Faculty Profile

فرشید قربانی چقامارانی
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/06/29

فرشید قربانی چقامارانی

دانشکده منابع طبیعی / گروه محیط زیست

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. بررسی اثرات مکان دفن پسماندهای شهری بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی و محتوای فلزات سنگین آب‌های زیرزمینی (مطالعه موردی: شهر کلار، عراق)
    1403
    آب‌های زیرزمینی جزو ذخایر استراتژیک آب شیرین برای جوامع انسانی محسوب می‌ شوند که متاسفانه امروزه در معرض تهدید جدی آلودگی قرار دارند. یکی از عوامل این آلودگی که در حاشیه اکثر مراکز جمعیتی وجود دارد، محل دفن زباله است. شیرابه حاصل از زباله، حاوی ترکیبات فیزیکوشیمیایی مختلف و ترکیبات سمی و خطرناک مانند فلزات سنگین است که به راحتی می‌تواند از طریق نشت شیرابه نفوذ کرده و به آب‌های زیرزمینی راه یابد. بنابراین هدف این مطالعه، بررسی چندین پارامتر فیزیکوشیمیایی و فلزات سنگین در آب‌های زیرزمینی نزدیک محل دفن زباله است. منطقه مطالعاتی، مکان دفن زباله کنترل نشده (غیر اصولی) در شهر کلار در اقلیم کردستان عراق انتخاب شد. تعداد 32 حلقه چاه برای پایش در فواصل مختلف از مکان دفن برای نمونه برداری انتخاب شد و در دو فصل پائیز (خشک) و بهار (مرطوب) نمونه برداری انجام شد. پارامترهای فیزیکوشیمیایی آب شامل pH، اکسیژن محلول، کل مواد جامد محلول (TDS) و هدایت الکتریکی (EC) به صورت میدانی سنجش شد و سدیم، پتاسیم، نیترات، COD بعلاوه فلزات سنگین شامل Zn، Pb، Ni، Cr، Cd، Fe، Mn و Cu پس از نمونه برداری در آزمایشگاه سنجش شدند. تحلیل آماری داده‌های به دست آمده با استفاده از آزمون T جفتی انجام شد. همچنین نقشه پراکنش مکانی آلاینده‌های مورد بررسی در اطراف جایگاه دفن تهیه شد. بر اساس نتایج به دست آمده، تفاوت معنی‌داری در میزان غلظت فلزات سنگین در دو فصل مشاهده شد، به طوری که میانگین غلظت فلزات سنگین در فصل پاییز کم‌تر از فصل بهار است. از میان تمام فلزات سنگین بررسی شده، بیشترین اختلاف میانگین غلظت مربوط به فلز روی Zn بوده است، که در فصل بهار میانگین غلظت آن ٥/ ٢٢٨ ppbو در فصل پاییز ٤٨ ppb بوده است. این تفاوت چشمگیر حکایت از آبشویی فلزات سنگین در فصل بهار دارد .در مقابل، کمترین اختلاف میانگین غلظت مربوط به فلز سرب Pb است که میانگین غلظت آن در فصل بهار ٢٥/٩٤ ppb و در فصل پاییز ٢٥/٨٥ ppb بوده است. در آزمون T جفتی پارامترهای TDS، pH، Na، K، EC، Cd، Zn و Cu تفاوت معنی‌داری را نشان داده و در فصل بهار نسبت به فصل پاییز با افزایش بارندگی در محل دفن زباله بیشتر شده است. به صورت کلی مسیر شیرابه به بخش‌های جنوب شرقی و جنوبی منطقه، نزدیک به مناطق دارای کاربری شهری و شهرک صنعتی و دارای ورودی فاضلاب صنعتی به منطقه بوده و در نقشه‌های پهنه‌بندی آلودگی بالایی را در تمامی پارامترهای فیزیکوشیمیایی نشان داده است.
  2. تولید بایوچار از پسماندهای صنعتی - کشاورزی و کاربرد آن در حذف نیترات، سرب و کادمیوم از آب
    1402
    در مطالعه حاضر بایوچار کاپ ذرت از پسماند کشاورزی - صنعتی با نام BC تولید شد. در ادامه برای تسهیل برداشت از محیط جذب، توسط نانوذرات Fe3O4، مغناطیسی شد تا به کمک یک آهنربای خارجی به‌راحتی جداسازی شود. این جاذب MCB نام گرفت. جاذب مغناطیسی برای جذب مناسب‌تر نیترات، توسط NaOH شسته شده و MCB-1 نام‌گذاری گردید. در جذب مناسب سرب (II) و کادمیوم (II) به‌صورت هم زمان جاذب MCB با گروه عاملی 3-آمینوپروپیل‌تری متوکسی سیلان عامل دار شد و MCB-APTMS نام گرفت. جاذب‌های بهینه انتخاب شده برای جذب نیترات، سرب (II) و کادمیوم (II)، توسط آنالیزهای XRD، SEM، FTIR و VSM مورد بررسی قرار گرفتند تا ویژگی‌های ساختاری آنان مشخص گردد. کارایی جذب جاذب‌ها، توسط روش سطح پاسخ (RSM) و طراحی ترکیبی مرکزی (CCD) در نرم‌افزار Design-Export12.0 انجام شد و تاثیر پارامترهای pH، غلظت اولیه آلاینده، زمان و دوز جاذب بر روی کارایی جذب (R) و ظرفیت جذب (qe) سه آلاینده نیترات، سرب (II) و کادمیوم (II)، انجام شد. با استفاده از بهینه‌سازی عددی در نرم‌افزار، شرایط بهینه برای جذب ناپیوسته نیترات به صورت مجزا و جذب ناپیوسته دو یون فلزی سرب (II) و کادمیوم (II) به صورت ترکیبی، به دست آمد. شرایط جذب بهینه برای نیترات در سیستم ناپیوسته، در شرایط: دوز جاذب 57/1 گرم بر لیتر، زمان 50 دقیقه، pH 8 و غلظت اولیه نیترات 5 میلی‌گرم بر گرم نیتروژن، با کارایی جذب (R) 36/%10، ظرفیت جذب (qe) 32/0 میلی‌گرم برگرم و مطلوبیت 785/0 مشخص شد. جذب بهینه برای جذب هم‌زمان یون‌های فلزی سرب (II) و کادمیوم (II) در سیستم ناپیوسته، در شرایط: pH 5/8، غلطت اولیه سرب (II) و کادمیوم (II) 64/53 میلی‌گرم بر گرم، زمان 43/35 دقیقه و دوز جاذب 58/0 گرم بر لیتر، با کارایی جذب (R) 03/%86 و ظرفیت جذب (qe) 57/68 میلی‌گرم برگرم برای سرب (II) و کارایی جذب (R) 39/%32 و ظرفیت جذب (qe) 42/30 میلی‌گرم برگرم برای کادمیوم (II) با مطلوبیت برای هر دو یون به مقدار 718/0، تعیین شد. به علت تکرارناپذیری جذب نیترات توسط جاذب MCB-1، فرایند جذب نیترات در همین مرحله خاتمه یافت. مطالعات سینتیک جذب دو فلز سرب (II) و کادمیوم (II) باهم نشان داد که سرعت جذب از مدل شبه‌مرتبه دوم تبعیت می‌کند. همچنین نتایج مطالعات ایزوترم حاکی از آن بود که ایزوترم لانگمیر نسبت به فرندلیچ، پردازش مناسب‌تری با داده‌های تجربی جذب سرب (II) و کادمیوم (II) دارد. بررسی ترمودینامیک جذب نیز نشان داد در فرایند جذب دو یون فلزی با هم بر اساس داده‌ها، واکنش برگشت‌ناپذیر (∆S° در مقادیر مثبت) و خود به خودی (∆G° در مقادیر منفی) بود. در فرایند جذب سرب (II) واکنش گرماده (∆H° در مقادیر منفی) اتفاق افتاد، اما برای جذب کادمیوم (II)، واکنش گرماگیر (∆H° در مقادیر مثبت) بود. مطالعات قابلیت جذب مجدد نیز برای کارایی جاذب صورت گرفت که نتیجه آن را می‌توان برای کاربرد جذب متوالی سرب (II) مناسب دانست؛ ولی برای کادمیوم (II) این نظر منفی بوده و جذب مجدد برای کادمیوم (II) توسط این جاذب مطلوب نیست.
  3. تخمین مواد آلی محلول رنگزا در دریاچه زریوار با استفاده از سنجش از دور و الگوریتم‌های یادگیری ماشین
    1402
    منابع آب شیرین داخل یک کشور (رودخانه‌ها و دریاچه‌ها) به دلیل حیاتی بودن این آب‌ها برای موجودات زنده، فعالیت‌های کشاورزی، صنعتی و اکوسیستم یک منطقه از اهمیت زیادی برخوردار هستند. یک مقیاس مهم و تاثیر گذار درکیفیت آب ماده آلی محلول رنگزا (CDOM) است. هدف از این مطالعه تعیین میزان جذب ناشی از CDOM در تالاب زریوار با استفاده از تصاویر ماهواره‌های لندست 8، لندست 9، سنتینل 2 و تخمین میزان جذب ناشی از CDOM با استفاده از الگوریتم‌های یادگیری ماشین می‌باشد. در این مطالعه از میزان جذب در 355 نانومتر برای مشخص کردن میزان جذب ناشی از CDOM نمونه برداری شده استفاده شد. تصحیحات به‌کار برده شده در این مطالعه تصحیح اتمسفری FLAASH و C2RCC برای تصویر ماهواره‌ای L1 و L1C و تصاویر ماهواره‌ای Level 2 , L2A می‌باشند. همچنین از همبستگی پیرسون برای به دست آوردن بهترین نسبت باند از میان نسبت‌ باندهای مختلف B3/B4، B4/B5، B2/B3، B4/B2، B2/B4 به عنوان ورودی برای مدل‌های به‌کار برده شده در این مطالعه استفاده شد. سه مدل مختلف رگرسیون خطی، مدل رگرسیون خطی چندگانه (MLP)، ANFIS برای تخمین و پیش‌بینی میزان جذب ناشی از CDOM در تالاب بین‌المللی زریوار از مدل‌های مورد استفاده بودند. همچنین پارامتر‌های R2، RMSE، MAE برای اعتبار سنجی مدل‌ها به کار گرفته شدند. نتایج نشان داد که تصحیح اتمسفری FLAASH و تصاویر L2A بهترین نتایج را در بین تصحیحات اتمسفری داشته‌اند همچنین نسبت باند B3/B4، B2/B3، ماهواره لندست 9 بهترین نتایج را برای تخمین میزان جذب ناشی از CDOM دارد مدل ANFIS دقت برازش بهتری را برای داده‌های آموزش مدل 9/0=R2، 07/0=RMSE و 06/0=MEA نشان داد، اما کمترین دقت برازش را برای داده‌های اعتبارسنجی رگرسیون خطی 71/0=R2، 8/0=RMSE و 78/0=MEA داشت. بنابراین، ثبات مدل رگرسیون خطی کمتر از دو مدل دیگر بود. مدلMLP با 86/0=R2، 2/0=RMSE و 13/0=MEA در داده‌های آموزش و اعتبارسنجی دقت بیشتری نسبت به مدل رگرسیون خطی داشتند. به طور کلی، 3 مدل بیش از 70 درصد دقت را برای برآورد میزان جذب CDOM در داده‌های موجود به دست آوردند.
  4. ساخت جاذب های مبتنی بر سلولز و کراتین و کاربرد در حذف آلودگی های نفتی و سایر آلاینده های آلی
    1402
    نفت خام و مشتقات آن به عنوان منبع استراتژیک انرژی در دهه‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به توسعه سریع اقتصاد، تقاضا برای مصرف نفت خام و فرآورده‌های پالایشگاهی افزایش یافت. عدم انطباق کشورهای مصرف‌کننده با تولیدکنندگان منجر به حمل و نقل مقادیر زیادی نفت خام و فرآورده‌های نفتی تصفیه شده توسط کشتی بین محل‌های تولید، پالایشگاه‌ها و نقاط مصرف شد. از این رو، استخراج و حمل و نقل منجر به اثرات زیست محیطی گسترده‌ای مانند نشت به منابع آب شد. بنابراین، توسعه روش‌های جدید و سازگار با محیط زیست که بتواند این آلاینده‌ها را از آب و پساب با کارایی بالا حذف و جدا کند، بسیار مهم است. بنابراین، هدف اصلی مطالعه حاضر سنتز اسفنج‌های کامپوزیتی سلولز- کیتوسانی و کراتینی و کاربرد آن برای حذف روغن و سایر آلاینده‌های آلی از آب بود. از روش طراحی سطح پاسخ برای بهینه‌سازی فرایند استخراج کراتین استفاده شد. در مرحله بعد سلولز و سُم به ترتیب از برگ درخت Platanus orientalis و سُم گوسفند استخراج شد. سپس سلولز در ترکیب با کیتوسان با نسبت‌های مختلف 1:10، 3:10 و 5:10 (سلولز/ کیتوسان) سنتز و اسفنج‌های تولید شده به ترتیب C1، C3 و C5 نام گذاری شد. اسفنج‌های کامپوزیتی کراتینی در ترکیب کراتین با نسبت‌های مختلف پلی ونیل الکل % ۰.۵،% ۱و% ۲ سنتز و اسفنج تولید شده به ترتیب P0.5-T، P1-T، P2-T نام گذاری شدند. اصلاح سطح (هیدروفوبیزاسیون) اسفنج سنتز شده با رسوب بخار متیل‌تری‌متوکسی‌سیلان انجام شد. ساختار و خواص اسفنج‌های سنتز شده با زاویه تماس (CA)، SEM، EDX، TGA، XRD، FT-IR و تجزیه و تحلیل جذب و واجذب گاز نیتروژن مشخص شد. در نهایت برای ارزیابی کارایی اسفنج، فرآیند جذب در یک سیستم ناپیوسته با ۱۰ آلاینده مختلف نفتی و آلی شامل روغن خام، روغن موتور، گازوئیل، بنزین، پارافین مایع، هگزان، کلروفرم، دی کلرومتان ، نفت سفید و روغن خوراکی مایع انجام شد. تصاویر CA نشان داد که زاویه تماس آب در اسفنج کامپوزیتی سلولز-کیتوسان برای C1، C3 و C5 به ترتیب 140، 143 و 146 درجه و برای اسفنج‌های کامپوزیتی کراتینی P0.5-T، P1-T، P2-T به ترتیب 137، 147 و 131 درجه است. برای اسفنج‌های کامپوزیتی سلولز-کیتوسان این مقادیر نشان می دهد که آب‌گریزی اسفنج‌ها تا حدی با افزایش نسبت سلولز افزایش می‌یابند. تصاویر SEM ساختار متخلخل اسفنج کامپوزیتی سلولز- کیتوسان و کراتینی را نشان می‌دهد که منجر به افزایش نسبت سطح به حجم و در نتیجه افزایش ظرفیت جذب می‌شود. علاوه بر این، تجزیه و تحلیل BET نشان داد که سطح ویژه به ترتیب m2/g 33/2، m2/g21/3 و m2/g65/3 بود. از سوی دیگر، بر اساس روش BJH، میانگین اندازه منافذ اسفنج‌ها به ترتیب 44/36، 57/21 و 71/19 نانومتر بود. با توجه به نتایج جذب، اسفنج C1 نشان دهنده بالاترین ظرفیت جذب روغن و آلاینده‌های آلی است و به عنوان اسفنج بهینه معرفی شد. برای اسفنج کامپوزیتی کراتینی سطح ویژه‌ی اسفنج‌های P0.5-T، P1-T، P2-T به ترتیب m2/g 35/0، m2/g 38/1 و m2/g 93/2 است و میانگین قطر حفرات 46/22، 83/11 و 60/9 نانومتر است. با توجه به نتایج اسفنج P1-T به عنوان اسفنج بهینه معرفی شد. آنالیز XRD و FT-IR ساختار کریستالی سلولز و همچنین وجود همی سلولز در سلولز استخراجی را ثابت کردند. به علاوه از طریق آنالیزهای مورد نظر ساختار کراتین نیز قابل شناسایی بود. با استفاده از آنالیز TGA استحکام ساختاری اسفنج‌های سنتز شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. وجود PVA و کیتوسان باعث استحکام حرارتی در اسفنج‌های سنتز شده می‌شود. مشخص شد که سینتیک مدل شبه مرتبه دوم برای فرآیند جذب نفت و آلاینده‌های آلی توسط اسفنج کامپوزیتی سلولز-کیتوسانی و کراتینی مناسب تر است. قابلیت استفاده مجدد از اسفنج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در 6 چرخه متوالی بدون کاهش قابل ملاحظه ظرفیت جذب باقی‌ماند.
  5. بررسی غلظت دی‌اکسید‌نیتروژن محیطی در شهر مریوان به روش نمونه‌برداری غیرفعال و پیش‌بینی مکانی به مدل
    1402
    هوا یکی از نیازهای ضروری برای ادامه حیات بشر است. آلودگی هوا یکی از مهم‌ترین چالش‌های امروزه به شمار می‌رود. یکی از آلاینده-هایی که بر کیفیت هوا و همچنین سلامت انسان تاثیرگذار است، NO2 موجود در هوا است. عواملی همچون وسایل نقلیه، ترددهای زیاد و طولانی مدت و افزایش جمعیت می‌تواند بر کیفیت هوا تاثیرگذار باشد. هدف از این تحقیق برآورد غلظت دی‌اکسیدنیتروژن به روش نمونه‌بردارغیرفعال در سطح شهرستان مریوان و پیش‌بینی غلظت به روش مدلسازی است. در این پژوهش نمونه‌بردارهای غیرفعال از نوع پالمز در آزمایشگاه تولید شد. در ابن نوع نمونه‌بردار از گریدهای مشبک استیل که آغشته به جاذب تری‌اتانول‌آمین است استفاده شد. مدت زمان نمونه‌برداری 15 روز بود. تعداد نمونه‌ها برای فصل تابستان 83 نمونه و برای فصل زمستان 87 نمونه در نظر گرفته شد. مناطق نمونه‌برداری شامل سه منطقه پرترافیک، متوسط ترافیک و کم ترافیک است. جهت انجام کنترل کیفیت و تضمین کیفیت، نمونه‌های شاهد سفر، آزمایشگاه و محیط به تعداد مورد نیاز ساخته و نصب شد تا از صحت سنجش‌ها اطمینان حاصل شود. برای تعیین میزان دقت به روش درصد تفاوت نسبی10% از نمونه‌ها به صورت دو تکرار برداشت و سنجش شد. پس از نمونه‌برداری میزان اکسیدنیتروژن هر نمونه با روش تبدیل به نیتریت و با روش رنگ‌سنجی با دستگاه اسپکتروفتومتر تعیین شد. در نهایت برای تعیین غلظت دی‌اکسیدنیتروژن محیطی از قانون فیک استفاده شد. برای پیش‌بینی غلظت نیز از مدل‌های ANFIS و MLP برای فصل تابستان استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین آلودگی هوا در مناطق پرترافیک شهر می‌باشدکه شامل مرکز و خروجی‌های شهر مریوان است. فصل زمستان میانگین غلظت مناطق پرترافیک54/68 میکروگرم بر مترمکعب و در فصل تابستان میانگین غلظت مناطق پرترافیک 22/46 میکروگرم بر مترمکعب است. مناطق کم ترافیک نیز در هر دو فصل دارای کم‌ترین غلظت بود. در فصل زمستان برابر با 8/28 میکروگرم بر مترمکعب و در فصل زمستان برابر با 85/51 میکروگرم بر متر مکعب است. براین اساس منبع اصلی انتشار آلاینده دی-اکسیدنیتروژن وسایل نقلیه واحتراق سوخت در منازل هستند. میانگین غلظت در فصل تابستان 6/39 میکروگرم بر مترمکعب و در فصل زمستان 89/60 میکروگرم بر مترمکعب بود. نتایج پیش‌بینی غلظت NO2 با استفاده از مدل‌ها نشان داد مدلMLP با ضریب همبستگی 66/0، عملکرد بهتری نسبت به مدل ANFIS در فصل تابستان داشت
  6. ارزیابی کیفیت هوای داخل ساختمان در برخی از مشاغل به روش نمونه برداری غیر فعال و برآورد پتانسیل خطرات سلامتی برای کارکنان
    1401
    ترکیبات آلی فرار (VOCs) ترکیباتی هستند که در ساختار خود دارای کربن آلی بوده و دارای چند هزار ترکیب مختلف می باشند. در طی چند دهه گذشته میزان انتشار و درصد آلاینده‌های فرار در هوا افزایش زیادی داشته، به گونه‌ای که این ترکیبات بعد از ذرات معلق در هوا دارای بیشترین درصد آلاینده در هوا می-باشند. بسیاری از ترکیبات آلی فرار به عنوان حلال مورد استفاده قرار می‌گیرند. قرار گرفتن در معرض ترکیبات آلی فرار مانند بنزن، اتیل بنزن، زایلن و تولوئن تاثیرات مضری از نظر بهداشتی بر سلامتی انسان می‌گذارند. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی کیفیت هوای داخل ساختمان در برخی از مشاغل از جمله مکانیکی، چاپ‌وتکثیر، چرم‌سازی، پمپ‌بنزین و ترمینال به روش نمونه برداری غیر فعال و برآورد پتانسیل خطرات سلامتی برای کارکنان می‌باشد. این پایش در آبان ماه 1400 در شهرستان سقز به مدت 15روز که برای هر کدام از مشاغل و در سه مکان مختلف از هر شغل در سطح شهر انتخاب و در هر کدام دو نمونه‌ در داخل و دو نمونه در خارج از مکان مربوطه نصب شد. نمونه‌بردار تهیه شده از نظر ساختاری مطابق با استاندارد مورد استفاده در ساخت مدل Passam بود که در آزمایشگاه دانشگاه کردستان تولید شد. جاذب به کار رفته در این نمونه‌بردار کربن فعال بود که دو طرف آن در شیشه نمونه‌بردار توسط استات سلولز پوشانده شده بود. برای بازیابی آلاینده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها از جاذب بر اساس پیشنهاد NIOSH از حلال دی‌سولفید‌کربن استفاده شد. عصاره استخراج شده به دستگاه گازکروماتوگرافی مجهز به آشکارساز یونیزاسیون شعله‌ای (FID) تزریق و میزان آلاینده سنجیده شد. نتایج نشان داد که میزان همه آلاینده‌ها در سطح شهرستان سقز کمتر از استانداردهای سالانه ایران و WHO بود. نتایج حاصل از آنالیز‌های آماری آزمون شاپیروویلک نشان داد که در مقایسه متغیرهای داخلی و خارجی مشاغل مورد بررسی در مکانیکی غیرنرمال و در چرم‌سازی به غیر از اتیل‌بنزن همه متغیرها غیرنرمال هستند. در پمپ‌بنزین متغیر بنزن و زایلن غیرنرمال و متغیر تولوئن و اتیل‌بنزن نرمال هستند. در چاپ‌وتکثیر همه متغیرها به غیر از بنزن غیرنرمال هستند و در ترمینال متغیر بنزن غیرنرمال و تولوئن نرمال هستند. همچنین نتایج آزمون شاپیروویلک در مقایسه متغیرهای داخلی بین مشاغل مورد بررسی نشان داد که متغیرهای بنزن، تواوئن، اتیل‌بنزن و زایلن غیرنرمال هستند. همچنین این نتایج در مقایسه متغیرهای داخلی هر شغل(BTEX) نشان داد که متغیرهای مکانیکی، پمپ‌بنزین، چاپ‌وتکثیر غیرنرمال و متغیرهای چرم‌سازی و ترمینال نرمال هستند.
  7. تجزیه فتوکاتالیستی متیلن بلو با استفاده از فتوکاتالیست Ag/TiO2 در محیط های آبی
    1400
    امروزه پساب های صنعتی یکی از معضلات زیست محیطی بشمار می روند که نیاز به توجه اساسی دارد. در این میان پساب های رنگی با توجه به اثرات گسترده زیست محیطی از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. رنگ متیلن بلو یکی از این عوامل رنگزا است که بسیار پرکاربرد بوده و در پساب صنایعی مانند نساجی، رنگرزی و غیره وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر تولید نانو کامپوزیت Ag/TiO2 و کاربرد آن به منظور تجزیه فتوکاتالیستی متیلن بلو در محلول های آبی مصنوعی و در سیستم ناپیوسته می باشد. ویژگی های ساختاری نانو کامپوزیت تولید شده توسط روش های پراش پرتو ایکس (XRD)، طیف سنجی تبدیل فوریه مادون قرمز (FT-IR)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) مورد بررسی قرار گرفت. در فرآیند تجزیه رنگ از روش طراحی آماری با استفاده از نرم افزار Design Expert و از طریق طراحی ترکیبی مرکزی (CCD) تحت روش سطح پاسخ (RSM) استفاده شد. در این طراحی دوز کاتالیست، pH، غلظت رنگ و زمان به عنوان متغیر مستقل و نسبت غلظت نهایی به اولیه (C /C0)، میزان حذف تحت تاریکی و نور به عنوان پاسخ یا متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفت. فرآیند تجزیه در حجم 100 میلی لیتر محلول رنگی و تحت نور مرئی ایجاد شده با لامپ هالوژن با توان 500 وات و درسیستم دارای جریان خنک کننده آب انجام شد. بر اساس نتایج مقادیر بهینه عددی بدست آمده از نرم افزار بهترین pH معادل 5، بهترین دوز کاتالیست 3 گرم بر لیتر، بهترین غلظت رنگ 86 /30 و بهترین زمان تجزیه حداکثر زمان ممکن یعنی 150 دقیقه بدست آمد. مطلوبیت مدل تحت این شرایط 917 /0 بدست آمد. بررسی سینتیک حذف متیلن بلو نشان داد سرعت فرآیند حذف این یون ها برازش بهتری با مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم دارد. همچنین، بررسی ایزوترم های جذب نشان داد که مدل فرندلیچ نسبت به مدل لانگمیر برازش بهتری با داده های تجربی دارد.
  8. بررسی لایه بندی حرارتی و تغذیه گرایی سد آزاد سنندج با استفاده از مدل CE-QUAL-W2
    1400
    دریاچه ها و مخازن سدها از جمله منابع مهم آب های سطحی محسوب می شوند. سدها نقش بسیار مهمی در ذخیره سازی منابع آب جاری داشته و با ذخیره سازی آب، فرصت مدیریت آن را برای استفاده در بخش های گوناگون فراهم می سازند. ساخت سدها اگر چه به دلیل ذخیره نمودن آب توانسته است طیف وسیعی از نیازهای جامعه را مرتفع نماید، اما ضمن تاثیر بر روی رژیم رودخانه ها، با ذخیره نمودن و ماند آب پشت سد، فرایندهای بیولوژیکی و فیزیکوشیمیایی؛ هم کیفیت آب پشت سد و هم کیفیت آب رها شده به پایین دست را دستخوش تغییر قرار می دهد. لایه بندی حرارتی و همچنین تغذیه گرایی یا نیتریفیکاسیون از اساسی ترین تبعات این تغییرات در دریاچه سد بشمار می آیند که هدف مطالعه پیش رو بررسی این موارد در سد آزاد می باشد. لذا در مطالعه پیش رو گام نخست بررسی و شناخت لایه بندی حرارتی و به دنبال آن بررسی وضعیت تغذیه گرایی اقدامات مدیریتی متناسب با آن می باشد. این مطالعه بر اساس مدل CE-QUAL-W2 که یک مدل شبیه سازی هیدرودینامیک و کیفیت آب است، انجام شده است. این مدل تغییرات برخی از متغیرهای فیزیکوشیمیایی مد نظر را در راستای طول و عمق در دریاچه سد آزاد مدل سازی نمود و تشکیل لایه بندی حرارتی و روند تغذیه گرایی را پیش بینی نمود. بر اساس نتایج بدست آمده لایه بندی حرارتی از اواسط بهار آغاز شده و در تابستان به اوج خود می رسد. اختلاف دما در سطح دریاچه نسبت به لایه های زیرین به بیش از 20 درجه سانتی گراد می رسد. در اوج لایه بندی، عمق رولایه (اپی لیمنیون) تا 5 متر و عمق میان لایه به حدود 20 متر می رسد. با فرا رسیدن پاییز، لایه بندی مخزن ضعیف شده و در اواخر پاییز و اوایل زمستان بهم می ریزد و چرخش پاییزه صورت می گیرد. همچنین بر اساس میزان فسفر و کلروفیل a در دریاچه سد آزاد شاخص کارلسون (TSI) حدود 45 بدست آمد که در محدوده مزوتروف به سمت یوتروف قرار دارد. در پایاب سد تا چندین کیلومتر (تا محل احداث سد نی آباد) کماکان دمای آب رودخانه متاثر از دمای تراز تخلیه (تراز 1415 متری) در سد آزاد می باشد. اما در کل بر اساس داده های بدست آمده از مدل، می توان چنین استنباط نمود که سناریوهای تر سالی، سال متوسط آبی و خشک سالی رهاسازی حق آبه محیط زیستی تاثیر چندانی بر سایر متغیرهای مورد بررسی شامل TDS، فسفر کل، مجموع آمونیوم و آمونیاک، NO3-، DO و pH در بازه بحرانی پایین دست سد آزاد ندارد.
  9. منشاء یابی و بررسی رابطه آلودگی NO2 در هوای داخل و خارج ساختمان به روش نمونه برداری غیرفعال در شهر کلار
    1400
    امروزه آلودگی هوای داخل ساختمان و تاثیراتی که می تواند بر سلامتی بگذارد به یکی از نگرانی های مهم در دهه اخیر تبدیل شده است. در محیط های شهری در میان انواع آلودگی های موجود، آلودگی هوای فضاهای سربسته آموزشی، مسکونی و اداری دارای اهمیت بسیار زیادی می باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی سطح آلودگی NO2 در هوای داخل ساختمان (اداری، مسکونی و آموزشی) و بررسی ارتباط آن با هوای محیط بیرون به روش نمونه برداری غیرفعال در شهر کلار واقع در کشور عراق می باشد. نمونه بردار مورد استفاده در این تحقیق از نوع پالمز تیویی و از جنس پلاستیکی (آکریلیک با پلی پروپیلین) بود و تری اتانول آمین به عنوان جاذب استفاده شد. تعداد 370 نمونه در 30 نقطه از شهر، در سه سطح ترافیکی زیاد، متوسط و کم، در دو نوع ساختمان مسکونی و آموزشی، در طبقات اول، دوم و حیاط در دو فصل زمستان و تابستان سال 1400-1399 برداشت شد. جهت انجام کنترل کیفیت و تضمین کیفیت، نمونه های شاهد سفر، آزمایشگاه و محیط به تعداد مورد نیاز ساخته و نصب شد تا از صحت سنجش ها اطمینان حاصل شود. همچنین در 10% از ایستگاه ها به دلیل ارزیابی میزان دقت به روش درصد تفاوت نسبی، سنجش دوبار تکرار شد. بر اساس نتایج به دست آمده می توان اذعان نمود که میانگین غلظت NO2 در کل شهر کلار (به استثنای دو ایستگاه در مناطق پر ترافیک) در محدوده استاندارد قرار دارد. همچنین نتایج بیان می دارند که غلظت NO2 در فصل تابستان در هیچ یک از طبقات با محیط بیرون در کاربری های مسکونی و آموزشی و سطوح سه گانه ترافیک از نظر آماری تفاوت معنی داری ندارند. اما در زمستان بین طبقات اول و دوم با محیط بیرون ساختمان های مسکونی در سطح ترافیک کم و متوسط تفاوت معنی داری در سطح 95 % وجود دارد. بر اساس نتایج مشخص شد که در ساختمان های مسکونی در دو فصل تابستان و زمستان و ساختمان های آموزشی در فصل تابستان میانگین غلظت NO2 در طبقات بالا کمتر از طبقات پایین است. در نهایت پهنه بندی غلظت آلاینده در وضعیت های مختلف نشان داد که الگوی مشخصی از پراکنش را می توان مشاهده نمود که سطوح مختلف ترافیک و تغییر فصل بر روی غلظت آلاینده ها تاثیرگذار بوده است.
  10. پایش غلظت فلزات سنگین به روش نمونه برداری غیر فعال در آب های زیر زمینی شهرستان پشدر، استان سلیمانیه در کشور عراق
    1400
    آب های زیرزمینی یکی از مهمترین منابع تامین آب در جهان هستند و استفاده از آنها در آبیاری، کشاورزی و مصارف شهری و صنعتی رو به افزایش است. استفاده بی رویه از آب های زیرزمینی و ورود آلاینده ها به این منابع از طریق پسماندهای جامد شهری و صنعتی، خصوصا فلزات سنگین، مشکلات زیادی را برای این منابع به همراه داشته است. پژوهش حاضر با هدف تعیین سطح آلودگی فلزات سنگین سرب، آرسنیک، کادمیوم و روی در آب های زیر زمینی شهرستان پشدر به روش نمونه برداری غیر فعال مبتنی بر روش کینتیک و لایه محدود کننده انتشار (سلولز استات با تخلخل 22/0) انجام شد. فاز دریافت کننده نمونه بردار از جنس نانو حفره سیلیکاتی MCM-48 با دو گروه عاملی آمین و تیول تهیه شد. تعداد 30 نمونه از سه منبع چاه ها، چشمه ها و کاریزها به روش نمونه برداری لحظه ای و نمونه برداری غیرفعال برداشت شد. در نهایت غلظت عناصر مورد بررسی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی برای منطقه پهنه بندی شد. با مقایسه غلظت فلزات سنگین مورد بررسی با استانداردهای ایران، عراق و سازمان جهانی بهداشت مشخص شد که غلظت فلزات سرب، آرسنیک و کادمیوم در حداکثر میزان خود، بالاتر از استانداردها هستند و روی پایین تر از استاندارد است. بر این اساس در چاه های 1، 10 و 20 غلظت سرب بالاتر از 10 میکروگرم بر متر مکعب و بالاتر از استاندارد برای آب شرب، ولی برای کشاورزی بسیار پایین تر از استاندارد بود. در مورد فلط سنگین آرسنیک بجز چاه شماره یک، تمامی چاه های دیگر بالاتر از استاندارد آب شرب و پایین تر از استاندارد آب کشاورزی بودند. در مورد آلودگی به فلز کادمیوم، فقط چاه شماره یک بالاتر از استاندارد آب شرب بود و بقیه چاه ها کمتر از استاندارد بودند. در مورد فلز روی، چاه های 23، 24 و 28 غلظت بالاتر از استاندارد داشتند. با تفسیر نتایج مربوط به نمونه بردار فعال و نمونه بردار لحظه ای مشخص شده که این روش نمونه برداری دارای دقت کافی در برآورد غلظت فلزات سنگین در نمونه های آب زیرزمینی در منطقه پشدر بوده و قادر به نشان دادن تغییرات غلظت فلزات می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت از این روش برای شناسایی و ارزیابی وضعیت آلودگی آب های زیرمینی به فلزات سنگین استفاده نمود.
  11. بررسی اثرات احداث سد آزاد برکیفیت آب در بالادست و پایاب سد با استفاده از شاخص های کیفیت آب و انتخاب بهترین شاخص
    1400
    جریان رودخانه ها به دلیل احداث سدتحریف می یابند که این امر باعث ایجاد تغییراتی در خصوصیات طبیعی رودخانه می شود. بنابراین آگاهی از کیفیت منابع آبی پس از احداث سد در حفظ و نگهداری و مدیریت این منابع بسیار حائز اهمیت است. تاکنون مطالعات زیادی در رابطه با ارزیابی کیفیت آب در سراسر جهان صورت گرفته است. مدل های شاخص کیفیت آب یکی از ابزارهای محبوب برای ارزیابی کیفیت آب هستند. این پژوهش باهدف ارزیابی کیفیت آب رودخانه های بالادست و پایاب سد آزاد با استفاده از شاخص هایDSWQI، WJWQI، OWQI و NSFWQI، همچنین بررسی روند تغییرات در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی این رودخانه و در نهایت انتخاب بهترین شاخص با استفاده از روش جیل جانویک در ارزیابی کیفیت آب انجام شده است. ایستگاه های موردبررسی در این پژوهش شامل 4 ایستگاه است که دو ایستگاه بر روی رودخانه های باقل آباد و کوماسی در بالادست و یک ایستگاه بر روی رودخانه آزاد در پایاب سد و شویشه به عنوان نمونه شاهد است. نتایج نشان داد که بر اساس شاخص NSFWQI کیفیت آب رودخانه های باقل آباد، کوماسی، شویشه متوسط و پایاب سد آزاد خوب است. بر اساس شاخص OWQI کیفیت هر 4 ایستگاه بسیار بد و بر اساس DSWQI کیفیت هر 4 ایستگاه متوسط و بر اساس شاخص WJWQI کیفیت ایستگاه کوماسی، باقل آباد و شویشه در حد متوسط و پایاب سد آزاد دارای کیفیت نسبتاً خوب است. براساس مقادیر میانگین سالانه پارامترهای فیزیکی و شیمیایی احداث سد تاثیر مثبتی در افزایش کیفیت آب داشته است که این تاثیر مقطعی بوده و همچنین بر اساس روش جیل جانویک شاخص NSFWQI به عنوان بهترین شاخص در نشان دادن کیفیت آب معرفی شد.
  12. بررسی کارایی روش نمونه برداری غیرفعال جهت پایش سطح آلودگی فلزات سنگین در آب های سطحی (مطالعه موردی: شهرستان کامیاران)
    1400
    فلزات سنگین یکی از آلاینده های مهم منابع آبی از جمله آب های سطحی می باشند که اثرات نامطلوبی بر حیات انسان دارند. در این میان فلزات سنگین به دلیل تجزیه ناپذیری، قابلیت تجمع در بدن موجودات زنده و اثرات زیست محیطی گسترده از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. پژوهش حاضر با هدف طراحی و ساخت نمونه بردار غیرفعال بر پایه کربن فعال و بررسی سطح فلزات سنگین (روی، کادمیوم، آرسنیک، کروم و نیکل) در سه ایستگاه سرآسیاب، الک و بیار به ترتیب بر روی رودخانه رازاور، سیروان و گاورود واقع در محدوده شهرستان کامیاران انجام شد. برای این منظور پس از طراحی و ساخته نمونه بردار، در شرایط آزمایشگاهی اعتبارسنجی (کالیبراسیون) انجام شد. در این راستا آزمایش های جذب در سیستم ناپیوسته جهت بررسی اثر متغیرهای pH، غلظت آنالیت (کادمیوم)، دما و زمان تماس نمونه بردار بر میزان جذب انجام شد. داده های تجربی به دست آمده در شرایط آزمایشگاهی با مدل های سینتیکی شبه مرتبه اول و شبه مرتبه دوم بررسی شد و ثابت های سرعت جذب نمونه بردار مورد ارزیابی قرار گرفت. به علاوه کارآیی جذب فلزات سنگین توسط نمونه بردار طراحی شده در دماهای مختلف 20، 30، 40 و 50 درجه سانتی گراد بررسی شد و با استفاده از معادلات ترمودینامیک ارزیابی شد. بر اساس این داده ها نرخ نمونه برداری و میانگین غلظت وزنی-زمانی حاصل از آن نیز محاسبه شد. به منظور بررسی دقت و صحت داده های بدست آمده به ترتیب از آزمون های بازیابی و انحراف استاندارد نسبی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که جذب کادمیوم با استفاده از کربن فعال با افزایش زمان تماس اولیه افزایش و با افزایش دما کاهش می یابد. شرایط بهینه جذب عبارتند از: pH 5 و زمان تماس 90 دقیقه و دمای 20 درجه سانتی گراد. نتایج حاصل از معادلات سینتیکی نیز نشان داد که رفتار جذب کادمیوم در واحد زمان از مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم تبعیت می کند. همچنین مقادیر به دست آمده از پارامترهای ترمودینامیکی نشان داد که جذب کادمیوم روی کربن فعال، طبیعتی گرماده و خود به خودی داشته است. درصد بازیابی کادمیوم با آنالیز نمونه های واقعی با روش آنالیت افزوده شده در دو ایستگاه سرآسیاب و بیار به ترتیب 18/87 و 52/127 درصد به دست آمد. انحراف استاندارد نسبی نیز در ایستگاه های مذکور به ترتیب 47/11 و 56/16 درصد حاصل شد. بر اساس نتایج به دست آمده از اعتبارسنجی نمونه بردار غیرفعال در شرایط آزمایشگاهی می توان اطمینان حاصل کرد که این نمونه بردار قالبیت کاربرد در شرایط میدانی و به دست آوردن میانگین غلظت وزنی-زمانی فلزات سنگین را دارد. بر اساس نتایج به دست آمده غلظت کادمیوم در سه ایستگاه سر آسیاب، الک و بیار به ترتیب برابر با 916/0، 021/1 و 642/0 میکروگرم بر لیتر بود. این مقدار به روش نمونه برداری لحظه ای برای سه ایستگاه مذکور به ترتیب برابر با 267/1، 387/1 و 987/0 میکروگرم بر لیتر بود.
  13. استخراج سموم ارگانوفسفره به روش فاز جامد و سنجش به روش رنگ سنجی
    1400
    آفت کش های ارگانوفسفره به طور گسترده ای به عنوان حشره کش های موثر در کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرند. بقایای این سموم دفع آفات امروزه یکی از مهم ترین نگرانی های زیست محیطی است. اثرات مزمن ناشی از آفت کش ها حتی پس از قرار گرفتن در معرض دوزهای بسیار کم ممکن است رخ دهد، لذا تشخیص مقادیر هرچند اندک این ترکیبات از نظر زیست محیطی دارای اهمیت است. هدف از انجام این مطالعه شناسایی روشی سریع، ساده، ارزان قیمت، دقیق و قابل استفاده در محیط برای استخراج و همچنین شناسایی آفت کش دیازینون (به عنوان شاخصی از سموم ارگانو فسفره) به روش رنگ سنجی می باشد. در همین راستا ابتدا ماده نانو حفره سیلیکاتی MCM-48 به عنوان جاذب سنتز شد. سپس شرایط استخراج بهینه سازی شد، ابتدا نوع حلال، حجم حلال، تعداد دفعات شویش و زمان بهینه اختلاط برای واجذب بهتر بهینه سازی شد. سپس کارایی جاذب با استفاده از طراحی آزمایش با نرم افزار Design Expert و روش سطح پاسخ (RSM) و طراحی مرکب مرکزی (CCD) انجام شد. در این آزمایش ها دوز جاذب، pH محلول و میزان غلظت دیازینون به عنوان عوامل موثر بر استخراج و بازیابی بهینه سازی شدند. بر اساس نتایج بدست آمده، حلال استون با حجم 2 میلی لیتر و 3 بار شستشو در زمان اختلاط 1 دقیقه بهترین شرایط جهت استخراج و واجذب بودند. همچنین شرایط بهینه استخراج بدست آمده از آزمایش های حاصل از نرم افزار شامل، دوز جاذب 84/2 گرم بر لیتر، pH محلول برابر با 4 و غلظت دیازینون 10 میلی گرم بر لیتر بود که در این شرایط مقدار بازیابی 77/89 درصد و مطلوبیت برابر با 873/0 بدست آمد. در بخش دوم به منظور ساخت حسگری ارزان، سریع، قابل استفاده در محل بدون نیاز به اپراتور متخصص نانو ذرات نقره سنتز شد. ویژگی های ساختاری حسگر سنتز شده با استفاده از آنالیز UV-vis مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده تشکیل نانو ذرات نقره در محلول زرد رنگ را تایید کرد. تشخیص دیازینون با کاهش پیک رزونانس پلاسمون سطحی نانو ذرات سنتز شده و تغییر رنگ از زرد روشن به زرد عمیق همراه بود. بر اساس نتایج به دست آمده حسگر در pH برابر با 9 و در زمان 2 دقیقه در بهترین شرایط تشخیص قرار دارد. در این شرایط رابطه ی خطی خوبی بین میزان جذب در 396 نانو متر و غلظت دیازینون در دامنه 005/0 تا 40 میلی گرم بر لیتر قرار دارد. میزان R2 برای غلظت های 005/0 تا 40 میلی گرم بر لیتر برابر با 962/0 بود. حد تشخیص روش نیز برابر با 13 میکرو گرم بر لیتر بدست آمد. جاذب و حسگر تولیدی در اغلب نمونه های زیست محیطی بازیابی قابل قبولی را نشان دادند. جاذب تولیدی توانایی خوبی در حذف یون های مزاحم دارد و شرایط را برای رنگ سنجی هموار می کند. حسگر تولیدی در حضور سموم و یون های مزاحم پس از حذف به وسیله ی جاذب با غلظت های مساوی آنالیت گزینش پذیری خوبی از خود نشان داد.
  14. بررسی اثر متقابل سمیت آرسنیک و نانوذرات سیلیس بر ماهی گورخری (Danio rerio)
    1398
    آرسنیک در ترکیبات مختلف آلی و معدنی، موجب ایجاد سمیت در موجودات آبزی می شود. نانوذرات هم در آب و هم در رسوبات می تواند با آلاینده های دیگر در تعامل باشد. افزایش تولید و استفاده از نانوذرات با انتشار به محیط آبی می تواند یک تهدید برای موجودات آبزی محسوب می شود. هدف از این مطالعه بررسی سمیت آرسنیک (III) و نانوذرات سیلیس هریک به تنهایی و همچنین به صورت همزمان بر ماهی گورخری (Danio rerio) به عنوان آبزی مدل بود. نتایج به دست آمده از سمیت حاد آرسنیک و نانو ذرات سیلیس به تنهایی با استفاده از نرم افزار EPA Probit Analysis نسخه 5/1 (منتشر شده توسط سازمان حفظ محیط زیست آمریکا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت بررسی اثر همزمان متغیرها از طراحی آماری با استفاده از نرم افزار Design Expert نسخه 7 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در تیمارهایی با غلظت های 1 تا 5 میلی گرم بر لیتر آرسنیک، پس از گذشت 96 ساعت هیچ تلفاتی مشاهده نشد. در غلظت های 1 تا 100 میلی گرم بر لیتر نانوذرات سیلیس پس از گذشت 96 ساعت تلفات ماهی ها صفر بود. مقدار ضریب تبیین (R2) برای برازش داده های تجربی و داده های بدست آمده از مدل در 24 ساعت، 48 ساعت، 72 ساعت و 96 ساعت به ترتیب 564/0، 496/0، 905/0 و 900/0 به دست آمد که نشان دهنده سازگاری نسبی داده های واقعی و پیش بینی شده توسط مدل است. شرایط بهینه برای نانوذرات سیلیس و آرسنیک (کمترین میزان سمیت همزمان در دامنه غلظت مورد بررسی متغیرها) به ترتیب 19/87 و 7 میلی گرم بر لیتر و مطلوبیت مدل780/0 به دست آمد. با توجه به نتایج حاصل، آرسنیک برای ماهی گورخری سمی است، لذا وجود ماده در غلظت های بسیار پایین در محیط زیست می تواند باعث تلفات شدید جانداران آبزی شود. از سوی دیگر نانوذرات سیلیس به تنهایی سمیت حاد بر گونه مورد مطالعه نشان نداد و به صورت همزمان نیز با افزایش دوز، درجه سمیت آرسنیک تا حدودی کاهش یافت.
  15. بررسی بزرگ نمایی زیستی فلزات سنگین در مسیر رژیم غذایی لاک پشت برکه ای خزری (Mauremys caspica) در دریاچه ی زریبار
    1398
    هدف این مطالعه بررسی بزرگنمایی زیستی فلزات سنگین کادمیم، سرب و روی در مسیر رژیم غذایی لاک پشت برکه ای خزری و همچنین بررسی رژیم غذایی این گونه در دریاچه ی زریبار واقع در سه کیلومتری غرب شهرستان مریوان در استان کردستان بود. در این پژوهش سفرهای میدانی و نمونه برداری طی شش ماه از پاییز 1396 تا پاییز 1397 با استفاده از تله ی زنده گیر و تور ماهیگیری در دو ایستگاه شمالی و جنوبی دریاچه زریبار انجام شد. هر لاک پشت پس از صید، عکس برداری، نشانه گذاری، اندازه گیری ویژگی های ریختی و زیستگاهی و جمع آوری نمونه مدفوع در محل اولیه رهاسازی شد. برای بررسی رژیم غذایی لاک پشت ها به مدت 48 ساعت در محفظه های جداگانه دارای آب قرار داده شدند و به محض انجام دفع، نمونه مدفوع جمع آوری و داخل الکل هفتاد درصد قرار داده شد. غلظت فلزات سنگین کادمیم، سرب و روی برای نمونه های مدفوع لاک پشت برکه ای خزری، نمونه گیاهان جمع آوری شده و نمونه های آب زیستگاه با استفاده از دستگاه جذب اتمی بررسی شد. تجزیه وتحلیل آماری از طریق آزمونt، بلوک های کاملاً تصادفی، t تک نمونه ای و همبستگی پیرسون صورت گرفت. طبق نتایج به دست آمده هفت گونه ی گیاهی Phragmites australis، Nymphea alba، Thypha latifolia، Juncus littoralis، Cyperus longus، Salix sp، Aroundo donax در رژیم غذایی لاک پشت برکه ای خزری مشاهده شد که در میان آن ها گونه ی گیاهی غالب، گونه ی نی Phragmites australis بود. در این مطالعه مقدار فلزات سنگین کادمیم، روی، سرب در نمونه آب کمتر از حد استاندارد ایران و جهان بودند. نتایج نشان داد در ایستگاه اول بیشترین میزان تجمع فلزات سنگین از آب به گیاه نی برای فلز سرب 5/100 میکروگرم بر گرم در وزن خشک، در ایستگاه دوم بیشترین تجمع زیستی از آب به گیاه لویی برای فلز کادمیم 320 میکروگرم بر گرم وزن خشک بود. مقدار تجمع زیستی فلزات از گیاه به مدفوع لاک پشت در ایستگاه اول مربوط به فلز روی در گیاه لویی 40/1 میکروگرم بر گرم وزن خشک، در ایستگاه دوم از گیاه نیلوفر سفید برای فلز سرب 97/3 میکروگرم بر گرم وزن خشک بود. طی کل مسیر غذایی آب به گیاه و گیاه به مدفوع لاک پشت برکه ای خزری در ایستگاه اول برای فلز روی در گیاه نی و لویی، روند افزایشی رخ داد در ایستگاه دوم فلز کادمیم در هر سه گونه گیاهی نی، لویی و نیلوفر سفید روند تجمعی را نشان داد، فلز سرب در گیاه نی و فلز روی در گیاه نی طی زنجیره غذایی لاک پشت برکه ای خزری از آب به گیاه و گیاه به بدن روند افزایشی داشت. بنابراین پدیده ی بزرگنمایی زیستی در مسیر رژیم غذایی لاک پشت برکه ای خزری در دریاچه ی زریبار رخ داده است.
  16. تجزیه فتوکاتالیستی پساب های حاوی رنگ های آلی با استفاده از نانو کامپوزیت مغناطیسی Fe3O4-ZnO-GO
    1398
    روزانه در جهان هزاران نوع رنگ سنتزی مختلف تولید می شود که در صنایع مختلفی مانند نساجی، کاغذ سازی، چاپ و ... مورد استفاده قرار می گیرند. پساب این صنایع به دلیل اینکه دارای مواد شیمیایی، مواد معلق، ترکیبات سمی، و مواد رنگی (اولین آلودگی قابل تشخیص با چشم انسان) هستند، یکی از مسئله دارترین پساب هاست. به همین منظور برای حفظ سلامت انسان و محیط زیست، بهره گیری از روش های موثر برای حذف رنگ از پساب ها از اهمیت ویژه ای برخودار است. در این تحقیق رنگ متیلن بلو به عنوان رنگ الگو از خانواده رنگ-های آلاینده آزو مورد بررسی قرار گرفت. به منظور حذف رنگ متیلن بلو از محلول های آبی نانو ساختار Fe3O4-ZnO-GO ساخته شد. بدین منظور ابتدا نانوذرات مگنتیت با روش سل-ژل سنتز و با نانوذرات ZnO پوشش داده شد و در نهایت با گرافن اکسید کامپوزیت شد. برای شناسایی ساختار کاتالیزگر از آنالیزهای SEM، TEM، XRD و FT-IR استفاده شد. تجزیه رنگ متیلن بلو و پساب صنعتی واقعی در یک سیستم ناپیوسته مورد مطالعه قرار گرفت. در سیستم ناپیوسته، محلول رنگی متیلن بلو و همچنین پساب صنعتی با حجم 100 میلی لیتر توسط کاتالیزگر تحت نور مرئی لامپ 500 وات و همچنین نور خورشید مورد آزمایش قرار گرفتند. در این مطالعه اثر چهار متغیر pH، زمان تجزیه، غلظت اولیه محلول و مقدار کاتالیست بر فرآیند تجزیه مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس نتایج بدست آمده، میزان بهینه پارامترها تحت نور مرئی به صورت، غلظت اولیه محلول رنگی 50 میلی گرم بر لیتر، pH = 5، مقدار کاتالیست 0.1 گرم بر لیتر و زمان 300 دقیقه بدست آمد. تحت این شرایط بهینه میزان تجزیه محلول متیلن بلو در مدت زمان 300 دقیقه تحت نور مرئی به 80.56 درصد و تحت نور خورشید طی مدت 300 دقیقه به 94.65 درصد رسید. همچنین میزان تجزیه پساب صنعتی با اعمال پارامترهای بهینه در زیر نور لامپ هالوژن به 33.12 درصد و تحت تابش نور خورشید به 44.77 درصد رسید.
  17. تولید و کاربرد نانوذرات نقره در رنگ سنجی کادمیوم (II) و نیکل (II) در نمونه های آبی
    1398
    هدف از انجام این مطالعه توسعه روش سنجش کادمیوم (II) و نیکل (II) با استفاده از رنگ سنجی و چشمی می باشد. روش های شیمیایی زیادی برای شناسایی کادمیوم (II) و نیکل (II) در آب وجود دارد اما توسعه روشی که علاوه بر مقرون به صرفه بودن، قدرت شناسایی بالا داشته باشد و برای محیط زیست بی خطر باشد ضروری است. در بخش اول این پژوهش نانوذرات نقره (AgNPs) با استفاده از پوست سبز میوه گردو به روش سنتز سبز تولید شد. مشخصات ساختاری نانوذرات نقره سنتز شده، با استفاده از آنالیزهای EDS،UV- vis ،FT-IR،XRD ،SEM و TEM انجام شد. همچنین ترکیبات موجود در عصاره پوست سبز گردو با استفاده از آنالیز GC-MS مورد بررسی قرار گرفت. آنالیزهای انجام شده تشکیل نانوذرات نقره با اندازه متوسط 26.40 نانومتر را تائید نمودند. در ادامه عملکرد حسگر جهت سنجش یون کادمیوم (II) و نیکل (II) مورد مطالعه قرار گرفت. فرآیند شناسایی آنالیت با کاهش شدت رزونانس پلاسمون سطحی (LSPR) نانوذرات نقره و تغییر رنگ حسگر از قهوه ای به بی رنگ همراه بود. بر اساس نتایج بدست آمده، مقادیر بهینه غلظت عصاره پوست سبز گردو 2.5 گرم در لیتر، غلظت نیترات نقره 1.25 میلی مولار و pH برای سنتز نانوذرات AgNPs 11 دست آمد. در سنجش کادمیوم (II) و نیکل (II) رابطه ی خطی مناسبی تحت شرایط بهینه (6pH= و زمان واکنش 75 دقیقه)، بین مقادیر جذب در 445 نانومتر و غلظت آنالیت ها در محدودی 0.025 – 100 میکرومولار بدست آمد. در این خصوص، حد تشخیص (LOD) 0.2نانو مولار (معادل 11.73 میکروگرم در لیتر برای نیکل (II) و 22.48 میکروگرم در لیتر برای کادمیوم (II)) به دست آمد. مقدار R2 برای کادمیوم (II) و نیکل (II) در غلظت های 0.025- 4 میکرومولار به ترتیب برابر با 0.9963و 0.9986 و در غلظت های 4 - 100 میکرومولار به ترتیب برابر با 0.9898 و 0.9701 محاسبه گردید. حسگر تولیدی برای اندازه گیری سطح غلظت آنالیت ها در نمونه های آب محیط زیستی (واقعی) نیز به کار رفت و در اکثر موارد درصد بازیابی قابل قبولی را نشان داد. حسگر تولیدی گزینش پذیری خوبی را نسبت به یون های کادمیوم (II) و نیکل (II) در حضور غلظت های بالای سایر یون های رقابت کننده شامل کاتیون های Pb2+، Na+،Mn2+ ،K+ ،Hg2+ ،Fe2+ ، Cu2+ و Ca2+ و آنیون های Cl-،NO3- ،HCO3- ،SO42- ،CO32- ، AsO43- و PO43- نشان داد.
  18. تغییرات مکانی غلظت فلزات سنگین ناشی از کارخانه سیمان بیجار در خاک و پوشش گیاهی مرتع
    1398
    این پژوهش با هدف بررسی توزیع مکانی غلظت فلزات سنگین و تعیین میزان آلایندگی خاک و پوشش مرتعی محدوده کارخانه سیمان بیجار کردستان به عناصر سرب، کروم و کادمیوم در اثر فعالیت کارخانه سیمان انجام گردید. نمونه برداری بصورت سیستماتیک در قالب پیمایش صحرایی انجام گرفت. نمونه برداری از دو عمق خاک و اندارم هوایی و ریشه دو گونه گیاهی گون و گندم تا شعاع 4500 متری از مرکز کارخانه در هشت جهت جغرافیایی و با فواصل 500 متری انجام شد و یک نقطه شاهد در اطراف کارخانه و در خلاف جهت باد غالب منطقه در نظر گرفته شد. پس از آماده شدن و هضم شیمیایی نمونه های گیاه و خاک، غلظت عناصر با دستگاه جذب اتمی در آزمایشگاه اندازه گیری شد. وضعیت انباشت و روند تغییرات مکانی فلزات مورد بررسی در خاک، در ارتباط با جهات جغرافیایی، فواصل مختلف از کارخانه (به عنوان منبع آلودگی)، عمق خاک (در دو عمق 15- 0 و 30-15 سانتی متری) و جهات جغرافیایی و روند انباشت فلزات سنگین در گونه های گون و گندم، در ارتباط با جهات جغرافیایی، فواصل مختلف از کارخانه و بافت گیاه در دو سطح (اندام هوایی و زیر زمینی) مورد بررسی قرارگرفت. تجزیه و تحلیل داده ها پس از بررسی و تایید نرمال بودن داده ها، درقالب آزمایش فاکتوریل بر مبنای طرح کاملاً تصادفی انجام شد و مقایسه میانگین ها با توجه به همگن بودن واریانس ها از آزمون دانکن و با استفاده از نرم افزار SPSS 23 انجام شد. میزان آلودگی خاک با شاخص های زمین انباشتگی و فاکتور ضریب آلودگی سنجش گردید و در گونه های گیاهی، فاکتور تجمع زیستی و ضریب انتقال محاسبه شده و در نهایت توزیع مکانی غلظت فلزات مورد مطالعه و وضعیت آلایندگی خاک بصورت نقشه پهنه بندی مشخص گردید. نتایج نشان داد که فاکتورهای عمق خاک، جهات جغرافیایی و فاصله از کارخانه بر میزان انباشت فلزات سنگین در خاک تاثیر معنی داری داشت. همچنین بررسی وضعیت انباشت فلزات در دو گونه گیاهی گون و گندم نشان داد که وضعیت انباشت فلزات در بافت های گیاهی (اندام زیرزمینی و هوایی) در تمام جهت ها و در هر سه عنصر اختلاف معنی داری داشتند. بررسی وضعیت آلودگی خاک به روش زمین انباشتگی نشان داد که مقادیر شاخص زمین انباشتگی برای این سه عنصر در طبقات صفر تا 3 آلودگی یعنی غیرآلوده، کمی آلوده و در برخی مناطق در محدوده خیلی آلوده قرار گرفت. نتیجه بررسی های تجمع زیستی و فاکتور انتقال نشان داد که تجمع و انتقال عناصر در دو گونه گیاهی مورد بررسی، در کمترین حد بود و بطور کلی تجمع در اندام های زیرزمینی بیشتر از اندام های هوایی بوده و انتقال فلزات به اندام های هوایی کمتر صورت گرفته است.
  19. تعیین سطح و پهنه بندی ترکیبات آلی فرار BTEX در اتمسفر شهر کرمانشاه به روش نمونه برداری غیر فعال
    1397
    ترکیبات آلی فرار BTEX (بنزن، تولوئن، اتیل بنزن، O-، و P- زایلن) از آلاینده های خطرناک موجود در اتمسفر می باشند که اثرات زیان باری بر سلامت انسان و محیط زیست دارند، لذا پایش غلظت آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از انجام این مطالعه تعیین سطح غلظت BTEX با استفاده از روش نمونه برداری غیر فعال و درون یابی در اتمسفر شهر کرمانشاه است. بدین منظور پنج منطقه شامل پرترافیک، کم ترافیک، پارک ها و فضای سبز، پمپ بنزین ها و مناطق صنعتی به عنوان زیر بخش های مطالعاتی در نظر گرفته شد. این پایش با استفاده از تعداد 75 ایستگاه نمونه برداری که به روش سیستماتیک شبکه ای انتخاب شدند در فروردین 1397 به مدت 15 روز انجام شد. نمونه بردار غیر فعال طراحی شده از نوع مدل passam و جاذب بکار رفته در این نمونه بردار، کربن فعال بود که توسط استات سلولز پوشیده شد. جهت استخراج ترکیبات BTEX پس از نمونه برداری، از حلال دی سولفید کربن استفاده شد. سنجش ترکیبات فرار مورد بررسی با استفاده از دستگاه گاز کروماتوگرافی (GC) با آشکارساز یونیزاسیون شعله ای (FID) انجام شد. فرآیند اعتبارسنجی نمونه بردارها در شرایط کنترل شده آزمایشگاهی با بررسی تغییر شدت جریان هوا و غلظت تولوئن به عنوان آلاینده مدل انجام شد. میانگین غلظت بدست آمده برای بنزن1.81، تولوئن 3.48، اتیل بنزن 0.072، ارتوزایلن2.13، پارازایلن 1.31 میکروگرم بر متر مکعب بود که به غیر از بنزن، مقادیر بقیه آلاینده ها کمتر از استاندارد کیفیت هوا در سطح ملی و اتحادیه اروپا اندازه گیری شده است. در حالی که میانگین بنزن فقط در پمپ بنزین ها از استاندارد سالیانه ایران و WHO بیشتر بود. نتایج حاصل از آنالیزهای آماری آزمون شاپیروویلک نشان داد توزیع متغیرهای بنزن، تولوئن، اتیل بنزن، پارازایلن، ارتوزایلن و BTEX در مناطق مختلف مورد بررسی، غیر نرمال بودند (0.05>P). نتایج حاصل از فرآیند درون یابی به روش کریجینگ نشان داد که شهر کرمانشاه در قسمت شمال، شرق، غرب و قسمت های جنوبی آلوده به بنزن، درتمام قسمت های شهر بالاخص شمال آلوده به تولوئن، در قسمت جنوب آلوده به اتیل بنزن، در قسمت غرب آلوده به ارتوزایلن و در قسمت های غرب، شرق و شمال شرقی آلوده به پارازایلن است. این مطالعه نشان می دهد که در درجه اول پمپ بنزین ها و سپس خودروها منبع اصلی انتشار ترکیبات BTEX در شهر کرمانشاه است. به طور کلی، غلظت های مشاهده شده بنزن در پمپ بنزین ها و فصل بهار از نظر بهداشت عمومی در کرمانشاه یک نگرانی محسوب می شود.
  20. برآورد سطح آلودگی فلزات سنگین در دریاچه زریبار با استفاده از لاک پشت برکه ای خزری (Mauremeys caspica) به عنوان شاخص زیستی
    1397
    در این مطالعه برآورد سطح آلودگی فلزات سنگین در دریاچه زریبار با استفاده از لاک پشت برکه ای خزری (Mauremeys caspica) در تابستان و پاییز 1396 انجام شد. پس از صید لاک پشت ها از 5 نقطه (شمال، جنوب، شرق، غرب و جنوب غربی) دریاچه طول و عرض جغرافیایی با کمک دستگاه GPS ثبت شد و ویژگی های ریخت شناسی گونه و وزن لاک پشت با دقت 1/0 گرم اندازه گیری شد. با استفاده از سیم چین به مقدار یک گرم وزن تر به صورت عرضی از لاک لاک پشت برکه ای خزری نمونه برداری شد و همچنین به مقدار 5 سی سی خون از هر لاک پشت گرفته شد. جنسیت نمونه ها از طریق انحنای پلاسترون تشخیص داده شد و پس از آن همه لاک پشت ها حداکثر پس از 2 ساعت در محل صید شده رهاسازی شدند. پس از هضم اسیدی نمونه های لاک و خون در آزمایشگاه، با استفاده از دستگاه جذب اتمی (مدل واریان 220) غلظت فلزات سنگین قرائت شد. تجزیه و تحلیل داده های بخش فلزات سنگین با استفاده از نرم افزار SPSS 20 صورت گرفت. برای برآورد ارتباط بین داده های به دست آمده و مقایسه آن ها از آزمون های: تجزیه واریانس یک طرفه، دانکن، آزمون t، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون t هتلینگ استفاده شد. نتایج نشان داد، بین غلظت فلزات سنگین در بافت های لاک و خون تفاوت آماری معنی داری وجود دارد. اما بین ایستگاه ها ی مورد مطالعه و میزان غلظت فلزات سنگین تفاوت آماری معنی داری وجود ندارد. در این مطالعه بیشترین میزان جذب فلز مربوط به فلز روی و در بافت لاک مشاهده گردید. براساس این مطالعه لاک می تواند به عنوان یک بافت مناسب جهت برآورد غلظت فلزات سنگین در لاکپشت خزری مورد استفاده قرار گیرد.
  21. برآورد دی اکسید نیتروژن به روش نمونه برداری غیر فعال و پیش بینی آن در اتمسفر شهر سنندج
    1397
    آلودگی هوا یکی از معضلات محیط زیستی در بسیاری از شهرهای ایران است.عوامل مختلفی مانند افزایش جمعیت، فعالیت های صنعتی، حجم تردد و ترافیک وسایل نقلیه منجر به آلودگی هوا می شوند. نظارت بر آلاینده های هوا به دلیل تاثیراتی که روی سلامتی انسان و سایر موجودات می گذارند بسیار مهم است. یکی از این آلاینده های شاخص که بر سلامتی تاثیر می گذارد دی اکسید نیتروژن است. روش های غیرفعال یکی از روش های اندازه گیری غلظت دی اکسید نیتروژن و سایر آلاینده ها هستند. هدف از این تحقیق برآورد غلظت دی اکسید نیتروژن به روش غیرفعال و پیش بینی غلظت در اتمسفر شهرستان سنندج می باشد. در این مطالعه از نمونه بردارهای غیرفعال پالمس با دو استیل ضد زنگ و جاذب تری اتانول آمین جهت نمونه برداری استفاده شد. نمونه برداری در فصل زمستان و اوایل بهار در تاریخ 15 اسفند تا 4 فروردین و در فصل تابستان در تاریخ 5 تا 23 تیر انجام شد. تعداد نقاط نمونه برداری در فصل زمستان 84 و در فصل تابستان 81 بود. که از این تعداد دو ایستگاه مربوط به نمونه برداری در مجاورت ایستگاه پایش محیط زیست بود. در %10 ایستگاه ها نمونه ها به صورت دو تکرار نمونه برداری شدند. مناطق نمونه برداری شامل پنج منطقه پرترافیک، متوسط ترافیک، کم ترافیک، صنعتی و فضای سبز بود. از قانون فیک و روش سلزمن برای تعیین غلظت نمونه ها استفاده شد. از مدل های درونیابی کریجینگ و شبکه عصبی فازی جهت برآورد غلظت در هر دو فصل استفاده شد. به منظور اعتبار سنجی مدل ها مقادیر R2و RMSE برای مدل کریجینگ و مقادیر R2،RMSE و MAE برای مدل شبکه عصبی فازی محاسبه شد. نتایج نشان داد میزان آلودگی در مناطق پرترافیک از بقیه مناطق بیشتر است. و منبع اصلی انتشار دی اکسید نیتروژن مناطق شهری و وسایل نقلیه هستند. کمترین مقدار غلظت در مناطق فضای سبز بدست آمد. مناطق صنعتی غلظتی کمتر از مناطق پرترافیک و متوسط ترافیک داشتند. نتایج حاصل از مقایسه غلظت دی اکسید نیتروژن بین ایستگاه های پایش محیط زیست و میانگین نمونه بردارهای غیرفعال نصب شده نزدیک بود. انحراف استاندارد نسبی تکرارها در هر دو فصل کمتر از %10 بدست آمد. میانگین غلظت در فصل زمستان 29.1میکروگرم برمترمکعب و در فصل تابستان 45.74 بدست آمد. با توجه به نتایج اعتبارسنجی مدل کریجینگ و مدل شبکه عصبی فازی ، مدل شبکه عصبی فازی عملکرد بهتری نسبت به مدل کریجینگ در هر دو فصل داشت.
  22. استخراج و سنجش سموم ارگانوفسفره نمونه های آب به روش MSPE با استفاده از نانوکامپوزیت Fe3O4@GO
    1397
    سموم ارگانو فسفره یک دسته از پرکاربردترین سموم در کشاورزی هستند که استفاده گسترده از آنها در چند دهه گذشته سبب پراکنش آن در محیط زیست شده است که می-تواند از مسیرهای مختلف سلامت انسان و سایر زیستمندان را به مخاطره اندازد. از این رو سنجش دقیق و سریع این سموم می تواند در پایش صحیح محیط زیست ما را یاری نماید. هدف از انجام این مطالعه توسعه روش استخراج سموم ارگانوفسفره از ماتریس نمونه های آبی با یک فاز جامد مغناطیسی است. در این راستا ابتدا گرافن اکسید سنتز شد و پس از آن با نانو ذرات مگنتیت مغناطیسی شده و نانوکامپوزیت Fe3O4@GO به دست آمد. ساختار گرافن، نانو ذرات مگنتیت و نانو کامپوزیت Fe3O4@GO با استفاده از آنالیزهای SEM، XRD و FTIR مورد بررسی قرار گرفت و صحت ساختار این مواد تایید شد. در مرحله دوم این مطالعه شرایط استخراج سم مالاتیون به عنوان یک نمونه از سموم ارگانوفسفره از محلول های آبی با استفاده از جاذب سنتز شده بهینه سازی شد. ابتدا سه متغیر نوع حلال، حجم حلال و تعداد دفعات شست و شو به صورت تک متغیره بهینه سازی شد. سپس کارایی جاذب تولید شده با استفاده از روش طراحی آزمایشات انجام شد که توسط نرم افزار Design-Expert 7.0.0 و با استفاده از روش سطح پاسخ (RSM) و طراحی ترکیبی مرکزی (CCD) انجام شد. برای این منظور اثر متغیرهای pH اولیه محلول، دوز جاذب، غلظت سم و زمان استخراج بر کارایی استخراج (R) و ظرفیت جذب (qe) مورد بررسی گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده با حلال استون و با سه بار شستشو در حجم 3 میلی لیتر بهترین نتایج بدست آمد. همچنین شرایط بهینه برای استخراج سم مالاتیون با استفاده از بهینه سازی عددی نرم افزار pH اولیه محلول 5.06، دوز جاذب 0.63 گرم بر لیتر، غلظت مالاتیون 24.94 میکروگرم بر لیتر و زمان استخراج 7.47 دقیقه بود، که در این شرایط مقدار R 59.77 % و مقدار qe778.29 میکروگرم بر گرم بدست آمد. مطلوبیت مدل در این شرایط برابر با یک بود.
  23. سنتز و شناسایی کمپلکس های فلزی لیگاندهای 2-پیرول ایمین و 2-آمینو تیو بنزآمید نشانده شده روی مزوحفره ی مغناطیسی MCM-41 و بررسی فعالیت کاتالیزوری آن ها در برخی واکنش های آلی
    1397
    در این رساله، کمپلکس های فلزی عامل دار شده بر سطح نانوحفرات MCM-41 مغناطیسی سنتز شدند. برای این منظور ابتدا نانو ذرات مغناطیسی Fe3O4 به عنوان هسته و ماده ی مزوحفره MCM-41به عنوان پوسته ( با استفاده از CTAB به عنوان قالب و TEOS به عنوان منبع سیلیکا ) سنتز می شود. در مرحله ی بعد سطح نانو ذرات MCM-41 مغناطیسی (Fe3O4@ MCM-41) تهیه شده به منظور امکان برهم کنش های بعدی و همچنین افزایش پایداری توسط (3- آمینوپروپیل) تری اتوکسی سیلان یا(3-مرکاپتو پروپیل) تری متوکسی سیلان عامل دار شد. در ادامه از برهم کنش های گروه های آمینی و تیول ثثبیت شده بر سطح Fe3O4@ MCM-41 با 2- پیرول کربالدهید و ایزاتوییک انیدرید لیگاندهای پیوند شده به نانوذرات مغناطیسی Fe3O4@ MCM-41 سنتز شدند. نهایتاً از واکنش این لیگاندهای سنتز شده و نمک های فلزی پالادیوم، نیکل، وانادیوم و مس کمپلکس های پیوند شده به نانوذرات مغناطیسی Fe3O4@ MCM-41 سنتز شدند. نانوکاتالیزگرهای مغناطیسی سنتز شده توسط تکنیک های مختلفی مانندFT-IR XRD, TEM, VSM, SEM, EDS, ICP-OES,و AAS مورد شناسایی قرار گرفتند. باتوجه به اهمیت غیر قابل انکار بای فنیل ها، بوتیل سینامات ها، سولفیدها، سولفوکسیدها، دی سولفیدها، پلی هیدروکینولین ها و تترازول ها، فعالیت کاتالیزگری کمپلکس های پیوند شده به نانو ذرات مغناطیسی Fe3O4@ MCM-41 در واکنش های سنتزی این ترکیبات مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان دهنده ی فعالیت قابل توجه این کاتالیزگرها می باشد. نانوکاتالیزگرهای سنتز شده به راحتی در پایان واکنش بازیافت و مورد استفاده ی مجدد قرار گرفتند و محصولات با بازده و خلوص بالایی به دست آمدند.
  24. پیش بینی میزان غلظتPM10 موجود در هوای شهر سنندج با استفاده از مدل های رگرسیون خطی چندگانه، PCR و GRNN
    1397
    ملاحظات زیست محیطی تا سالهای زیادی در توسعه کشورها نادیده گرفته می شد. در دهۀ آخر قرن 20 و آغاز قرن 21 فاکتورهای زیست محیطی نقش مهمی را در جهت سرعت توسعه ملتها بازی کرده اند و در مقابل، توسعه افسار گسیخته انسانی نیز توازن زیست محیطی کره زمین را به عنوان یک مکان قابل سکونت مختل کرده است. آلودگی محیط زیست که بی توجهی به آن می تواند حیات بشر و بقای او را مورد تهدید و خطر جدی قرار دهد، موضوعی است که توجه مجامع و سازمان های بین المللی، منطقه ای و داخلی را به آن معطوف داشته است. از دیرباز اثر آلودگی هوا بر سلامت انسان مورد توجه بوده است. آلودگی هوا به عنوان یکی از پیامدهای توسعه شهرنشینی، افزایش فعالیتهای صنعتی و مصرف فزاینده سوختهای فسیلی، علاوه بر تخریب محیط و ضررهای اقتصادی، جزء 10 عامل مهم افزایش مرگ و میر در دنیا شناخته شده است. براساس گزارش برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد، ذرات معلق مهمترین آلاینده هوا در شهر های بزرگ جهان می باشد. از این رو پیش بینی ذرات گردوغبار تا حدی می تواند مفید باشد. جهت پیش بینی امروز و روز بعد ذرات معلق PM10 شهر سنندج ، داده های مربوط به کیفیت هوا شامل PM2.5، PM10، SO2، NO2، CO،NOX ،O3 از اداره کل حفاظت محیط زیست کردستا ن و داده های مربوط به هواشناسی شامل میانگین حداقل دما (TMin)، میانگین حداکثر دما (TMax)، میانگین فشار جوی (AP)، بارش روزانه (PR)، رطوبت نسبی روزانه (RH) و سرعت باد روزانه (WS) و دید افقی از اداره کل هواشناسی کردستان ، در بازه زمانی سال 1390 لغایت 1395 تهیه گردید. به منظور افزایش دقت پیش بینی، نتایج مدل های رگرسیون خطی چند گانه، رگرسیون اجزای اصلی و شبکه عصبی رگرسیون عمومی در پیش بینی ذرات معلق PM10 شهر سنندج با هم مقایسه گردید. نتایج پیش بینی امروز و روز بعد ذرات معلق PM10 در شهر سنندج اثبات برتری شبکه عصبی رگرسیون عمومی نسبت به مدل های دیگر شامل رگرسیون خطی چند گانه و رگرسیون اجزای اصلی را نشان می دهد، به طوری که مدل شبکه عصبی رگرسیون عمومی از نظر دقت و عملکرد بالا با مقدار =0.95 R^2، RMSE=8.1596 و MAE=5.1394 در مرحله آموزش و مقدار =0.90 R^2، RMSE=6.0434 و MAE=5.1961 در مرحله آزمون در پیش بینی امروز و با مقدار =0.86 R^2، RMSE=13.9195 و MAE=8.9041 در مرحله آموزش و مقدار =0.64 R^2، RMSE=8.3550 و MAE=7.3080 در مرحله آزمون در
  25. طراحی و ساخت فیلتر تصفیه آب آشامیدنی مبتنی بر مواد نانو ساختار (حذف سختی، فلزات سنگین و میکروارگانیسم ها)
    1396
    در این مطالعه هدف اصلی طراحی و ساخت فیلتر تصفیه آب آشامیدنی مبتنی بر مواد نانو ساختار جهت حذف سختی، فلزات سنگین و میکروارگانیسم ها می باشد. در این راستا زئولیت طبیعی کلینوپتیلولیت جهت حذف سختی از آب آشامیدنی در دو سیستم ناپیوسته و پیوسته مورد استفاده قرار گرفت. در ادامه از نانو ذرات نقره تثبیت شده بر روی زئولیت طبیعی کلینوپتیلولیت به عنوان عامل ضد باکتریایی استفاده شد و اثر ضدباکتریایی آن در حذف باکتری گرم منفی اشرشیاکلی و گرم مثبت استافیلوکوکوس اورئوس از آب آشامیدنی مورد بررسی قرار گرفت. عملکرد ضد باکتری به سه روش محدوده بازدارندگی رشد، بازدارندگی داخل لوله و در سیستم پیوسته بررسی شد. در ادامه ماده میان حفره سیلیکاتی MCM-41 با استفاده از سیلیس استخراج شده از پوسته برنج سنتز و با استفاده از گروه عاملی3 –آمینوپروپیل تری متوکسی سیلان، آمین دار و در نهایت با استفاده از پودر تری کلریدآهن شش آبه آهن دار شد. در ادامه پودرMCM-41 آهن دار در سیستم ناپیوسته جهت حذف آرسنیک مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه گوی های شیشه ای پوشش داده شده با MCM-41 آهن دار برای حذف آرسنیک در سیستم پیوسته بررسی شد. شرایط بهینه برای جذب کلسیم، منیزیم، سختی کل و آرسنیک با استفاده از بهینه سازی عددی نرم افزار بدست آمد که برای کلسیم، منیزیم و سختی کل pH اولیه محلول 8، دوز جاذب g.L-1 12، غلظت اولیه کلسیم mg.L-1 50 و غلظت اولیه منیزیم mg.L-1 50.05، کارایی جذب برای کلسیم 38.43%، برای منیزیم 37.53% و برای سختی کل 38.09% و مطلوبیت 0.925 می باشد. همچنین برای آرسنیک pH اولیه محلول 5، دوز جاذب g.L-1 1.01، غلظت اولیه آرسنیک mg.L-1 25.88، کارایی جذب 88.54 و مطلوبیت 0.758 می باشد. بررسی سنتیک جذب نشان داد سرعت فرایند جذب کلسیم، منیزیم و سختی کل بر روی جاذب زئولیت کلینوپتیلولیت از مدل سنتیکی شبه مرتبه اول پیروی می کند. همچنین جذب آرسنیک بر روی جاذب MCM-41-NH2-Fe3+ از مدل سنتیکی شبه مرتبه دوم پیروی می کند. بررسی ایزوترم های جذب نشان داد که حذف کلسیم، منیزیم و سختی کل از مدل لانگمیر پیروی می کند و حذف آرسنیک از هر دو مدل لانگمیر و فروندلیچ پیروی می کند. بررسی ترمودینامیک جذب نشان داد که واکنش جذب کلسیم، منیزیم، سختی کل و آرسنیک گرماده (مقادیر ΔH° منفی) و برگشت ناپذیر (مقادیر ΔS°) می باشد. همچنین مقادیر ΔG° منفی بیانگر
  26. پوشش بوهمیت آمین دار شده با نانو ذرات Cu@Ag و کاربرد آن در تجزیه رنگ متیلن بلو در محلول های آبی تحت نور مرئی
    1396
    با افزایش جمعیت و رشد سریع صنایع میزان آلودگی ها نیز به شدت افزایش یافته است. یکی از مهم ترین آلودگی های عصر حاضر، آلودگی آب توسط منابع مختلف به ویژه پساب ناشی از صنایع می باشد. در پژوهش حاضر، به منظور جذب و تجزیه رنگیزه متیلن بلو به عنوان نمونه ای از آلاینده های آلی در محلول های آبی، کاتالیزگر نوری نوین Cu@Ag\APTMS\boehmite سنتز شد. بدین منظور، ابتدا نانوذرات بوهمیت با روش سل-ژل سنتز شد و به وسیله گروه آمینی APTMS عامل دار و در نهایت با نانوذرات Cu@Ag پوشش داده شد. برای شناسایی ساختار کاتالیزگر نوری از آنالیز های FT-IR، XRD، TEM، FE-SEM و جذب و واجذب گاز نیتروژن استفاده شد. تجزیه رنگیزه متیلن بلو با استفاده از کاتالیزگر نوری سنتز شده در دو سیستم ناپیوسته و پیوسته مورد مطالعه قرار گرفت. در سیستم ناپیوسته ، محلول رنگی متیلن بلو با حجم 100 میلی لیتر توسط کاتالیزگر نوری سنتز شده به صورت پودر تحت نور مرئی لامپ هالوژن 500 وات و همچنین نور خورشید مورد بررسی قرار گرفت. در این سیستم اثر چهار متغیر pH، دوز کاتالیست، غلظت اولیه محلول و زمان بر فرآیند تجزیه مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس نتایج بدست آمده، میزان بهینه پارامترها تحت نور مرئی به صورت pH 6، غلظت اولیه محلول رنگی mg/L 10، دوز کاتالیست g/L 2 و زمان 2820 دقیقه بدست آمد. با این شرایط بهینه ذکر شده میزان تجزیه محلول متیلن بلو در مدت زمان 2820 دقیقه تحت نور مرئی به 3/80 درصد و تحت نور خورشید طی مدت 480 دقیقه به 75/40 درصد رسید. در سیستم پیوسته نیز با بررسی دو پارامتر غلظت اولیه محلول رنگی و شدت جریان ورودی میزان تجزیه محلول متیلن بلو مورد مطالعه قرار گرفت. در این سیستم با استفاده از گوی های شیشه ای آغشته به Alginate-Cu@Ag\APTMS\boehmite و با طراحی راکتور نوری آزمایش های مربوط به تجزیه محلول رنگی متیلن بلو تحت نور خورشید مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزایش غلظت اولیه محلول رنگی و شدت جریان با میزان تجزیه محلول متیلن بلو رابطه ای عکس دارد.
  27. تولید و کاربرد نانوحسگرهای گرافن اکسید- نقره و آلژینات- نقره در رنگ سنجی جیوه معدنی
    1396
    در بخش اول این پژوهش نانوصفحات گرافن اکسید از پسماند تفاله چغندر قند سنتز شده و از آن برای تولید حسگر ساده رنگ سنجی یون Hg2+ استفاده شد. به این منظور ابتدا پسماند به روش احتراق کربونیزه و سپس گرافیته شد. گرافیت تولیدی به عنوان پیش ماده در سنتز گرافن اکسید به روش Hummer اصلاح شده به کار رفت. در ادامه نانوکامپوزیت گرافن اکسید- نقره (GO-Ag) با احیاء پیش ماده نقره نیترات توسط سدیم بورهیدرید بر روی نانوصفحات به روش درجا تهیه شد. مشخصات ساختاری نانوکامپوزیت سنتز شده، با استفاده از آنالیزهای UV-vis، XRD، SEM و TEM مورد بررسی قرار گرفت. آنالیزهای انجام شده تشکیل نانوذرات نقره با اندازه متوسط 15.75 نانومتر را بر روی سطح گرافن اکسید تایید نمودند. در ادامه عملکرد نانوکامپوزیت جهت سنجش یون Hg2+ در فاز مایع مورد مطالعه قرار گرفت. فرآیند شناسایی آنالیت با کاهش شدت نوار جذبی رزونانس پلاسمون سطحی نانوذرات نقره و تغییر رنگ حسگر از زرد به بی رنگ همراه بود. در سنجش جیوه با حسگر GO-Ag رابطه ی خطی مناسبی تحت شرایط بهینه (5=pH و زمان واکنش 2 دقیقه)، بین مقادیر کاهش جذب ثبت شده و غلظت آنالیت در محدوده 0.025- 100 میکرومولار با حد تشخیص (LOD) 6.63نانومولار (معادل 1.32 میکروگرم بر لیتر) به دست آمد. حسگر تولیدی برای اندازه گیری سطح غلظت آنالیت در نمونه های آب حقیقی نیز بکار رفت و درصد بازیابی خوبی در محدوده 92.17 تا 105.57 % به دست آمد. در بخش دوم این پژوهش فرم جدیدی از حسگرهای رنگ سنجی یون Hg2+ با تثبیت نانوذرات نقره در ورقه های سدیم آلژینات (SA-Ag) معرفی شد. این ورقه ها به روش قالب گیری حلال (solvent casting) سنتز شدند. مشخصات ساختاری و مورفولوژیکی نانوکامپوزیت SA-Ag سنتز شده، با استفاده از آنالیزهای UV-vis، FTIR، XRD و SEM تعیین شد. آنالیزهای انجام شده تشکیل نانوذرات نقره با اندازه متوسط 13.34 نانومتر را تایید نمودند. سپس عملکرد حسگرهای جامد سنتزی جهت تعیین سطح غلظت یون Hg2+ مورد بررسی قرار گرفت. در سنجش آنالیت با حسگر SA-Ag تحت شرایط بهینه (6=pH و زمان واکنش 7 دقیقه)، بین مقادیر جذب در طول موج 402 نانومتر و غلظت یون Hg2+ در محدوده 0.025- 0.4 میکرومولار همبستگی خوبی وجود داشت و نانوحسگر از حساسیت خوبی در سنجش یون Hg2+ با حد تشخیص 11.03 نانومولار (معادل 2.20 میکروگرم بر لیتر) برخوردار بود.
  28. سنجش آرسنیک معدنی در نمونه های آبی به روش رنگ سنجی و چشمی با استفاده از واکنشگر BF2-Curcumin و ورقه نانوذرات سیلیس- BF2-Curcuminتولید شده از پوسته برنج
    1396
    هدف از انجام این مطالعه، سنجش آرسنیک معدنی با استفاده از روش رنگ سنجی و چشمی است. برای این منظور ابتدا واکنشگر BF2-Curcumin سنتز شد و سپس در دوفاز محلول و جامد جهت سنجش آرسنیک مورداستفاده قرار گرفت. این واکنشگر ابتدا در فاز محلول برای تعیین واکنشگر بهینه در چهار غلظت 15، 20، 25و 35 میکرومولار (در اتانول 60 %) تهیه شد. پس از تعیین غلظت واکنشگر بهینه، اثر سه متغیر زمان سنجش (1 تا 15 دقیقه)، غلظت آرسنیک (در محدوده 5 تا 10000میکروگرم بر لیتر) و pH محلول آرسنیک (در محدوده 3 تا 10) بر فرآیند سنجش مورد بررسی قرار گرفت. در بخش دوم مطالعه، برای سهولت سنجش آرسنیک، فاز جامد واکنشگر طراحی و ساخته شد. بدین صورت که سیلیس از پوسته برنج استخراج شد و سپس تبدیل به سیلیکاژل شد. سپس در ترکیب با واکنشگر BF2-Curcumin به صورت نانو سیلیس رنگی بر روی یک ورقه فیلتر کاغذی پوشش داده شد. سپس از صفحات نانو سیلیس رنگی تثبیت شده در سنجش آرسنیک معدنی استفاده شد. برای شناسایی ساختار مواد سنتز شده از آنالیزهایFE-SEM/EDX ،XRD FT-IR ، VSM،TEM و آنالیز جذب و واجذب گاز نیتروژن استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده، واکنشگر BF2-Curcumin ایجاد یک محلول نارنجی رنگ با بیشترین شدت جذب در طول موج 509 نانومتر می نماید. با افزودن آرسنیک، رنگ واکنشگر از نارنجی به آبی تغییر می یابد که با افزایش غلظت آرسنیک از شدت جذب در طول موج 509 نانومتر کاسته شده و در طول موج 602 نانومتر افزایش می یابد که میزان جذب در طول موج 602 نانومتر مبنای سنجش آرسنیک قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که بهترین غلظت واکنشگر BF2-Curcumin، 20 میکرومولار با 0.9703 =R² می باشد. در سنجش آرسنیک تحت شرایط بهینه (pH 8 و زمان 3 دقیقه) بین مقادیر جذب در طول موج 602 نانومتر و غلظت یون آرسنیک در محدوده 0.06 تا 130 میکرومولار همبستگی خطی با حد تشخیص (LOD) 0.21 میکرومولار وجود دارد. بررسی اثر تداخل یون ها نشان داد که در غلظت های میلی گرم بر لیتر، کاتیون و آنیون های موجود در آب، در فرآیند سنجش آرسنیک، تداخل ایجاد می کنند. جهت حذف تداخل از جاذب مغناطیسی Fe3+-TMSPT-MNPs استفاده شد. از سوی دیگر، زمان بهینه جهت تولید صفحات نانو سیلیس رنگی 4 ساعت بدست آمد. هم چنین بین مقادیر جذب در طول موج 520 نانومتر و غلظت یون آرسنیک، در محدوده 0.06 تا 100 میکرومولار، در فاز
  29. توان زیست پالایی فلز سرب توسط دو گونه Festuca arundinacea و Lolium perenne
    1396
    امروزه با افزایش جمعیت و افزایش بی رویهفعالیت های بشر در زمینه صنعت و استفاده بیش ازحد از کودهای شیمیایی در بخش کشاورزی، افزایش مقدار فلزات سنگین در محیط زیست را در پی داشته است. فلزات سنگین دارای پتانسیل ایجاد سمیت برای محیط زیست و انسان می باشند. سمیت فلزات به چگونگی روابط شیمیایی آنها در خاک بستگی دارد. یکی از مهمترین فلزات آلاینده اکوسیستم سرب می باشد. با این وجود علی الرغم اهمیت جهانی، مکانیزم های سمیت سرب در گیاهان به میزان کمی شناخته شده است. بعضی از پارامترهای فیزیولوژیکی گیاهان مانند رنگدانه کلروفیل و غیره، تحت تاثیر آلودگی به فلزات سنگین، دچار تغییراتی می شوند. این پژوهش به منظور بررسی توان زیست پالایی گونه های علفی مرتعی، میزان و روند انباشت فلز سنگین سرب در تعدادی از گونه های علفی کاشته شده در شهر سنندج شامل Festuca arundinacea و Lolium perenne و همچنین بررسی تاثیر سرب بر برخی صفات فیزیولوژیکی انجام گرفت. در این تحقیق پاسخ دو گیاه مورد بررسی رویارویی با آلودگی سرب در دو مرحله جوانه زنی و رویشی مورد مطالعه قرار گرفت. بعد از طی هر یک از مواحل تکوینی مورد نظر، نمونه های گیاهی جهت انجام آزمایش های مورد نظر برداشت شدند. داده های جمع آوری شده در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاکی از تجمع قابل توجه سرب در ریشه این دو گونه گیاهی نسبت به اندام هواییبود. در آزمون فاکتوریل برای ریشه و برگ دو گونه مورد مطالعه فرض صفر رد می شود یعنی غلظت های مختلف سرب بر روی ریشه و برگ گیاهان تاثیر می گذارد. میزان کلروفیل برگ در تمامی گونه های مورد مطالعه در غلظت های مورد نظر سرب نسبت به شاهد کاهش یافته است. همچنین سرب در این پژوهش توانست بر سایر پارامترهای جوانه زنی مانند سرعت جوانه زنی، شاخص بنیه بذر، شاخص جوانه زنی، تعداد بذر جوانه زده، طول ریشه چه و طول ساقه چه تاثیر منفی بگذارد و با افزایش غلظت سرب روند کاهشی را طی کند.
  30. طراحی و ساخت فیلترهای پوشش یافته توسط نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم (TiO2) با قابلیت حذف ترکیبات نیتروژنی از آب سیستم های پرورش ماهی
    1396
    هدف از انجام این پژوهش طراحی و ساخت فیلترهای پوشش یافته با نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم با قابلیت حذف ترکیبات نیتروژنی از آب سیستم های پرورش ماهی بود. پس از ساخت مواد بستر فیلتر(گوی های شیشه ای پوشش یافته با نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم و گوی های شیشه ای پوشش یافته با ترکیب نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم و نانو ذرات اکسید روی)، بررسی کیفیت پوشش دهی نانو ذرات بر روی گوی های شیشه ای با روش های SEM، بررسی کیفیت پودر نانو ذرات مورد استفاده با روش EDX و بررسی بهترین دمای کلسینه کردن برای پایداری فرم آناتازی نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم توسط روش XRD صورت گرفت. بررسی کارایی فیلتر های طراحی شده به منظور حذف ترکیبات نیتروژنی در مرحله اول بدون حضور ماهی طی 72 ساعت انجام گرفت که پس از بدست آمدن نتایج، در مرحله بعدی بررسی فیلترها طی 44 روز با حضور ماهی انجام شد. نتایج بدست آمده در مرحله بدون حضور ماهی نشان دهنده قابلیت بالای حذف ترکیبات نیتروژنی توسط فیلترهای پوشش یافته با نانو ذرات بود که در این رابطه کارایی فیلتر پوشش یافته با ترکیب نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم و نانو ذرات اکسید روی بالاتر از کارایی فیلتر پوشش یافته با نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم به تنهایی بود. نتایج آزمایش فیلترها در حضور ماهی با نتایج مرحله بدون حضور ماهی کاملا متفاوت بود و میزان آمونیاک در فیلترهای دارای پوشش نانو ذرات بیشتر از فیلترهای گروه شاهد بود که این پدیده احتمالا به دلیل تجزیه غیرانتخابی مواد آلی تولید شده در سیستم توسط ماهیان، بوسیله سیستم فتوکاتالیستی فیلترها صورت گرفته است. در تایید این احتمال، اندازه گیری باقی مانده مواد آلی غیر محلول در پایان دوره آزمایش نشان داد که میزان مواد آلی در آکواریوم های گروه های شاهد حدود دو برابر آکواریوم های مجهز به فیلتر فتوکاتالیستی بود. جمع بندی نهایی موید آن است که با توجه به پیچیدگی سیستم های پرورش آبزیان و غیر انتخابی بودن سیستم فتوکاتالیستی در تجزیه ترکیبات موجود در سیستم، حذف کامل ترکیبات آلی غیر محلول قبل از ورود آب به سیستم فتوکاتالیستی احتمالا می تواند تاثیر بسزایی در عملکرد فیلترهای فتوکاتالیستی داشته باشد.
  31. تعیین منشاء، سطح آلودگی و پیش بینی غلظت برخی از عناصر آلاینده معدنی در خاک های سطحی شهر سنندج
    1396
    سطح کل خاک کره زمین در حدود 14477 میلیون هکتار تخمین زده می شود که بیش از 3000 میلیون هکتار آن در معرض آلودگی با مواد شیمیایی قرار دارد. مهم ترین آلاینده خاک های شهری، عناصر معدنی به خصوص فلزات سنگین می باشند که به علت کم تحرکی به مرور در خاک انباشته می شوند. در دهه های گذشته بررسی عناصر آلاینده در خاک شهری به تعیین غلظت این فلزات محدود شده بود، در حالی که با توجه به تغییرات مکانی و زمانی عناصر آلاینده خاک، شناخت منشاء، غلظت، و پیش بینی الگوی تغییرات این عناصر ضروری است. این پژوهش با هدف تعیین توزیع مکانی عناصر آلاینده آهن، روی، کلسیم، مس، منگنز و نیکل در شهر سنندج، ارزیابی سطح آلودگی عناصر در خاک، شناسایی منابع بالقوه آلاینده ها و برآورد غلظت آن ها با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی انجام شد. محدوده مورد مطالعه به 5 منطقه مطالعاتی شامل مسکونی در دو سطح ارتفاع پائین و ارتفاع بالا (نسبت به توپوگرافی شهری)، صنعتی، پرترافیک و فضای سبز طبقه بندی شدند. تعداد 105 نمونه خاک سطحی از عمق 10-0 سانتی متر جمع آوری شد. غلظت عناصر مورد مطالعه در نمونه های خاک پس از استخراج به روش هضم اسیدی توسط دستگاه طیف سنجی جذب اتمی قرائت شد. شاخص های فاکتور آلودگی و جامع Nemerowبه منظور برآورد میزان آلودگی این فلزات استفاده شد. آنالیز همبستگی و تجزیه مولفه های اصلی برای منشاءیابی عناصر مورد بررسی در خاک مورد استفاده قرار گرفتند. به منظور تعیین توزیع مکانی عناصر مورد بررسی در خاک های منطقه از روش درون یابی IDW در محیط ArcGIS بهره گرفته شد. جهت برآورد غلظت عناصر در خاک از شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین غلظت عناصر مس، منگنز و کلسیم بیش تر از مقادیر پس زمینه بودند در صورتی که میانگین غلظت عناصر آهن، روی و نیکل کم تر از مقادیر پس زمینه بودند. بر اساس نتایج فاکتور آلودگی، غلظت بسیار بالایی از مس در نمونه خاک سطحی از منطقه صنعتی پیدا شد و از سوی دیگر خاک های منطقه فضای سبز و صنعتی، به ترتیب کم ترین و بیش ترین مقدار از شاخص آلودگی Nemerow را داشتند. نتایج تجزیه مولفه های اصلی نشان داد غلظت کلسیم تحت تاثیر مناطق 5 گانه نمونه برداری به ویژه منطقه مسکونی و ترافیک قرار دارد اما مناطق صنعتی و ترافیکی بیش ترین تاثیر را در میزان غلظت روی و مس داشته اند. نیکل، آهن و منگن
  32. سنتز و شناسایی نانوکاتالیزگرهای آلی فلزی تثبیت شده بر روی مزوپورهای سیلیکاتی و بکار گیری آنها در سنتز ترکیبات آلی و تبدیلات گروه های عاملی در شیمی آلی
    1396
    در این رساله، سنتز، شناسایی و کاربرد نانوکاتالیزگرهای هیبریدی آلی-معدنی و همچنین نانوکاتالیزگر آمینواسیدی غیرفلزی تثبیت شده بر روی مزوپروس های سیلیکایی در سنتز ترکیبات آلی و در تبدیلات گروه های عاملی مورد بررسی قرار گرفته است. نانوکاتالیزگرهای سنتز شده قابلیت بازیافت و استفاده مجدد را دارا هستند. خلوص و بازده بالای محصولات بدست آمده از مهمترین ویژگی های روش های توصیف شده می باشند.
  33. بررسی مقایسه ای اثرات زئولیت و پامیس در جذب آرسنیک از آب و کاهش تجمع آن در بافت عضله ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio
    1395
    در این مطالعه بررسی مقایسه ای اثرات زئولیت و پامیس در جذب آرسنیک از آب و کاهش تجمع آن در بافت عضله ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) انجام گرفت. ابتدا پیش از استفاده از مواد جاذب، میزان جذب آرسنیک توسط مواد جاذب در سیستم های ناپیوسته بررسی شد. ابتدا در یک محلول با حجم mL 100 و غلظت mg/L 100 آرسنیک با دوز جاذب g/L 3 قدرت جذب هر یک از جاذب ها تعیین گردید. دو گروه از جاذب های پامیس و زئولیت طبیعی (کلینوپتیولیت) در این فرآیند بررسی شدند که نتایج نشان داد که آماده سازی باعث کاهش کارایی جذب (R) و ظرفیت جذب در زئولیت و پامیس می شود، بنابراین در طول آزمایش از زئولیت و پامیس معمولی استفاده شد. سپس برای تعیین غلظت های حاد و مزمن آرسنیک در ماهی کپور معمولی LC50 در مدت 96 ساعت با استفاده از نسخه 5/1 نرم افزار EPA Probit Analysis (منتشر شده توسط سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت انجام گرفت. نتایج به دست آمده LC50برای آرسنیک mg/L 48/9 به دست آمد. با استفاده از نتایج این آزمایش مقادیر حاد و تحت کشنده آرسنیک برای ماهی مورد آزمایش تعیین گردید. سپس قابلیت تجمع آرسنیک در بافت عضله ماهی کپور معمولی در حضور یا عدم حضور زئولیت و پامیس مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه برای رسیدن به بهترین شرایط جذب و هم چنین بررسی اثر متقابل متغیرهای مستقل از طراحی آماری ایجاد شده از نرم افزار (Design Expert.7.0) و به روش مطالعه سطح پاسخ (RSM) و طراحی اولیه ترکیبی مرکزی (CCD) استفاده گردید. متغیرهای مستقل شامل: غلظت آرسنیک، دوز جاذب زئولیت و پامیس هستند. هم چنین غلظت آرسنیک تجمع یافته در بافت عضله ماهی و غلظت آمونیاک آب به عنوان متغیر وابسته (پاسخ) مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی آماری هر یک از متغیرهای مستقل با متغیرهای وابسته از طریق آزمون ANOVA انجام گرفت. نتایج نشان داد که ضریب تبیین (R2) برای تجمع آرسنیک در حضور کلینوپتیلولیت در بافت عضله ماهی 528/0 و برای آمونیاک 913/0 به دست آمد و در حضور پامیس برای تجمع آرسنیک در بافت عضله ماهی 665/0 و برای آمونیاک 928/0 به دست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق زئولیت بطور معنی داری سبب کاهش تجمع آرسنیک در عضلات می شوددر صورتی که کارایی پامیس در جذب آمونیاک از آب بطور معنی داری بیشتر از زئولیت است (5%>p ).
  34. سنتز TiO2/SBA-15 و کاربرد آن جهت جذب و تجزیه رنگ متیلن بلو در سیستم ناپیوسته و پیوسته
    1395
    هدف اصلی پژوهش حاضر جذب و تجزیه ی نوری رنگ متیلن بلو به عنوان یکی از رنگ های سمی موجود در پساب صنایع می باشد. برای این منظور ابتدا ماده ی نانو حفره SBA-15 به روش هیدروترمال سنتز و سپس سطح آن با نانو ذرات تیتانیوم اصلاح شد. برای شناسایی و تایید ساختار کاتالیست سنتز شده آنالیزهای SEM/EDX، XRD، BET،TEM و ICP انجام شد و ساختار مورد تایید قرار گرفت. در ادامه قابلیت تجزیه و جذب کاتالیست تولید شده برای رنگ متیلن بلو در سیستم ناپیوسته و پیوسته تحت نور مرئی بررسی شد. در این راستا تجزیه رنگ در سیستم ناپیوسته و با استفاده از کاتالیست سنتز شده در دو حالت پودری (TiO2/SBA-15) و تثبیت شده بر روی گوی های شیشه ای توسط پلیمر آلژینات (Alginate-TiO2/SBA-15) انجام شد. برای این منظور بهینه سازی متغیرها با طراحی آزمایشات و با استفاده از نرم افزار Design-Expert 7.0.0 تحت روش سطح پاسخ (RSM) و طراحی ترکیبی مرکزی (CCD) انجام شد. در این روش، تاثیر پارامترهای مستقل pH اولیه محلول، دوز کاتالیست، غلظت اولیه رنگ و زمان تماس بر کارآیی جذب و مقدار کل حذف به عنوان متغیر وابسته (پاسخ) مورد بررسی قرار گرفت. از سوی دیگر، حذف رنگ در سیستم پیوسته با استفاده از راکتور مسطح طراحی شده که با گوی های دارای غشاء Alginate-TiO2/SBA-15 پر شده بود انجام شد. در این سیستم تاثیر دو متغیر غلظت رنگ و سرعت جریان تحت نور مرئی مصنوعی (لامپ هالوژن با قدرت 500 وات) و نور خورشید مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده از این مطالعه شرایط بهینه حذف در سیستم ناپیوسته و با استفاده از پودر TiO2/SBA-15 برایpH با مقدار 8.90، دوز کامپوزیت با 2.49 گرم برلیتر، غلظت رنگ 33.22 میلی گرم بر لیتر و زمان 432.90 دقیقه بدست آمد، که در این حالت مقدار کل حذف رنگ 99.95% با مطلوبیت 1 به دست آمد. نتایج بهینه بدست آمده توسط گوی های دارای غشای Alginate-TiO2/SBA-15 در سیستم ناپیوسته به این صورت بود: pH با مقدار 6.74، نسبت دوز SA/TiO2-SBA-15 برابر با 31.15، زمان 594.08 دقیقه و غلظت رنگ 69.97 میلی گرم برلیتر بود که در نتیجه این شرایط حذف رنگ 89.44% با مطلوبیت 1 بدست آمد. در مرحله نهایی مطالعات حذف رنگ در سیستم پیوسته تحت نور مرئی مصنوعی و نور خورشید انجام گرفت. برای تعیین شرایط بهینه حذف، اثر دو متغیر شامل غلظت اولیه رنگ و سرعت جریان بررسی شدند.
  35. حذف نیترات از آب آشامیدنی با استفاده از غشا الترافیلتراسیون پلیمری پلی آکریلونیتریل و ارتقا عملکرد غشا
    1394
    آلودگی منابع آب شامل آب های زیرزمینی و سطحی به نیترات، به دلیل حلالیت بسیار زیاد آن درآب متداول می باشد. حضور نیترات در آب های آشامیدنی و ورود آن به بدن انسان موجب ایجاد مشکلات فراوانی مانند متاموگلوبینامیادر اطفال می شود؛ لذا سازمان سلامت جهانی حد مجاز آن را در آب آشامیدنی ppm 10 اعلام نموده است. فرایندهای حذف نیترات از آب آشامیدنی دشوار و هزینه بر می باشد. برای این منظور فرایندهای فیلتراسیون غشایی می توانند به عنوان یک فن آوری سازگار با محیط زیست، به کار گرفته شوند. در این پژوهش غشای اولترافیلتراسیون PAN به کمک سورفکتنت کاتیونی برای حذف نیترات از محلول آبی مورد استفاده قرار گرفت. به منظور بررسی اثر نوع و ساختار سورفکتنت در حذف نیترات، از دو نوع سورفکتنت HTAB و CPC استفاده شد. همچنین اثر پارامترهای ضخامت غشا (150، 200 و 250 میکرون)، غلظت نیترات (ppm 40، 120 و 200) و غلظت سورفکتنت (mM 4/0، 2/5 و 10) بررسی شد. طراحی آزمایش ها توسط نرم افزار Design-expert 7.0.0 به روش سطح-پاسخ، طراحی مرکب مرکزی(Faced-center) انجام گرفت و تعداد 17 آزمایش به ازای هر سورفکتنت ارائه گردید. بر اساس نتایج به دست آمده به طور کلی، سورفکتنت CPC به دلیل ساختار سر آب دوست آن نسبت به HTAB برتری داشت؛ اما HTAB در غلظت ppm 40 نیترات توانایی حذف بیش تری نشان داد. مکانیزم مطرح شده در فرایند، تشکیل لایه ژل بر روی غشا می باشد. با گذشت زمان فیلتراسیون اهمیت پارامترهای نوع و غلظت سورفکتنت بیش تر و از اهمیت دیگر پارامترها کاسته شد. افزایش غلظت سورفکتنت به بالای غلظت بحرانی موجب افزایش قابل ملاحظه پس دهی شده اما برای CPC در نزدیکی غلظت mM 10 اندکی کاهش پس دهی مشاهده شد. مشاهدات نشان داد که در غلظت های نیترات بالاتر از ppm40و ضخامت های نزدیک به 150 میکرونپس دهی بالاتر است. بهترین راندمان پس دهی به دست آمده در شرایط بهینه پیشنهاد شده توسط نرم افزار(CPCmM 18/8،ppm 2/196 نیترات و ضخامت 160 میکرون)،% 29/80 در 30 دقیقه از فیلتراسیون با فلاکس متوسط L/m2hr 25/19 بود. افزایش فشار از 1 تا 25/2 بار در شرایط بهینه موجب بهبود فلاکس و پس دهی گردید. همچنین اصلاح غشا بهینه توسط PVP با تغییر ساختار غشا، موجب افزایش فلاکس و کاهش پس دهی شد. درصد تخلخل و محتوای آب برای غشا بهینه به ترتیب % 9/49 و % 56/82 بود.
  36. برآورد پتانسیل آلودگی آرسنیک آب های زیرزمینی سنندج با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی
    1394
    افزایش بی رویه جمعیت در سال های اخیر و محدودیت منابع آب سطحی منجر به فشار بیش از اندازه به سفره های آب زیرزمینی و باعث خسارات جبران ناپذیر به منابع طبیعی کشور بخصوص در سال های آینده خواهد شد. آب های زیرزمینی منبع تامین آب برای میلیون ها نفر در جهان بوده و آلوده شدن آن ها تاثیرات عمده ای بر سلامت انسان ها، فعالیت صنایع، کشاورزی و محیط زیست دارد. هدف از این پژوهش برآورد پتانسیل آلودگی آرسنیک آب های زیرزمینی سنندج با استفاده از شبکه عصبی بود. در این راستا از بین چاه های مجوزدار شهرستان سنندج 35 چاه با در نظر گرفتن حوضه آبریز، پراکندگی مناسب و ساختار زمین شناختی متفاوت انتخاب شد. نمونه های آب هر چاه در ظرف های پلی اتیلنی و در دمای 4 درجه سانتی گراد نگه داری و به آزمایشگاه منتقل شد. برای بررسی رابطه بین ویژیگی های خاک اطراف چاه و نمونه های آب چاه ها، از عمق 0-20 سانتی متری خاک سطحی بالادست چاه ها نمونه های خاک به صورت مرکب جمع آوری شد. خاک-های جمع آوری شده در دمای آزمایشگاه خشک و برای آنالیز آماده شدند. به منظور نگه داری طولانی مدت نمونه های آب نیتریک اسید به آن ها افزوده شد و در آزمایشگاه غلظت آرسنیک نمونه های آب با دستگاه جذب اتمی به روش کوره انداز ه گیری شد. ویژگی های فیزیکی و شیمیای خاک شامل: آرسنیک، آرسنات، آرسنیت، فسفات، نیترات، آهن کل، آهن بی شکل، منگنز کل، منگنز بی شکل، درصد رس، درصد شن، درصد سیلت، ماده آلی خاک، pH وCEC اندازه گیری شدند. در میان پارامترهای فیزیکی و شیمیایی اندازه گیری شده خاک pH بدلیل گستره بسیار نزدیک نسبت به هم از مطالعه حذف شد. حداکثر مقدار آرسنیک آب و خاک به ترتیب 7/9 میکروگرم در لیتر و 1/11 میلی گرم بر کیلوگرم اندازه گیری شد که مقدار هر دو کمتر از حد مجاز بود. در مرحله بعد تمامی داده های آب و خاک نرمال شد و در نهایت دقت مدل های رگرسیون چندگانه و شبکه عصبی مصنوعی برای بررسی رابطه بین پارامترهای ذکر شده خاک و آرسنیک موجود درآب مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج مدل رگرسیون چندگانه در مرحله آموزش 636/0R= و 155/0RMSE= و 124/0MAE= و در مرحله آزمون مقادیر 517/0R= و 369/0RMSE= و 338/0MAE= به دست آمد. نتایج مدل شبکه عصبی در مرحله آموزش 835/0R= و 156/0RMSE= و 118/0MAE= در مرحله آزمون مقادیر 816/0R= و 177/0RMSE= و 158/0MAE= به دست آمد. مقایسه ی دقت مدل های
  37. استفاده از سیلیس استخراج شده از پوسته برنج در سنتز نانو حفره سیلیکاتی مغناطیسی و کاربرد آن در حذف فلزات سنگین کادمیوم(II) و سرب(II) از محلول های آبی در سیستم ناپیوسته
    1394
    در این مطالعه سیلیس بی شکل به روش شستشوی اسیدی از پوسته برنج استخراج شد. سپس ماده میان حفره سیلیکاتی MCM-41 با استفاده از سیلیس استخراج شده سنتز و با استفاده از نانو ذرات مگنتیت (Fe3O4) مغناطیسی شد و ماده میان حفره سیلیکاتی مغناطیسی بدست آمده، magMCM-41 نامیده شد. در ادامه ماده magMCM-41 سنتز شده با استفاده از گروه عاملی 3-آمینوپروپیل تری متوکسی سیلان (APTMS) عامل دار گردید تا ماده جاذب NH2-magMCM-41 بدست آمد. ساختار سیلیس و مواد میان حفره سیلیکاتی تولید شده با استفاده از آنالیزهای XRD، XRF، VSM، FT-IR، BET، TGA، SEM و TEM مورد بررسی قرار گرفت و موفقیت آمیز بودن تولید این مواد تایید شد. در مرحله دوم این مطالعه حذف یون های فلزات سنگین کادمیوم(II) و سرب(II) از محلول های آبی با استفاده از جاذب تولید شده در سیستم ناپیوسته و به صورت محلول های تک فلزی انجام شد. سپس کارایی جاذب تولید شده با استفاده از طراحی آزمایشات انجام شده توسط نرم افزار Design-Expert 7.0.0 و با استفاده از روش سطح پاسخ (RSM) و طراحی ترکیبی مرکزی (CCD) مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، تاثیر پارامترهای pH اولیه محلول، دوز جاذب و غلظت اولیه یون های فلزی کادمیوم و سرب بر روی کارایی جذب جاذب NH2-magMCM-41 برای طراحی آزمایشات و آنالیز نتایج مورد استفاده قرار گرفت. شرایط بهینه برای جذب یون های فلزی با استفاده از بهینه سازی عددی نرم افزار بدست آمد که برای کادمیوم pH اولیه محلول 05/5، دوز جاذب g.L-1 1/0، غلظت اولیه کادمیوم mg.L-1 150، کارایی جذب 25/60%، ظرفیت جذب mg.g-1 21/493 و مطلوبیت 807/0 و برای سرب pH اولیه محلول 22/5، دوز جاذب g.L-1 1/0، غلظت اولیه سرب mg.L-1 150، کارایی جذب 32/64%، ظرفیت جذب mg.g-1 94/591 و مطلوبیت 841/0 می باشد. بررسی سینتیک جذب نشان داد سرعت فرآیند جذب یون های فلزی کادمیوم و سرب بر روی جاذب NH2-magMCM-41 برازش بهتری با مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم دارد. همچنین، بررسی ایزوترم های جذب نشان داد که مدل لانگمیر نسبت به مدل فرندلیچ برازش بهتری با داده های تجربی دارد. بررسی ترمودینامیک جذب نشان داد که واکنش جذب یون های فلزی کادمیوم و سرب گرماده (مقادیر ΔH° منفی) و برگشت ناپذیر (مقادیر ΔS° مثبت) می باشد. همچنین مقدار ΔG° منفی بیانگر خودبخودی بودن فرآیند جذب بود و افزایش مقدار منفی ΔG° با افزایش دما ن
  38. حذف آرسنیک (V) و کروم (VI) از محلول های آبی با استفاده از نانو ذرات مغناطیسی Fe3O4 در سیستم ناپیوسته
    1394
    هدف از این مطالعه بررسی امکان استفاده از نانو ذرات مغناطیسی (MNPs) Fe3O4 به عنوان یک جاذب موثر جهت حذف یون های فلزی آرسنیک (V) و کروم (VI) از محلول های آبی در سیستم های ناپیوسته می باشد. به این منظور نانو ذرات به روش سل- ژل تهیه و با استفاده از گروه های عاملی اسید آسکوربیک (AA) و تیول- آهن (Fe3+-TMSPT) عامل دار شدند. ویژگی های ساختاری ماده تولید شده با استفاده از آنالیزهای SEM، XRD، FT-IR، TGA، BET و VSM مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از آنالیز XRD نشان داد که اندازه متوسط ذرات با استفاده از معادله شرر در حدود nm 80/10 است. اثر چهار متغیر مستقل pH، دوز جاذب، غلظت یون فلزی و دما در فرآیند جذب سطحی آرسنیک (V) و کروم (VI) مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از طراحی ترکیبی مرکزی (CCD) همراه با روش سطح پاسخ (RSM) جهت به حداکثر رساندن کارایی حذف فلزات سنگین از محلول های آبی استفاده گردید. در مجموع 20 سری آزمایش که توسط نرم افزار دیزاین اکسپرت طراحی شده بود انجام و کارایی حذف (R) به عنوان پاسخ به نرم افزار داده شد. نتایج نشان داد که حداکثر کارایی حذف آرسنیک (V) توسط جاذب AA-MNPs و Fe3+-TMSPT-MNPs به ترتیب برابر با 72/62% و 67/68% بود و حداکثر کارایی حذف کروم (VI) توسط جاذب Fe3+-TMSPT-MNPs برابر 14/76% بدست آمد. در بهینه سازی عددی، مقادیر بهینه پارامترهای pH، دوز جاذب و غلظت یون جهت حذف آرسنیک (V) توسط جاذب های AA-MNPs و Fe3+-TMSPT-MNPs به ترتیب برابر با 2،g.L-1 1/0،mg.L-1 5 و 82/3، g.L-105/1، mg.L-1 5 بدست آمد. همچنین مقادیر بهینه پارامترهای pH، دوز جاذب و غلظت یون جهت حذف کروم (VI) توسط جاذب Fe3+-TMSPT-MNPs به ترتیب برابر با 28/4، g.L-1 15/0 و mg.L-160 بدست آمد. مطالعات سینتیکی نشان دادند که داده های تجربی جذب آرسنیک (V) و کروم (VI) برازش بهتری با مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم نسبت به مدل سینتیکی شبه مرتبه اول داشتند. مدل هم دمایی لانگمیر به خوبی با نتایج بدست آمده برای جذب آرسنیک (V) توسط دو جاذب AA-MNPs و Fe3+-TMSPT-MNPs برازش یافت که تایید کننده جذب تک لایه بر روی جاذب بود. همچنین داده های تعادلی جذب کروم (VI) توسط جاذب Fe3+-TMSPT-MNPs با مدل هم دمایی فروندلیچ برازش داده شدند. پارامترهای ترمودینامیکی محاسبه شده نشان دادند که فرآیند جذب سطحی آرسنیک (V) و کروم (VI) بصور
  39. حذف آرسنیک(V) از محلول های آبی با استفاده از ماده نانو حفره سیلیکاتی MCM-48
    1393
    هدف از مطالعه حاضر حذف (As (V از محلول های آبی با استفاده از ماده نانوحفره سیلیکاتی MCM-48 عامل دار شده با 3-آمینو پروپیل تری متوکسی سیلان در سیستم ناپیوسته است. سنتز MCM-48 در دمای محیط و به روش سل-ژل انجام شد و عامل دار کردن آن به روش پس سنتزی صورت گرفت. ساختار جاذب تولید شده با استفاده از آنالیزهای تفرق اشعه ایکس (XRD)، جذب- واجذب گاز نیتروژن (BET)، آنالیز وزن سنجی حرارتی (TGA)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و طیف سنجی عبوری مادون قرمز فوریز (FT-IR) مورد بررسی قرار گرفت. اثر متغیرهای مختلف شامل(pH (8-2، غلظت اولیه یون آرسنیک (mg.L-1 100-0/1)، دوز جاذب (g.L-1 3-0/1)، زمان تماس (صفر تا 120 دقیقه) و دما (C˚ 50-20) جهت یافتن بهترین شرایط جذب مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج بدست آمده از آنالیز SEM نشان داد که ذرات MCM-48 دارای اندازه ای در دامنه 400 تا nm 500 هستند و ساختار کروی دارند. الگوی XRD محصول تولید شده نیز نشان داد که نه تنها الگوی ویژه ساختار مکعبی Ia3d با نظم بالا تشکیل شده است بلکه پس از عامل دار کردن نیز نظم ساختار ماده سنتز شده حفظ شده است. از سوی دیگر، نتایج آنالیز FT-IR نشان داد که عامل دار کردن سطح داخلی حفرات با موفقیت انجام شده است. نمودار وزن سنجی حرارتی MCM-48 و NH2-MCM-48 نیز بیانگر حذف کامل ماده طاق ساز و همچنین عامل دار شدن موفقیت آمیز بود. بعلاوه، نتایج BET نشان داد که میانگین اندازه حفرات حدود nm 2/44، میزان سطح ویژه بالغ بر m2.g-1 1326 و حجم کل حفرات cm3.g-1 1/11 بوده است. نتایج فرآیند جذب سطحی نشان داد که شرایط بهینه حذف(As (V توسط NH2-MCM-48 در pH 2، غلظت اولیه آرسنیک mg.L-1 50 و دوز جاذب g.L-1 1 بوده است. بعلاوه، مطالعات ترمودینامیک نشان داد که کارایی جذب با افزایش دمای سیستم از 20 به ˚C 50 افزایش می یابد، که نشان دهنده طبیعت گرماگیر و خودبخودی بودن فرآیند جذب است. مطالعات سینیتیک نشان داد که داده های تجربی برازش بهتری با مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم نسبت به مدل سینتیکی شبه مرتبه اول دارند. از طرف دیگر، از دو مدل هم دمایی استفاده شده مدل لانگمایر برازش بهتری با داده های تجربی داشته است.
  40. سنتز مشتقات 2-(بنزیلیدین) مالونونیتریل ها و اتیل-2-سیانو-3-(فنیل) آکریلات ها از طریق واکنش تراکمی نووناگل در حضور نانو حفره های MCM-41 و MCM-48 عامل دار شده
    1393
    تراکم نووناگل یکی از مهم ترین روش های تشکیل پیوند کربن-کربن (C=C) در شیمی آلی است که به طور گستره مطالعه و مورد استفاده قرار گرفته است. در این پایان نامه تراکم نووناگل آلدهیدهای آروماتیک با ترکیبات متیلن فعال کاتالیست شده به وسیله دو نانو حفره MCM-41 و MCM-48 عامل دار شده مورد مطالعه قرار گرفته است. در اولین بخش این پایان نامه، فرآیندهای تک ظرفی و ساده برای واکنش تراکمی آلدهیدهای آروماتیک با مالونیتریل یا اتیل سیانو استات در خضور مقدار کاتالیزگری از Zr(IV)-schiff base-MCM-41 به عنوان کاتالیزگری نانو و ناهمگن، در آب و در دمای 35 درجه سانتی گراد گزارش شده است. همچنین در بخش بعدی از این پایان نامه، 2-_بنزیلیدین) مالونونیتریل ها و اتیل-2-سیانو-3-(فنیل) آکریلات ها به وسیله واکنش تراکمی نووناگل آلدهیدهای آروماتیک با مالونونیتریل و اتیل سیانو استات با استفاده ازZr(IV)-schiff base-MCM-48 به عنوان کاتالیزگری نا همگن، در آب و دمای 35 درجه سانتی گراد سنتز شده اند. مزایای این واکنش سازگار با محیط زیست بازده های بالا، زمان های واکنش کوتاه، امکان استفاده مجدد از کاتالیزگر و استفاده از آب به عنوان حلال سبز می باشد.
  41. اکسایش گزینشی سولفیدها به سولفوکسیدها در حضور نانو حفرات MCM-41 و MCM-48 عامل دار شده به عنوان کاتالیزگر
    1393
    سولفوکسیدها حد واسط های سنتزی مفیدی در سنتز مولکول های مهم شیمیایی و بیولوژیکی محسوب می شوند. روش اصلی برای ساخت سولفوکسیدها، اکسید کردن سولفیدهای مربوطه است. به همین دلیل در این پایان نامه از دو کاتالیزگر مزوپروس برای اکسایش شیمی گزین سولفیدها به سولفوکسیدها استفاده شده است. در بخش اول این پایان نامه Zr-Imine-MCM-41 آماده گردید و به عنوان یک کاتالیزگر قابل بازیافت برای تبدیل سولفیدها به سولفوکسیدها توسط H2O2، تحت شرایط بدون حلال و دمای 35 درجه سانتی گراد مورد استفاده قرار گرفت. در بخش دیگر این پایان نامه، انواع متنوعی از سولفیدها به طور گزینشی به سولفوکسیدها با بازده های خوب تا عالی توسط H2O2 30% در حضور مقادیر کاتالیزگری از کاتالیزگر قابل بازیافت Zr-Imine-MCM-48 تحت شرایط بدون حلال و دمای اتاق اکسید شدند.
  42. سنتز ایمیدازولیوم های 3،4 استخلافه با استفاده از روش های نوین
    1392
    در این پروژه دو روش مختلف برای سنتز ایمیدازول های چند استخلافی بکار گرفته شده است. در روش اول ابتدا کاتالیزگر هتروژن n- پروپیل سولفامیک اسید تثبیت شده بر روی MCM-41 سنتز شد سپس با استفاده از آن ایمیدازول های سه استخلافی و چهاراستخلافی سنتز شدند. در اینجا یک روش ساده و موثر برای سنتز ایمیدازول های سه استخلافی و چهار استخلافی طراحی شد که شامل یک واکنش چند جزئی و تک ظرفی از بنزیل، آلدهید و استات آمونیوم (یا مخلوطی از استات آمونیوم و آمین نوع اول) در حضور n- پروپیل سولفامیک اسید ساپورت شده بر روی MCM-41به عنوان کاتالیزگر بود و شرایط واکنش بدون حلال و دمای 130 درجه سلسیوس بودطرح (1). در بخش دیگر این پروژه یک روش جدید برای سنتز ایمیدازول های سه استخلافی و چهار استخلافی بکار گرفته شد. که در آن بنزیل، نیترید آلومینیوم نانو ( یا مخلوطی از نیترید آلومینیوم و آمین های نوع اول ) و یک آلدهید در حضور چند قطره آب در شرایط واکنشی بدون حلال و دمای 130 درجه سلسیوس با هم ترکیب شدند طرح (2).