرات طبیعی لغزش زمین از جمله مخاطرات پیچیده و در عین حال زیانبار محسوب میشود که در اثر بروز و ظهور آنها توده های دامنه ای مانند گل و لای و قطعه سنگ ها از سطوح شیبدار جابجا شده و عوارضی را در سطح دامنه ها بر جای میگذارد. این پدیده هر ساله آسیب های فراوانی بر مناطق مسکونی، جاده ها و غیره اعم از مالی و جانی میگذارد. هدف از این پژوهش شناسایی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در جاده کوهستانی بانه-مریوان در استان کردستان با استفاده از تصاویر ماهواره ای و الگوریتم های پیشرفته داده کاوی میباشد. فاکتورهای موثر در وقوع زمین لغزش که در این مطالعه در نظر گرفته شدند، شامل شیب، جهت شیب، انحنای شیب، ارتفاع، فاصله ازآبراهه، فاصله از جاده، فاصله از گسل، تراکم گسل، تراکم آبراهه، لیتولوژی، بارش، کاربری اراضی، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص قدرت توان جریان و شاخص تراکم پوشش گیاهی است. پس از جمع آوری اطلاعات و لایه های مورد نیاز ، 126نقطه لغزشی با استفاده از تصاویر ماهواری مورد شناسایی قرار گرفت. موقعیت های زمین لغزش بصورت تصادفی به دو گروه 70درصد (88) و 30درصد (38) به ترتیب برای مدلسازی و اعتبارسنجی تقسیم شدند. به کمک مدلهای توابع شواهد قطعی، (EBF) و مدل جنگل تصادفی (RF) نقشه پهنه بندی زمین لغزش جاده بانه-مریوان تهیه شد. برای ارزیابی عملکرد مدلها، از سطح زیر نمودار AUC به دست آمده از منحنی ROC استفاده شد. با توجه به معیار ارزیابی مورد استفاده در این مطالعه (ROC) و با توجه به داده های اعتبار سنجی، مدل جنگل تصادفی (RF ) با (907/0)AUC در شناسایی زمین لغزش در منطقه مورد نظر دارای بهترین عملکرد بود و بعد از آن مدل توابع شواهد قطعی (EBF) ،کمترین عملکرد در شناسایی پهنه های لغزشی (881/0) را در منطقه مورد مطالعه دارا بود. در نهایت نتایج مطالعه نشان داد که زمین لغزش های رخ داده در جاده بانه-مریوان ناشی از عوامل محیطی میباشد. همچنین میتوان اذعان نمود که نقشه پیش بینی خطر زمین لغزش ارائه شده توسط الگوریتمهای پیشرفته داده کاوی، میتواند به عنوان یک راهکار علمی مناسب به مدیران بخش مخاطرات طبیعی در ارگانها و سازمان های مختلف کمک کند.
-
پهنه بندی حساسیت وقوع زمین لغزش در جاده دیواندره –سنندج با استفاده از مدلهای پیش بینی کننده مکانی
1401هدف از این پژوهش پهنه بندی خطر زمین لغزش در طول جاده ارتباطی کوهستانی دیواندره – سنندج در استان کردستان می باشد که با استفاده از روش های نسبت فراوانی، رگرسیون لجستیک و الگوریتم جنگل تصادفی به سرانجام رسید و مقایساتی بین این روش ها انجام گرفت. جاده ارتباطی دیواندره تا سنندج حساسیت زیادی به وقوع زمین لغزش داشته و خساراتی به جاده وارد شده و منجر به رسوب زائی شده و تهدیدهای آن در آینده نیز ادامه دارد. جهت کاهش خسارات این پدیده، ارزیابی علمی این نواحی حساس به وقوع زمین لغزش ضرورت دارد. موقعیت مکانی زمین لغزش های محدوده اطراف جاده با حریم یک کیلومتر از مرکز جاده و با مساحت 17461 هکتار به کمک تصاویر ماهواره ای و کنترل و بازدید این نقاط طی عملیات میدانی ثبت گردید. چهارده فاکتور تاثیرگذار در وقوع زمین لغزش شامل لایه های: سنگ شناسی، درجه شیب، جهت شیب، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه، تراکم آبراهه، شکل انحنای معمولی دامنه، شکل انحنای عرضی دامنه، شکل انحنای طولی دامنه، فاصله از گسل، تراکم گسل، فاصله از جاده، میزان بارندگی سالانه و ارتفاع از سطح دریا بعنوان عوامل موثر در وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه تشخیص داده شده و برای تهیه نقشه حساسیت به زمین لغزش منطقه مورد مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند. مختصات مکانی 32 نقطه لغزشی در شهرستان مورد مطالعه ثبت گردید. حدود 30 درصد از لغزش های ثبت شده (9 نقطه لغزشی) به عنوان زمین لغزش های آزمایشی به صورت کاملاً تصادفی جدا شده و 23 نقطه لغزشی باقیمانده به عنوان لغزش های آموزشی وارد آنالیزها شدند. در روش نسبت فراوانی مقادیر و وزن های اختصاص یافته به هر یک از عوامل با استفاده از محاسبات آماری در نرم افزار Excell صورت گرفت و پس از جمع جبری تمامی لایه ها به کمک محاسبات رستری؛ نقشه حساسیت به زمین لغزش به روش نسبت فراوانی آماده گردید. در روش رگرسیون لجستیک، پس از انجام آنالیزهای رگرسیونی گام به گام پیشرو، پنج فاکتور موثر در وقوع لغزش از میان چهارده فاکتور شامل: شکل انحنای معمولی دامنه، ارتفاع، کاربری اراضی، شکل انحنای طولی دامنه و مقدار تراکم آبراهه ها به دلیل معنی دار بودن از لحاظ آماری انتخاب گردیدند. برنامه مربوط به الگوریتم جنگل تصادفی تحت یک برنامه اصلی در محیط نرم افزار R نوشته شده و پس از اجرای مدل وزن های بدست آمده وارد محیط ArcGS 10.8 شده و نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش تهیه گردید. از میانگین کاهشی دقت و میانگین کاهش جینی برای تعیین اولویت تاثیر هر یک از عوامل موثر استفاده و مشخص گردید عوامل: فاصله از جاده، تراکم آبراهه،کاربری اراضی و لیتولوژی به ترتیب بیشترین تاثیر و عوامل جهت دامنه، تراکم گسل، انحنای عمودی، تراکم گسل، مقدار بارندگی و شیب کمترین تاثیر را در لغزش های منطقه مورد مطالعه داشته اند. دقت پیش بینی مدل های مختلف مورد استفاده در این مطالعه با استفاده از سطح زیر منحی ROC مورد سنجش قرار گرفت. سطح زیر منحنی ROC در روش نسبت فراوانی (FR) برابر با 975/0 بوده و بالاترین مقدار را کسب کرد. و روش جنگل تصادفی نیز با مقدار سطح زیر منحنی ROC معادل با 938/0 برآوردهای بسیار قابل قبولی در پهنه بندی زمین لغزش های منطقه مورد مطالعه از خود نشان داد. سطح زیر منحنی برای مدل رگرسیون لجستیک نیز برابر 802/0 بدست آمد و دقت قابل قبولی را نشان می دهد. مدل های بکار گرفته شده در این تحقیق در تلفیق با GIS جهت پهنه بندی نواحی زمین لغزش ، ساده، صحیح و سریع بوده و کمک زیادی به طراحان و تصمیم گیران مسایل مرتبط با مدیریت بحران خواهد نمود.
-
پهنه بندی خطر زمین لغزش در جاده بوکان-سردشت با استفاده از الگوریتم های پیشرفته داده کاوی
1401هدف از این مطالعه پهنه بندی خطر زمین لغزش در طول محور ارتباطی کوهستانی بوکان – سردشت استان آذربایجان غربی می باشد که با استفاده از روش های داده کاوی مدل شواهد وزنی (WOE) و مدل تابع شواهد قطعی (EBF) با بهره گیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تکنیک های سنجش از دور انجام گرفت. جاده ارتباطی بوکان تا سردشت حساسیت زیادی به وقوع زمین لغزش داشته و تاکنون خساراتی به جاده وارد شده و منجر به رسوب زائی شده و تهدیدهای آن در آینده نیز ادامه دارد. جهت کاهش خسارات این پدیده، ارزیابی علمی این نواحی حساس به وقوع زمین لغزش ضرورت دارد. موقعیت مکانی زمین لغزش های محدوده اطراف جاده با حریم یک کیلومتر از مرکز جاده و با مساحت 25465 هکتار به کمک تصاویر ماهواره ای و کنترل و بازدید این نقاط طی عملیات میدانی ثبت گردید. دوازده فاکتور تاثیرگذار در وقوع زمین لغزش شامل لایه های: سنگ شناسی، درجه شیب، جهت شیب، مقدار شاخص NDVI، فاصله از آبراهه، شکل انحنای معمولی دامنه، شکل انحنای عرضی دامنه، شکل انحنای طولی دامنه، فاصله از گسل، فاصله از جاده، میزان بارندگی سالانه و ارتفاع از سطح دریا بعنوان عوامل موثر در وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه تشخیص داده شده و برای تهیه نقشه حساسیت به زمین-لغزش منطقه مورد مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند. مختصات مکانی 109 نقطه لغزشی در شهرستان مورد مطالعه ثبت گردید. حدود 30 درصد از لغزش های ثبت شده (32 نقطه لغزشی) به عنوان زمین لغزش های آزمایشی به صورت کاملاً تصادفی جدا شده و 77 نقطه لغزشی باقیمانده به عنوان لغزش های آموزشی وارد آنالیزها شدند. در روش وزن دهی به شواهد (WOE) مقادیر ارزش اطلاعاتی و وزن های اختصاص یافته به هر یک از عوامل با استفاده از محاسبات آماری در نرم افزار Excell صورت گرفت و پس از جمع جبری تمامی لایه ها به کمک محاسبات رستری؛ نقشه حساسیت به زمین لغزش به روش WOE آماده گردید. در روش تابع شواهد قطعی در ابتدا شاخص های Bel یا درجه اطمینان، Dis درجه عدم اطمینان، Unc درجه عدم قطعیت و Pls درجه معقولیت تهیه گردید. داده های استخراج شده از EBF همبستگی مکانی بین فاکتورهای موثر و رخداد زمین لغزش و همبستگی مکانی بین کلاس های هر یک از فاکتورهای موثر را پیش بینی می کند. پارامترهای روابط مدل توسط معادلات برای ادغام لایه های Bel (درجه باور)، Dis (عدم باور) ، Pls (احتمال) و Unc (عدم اطمینان) مورد استفاده قرار گرفتند. دقت پیش بینی مدل های مختلف مورد استفاده در این مطالعه با استفاده از سطح زیر منحی ROC مورد سنجش قرار گرفت. سطح زیر منحنی ROC در روش وزن شواهد قطعی (EBF) برابر با 910/0 بوده و بالاترین مقدار را کسب کرد. و روش شواهد وزنی نیز با مقدار سطح زیر منحنی ROC معادل با 893/0 برآوردهای بسیار قابل قبولی در پهنه بندی زمین لغزش-های منطقه مورد مطالعه از خود نشان داد. با ملاحظه زمین لغزش های آزمایشی واقع شده در طبقات حساسیت وقوع زمین لغزش این واقعیت را آشکار می سازد که با افزایش طبقات حساسیت وقوع زمین لغزش در هر دو روش به صورت چشمگیری بر تراکم زمین لغزش ها در این مناطق افزوده شده است و این در حالی است که زمین لغزش های آزمایشی در مدل سازی ها نقشی نداشته اند و صحت نقشه پهنه بندی را تایید می نمایند. مدل های داده کاوی بکار گرفته شده در این تحقیق در تلفیق با GIS جهت پهنه بندی نواحی زمین لغزش ، ساده، صحیح و سریع بوده و کمک زیادی به طراحان و تصمیم گیران مسایل مرتبط با مدیریت بحران خواهد نمود.
-
مکان یابی بهینه بیمارستان با استفاده از روش های منطق فازی و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) (مطالعه موردی: شهری سنندج)
1401در اغلب شهر ها با توجه به رشد جمعیت و افزایش غیراصولی رشد شهری از یک سو و از طرف دیگر عدم تخصیص متناسب فضا و جانمایی بهینه عناصر خدماتی و کالبدی شـهر، بـه ویژه نیاز به دسترسی سریع به بیمارستان ها و تعداد عوامل موثر درمکان یابی ایـن مراکـز، افـزایش روزافـزون مشـکلات شـهری و شهروندان را به دنبال داشته است مکان یابی مناسب و بهینه بیمارستان جدید باعث افزایش دسترسی سریع و آسان و نزدیکی به مراکز توزیع جمعیتی باعث کاهش آسیب های جانی می شود. در این تحقیق سعی شده است با استفاده از یک روش تصمیم گیری FUZZY وAHP، مکان بهینه بیمارستان در شهر سنندج در 16 پارامتر ترافیک شهری, فاصله از مراکز مسکونی , فاصله از جاده های اصلی، فاصله از فضای سبز، فاصله از مراکز تجاری واداری, فاصله ازآموزشی, فاصله از مراکز صنعتی , فاصله از مراکز آتش نشانی, فاصله از مراکز بیمارستانی و اورژانس ,فاصله از مراکز نظامی, تاسیسات شهری , فاصله از گسل, رودخانه , شیب زمین, گورستان در نظر گرفته شده است. اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت و ﺑﺮرﺳﯽﻫﺎی اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اوﻻً ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﻣﻌﯿﺎرﻫﺎی ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ ﻣﮑﺎنﯾﺎﺑﯽ ﻣﺮاﮐﺰ ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎﻧﯽ را ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﮐﺮده، ﺛﺎﻧﯿﺎً ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﺗﺤﻠﯿﻞ سلسله مراتبی AHP و روش FUZZY ﺑﺎ ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از ﺳﯿﺴﺘﻢ اﻃﻼﻋﺎت ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ ﻣﮑﺎنﻫﺎی ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﺮاﮐﺰ ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎﻧﯽ را ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ داﺷﺘﻦ ﻣﺨﺎﻃﺮه ﻧﮕﺮی در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﮐﻨﺪ و در اداﻣﻪ ﯾﮏ ﻣﮑﺎن ﻣﺴﺘﻌﺪ را ﺑﺮای اﺣﺪاث ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ نهایتاً با بهره گیری از نتایج حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی، زمین های شهر سنندج برای انتخاب مکان بهینه احداث بیمارستان در 9 دسته از عالی تا ضعیف تقسیم بندی گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهند که مکان بیمارستان در منطقه مورد مطالعه با توزیع جمعیت و راه و زمان دسترسی مناسب نیست و چون بیشتر بیمارستان ها در قسمت های حاشیه شهر متمرکز هستند و از طرف دیگر با روش FUZZY مکان یابی بیمارستان موجود در شهر سنندج کارآیی مناسب تری نسبت به روش AHP دارد.
-
بررسی مخاطرات ژئومورفولوژیکی شهرستان کامیاران با تاکید برحرکات دامنه ای با استفاده از مدل های پیش بینی کننده مکانی
1401هدف از این مطالعه بررسی مخاطرات ژئومورفولوژیکی شهرستان کامیاران با تاکید بر حرکات دامنه ای (لغزش) و بررسی و شناخت عوامل موثر بر ایجاد حرکات دامنه ای و میزان تاثیرگذاری آن ها می باشد. شهرستان کامیاران در منطقه ای کوهستانی همراه با عناصر ساختاری فراوان و با تنوع لیتولوژیکی زیاد واقع شده و حساسیت زیادی به وقوع زمین لغزش دارد. جهت کاهش خسارات این پدیده، ارزیابی علمی این نواحی حساس به وقوع زمین لغزش ضرورت دارد. موقعیت مکانی زمین لغزش-های شهرستان کامیاران در استان کردستان با مساحت 2055 کیلومترمربع به کمک تصاویر ماهواره ای و کنترل و بازدید این نقاط طی عملیات میدانی ثبت گردید. پانزده عامل تاثیرگذار در وقوع زمین لغزش شامل لایه های: سنگ شناسی، درجه شیب، جهت شیب، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه، تراکم آبراهه ها، شکل انحنای معمولی دامنه، شکل انحنای عرضی دامنه، شکل انحنای طولی دامنه، فاصله از گسل، تراکم گسل ها، فاصله از جاده، تراکم جاده ها، میزان بارندگی سالانه و ارتفاع از سطح دریا بعنوان عوامل موثر در وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه تشخیص داده شده و برای تهیه نقشه حساسیت به زمین لغزش منطقه مورد مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند. مختصات مکانی 103 نقطه لغزشی در شهرستان مورد مطالعه ثبت گردید. حدود 30 درصد از لغزش های ثبت شده (31 نقطه لغزشی) به عنوان زمین لغزش های آزمایشی به صورت کاملاً تصادفی جدا شده و 72 نقطه لغزشی باقیمانده به عنوان لغزش های آموزشی وارد تحلیل ها شدند. ارتباط بین فاکتورهای مختلف تاثیرگذار در وقوع زمین لغزش با زمین لغزش های آموزشی با استفاده از فراوانی وقوع زمین لغزش ها در هر کلاس تعیین گردید. نقشه حساسیت به زمین لغزش با دو روش رگرسیون لجستیک و تحلیل شبکه ای تهیه شد. پس از انجام آنالیزهای رگرسیونی لجستیک گام به گام پیشرو، چهار فاکتور موثر در وقوع لغزش از میان پانزده فاکتور شامل: بارندگی، تراکم آبراهه، جهت دامنه و تراکم گسل به دلیل معنی دار بودن از لحاظ آماری انتخاب گردیدند. در روش ANP، یک مدل شبکه ای دو لایه متشکل از لایه هدف و لایه معیارها طراحی و سازماندهی شد. سپس، مقایسه زوجی خوشه ها با استفاده از روابط به دست آمده از پرسشنامه و تکنیک دیماتل که توسط متخصصان و کارشناسان در زمینه زمین لغزش تهیه شده بود در محیط نرم افزاری Super Decision انجام شد و سه ابرماتریس موزون، ناموزون و حدی، به همراه ضرایب هر یک از عناصر موثر در زمین لغزش به دست آمد. دو عامل بارش و کاربری اراضی به ترتیب با 791/0 و 648/0 بیشترین وزن را به خود اختصاص دادند. کمترین وزن اختصاص یافته مربوط به فاکتور جهت شیب دامنه با وزن 038/0 بود. نقشه حساسیت به وقوع زمین لغزش با دو روش رگرسیون لجستیک (LR) و تحلیل شبکه ای (ANP) تهیه گردید و به طبقات مختلف حساسیت کلاسه بندی شدند. جهت اعتبار سنجی و مقایسه بین نتایج این دو روش، از مقدار تراکم زمین لغزش های آزمایشی در طبقات حساسیت وقوع (روش SCAI) و روش سطح زیر منحنی ویژگی های عامل نسبی (ROC) استفاده گردید. سطح زیر منحنی ROC در روش رگرسیون لجستیک برابر با 938/0 بوده و بالاترین مقدار را کسب کرد و روش تحلیل شبکه نیز با مقدار سطح زیر منحنی ROC معادل با 783/0 پیشگویی های قابل قبولی در حساسیت یابی زمین لغزش های منطقه مورد مطالعه از خود نشان داد. با ملاحظه زمین لغزش های آزمایشی واقع شده در طبقات حساسیت وقوع زمین لغزش این واقعیت را آشکار می سازد که با افزایش طبقات حساسیت وقوع زمین لغزش در هر دو روش به صورت چشمگیری بر تراکم زمین لغزش ها در این مناطق افزوده شده است. مدل های احتمالاتی و آماری بکار گرفته شده در این تحقیق در تلفیق با GIS جهت حساسیت یابی نواحی با زمین لغزش ، ساده، صحیح و سریع بوده و کمک زیادی به طراحان و تصمیم گیران مسایل مرتبط با مدیریت بحران خواهد نمود.
-
تحلیل فضایی مخاطرات ژئومورفولوژیکی با تاکید بر حرکات دامنه ای (مطالعه موردی: شهرستان سنندج)
1401هدف از این مطالعه تحلیل فضایی مخاطرات ژئومورفولوژیکی با تاکید بر حرکات دامنه ای (لغزش) در سطح شهرستان سنندج، استان کردستان می باشد. که با استفاده از روش های داده کاوی وزن واقعه (WOE) و شواهد قطعی (EBF) با بهره گیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تکنیک های سنجش از دور به انجام رسید. شهرستان سنندج حساسیت زیادی به وقوع زمین لغزش داشته و تاکنون خسارات متعددی ایجاد نموده و تهدیدهای آن در آینده ادامه دارد. جهت کاهش خسارات این پدیده، ارزیابی علمی این نواحی حساس به وقوع زمین لغزش ضرورت دارد. موقعیت مکانی زمین لغزش های شهرستان سنندج در استان کردستان با مساحت 3637 کیلومترمربع به کمک تصاویر ماهواره ای و کنترل و بازدید این نقاط طی عملیات میدانی ثبت گردید، علاوه بر آن پانزده عامل تاثیرگذار در وقوع زمین لغزش مشتمل بر لایه های: سنگ شناسی، درجه شیب، جهت شیب، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه، تراکم آبراهه ها، شکل انحنای معمولی دامنه، شکل انحنای عرضی دامنه، شکل انحنای طولی دامنه، فاصله از گسل، تراکم گسل ها، فاصله از جاده، تراکم جاده ها، میزان بارندگی سالانه و ارتفاع از سطح دریا بعنوان عوامل موثر در وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه تشخیص داده شده و برای تهیه نقشه حساسیت به زمین لغزش منطقه مورد مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند. مختصات مکانی 144 نقطه لغزشی در شهرستان مورد مطالعه ثبت گردید. حدود 30 درصد از لغزش های ثبت شده (44 نقطه لغزشی) به عنوان زمین لغزش های آزمایشی به صورت کاملاً تصادفی جدا شده و 100 نقطه لغزشی باقیمانده به عنوان لغزش های آموزشی وارد تحلیل ها شدند. در روش وزن دهی به شواهد (WOE) مقادیر ارزش اطلاعاتی و وزن های اختصاص یافته به هر یک از عوامل با استفاده از محاسبات آماری در نرم افزار Excell صورت گرفت و پس از جمع جبری تمامی لایه ها به کمک محاسبات رستری؛ نقشه حساسیت به زمین لغزش به روش WOE آماده گردید. در روش تابع شواهد قطعی در ابتدا شاخص های Bel یا درجه اطمینان، Dis درجه عدم اطمینان، Unc درجه عدم قطعیت و Pls درجه معقولیت در محدوده صفر تا یک تهیه گردید. داده های استخراج شده از EBF همبستگی مکانی بین فاکتورهای موثر و رخداد زمین لغزش و همبستگی مکانی بین کلاس های هر یک از فاکتورهای موثر را پیش بینی می کند. پارامترهای روابط مدل توسط معادلات برای ادغام لایه های Bel (درجه باور)، Dis (عدم باور) ، Pls (احتمال) و Unc (عدم اطمینان) مورد استفاده قرار گرفتند. دقت پیش بینی مدل های مختلف مورد استفاده در این مطالعه با استفاده از سطح زیر منحی ROC و شاخص SCAIمورد سنجش قرار گرفت. سطح زیر منحنی ROC در روش وزن شواهد قطعی (EBF) برابر با 978/0 بوده و بالاترین مقدار را کسب کرد. و روش وزن واقعه نیز با مقدار سطح زیر منحنی ROC معادل با 945/0 پیشگویی های بسیار قابل قبولی در حساسیت یابی زمین لغزش های منطقه مورد مطالعه از خود نشان داد. با ملاحظه زمین لغزش های آزمایشی واقع شده در طبقات حساسیت وقوع زمین لغزش این واقعیت را آشکار می سازد که با افزایش طبقات حساسیت وقوع زمین لغزش در هر دو روش به صورت چشمگیری بر تراکم زمین لغزش ها در این مناطق افزوده شده است و این در حالی است که زمین لغزش های آزمایشی در مدل سازی ها نقشی نداشته اند. در هر دو روش وزن شواهد و تابع شواهد قطعی بر اساس نتایج مدل اعتبارسنجی SCAI که تراکم زمین لغزش را در هر پهنه نشان می دهد؛ پهنه های با خطر بالا و بسیار بالا مقدار SCAI کم و پهنه های با خطر بسیار پایین مقدار SCAI بیشتری را نشان می دهند و صحت نقشه حساسیت به زمین لغزش تهیه شده را تایید می-نمایند.
-
تغییرپذیری مکانی – زمانی پوشش برف در حوضۀ سفید رود و تاثیر تغییر اقلیم بر آن
1400تغییراقلیم، افزایش جمعیت و نیاز روزافزون به منابع آبی موجب اهمیت بیشتر منابع برفی درکره زمین شده است. بررسی وضعیت پوشش برف و تغییرات احتمالی ناشی از تغییرات اقلیمی موضوعی حیاتی و مهم میباشد. در این پژوهش با استفاده از دو محصول 8 روزه MOD10A2 و یک ماهه MOD10cm سنجنده MODIS وضعیت پوشش برف حوضهسفیدرود و 11 زیرحوضه آن در بازه زمانی 2019 – 2000، ماندگاری پوشش برف، روند تغییرات گستره پوشش برف، تاثیر احتمالی پارامترهای اقلیمی بر این تغییرات و پیشبینی آینده پوشش برف بررسی شده است. برای بررسی روند تغییرات پوشش برف در سطح حوضه و زیرحوضهها از آزمون آماری ناپارامتریک من-کندال اصلاح شده و برای برآورد نرخ تغییرات از تخمینگر شیب Sen بهره گرفته شد. سپس بر اساس پارامترهای اقلیمی دادههای دوره پایه 2005 – 2000 مدل CanESM2 از گزارش پنجم تغییر اقلیم (CMIP5) و با بکارگیری مدل ریزمقیاسنمایی آماری SDSM، پارامترهای اقلیمی موثر بر تغییرات پوشش برف 26 نقطه از سطح حوضه مورد مطالعه تعیین شدند. نهایتا" بر اساس نتایج مدل SDSM، دادههای مدل CanESM2 و طبق سناریوهای گزارش پنجم تغییر اقلیم، پوشش برف 26 نقطه فوق برای سالهای 2100 – 2006 محاسبه و برای اعتبارسنجی مدل نتایج سالهای 2019 – 2006 با پوشش برف بدست آمده از تصاویر ماهوارهای مقایسه شد. طبق نتایج بدست آمده سال آبی 2007 – 2006 دارای بیشترین گستره برف و سال آبی 2010 – 2009 دارای کمترین مقدار پوشش برف در بین سالهای آماری بوده و در بیشتر سالها ماه ژانویه در بین همه ماهها دارای بیشترین پوشش برف بوده است. نتایج آزمون من-کندال اصلاح شده نشان داد که پوشش برف سالانه در طول دوره آماری در بیشتر زیرحوضهها کاهشی بوده است. از نظر فصلی فصل زمستان در بیشتر زیرحوضهها روند کاهشی دیده میشود و نرخ کاهش آن از نرخ کاهش سالانه بیشتر است. روند کاهش گستره پوشش برف در فصل بهار و پاییز نسبت به زمستان به مراتب کمتر است. روند تغییرات در ماهها مانند فصلها بوده بدین صورت که ماههای دسامبر، ژانویه و فوریه مشابه فصل زمستان کاهشی بوده است. البته این روند تغیرات در زیرحوضههای مختلف حوضه براساس شرایط جغرافیایی و توپوگرافی آنها متفاوت است. از نظر مکانی، تغییرات گستره برف نشان داد که با وجود کاهش برف، تغییرات مکانی در پوشش برف مشاهده نمیشود و روابط بین پوشش برف حداکثر با ارتفاع در طول دوره آماری تقریبا" ثابت بوده است. بررسی ماندگاری برف با محاسبه شاخص پوشش برف SCI نشان داد که برف در سطح حوضه در حدود 50 درصد از سال ماندگاری دارد. بررسی تاثیر پارامترهای اقلیمی CanESM2 بر پوشش برف نشان داد که در همه 26 نقطه سطح حوضه، تعدادی از پارامترهای اقلیمی بهویژه درجه حرارت و سرعت باد بر روند تغییرات پوشش برف تاثیرگذار بودهاند. بنابراین برای پیشبینی پوشش برف سالهای آتی از دادههای اقلیمی براساس سناریوها استفاده شد که طبق سناریوی RCP2.6 روند پوشش برف در آینده افزایشی و براساس دو سناریوی RCP4.5 و RCP8.5 (بهویژه RCP8.5) به شدت کاهشی خواهد بود. نتایج حاصل از اعتبارسنجی مدل و مقایسه با دادههای ماهوارهای نشان داد که دقت مدل ریزمقیاسنمایی SDSM در پیشبینی پوشش برف قابل قبول است.
-
شناسایی و پهنه بندی زمین لغزش های جاده کوهستانی سنندج ـ مریوان با استفاده از داده های راداری و الگوریتم های پیشرفته داده کاوی
1400زمین لغزش ها ازجمله بلایای طبیعی هستند که سالانه خسارت های مالی و جانی زیادی را در کشور ایجاد می کنند. شناخت مناطق پرخطر می تواند در کاهش خسارت ها و تصمیم گیری در سیاست های توسعه اراضی موثر باشد. هدف این مطالعه، پهنه بندی خطر زمین لغزش محدوده جاده ارتباطی سنندج- مریوان در استان کردستان می باشد. در گام اول، تکنیک مورداستفاده در این پژوهش، تداخل سنجی دریچه مصنوعی تفاضلی بوده و 44 نقطه (مقطع) زمین لغزش در منطقه موردمطالعه با استفاده از تصاویر راداری شناسایی شدند. به منظور بررسی و صحت سنجی نقشه نهایی نقاط پراکنش زمین لغزش از نرم افزار گوگل ارث استفاده شد. همچنین موقعیت زمین لغزش های شناسایی شده با استفاده از GPS و پیمایش میدانی موردبررسی قرار گرفتند و 29 نقطه (مقطع) زمین لغزش دیگر نیز با توجه به مطالعات میدانی شناسایی شدند. در گام دوم، الگوریتم های پیشرفته داده کاوی شامل تابع شواهد قطعی (EBF)، شواهد وزنی (WOE) و ماشین بردار پشتیبان (SVM) به منظور پهنه بندی خطر زمین لغزش استفاده شدند. 73 نقطه زمین لغزش به طور تصادفی به منظور تهیه مدل و اعتبار سنجی به ترتیب به دو گروه آموزش (70 درصد، 51 نقطه) و اعتبارسنجی (30 درصد، 22 نقطه) تقسیم شدند. درمجموع 14 پارامتر شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، تراکم رودخانه، فاصله از گسل، بارش، شاخص تفرق پوشش گیاهی (NDVI)، کاربری اراضی، انحنای سطح، لیتولوژی، شاخص توان آبراهه (SPI) و شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI) به منظور پهنه بندی خطر زمین لغزش استفاده شدند. درنهایت، عملکرد مدل ها با استفاده از منحنی ROC موردبررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل منحنی ویژگی عملگر نسبی نشان داد که مدل های تابع شواهد قطعی، تابع شواهد وزنی و ماشین بردار پشتیبان به ترتیب دارای مقدار AUC برابر 538/0، 717/0 و 97/0 می باشند؛ بنابراین مدل ماشین بردار پشتیبان نسبت به تابع شواهد وزنی و تابع شواهد قطعی دارای بالاترین مقدار AUC بوده و بهترین مدل برای پیش بینی خطر زمین لغزش در آینده در منطقه موردمطالعه می باشد. در پایان، می توان نتیجه گرفت که دستیابی به یک نقشه پیش بینی مکانی دقیق و معقول می تواند به مدیران و برنامه ریزان شهری در شناسایی مناطق حساس به وقوع زمین لغزش جهت مدیریت بحران نواحی مستعد کمک شایانی بنماید.
-
شناسایی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در جاده کوهستانی تهم_چورزق در استان زنجان با استفاده از تصاویر ماهواره ای و الگوریتم های پیشرفته داده کاوی
1400لغزش از جمله پدیده های بسیار پیچیده و در عین حال زیانبار محسوب می شود که در اثر بروز و ظهور آنها توده های دامنه ای از سطوح شیب دار جابجا شده و عوارضی را در سطح دامنه ها بر جای میگذارد. وقوع چنین پدیده هایی در نزدیکی عوارضی مانند: مناطق مسکونی، جاده ها و غیره سبب آسیب های مالی و جانی فراوانی می گردد. هدف از این پژوهش شناسایی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در جاده کوهستانی تهم_چورزق در استان زنجان با استفاده از تصاویر ماهواره ای و الگوریتم های پیشرفته داده کاوی میباشد. فاکتور های موثر در وقوع زمین لغزش که در این مطالعه در نظر گرفته شدند ، شامل بارش، انحنای شیب، جهت شیب، شیب، ارتفاع، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، فاصله از گسل، تراکم آبراهه، لیتولوژی، بافت خاک، کاربری اراضی، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص قدرت توان جریان، شاخص تفرق پوشش گیاهی است.پس از جمع آوری اطلاعات و لایه های مورد نیاز ، 38 نقطه لغزشی با استفاده از تصاویر ماهواری مورد شناسایی قرار گرفت سپس با پیمایش زمینی از این 38 نقطه تعداد 25 نقطه مورد تایید قرار گرفت و باقی نقاط حذف گردید و در همین پیمایش نقاط جدیدی نیز برداشت گردید که مجموع نقاط به 150 نقطه شناسایی شدند.موقعیت های زمین لغزش بصورت تصادفی به دو گروه 70 درصد (105) و 30 درصد (45) به ترتیب برای مدلسازی و اعتبارسنجی تقسیم شدند. به کمک مدلهای توابع شواهد قطعی (EBF)، شاخص آماری (SI) و شواهد وزنی (WOE) ، نقشه پهنه بندی زمین لغزش جاده تهم – چورزق تهیه شدند. به منظور ارزیابی عملکرد مدل ها، از سطح زیر نمودار AUC به دست آمده از منحنی ROC استفاده شد. با توجه به معیار ارزیابی مورد استفاده در این مطالعه (ROC) و با توجه به داده های اعتبار سنجی، مدل شواهد قطعی EBF (850/0) در پتانسیل یابی زمین لغزش در منطقه مورد نظر دارای بهترین عملکرد بود و بعد از آن به ترتیب مدل شاخص آماری SI (740/0) و مدل شواهد وزنی WOE (704/0) دارای کمترین عملکرد در پتانسیل یابی زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه بودند. در نهایت نتایج مطالعه نشان داد که زمین لغزش هایرخداده در جاده تهم _ چورزق ناشی از عوامل محیطی شامل تغییر کاربری اراضی و فاصله از جاده می باشند. همچنین می توان اذعان نمود که نقشه پیش بینی خطر زمین لغزش ارائه شده توسط الگوریتم های پیشرفته داده کاوی، می تواند به عنوان یک راهکار علمی مناسب به مدیران بخش مخاطرات طبیعی در ارگانهای مختلف کمک بسیار زیادی انجام دهد.
-
پیش بینی مکانی فلزات سنگین در آب های زیرزمینی دشت قروه –دهگلان
1399دشت قروه و دهگلان یکی از بزرگ ترین دشت های استان کردستان که به دلیل جنس مناسب سازندهای زمین شناسی و میزان تغذیه کافی ناشی از نزولات جوی سبب تشکیل منابع آب زیرزمینی (سفره های آزاد) با ویژگی های کمی و کیفی مناسب از لحاظ شرب و کشاورزی در این دشت شده است. با گذشت زمان و به واسطه توسعه بهره برداری از منابع آب زیرزمینی به ویژه در بخش کشاورزی، هم سطح آب زیرزمینی در این دشت افت کرده و هم باعث افزایش فلزات سنگین بخصوص آرسنیک در این دشت شده است. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی و عملکرد مدل های تابع شواهد قطعی (EBF)، شواهد وزنی (WOE) و رگرسیون لجستیک (LR) به منظور پیش بینی مکانی فلزات سنگین در آب های زیرزمینی منطقه مورد مطالعه می باشد. همچنین 10 عامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رودخانه، تراکم رودخانه، تجمع جریان، کاربری اراضی، انحنای شیب، لیتولوژی و میزان بارندگی برای پیش بینی مکانی فلزات سنگین در آب های زیرزمینی در نظرگرفته شدند. در نهایت، اعتبارسنجی مدل های استفاده شده در بررسی پراکنش مکانی آرسنیک با استفاده از همپوشانی غلظت آرسنیک در چاه های مشاهده ای با نقشه های پراکنش مکانی آرسنیک ارزیابی شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که نقشه پراکنش مکانی آرسنیک در آبهای زیرزمینی با استفاده از مدل LR با توجه به نشان دادن مقدار غلظت آرسنیک بیشتر (53/2869 ppm) در کلاس های حساسیت زیاد و خیلی زیاد دارای قدرت پیش بینی و عملکرد بهتری نسبت به دو مدل WOE و EBF بوده است. در پایان، می توان نتیجه گرفت که دستیابی به یک نقشه پیش بینی مکانی حساسیت دقیق آرسنیک در منطقه مورد مطالعه می تواند به مدیران و برنامه ریزان محیطی در شناسایی مناطق حساس به آرسنیک جهت مدیریت بحران نواحی مستعد کمک شایانی بنماید.
-
پهنه بندی خطر فرو چاله ها در دشت های همدان با استفاده از الگوریتم های پیشرفته داده کاوی (مطالعه موردی: دشت کبودرآهنگ)
1399فرو چاله ها سبب ایجاد آسیب های قابل توجهی به ساختمان ها و زیرساخت ها عمرانی می شوند. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی عملکرد تابع شواهد وزنی و تابع شواهد قطعی برای تهیه نقشه پهنه بندی خطر فرو چاله ها در دشت فامنین-کبودرآهنگ است. این مطالعه با استفاده از وزن عوامل یا شواهد وزنی (WOE)و مدل شواهد قطعی (EBF) بر اساس سیستم اطلاعاتی جغرافیایی (GIS) در دشت فامنین-کبودرآهنگ، نقشه حساسیت منطقه به فروچاله را به دست آورده است، که در آن موقعیت جغرافیایی 34 فروچاله مشخص شده در منطقه به صورت تصادفی به یک گروه متشکل از (70 درصدی: 23 مورد) برای آموزش و یک گروه (30 درصدی: 11 مورد) برای اعتبارسنجی تقسیم شدند. هر دو مدل 11 فاکتور موثر در ایجاد فروچاله را موردتوجه قرارداده اند که عبارتند از: درصد شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رودخانه،کاربری اراضی، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از جاده، ضخامت رسوبات، قلیائیت و میزان افت آب های زیرزمینی. بر اساس مدل EBF، 79 درصد از سطح منطقه در کلاس خطر متوسط تا خیلی زیاد قرار دارد و بر اساس مدل WOE حدود 7/78 درصد از سطح منطقه در کلاس خطر متوسط تا خیلی زیاد قرار دارد. به منظور اعتبارسنجی نقشه های پیش بینی پتانسیل خطر فروچاله، از منحنی ROC استفاده شد. از بین دو مدل WOE و EBF، بیشترین صحت به مدل EBF (91/0) اختصاص داشت؛ بنابراین درزمینه پتانسیل یابی خطر فروچاله، مدل EBF نسبت به مدل WOE دارای عملکرد بهتری می باشد.
-
پهنه بندی خطر سیلاب در شهر سقز با استفاده از مدل های پیش بینی کننده مکانی
1399سیلاب پدیده ای طبیعی بوده که هرساله منجر به ایجاد خسارات سنگین جانی و مالی می شود و جوامع بشری آن را به عنوان یک واقعه اجتناب ناپذیر پذیرفته اند. علاوه بر این آگاهی از وضعیت و شناخت مناطق سیل خیز، کمک به برنامه ریزی به منظور بهره برداری بهینه از منابع طبیعی و کاهش خسارات مالی به بخش های مختلف می گردد. مطالعه حاضر در شهر سقز به منظور پهنه بندی خطر سیلاب انجام شد. پس از انتخاب مهم ترین معیارها و فاکتورها بر اساس منابع مختلف اقدام به کلاس بندی معیارها شد. سپس نقاط سیل خیز شهر توسط GPS از سطح شهر شناسایی شدند. تعداد 93 نقطه سیلابی انتخاب شدند که 65 نقطه سیلابی (70 درصد) از آن ها جهت مدل سازی و 28 نقطه سیلابی (30 درصد) جهت اعتبارسنجی تعیین شدند. بر همین اساس از دو روش مدل شواهد وزنی (WOE) و تابع شواهد قطعی (EBF) جهت پهنه بندی سیلاب به کار گرفته شد. جهت اعتبارسنجی این روش ها از نمودار ROC و معیار سطح زیر این نمودار استفاده گردید. نتایج نشان داد که روش WOE با دارابودن سطح زیر منحنی 922/0 بهترین عملکرد را داشته است. پس از این مدل EBF با AUC 901/0 در رتبه بعدی قرار گرفته است. هر دو مدل با دارا بودن AUC بالای 9/0 دارای عملکرد عالی در پهنه بندی سیل خیزی بوده اند. همچنین نتایج نشان داد که یک عامل به تنهایی نمی تواند در وقوع سیل خیزی یک منطقه تاثیر داشته باشد.
-
پیش بینی مکانی خطر زمین لغزش در جاده سقز ـ مریوان با استفاده از مدل های پیش بینی کننده مکانی
1399پهنه بندی پتانسیل خطر زمین لغزش پیش شرط پیشگیری و کاهش ریسک مخاطرت به ویژه در مناطق کوهستانی مستعد لغزش است. زمین لغزش به عنوان یکی از بلایای طبیعی ویرانگر، تلفات انسانی و خسارت های اقتصادی زیادی را ایجاد می کند و همچنین به خطوط ارتباطی خسارت های قابل توجهی را وارد می کند. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، پیش بینی مکانی خطر زمین لغزش در جاده سقز-مریوان با استفاده از مدل های پیش بینی کننده مکانی شامل تحلیل شبکه ای فازی (FANP) و تاپسیس فازی (FTOPSIS) می باشد. در مجموع 11 پارامتر شامل شیب، جهت شیب، نقشه رقومی ارتفاع (DEM)، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه یا رودخانه، فاصله از جاده یا خطوط ارتباطی، جنس خاک، انحنای شیب و بارش به منظور پهنه بندی خطر زمین لغزش استفاده شدند. در نهایت، عملکرد مدل ها با استفاده از منحنی ROC مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل منحنی ویژگی عملگر نسبی نشان داد که مدل های تاپسیس فازی و تحلیل شبکه ای فازی به ترتیب دارای مقدار AUC برابر 918/0 و 882/0 می باشند؛ بنابراین مدل تاپسیس فازی نسبت به تحلیل شبکه ای فازی دارای بالاترین مقدار AUC بوده و بهترین مدل برای پیش بینی خطر زمین لغزش در آینده در منطقه مورد مطالعه می باشد. در پایان، می توان نتیجه گرفت که دستیابی به یک نقشه پیش بینی مکانی دقیق و معقول می تواند به مدیران و برنامه ریزان شهری در شناسایی مناطق حساس به وقوع زمین لغزش جهت مدیریت بحران نواحی مستعد کمک شایانی بنماید.
-
شناسایی مناطق مستعد حرکت های دامنه ای در امتداد جاده های کوهستانی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و داده های راداری
1399زمین لغزش ها از جمله بلایای طبیعی هستند که سالانه خسارت های مالی و جانی زیادی را در کشور ایجاد می کنند. شناخت مناطق پرخطر می تواند در کاهش خسارت ها و تصمیم گیری در سیاست های توسعه اراضی موثر باشد. هدف این مطالعه، پهنه بندی خطر زمین لغزش محدوده جاده ارتباطی سنندج-کامیاران در استان کردستان بود. تکنیک مورد استفاده در این پژوهش، تداخل سنجی دریچه مصنوعی تفاضلی بود. در این مطالعه با استفاده از دو تصویر SAR و یک تصویر DEM، تداخل نگارها ایجاد شدند. تصاویر رادار مورد استفاده به صورت SLC سفارش داده شدند. با ارسال پروپوزال به سازمان فضایی اروپا و موافقت این سازمان، داده های راداری فراهم شد. 25 زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه با استفاده از تصاویر راداری شناسایی شدند. به منظور بررسی و صحت سنجی نقشه نهایی نقاط پراکنش زمین لغزش از نرم افزار گوگل ارث استفاده شد. همچنین موقعیت زمین لغزش های شناسایی شده با استفاده از GPS و پیمایش میدانی مورد بررسی قرار گرفتند. 25 زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه با استفاده از تصاویر راداری شناسایی شدند. در نهایت، روایی و صحت دقیق مکانی نقاط زمین لغزش اتفاق افتاده در طول جاده مورد مطالعه با استفاده از تصاویر گوگل ارث تایید شد. تهیه نقشه زمین لغزش های اتفاق افتاده با استفاده از روش پیمایش میدان به ویژه در مناطق مرتفع، دشوار می باشد. زمین لغزش هایی که در مناطق مرتفع اتفاق می افتند به دلیل شناسایی نشدن، از بین می روند؛ بنابراین توصیه می شود، شناسایی زمین لغزش های اتفاق افتاده با استفاده از تصاویر ماهواره ای با وضوح بالا انجام شود.
-
پهنه بندی خطر زمین لغزش در مسیر کامیاران-سروآباد با استفاده از مدل های پیش بینی کننده مکانی
1399وقوع رخداد زمین لغزش در مناطق کوهستانی ممکن است به زیرساخت ها جاده ها آسیب جدی وارد می کند ، همچنین ممکن است به مرگ و میر انسان ها منجر شود. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی و مقایسه سه الگوریتم پیشرفته داده کاوی شامل جنگل تصادفی (RF)، درخت تصمیم (DT) و ماشین بردار پشتیبان (SVM) به منظور پهنه بندی خطر زمین لغزش در مسیر کامیاران-سروآباد در استان کردستان می باشد. ابتدا، 64 زمین لغزش با استفاده از پیمایش میدانی شناسایی شدند. سپس، این نقاط به طور تصادفی به منظور تهیه مدل و اعتبار سنجی به ترتیب به دو گروه آموزش (70 درصد، 45 نقطه) و اعتبارسنجی (30 درصد، 19 نقطه) تقسیم شدند. در مجموع 14 پارامتر شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده،تراکم رودخانه، فاصله از گسل، تراکم گسل، تراکم جاده، کاربری اراضی، انحنای شیب، لیتولوژی ، شاخص توان آبراهه (SPI) و شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI) به منظور پهنه بندی خطر زمین لغزش استفاده شدند. در نهایت، عملکرد مدل ها با استفاده از منحنی ROC مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل منحنی ویژگی عملگر نسبی نشان داد که مدل های درخت تصمیم، جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان به ترتیب دارای مقدار AUC برابر 94/0، 82/0 و 75/0 می باشند؛ بنابراین مدل درخت تصمیم نسبت به جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان دارای بالاترین مقدار AUC بوده و بهترین مدل برای پیش بینی خطر زمین لغزش در آینده در منطقه مورد مطالعه می باشد. در پایان، می توان نتیجه گرفت که دستیابی به یک نقشه پیش بینی مکانی دقیق و معقول می تواند به مدیران و برنامه ریزان شهری در شناسایی مناطق حساس به وقوع زمین لغزش جهت مدیریت بحران نواحی مستعد کمک شایانی بنماید.
-
پیش بینی مکانی حرکت های دامنه ای جاده کوهستانی سنندج-کامیاران با استفاده از الگوریتم های پیشرفته داده کاوی
1398زمین لغزش ها از جمله بلایای طبیعی هستند که سالانه خسارت های مالی و جانی زیادی را در کشور ایجاد می کنند. شناخت مناطق پرخطر می تواند در کاهش خسارت ها و تصمیم گیری در سیاست های توسعه اراضی موثر باشد. هدف این مطالعه، پهنه بندی خطر زمین لغزش محدوده جاده ارتباطی سنندج-کامیاران در استان کردستان می باشد. در این پژوهش، پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از دو مدل تابع شواهد قطعی (EBF) و شواهد وزنی (WOE) انجام شد. ابتدا، 79 زمین لغزش با استفاده از پیمایش میدانی شناسایی شد. سپس، این نقاط به طور تصادفی به منظور تهیه مدل و اعتبار سنجی به ترتیب به دو گروه، گروه آموزش (70 درصد، 55 نقطه) و گروه اعتبارسنجی (30 درصد، 24 نقطه) تقسیم شدند. در این مطالعه با توجه به مطالعات قبلی و شرایط منطقه، فاکتورهای درصد شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رودخانه، تراکم رودخانه، فاصله از گسل، فاصله از جاده، کاربری اراضی، جنس خاک، انحنای شیب، لیتولوژی، شاخص تفرق پوشش گیاهی ((NDVI، شاخص توان آبراهه (SPI) و شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI) برای پهنه بندی پتانسیل خطر زمین لغزش در نظر گرفته شدند. همچنین، با استفاده از منحنی ویژگی عملگر نسبی (ROC)، عملکرد هر دو مدل بررسی شد. نتایج تحلیل منحنی ویژگی عملگر نسبی نشان داد که مدل های WoE و EBF به ترتیب دارای مقدار AUC برابر 89/0 و 79/0 می باشند؛ بنابراین مدل WoE نسبت به EBF دارای بالاترین مقدار AUC بوده و بهترین مدل برای پهنه بندی پتانسیل خطر زمین لغزش در آینده در منطقه مورد مطالعه می باشد. در نهایت نتایج مطالعه نشان داد که الگوریتم های پیشرفته داده کاوی بنا به ساختاری که دارند از دقت کافی در پیش بینی مکانی حرکات دامنه ای در منطقه مورد مطالعه برخوردار هستند. همچنین می تواند گفت که دستیابی به یک نقشه پیش بینی مکانی دقیق و معقول می تواند به مدیران و برنامه ریزان شهری در شناسایی مناطق حساس به وقوع زمین لغزش جهت مدیریت بحران نواحی مستعد کمک شایانی بنماید
-
پهنه بندی خطر سیلاب در شهر ایلام با استفاده از مدل های پیش بینی کننده ی مکانی
1398مخاطرات سیلاب، یکی از وقایع فاجعه آفرین دنیا می باشد که منشا آب و هوایی هیدرولوژیکی داشته است و به وضعیتی گفته می شود که در آن جریان رودخانه و سطح آب به-صورت ناگهانی افزایش پیدا می کند و باعث خسارت های جانی و مالی می گردد. ایران، همه ساله شاهد وقوع مخاطره ی سیلاب با شدت مختلف است، این کشور دارای اقلیم خشک و نیمه-خشک بوده و بارش اندک و غالباً رگباری سالیانه آن از لحاظ زمانی و مکانی توزیع یکنواختی ندارد. هدف از این مطالعه، پهنه بندی خطر سیلاب در شهر ایلام با استفاده از مدل های پیش-بینی کننده ی مکانی می باشد. فاکتورهای موثر بر وقوع سیل که در این مطالعه در نظر گرفته شدند، شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رودخانه، تراکم آبراهه، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص قدرت توان جریان، انحنای شیب، لیتولوژی، خاک شناسی، کاربری اراضی و میزان بارندگی است. پس از جمع آوری اطلاعات و لایه های مورد نیاز، نقاط سیل گیر که 126 نقطه بودند شناسایی شدند. موقعیت های سیل گیر به صورت تصادفی به دو گروه 70 درصد (89) و 30 درصد (37) به ترتیب برای مدل سازی و اعتبار سنجی تقسیم شدند. به کمک مدل های تابع شواهد قطعی (EBF)، شواهد وزنی (WOE) و لجستیک رگرسیون (LR)، نقشه ی پهنه بندی خطر سیلاب شهر ایلام تهیه شد. نقشه های حساسیت به وقوع سیل تهیه شده، به 5 کلاس خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد طبقه بندی شدند. برای ارزیابی عملکرد مدل-ها، از سطح زیر نمودار AUC به دست آمده از منحنی ROC استفاده گردید. با توجه به معیار ارزیابی مورد استفاده در این مطالعه (ROC) و با توجه به داده های اعتبارسنجی، مدل تابع شواهد قطعی EBF (914/0) در پتانسیل یابی سیل خیزی در منطقه ی مورد نظر دارای بهترین عملکرد بود و بعد از آن به ترتیب مدل لجستیک رگرسیون LR(896/0) و شواهد وزنی WOE (874/0) دارای کمترین عملکرد در پتانسیل یابی سیل خیزی در منطقه ی مورد مطالعه بودند. در نهایت، نتایج مطالعه نشان داد که سیل خیزی شهر ایلام ناشی از عوامل محیطی شامل شیب زیاد و تغییر کاربری اراضی است که بر اساس نقشه ی پیش بینی خطر سیل ارائه شده، می توان در آینده اقدامات مدیریتی مناسبی را جهت کاهش خسارت ها و تلفات ناشی از سیل انجام داد.
-
شبیه سازی رواناب سطحی با استفاده از روش کامپوزیت شماره منحنی
1398رواناب و سیلاب یکی از مهم ترین و پرحادثه ترین مخاطرات طبیعی هستند که در سال های اخیر تکرار و شدت وقوع آن بیشتر نیز شده است. رواناب هایی که منجر به سیلاب می شوند بالاترین تلفات جانی را به همراه دارند. هدف از انجام این پژوهش مقایسه سه روش Composite-CN ، SARA-CN و روش جدولی شماره منحنی سازمان منابع طبیعی حفاظت خاک، جهت تخمین مقدار CN در دو زیرحوضه شاهد و نمونه از حوضه معرف زوجی خامسان در استان کردستان می باشد .در این مطالعه از تصاویر ماهواره ای لندست 7 و 8 در سال های 2010، 2011، 2012، 2013 و 2016 برای حوضه های زوجی شاهد و نمونه در سال های مذکور استفاده شد. در این خصوص جهت دستیابی به نقشه های شماره منحنی دو زیرحوضه از داده-های سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی نقشه های کاربری اراضی و شاخص تفاوت تراکم پوشش گیاهی (NDVI) و نقشه خاک استفاده گردید. دقت روش های مذکور با استفاده از شاخص های انحراف مطلق میانگین (MAD)، خطای میانگین مربعات (MSE)، خطای جذر میانگین مربعات (RMSE) و درصد میانگین مطلق خطا (MAPE) تعیین شدند. نتایج نشان داد که در حوضه شاهد، روش کامپوزیت به ترتیب با مقادیر خطای 02/16، 208/305، 47/17 و 09/19 و نیز در حوضه نمونه این روش به ترتیب با مقادیر خطای 48/16، 35/363، 06/19 و 95/18 از دقت بالاتری نسبت به سایر روش ها برخوردار شد. با این حال، نتایج نشان داد در سطح 95 درصد آماری شواهدی مبنی بر پذیرفتن فرض صفر وجود نداشته و روش های استفاده شده برای برآورد شماره منحنی در منطقه مورد مطالعه قابل اعتماد نیستند.. در نهایت، نتایج بیانگر این مطلب است که قبل از استفاده از روش های مطالعه شده، شماره منحنی باید به منظور برآورد رواناب با دقت بیشتر کالیبره شود.
-
ارزیابی آسیب پذیری سکونتگاه های تهیدست نشین شهری در مخاطره سیلاب نمونه موردی: ناحیه منفصل شهری ننله و نایسر در شهر سنندج
1398براساس مستندات 90 درصد از تلفات جانی بلایا، درسطح جهانی مربوط به بلایای طبیعی است. بیشتر این تلفات، فقرا را در بر می گیرد. در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه، فقر منجر به زندگی مردم در مکان هایی می شود که احتمال رویداد بلایای طبیعی بیشتر است. مکان هایی مانند سکونتگاه های حاشیه ای و نامتعارف شهری که پایگاهی مسکونی برای فقرا هستند. این سکونتگاه ها در شهر سنندج، متشکل از روستاها و نواحی منفصل شهری است که باتوجه به مسائل و مشکلات بسیار، پذیرای مهاجران و افرادی است که به دلایل مختلف از جمله توان اقتصادی ضعیف، توان جذب شدن در نظام رسمی شهری را ندارند و در کنار هم هلال فقری را شکل داده اند که در وضع موجود و با فرض پیشروی با شرایط کنونی تهدیدی جدی برای شهر و ساکنان این سکونتگاه ها محسوب می شود. این مناطق به لحاظ ماهیت سکونتگاهی و محل تمرکز انسانی، بیشترین ریسک و احتمال خسارت فیزیکی ناشی از وقوع بلایا را داراست. از میان این بلایای طبیعی، سیل دومین بلای طبیعی است که سالانه خسارات زیادی را به جوامع انسانی وارد می کند و به دلیل تغییرات اقلیمی در سال های اخیر نمود بیشتری یافته است. هدف از این مطالعه پیش بینی میزان حساسیت سکونتگاه به مخاطره سیلاب در نواحی منفصل شهری سنندج با استفاده از مدل های مخاطراتی در محیط GIS است. فاکتورهای موثر بر وقوع سیل در این مطالعه شامل ارتفاع، جهت شیب، درصد شیب، انحنای شیب، جنس خاک، زمین شناسی، کاربری اراضی، فاصله از معابر و تراکم آن ها، فاصله از ساختمان و تراکم ساخت، میانگین بارش باران، فاصله از رودخانه، تراکم آن ها و جریان تجمعی هستند که پس از جمع آوری لایه های مربوطه، به کمک الگوریتم های تابع شواهد قطعی(EBF)، شواهد وزنی(WOE) و رگرسیون لجستیک (LR)، نقشه پیش بینی مکانی وقوع سیلاب در محدوده مطالعاتی تهیه شد. به منظور ارزیابی عملکرد مدل، از سطح زیر نمودار AUC) در منحنی ROC برای داده های اعتبار سنجی استفاده شد که در نتیجه آن، مدل رگرسیون لجستیک (0.93- همبستگی عالی) دارای بهترین عملکرد و تابع شواهد قطعی(0.81- همبستگی خیلی خوب) دارای کمترین عملکرد بود. نتایج مطالعه نشان داد که سیل خیزی نواحی منفصل و شهر سنندج ناشی از برآیند عوامل طبیعی و انسانی است که بر اساس نقشه پیش بینی حساسیت به وقوع سیل ، حدود 36 درصد از سطح محدوده مطالعاتی و 38 درصد از جمعیت ساکن آن در خطر زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است که می توان اقدامات مدیریتی مناسب جهت کاهش خسارات احتمالی انجام داد.
-
LANDSLIDE SUSCEPTIBILITY MAPPING USING REMOTE SENSING DATA AND GEOGRAPHIC INFORMATION SYSTEM-BASED ALGORITHMS
1398Whether they occur due to natural triggers or human activities, landslides lead to loss of life and damages to properties which impact infrastructures, road networks and buildings. Landslide Susceptibility Map (LSM) provides the policy and decision makers with some valuable information. This study aims to detect landslide locations by using Sentinel-1 data, the only freely available online Radar imagery, and to map areas prone to landslide using a novel algorithm of AB-ADTree in Cameron Highlands, Pahang, Malaysia. A total of 152 landslide locations were detected by using integration of Interferometry Synthetic Aperture RADAR (InSAR) technique, Google Earth (GE) images and extensive field survey. However, 80% of the data were employed for training the machine learning algorithms and the remaining 20% for validation purposes. Seventeen triggering and conditioning factors, namely slope, aspect, elevation, distance to road, distance to river, proximity to fault, road density, river density, Normalized Difference Vegetation Index (NDVI), rainfall, land cover, lithology, soil types, curvature, profile curvature, Stream Power Index (SPI) and Topographic Wetness Index (TWI), were extracted from satellite imageries, digital elevation model (DEM), geological and soil maps. These factors were utilized to generate landslide susceptibility maps using Logistic Regression (LR) model, Logistic Model Tree (LMT), Random Forest (RF), Alternating Decision Tree (ADTree), Adaptive Boosting (AdaBoost) and a novel hybrid model from ADTree and AdaBoost models, namely AB-ADTree model. The validation was based on area under the ROC curve (AUC) and statistical measurements of Positive Predictive Value (PPV), Negative Predictive Value (NPV), sensitivity, specificity, accuracy and Root Mean Square Error (RMSE). The results showed that AUC was 90%, 92%, 88%, 59%, 96% and 94% for LR, LMT, RF, ADTree, AdaBoost and AB-ADTree algorithms, respectively. Non-parametric evaluations of the Friedman and Wilcoxon were also applied to assess the models’ performance: the findings revealed that ADTree is inferior to the other models used in this study. Using a handheld Global Positioning System (GPS), field study and validation were performed for almost 20% (30 locations) of the detected landslide locations and the results revealed that the landslide locations were correctly detected. In conclusion, this study can be applicable for hazard mitigation purposes and regional planning.
-
ارزیابی آسیب پذیری منابع آب زیرزمینی کارستی (مطالعه موردی: شهر سردشت)
1397آبخوان کارستی از منابع ارزشمند جهت تامین آب، خصوصاً مصارف شرب است که در سال های اخیر، برنامه ریزی های گسترده ای برای استحصال آنها صورت گرفته است. این منابع کارستی به دلیل ساختار ویژه ای که دارند، بسیار مستعد آلودگی هستند؛ از راه های ممانعت از آلودگی وکاهش کیفیت آنها، ارزیابی میزان آسیب پذیری آبخوان است. منطقه موردمطالعه، آبخوان کارستی شهر سردشت است که از منابع اصلی تامین آب شرب ساکنین شهر می باشد. روش های مطالعه شامل مطالعات کتابخانه ای، بازدید میدانی و روش های آزمایشگاهی است که از نرم افزارهایOffice و GIS جهت تولید داده و تحلیل آنها و اجرای مدل استفاده شده است. با آزمایش نمونه های آب زیرزمینی،کیفیت آب از نظر ویژگی های آب(هدایت الکتریکی، اسیدیته و قلیایی بودن، کل جامدات محلول، دمای آب) وجود عناصر شیمیایی(سدیم، کلسیم، آرسنیک، نیترات، پتاسیم و کروم) و عوامل بیماری زا(کلیفرمها ) بررسی شدند. نتایج آزمایش های آب نشان داد از لحاظ میزان عناصر شیمیایی برخی مناطق دارای میزان بالاتر از حد استاندارد هستند و نقاطی نیز حاوی عوامل باکتریایی گزارش شدند. اولویت مطالعه، ارزیابی میزان آسیب پذیری آبخوان کارستی است که از طریق اجرای مدل EPIK بررسی شد. برای اجرای این مدل، 4 لایه اطلاعاتی تهیه شد که شامل لایه E: اپی کارست، لایه P: پوشش سطحی، لایه I: شرایط نفوذ و لایه K: لایه توسعه کارست است. مجموعه این چهار لایه، یک عامل حفاظت(F) را برای هر نقطه در حوضه موردمطالعه اختصاص می دهد. درنهایت هم پوشانی لایه ها در محیط GIS منجر به تولید نقشه آسیب پذیری نسبی شد که نقاط دارای حساسیت بالا و مناطقی را که باید مورد حفاظت قرار گیرند را مشخص نمود. براساس نقشه نهایی، منطقه به چهار کلاس آسیب پذیری زیاد، آسیب پذیری متوسط، آسیب پذیری کم و طبقه با آسیب پذیری خیلی کم تقسیم شد. بالاترین میزان حساسیت مشخص شده، مربوط به حریم سینک هول ها و دیگر نقاطی بودند که آب های سطحی بدون عبور از لایه های خاک و به طورمستقیم وارد سفره آب زیرزمینی شده اند.
-
پیش بینی مکانی مخاطره سیلاب در شهر سنندج با استفاده از مدل های ترکیبی
1397سیل دومین بلای طبیعی است که سالانه خسارات زیادی را به جوامع انسانی وارد می آورد. در این میان شهرها و مراکز جمعیتی، بیشترین ریسک و احتمال خسارت فیزیکی قابل لمس ناشی از وقوع سیل را دارا می باشند. بنابراین هدف از این مطالعه پیش بینی مکانی مخاطره سیلاب در شهر سنندج در استان کردستان با استفاده از مدل های ترکیبی در محیط GIS بود. فاکتورهای موثر بر وقوع سیل که در این مطالعه در نظر گرفته شدند شامل درصد شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رودخانه، تراکم رودخانه، تجمع جریان،کاربری اراضی، انحنای شیب، لیتولوژی، فاصله از معابر، تراکم معابر، فاصله از ساختمان، تراکم ساختمان و میزان بارندگی بود. پس از جمع آوری اطلاعات و لایه های مورد نیاز، به کمک الگوریتم های چهارگانه شامل مدل تابع شواهد قطعی (EBF)، شواهد وزنی (WOE)، شاخص آماری (SI) و لجستیک رگرسیون (LR) هم به صورت منفرد و هم به صورت ترکیبی، نقشه پیش بینی مکانی حساسیت سیلاب در شهر سنندج تهیه شد. به منظور ارزیابی عملکرد مدل از سطح زیر نمودار AUC به دست آمده از منحنی ROC استفاده گردید. با توجه به معیار ارزیابی مورد استفاده در این مطالعه (ROC) و با توجه به داده های اعتبارسنجی، مدل تابع شواهد قطعی و رگرسیون لجستیک در پتانسیل یابی سیلخیزی در منطقه مورد نظر دارای بهترین عملکرد بودند و شواهد وزنی دارای کمترین عملکرد بود. در روش های ترکیبی مدل های ترکیب شده با رویکرد رگرسیون لجستیک از جمله مدل های SI-LR (904/0)، WOE-LR (904/0)، EBF-LR (873/0) دارای بهترین عملکرد بوده و مدل ترکیبی WOE-EBF دارای کمترین عملکرد بود. اما به طور کلی مدل های ترکیب شده با مدل رگرسیون لجستیک نسبت به دیگر مدل های ترکیبی و منفرد دارای عملکرد بهتری بودند. نتایج مطالعه نشان داد که سیل خیزی شهر سنندج ناشی از برآیند عوامل مختلف محیطی و انسانی است که بر اساس نقشه پیش بینی خطر سیل ارائه شده می توان اقدامات مدیریتی مناسبی را جهت کاهش خسارت ها و تلفات ناشی از سیل انجام داد.
-
پیش بینی مکانی حساسیت فرسایش خندقی در حوضه آبخیز کلوچه بیجار
1397فرسایش خندقی یکی از شکل های پیشرفته و بحرانی فرسایش آبی است که باعث نابودی حجم بزرگی از خاک زمین ها می شود. شناسایی عوامل موثر بر وقوع این نوع فرسایش و پهنه-بندی اراضی نسبت به آن، یکی از ابزارهای اساسی و مهم جهت مدیریت و کنترل این پدیده می باشد. هدف از این مطالعه، پیش بینی مکانی حساسیت فرسایش خندقی در حوضه آبخیز کلوچه بیجار در استان کردستان می باشد. در پژوهش حاضر ابتدا تعدادی از مهم ترین عوامل موثر بر توسعه فرسایش خندقی در منطقه شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، انحنای افقی و عمودی شیب، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، شاخص توان آبراهه (SPI)، شاخص حمل رسوب (STI)، لیتولوژی، کاربری اراضی، بارندگی، فاصله از جاده، تراکم جاده، فاصله از گسل، تراکم گسل، فاصله از آبراهه، تراکم آبراهه، گروه هیدرولوژیکی خاک، ژئومورفولوژی و نفوذپذیری نسبی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه و رقومی شدند. در این مطالعه از چهار روش تحلیل سلسله مراتبی، رگرسیون لجستیک، منطق فازی و سلسله مراتبی دلفی فازی استفاده شد. در نهایت برای تعیین صحت نقشه های نهایی از منحنی ROC استفاده گردید. نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که در این مطالعه فاکتورهای فاصله از رودخانه، تراکم رودخانه و شیب به ترتیب دارای بیشترین تاثیر در ایجاد فرسایش خندقی بوده و لیتولوژی، نفوذپذیری و ژئومورفولوژی نیز به ترتیب دارای کمترین تاثیر در ایجاد فرسایش خندقی بودند. همچنین نتایج اعتبارسنجی مدل ها نشان داد که مدل رگرسیون لجستیک نسبت به دیگر مدل ها در زمینه ارزیابی پتانسیل فرسایش خندقی دارای بهترین عملکرد می باشد. به طور کلی نتایج مطالعه نشان داد که مدل رگرسیون لجستیک در زمینه پتانسیل یابی فرسایش خندقی دارای بهترین عملکرد می باشد.
-
بررسی روند تغییرات کاربری اراضی و اثرات آن بر سیستم فرسایش در حوضه سیمینه رود بوکان
1397پژوهش حاضر به منظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی و تاثیر آن بر فرسایش با استفاده از GIS و RS انجام شده است. برای انجام تحقیق از تصاویر سال 2000 و 2017 سنجده ASTER، ماهواره TERRA استفاده شد و نقشه کاربری اراضی با استفاده از دو روش شی گرا و پیکسل پایه تهیه شد. د ر هر د و روش از د اد ه های آموزشی یکسان برای طبقه بندی استفاد ه گرد ید ؛ سپس روش های ارزیابی صحت شامل د قت کلی و ضریب کاپای طبقه بندی استخراج شد و مشخص شد که نتیجه طبقه بندی به روش شیءگرا نسبت به روش پیکسل پایه 3% نتایج بهتری ارائه می دهد ، برای ارزیابی صحت نتایج در هر دو روش، از د اد ه های آموزشی استفاد ه گرد ید ؛ سپس مهم ترین روش های ارزیابی صحت شامل د قت کلی و ضریب کاپای طبقه بندی استخراج شد، نقشه پهنه بندی فرسایش با استفاده از نقشه های کاربری اراضی حاصل و عوامل شامل شیب، لیتولوژی، فاصله از جادّه، فاصله از آبراهه، بارش و خاک با استفاده از روش وزن دهی کرتیک و روش WLC انجام شد. نتایج نشان داد، در نقشه کاربری حاصل، بیشترین میزان مساحت در سال 2000 مربوط به کاربری مراتع می باشد که در سال 2017 به طور چشمگیری این کاربری کاهش یافته و به زمین های زراعی تبدیل شده است. با توجه به نقشه پهنه بندی فرسایش سال 2000 به ترتیب 79/8 و 2/28 درصد و با توجه پهنه بندی فرسایش 2017 به ترتیب 04/11 و 08/34 درصد از مساحت شهرستان در دو طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارند. علت افزایش مساحت مربوط به طبقات بسیار پرخطر و پرخطر فرسایشی در حوضه مورد مطالعه را می توان، در تبدیل اراضی با پوشش مرتعی به اراضی زراعت آبی، افزایش مناطق مسکونی در حاشیه رودخانه و رعایت نکردن حریم رودخانه، افزایش خطوط ارتباطی و به تبع دخالت انسان در محیط دانست.
-
شناسایی و تحلیل مخاطرات ژئومورفولوژیکی شاخص در مسیر جاده پیرانشهر – سردشت
1397راه های مواصلاتی جزء مهم ترین ارکان توسعه هر کشور محسوب می شود. این راه ها در کشور ایران همواره توسط مخاطرات متعددی تهدید می شوند، که یکی از مهم ترین این مخاطرات زمین لغزش می باشند که جزء شاخص ترین ناپایداری های دامنه ای محسوب می شوند. هدف این پژوهش شناسایی، پهنه بندی و تحلیل مخاطرات ژئومورفولوژی شاخص (زمین لغزش) در جاده پیرانشهر- سردشت از توابع استان آذربایجان غربی با استفاده از سه روش تحلیل سلسله مراتبی، لجستیک رگرسیون و تاپسیس میباشد عوامل موثر بر وقوع مخاطرات زمین لغزش در مسیر مورد مطالعه عبارت بودند از: شیب، جهت شیب، لیتولوژی، نوع خاک، بارندگی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، کاربری اراضی و فاصله از مراکز روستایی و شهری. داده های مربوط به پژوهش از طریق نقشه های توپوگرافی، سنگ شناسی، کاربری اراضی، عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای و داده های هوا شناسی منطقه مورد مطالعه و پرسشنامه از اساتید و صاحب نظران این موضوع جمع آوری شده است. عوامل موثر در سیستم اطلاعات جغرافیایی به لایه های اطلاعاتی تبدیل شده و سپس با استفاده از سه مدل لجستیک رگرسیون (LR)، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تاپسیس (TOPSIS) همپوشانی انجام گرفت و در نهایت سه لایه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش در پنج طبقه مخاطره کم خطر تا پرخطر طبقه بندی شده است. در نهایت به بررسی میزان همخوانی و همپوشانی نتیجه لایه های پیش-بینی شده در هر روش با لایه پراکنش زمین لغزش های اتفاق افتاده در منطقه مورد مطالعه پرداختیم. نتایج نشان می دهد که بیشترین رخداد زمین لغزش در یک سوم ابتدایی و انتهایی جاده مورد مطالعه می باشد که دارای بیش ترین آسیب پذیری هستند و همپوشانی لایه های به دست آمده با لایه زمین لغزش های اتفاق افتاده از منطقه مورد مطالعه در روش های مورد استفاده به ترتیب تحلیل سلسله مراتبی دارای بیشترین همپوشانی و روش های لجستیک رگرسیون وتاپسیس دارای همپوشانی کمتری می باشند.از دیگر نتایج به دست آمده این پژوهش میزان تاثیر عوامل موثر مورد مطالعه در وقوع زمین لغزش های رخ داده مورد نظر است که به ترتیب لیتولوژی، کاربری اراضی، شیب، پوشش گیاهی، بارندگی، جهت شیب و فاصله از آبراهه بیشترین نقش را در وقوع زمین لغزش در مسیر مورد مطالعه داشته اند.
-
پیش بینی مکانی حرکت های دامنه ای جاده ای با استفاده از الگوریتم های پیشرفته داده کاوی (گردنه صلوات آباد سنندج)
1397حرکت های دامنه ای یکی از مخاطرات طبیعی می باشد که علاوه بر نابودی ارضی با مسدود نمودن شبکه های ارتباطی ضربه های اقتصادی قابل توجهی را به دنبال خواهد داشت. در نتیجه، شناسائی نقاط مستعد حرکت های دامنه ای از جمله زمین لغزش و سنگ افتان مدل سازی و ارزیابی آن می تواند در حوزه های مانند مدیریت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به عنوان ابزاری مهم در تصمیمات کلان مدنظر قرار گیرد. در این پژوهش برای پیش بینی و شناسائی نقاط مستعد حرکت های دامنه ای در گردنه صلوات آباد سنندج که اصلی ترین شبکه ارتباطی استان کردستان در غرب کشور محسوب می شود از سه الگوریتم پیشرفته داده کاوی درخت تصمیم، ماشین بردار پشتیبان و بیزین رگرسیون لجستیک استفاده شده است. در مدل سازی انجام شده از اندازه 70 به 30 درصد(آموزش و صحت سنجی)و همچنین قدرت تفکیک مکانی 10 متری مورد استفاده قرار گرفته است. از 18 عامل موثر که بر وقوع حرکت-های دامنه ای در منطقه مورد مطالعه گرفته شده است پس از اعمال روش نرخ بهره اطلاعاتی براساس مدل سازی داده های آموزشی 10 عامل برای هر سه مدل انتخاب شده است. برای صحت سنجی الگوریتم های مورد استفاده از معیارهای آماری؛ حساسیت، شفافیت، صحت، کاپا، ریشه مجذور مربعات خطا و درصد مساحت زیر منحنی نرخ موفقیت استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که عامل های پوشش گیاهی، فاصله از جاده، ارتفاع، زوایه شیب، شاخص نمناکی توپوگرافیکی به ترتیب 5 فاکتور اثرگذار بر وقوع رخداد حرکت های دامنه ای در منطقه مورد مطالعه بوده است. همچنین نتایج نشان داده است که صحت پیش بینی الگوریتم ماشین بردار پشتیبان براساس شاخص مساحت زیر منحنی نسبت به سایر الگوریتم های استفده شده دقت بالاتری را داشته است. در مطالعه انجام شده منحنی ROC براساس الگوریتم ماشین بردار پشتیبان 976/0 بدست آمده است که از دو الگوریتم دیگر نمایش بهتری و عملکرد بالاتری را داشته است. همچنین نتایج میزان 251/0RMSE= و 769/0Kappa= را برای الگوریتم ماشین بردار پشتیبان نشان داده که به ترتیب کمترین خطا و بالاترین مقدار در میان سایر الگوریتم های مورد استفاده داشته است. در تهیه نقشه های پهنه بندی پس از رسم نمودار هیستوگرام سه روش پرکاربرد Natural Breaks(jenks), Quantile, Geometrical Interval روش Quantile به عنوان روش مناسب در تهیه نقشه پیش بینی مکانی حساسیت به حرکت
-
بررسی و تحلیل ژئوتوریسمی غار علی صدر با دیدگاه مخاطره-شناسی
1397در قرن بیست ویک، با رشد سرمایه داری جدید مربوط به عصر فرا صنعتی، توسعه جامعه شبکه ای و به دنبال آن گسترش بیش از حد انقلاب تکنولوژیک در حوزه های مختلف، باعث شده است که اوقات فراغت و به تبع آن گردشگری در سطح ملی و بین المللی افزایش پرشتابی پیدا کند. بنابراین با توجه به توسعه توریسم و کارکردهای متعدد آن و به عنوان یکی از نیروهای شکل دهنده جهان ما امروزه در حوزه گردشگری مفاهیم جدیدی ایجاد شده است. از جدیدترین این مفاهیم و حوزه ها ژئوتوریسم است که به معرفی پدیده های زمین شناسی با حفظ هویت مکانی می پردازد و هدف غایی آن نیز مبتنی بر حفظ محیط زیست و چشم اندازهای آن، عدم تغییر و خودداری از دخالت نامتعادل انسان در برهم زدن چهره زمین است. به بیان تخصصی تر، ژئوتوریسم، شناخت ژئومورفوسایت ها و مکان های ویژه ژئومورفولوژیک به عنوان مکان هایی با ارزش های علمی، اکولوژیکی، فرهنگی، اقتصادی و زیبایی شناختی هستند.در این راستا ژئوسایت غار علی صدر به عنوان سایت مطالعاتی انتخاب و در سطح آن ارزیابی و تحلیل ژئوتوریسمی صورت گرفت. با این هدف از میان روش ها و مدل های ارزیابی در زمینه ژئوتوریسم، روش های کومانسکو و پرالونگ انتخاب و بر مبنای آن ژئوسایت علی صدر مورد سنجش قرار گرفت. نتایج حاصل از ارزیابی ژئوسایت با روش کومانسکو در قالب پنج معیار اصلی صورت گرفت. ارزش امتیازی آنها به ترتیب معیار در روش، 5/16، 25/16، 14، 5/17، 11 برآورد گردیدند و در نهایت ارزش کلی ژئوسایت نیز 75/0 محاسبه شد. بررسی مبتنی بر این روش بیانگر ارزش بالای معیارهای علمی، زیبایی شناختی، اقتصادی و نیز ارزش امتیازی پایین معیار مدیریتی بود. نکته قابل توجه در ارتباط با برآوردهای روش کومانسکو قرار گرفتن دو معیار مدیریتی و اقتصادی به لحاظ پایین ترین و بالاترین سطح است که خود به واضحی گویای مخاطره-شناسی در سطح ژئوسایت است. به این صورت که پارادوکس موجود ناشی از مسیر رشدی و توانمندی اقتصادی غار و به تبع آن کاهش سطح تمهیدات حفاظتی و نیز افزایش سطح تخریب و عدم تحقق محور توسعه پایدار است. بررسی غار علی صدر با روش پرالونگ نیز بر مبنای عیار گردشگری و عیار بهره وری صورت گرفت. نتایج ارزش امتیازی آنها به ترتیب معیار در روش، 80/0، 77/0، 45/0، 75/0 و 75/0 و 68/0 برآورد گردیدند. واکاوی نتایج نشان داد که تنوع فرایند و فرم منجر به افزایش ارزش و سطح معیارهای علمی و زیبایی شناختی شده است. نکته قابل توجه از منظر مخاطره شناسی ارزش امتیاز بالای معیار اقتصادی- اجتماعی است که گویای کاربری شدید در سطح ژئوسایت است و در همین راستا آمارهای بازدیدکنندگان و بررسی عیار بهره وری نیز موید این مساله است. به صورتی که در کیفیت بهره وری در سطح ژئوسایت استفاده از ارزش اقتصادی امتیاز کامل را گرفته و در سطح یک قرار دارد. بنابراین در راستای تحقق ژئوتوریسم پایدار موفق باید ژئوسایت را به عنوان یک سیستم در بردارنده لندفرم و جاذبه طبیعی(غار علی صدر)، جوامع محلی و میزبان، گردشگران، متولیان و برنامه ریزی در نظر گرفت و بر مبنای آن عمل کرد.
-
ارزیابی مخاطرات محیطی غار سهولان مهاباد
1395غار سهولان در جنوب استان آذربایجان غربی و در43 کیلومتری جنوب شرق شهرستان مهاباد قرار دارد. هدف از این پژوهش شناسایی و ارزیابی مخاطرات محیطی غار سهولان با استفاده از روش مطالعات کتابخانه ای، بازدیدهای میدانی، روش آزمایشگاهی و تجزیه و تحلیل های نرم افزاری با استفاده از مدلAHP، نرم افزارهای GIS، EXCEL، EXPERT CHOICE ، جهت تولید داده و تجزیه و تحلیل آنها می باشد. در پژوهش انجام شده، ضمن شناخت ویژگی های غار سهولان به بررسی و تحلیل مخاطرات محیطی تهدیدکننده آن پرداخته شده است. مطالعه آبخوان های موجود در سازندهای سخت، به خصوص آبخوانهای آهکی، به علت آسیب پذیری بسیار بالای آنها در مقابل آلودگی از اهمیت زیادی برخوردارند. آبخوان غار سهولان یکی از آبخوانهای آهکی است که منابع آب زیرزمینی موجود در آن برای مقاصد مختلفی از جمله جذب توریست، شرب، کشاورزی و غیره، مورد استفاده قرار می گیرد. لذا مطالعه آب های زیرزمینی این مناطق از اهمیت بسیاری برخوردار است. برای ارزیابی مخاطره آلودگی آب کارستی غار، کیفیت سنجی 11 فاکتور و پارامتر شامل کاتیون های: As)،Pb،Fe،Mn،Mg،Ca،Na،K) و pH، Ecو TDSدر آزمایشگاه های دانشکده منابع طبیعی دانشگاه کردستان اندازه گیری شد. به این منظور تعداد 5 نمونه آب که 4 نمونه آن از داخل غار و 1 نمونه از چشمه بیرونی غار(چشمه کونه کوتر) در دو فصل پاییز و تابستان( آبان1394 و مرداد 1395) برداشت شده است. بعد از بررسی مقدار غلظت عناصر به مقایسه نتایج نمونه ها با حد مجاز بهداشت جهانی آب آشامیدنی و بررسی و تحلیل اختلاف نمونه های برداشت شده پرداخته شد. با تحلیل نتایج حاصل از دو زمان نمونه برداری نسبت به میزان استاندارد میزان آرسنیک، آهن، منیزیم و منگنز بالا بوده است. برای عناصر دیگر مقدار پایینی را نشان می دهند. ترکیبات زمین-شناسی منطقه، وجود سه گورستان در نزدیکی و بالادست غار، وجود یک چاهک ریزشی در غرب غار که محل تدفین زباله روستا بوده است، وجود درز و شکاف، گسل خوردگی سطحی غار که امکان نفوذ آب آلوده را در فصل های پر باران فراهم می کند، وجود معدن سنگ مرمر در بالادست غار، رفت و آمد زیاد گردشگران و وجود پرندگان در داخل غار و احشام و انسان در بخش خارجی و حوضه آبگیر غار باعث ایجاد آلودگی آب کارستی غار سهولان می شوند. از طرف دیگر یکی از مراحل مدیریت و برنامه ریزی های منطقه ای، پهنه بندی
-
Landslide susceptibility maping in central Zab basin using satelite data
1393: The purpose of this study is to compare the landslide susceptibility mapping models of logistic regression (LR), analytical hierarchy process (AHP) and frequency ratio (FR) applied in the central Zab basin (West Azerbaijan—Iran). Eight factors were used for landslide susceptibility mapping including slope, aspect, land cover, precipitation, lithology and the distance to roads, drainage, and faults that affect the occurrence of landslides. To get more precision, speed and facility in our analysis, all descriptive and spatial information was entered into GIS system. Satellite images (Landsat ETM+ and SPOT 5) are also used to prepare for land use and landslide-inventory mapping respectively. Landslide events as used as dependant variable and data layers as independent variable, making use of the correlation between these two variables in landslide susceptibility. The three models are validated using the relative landslide density index (R-index) and the receiver operating characteristic (ROC) curves. The predictive capability of each model was determined from the area under the relative operating characteristic curve and the areas under the curves obtained using the LR, AHP, and FR methods are 0.8941, 0.8115, and 0.8634, respectively. These results indicate that the LR and FR models are relatively good estimators of landslide susceptibility in the study area. The interpretations of the susceptibility map reveal that precipitation, lithology and slope played major roles in landslide occurrence and distribution in the central Zab basin. In general, all three models were reasonably accurate. The resultant maps would be useful for regional spatial planning as well as for land cover planning.