Faculty Profile

وحید حسینی
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/06/29

وحید حسینی

دانشکده منابع طبیعی / گروه جنگلداری

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. الگوی توزیع مکانی خصوصیات خاک درکاربری‌های مختلف (جنگل ، زراعت و باغ) شهرستان بانه، استان‌کردستان
    1402
    بهره برداری‌های بی رویه از مناطق جنگلی و چرای بی رویه دام در آنها از یکسو و تغییر کاربری اراضی جنگی به دلیل افزایش جمعیت بشر و به دنبال آن نیاز بشر به محصولات کشاورزی و باغی از سوی دیگر، باعث کاهش اکوسیستم-های دست نخورده جنگلی شده است که خود از عوامل اصلی تغییرات قابل ملاحظه‌ی ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک شناخته شده است. از اینرو این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تغییر کاربری اراضی بر برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و تغییرات کلی و مکانی آنها در چندین کاربری جنگل دست نخورده، جنگل تحت بهره‌برداری، مرتع، زمین زراعی دیم و آبی و باغ در منطقه یعقوب آباد شهرستان بانه انجام شد. برای انجام این پژوهش 120 نمونه خاک ترکیبی (پنج نمونه در میکروپلات دو در دو متر برداشت و با هم ترکیب شدند) به صورت سیستماتیک (با فواصل 30 متری) و در عمق 15-0 سانتی متری در منطقه پیاده شد. با توجه به اینکه مناطق مورد بررسی کاملا مجاور هم هستند، تعداد نمونه ها به مقدار قابل قبول در هر کاربری وجود داشت. برای بررسی تفاوت مقادیر مشخصه‌های مورد نظر در کاربری‌های مختلف، ابتدا مناطق مرزی حذف شد و از تجزیه واریانس یکطرفه و از آزمون دانکن نیز برای مقایسه میانگین‌ها استفاده شد در این پژوهش از روشهای قطعی: وزن‌دهی عکس فاصله،‌ چند جمله‌ای محلی، چند جمله‌ای کلی و تابع پایه‌ی شعاعی و روش کریجینگ معمولی به عنوان زیر مجموعه روش‌های زمین‌آماری، جهت درون‌یابی استفاده شد. معیار میانگین خطای انحراف (MBE) و ریشه دوم میانگین مربعات خطا (RMSE) اشاره کرد که در این مطالعه استفاده گردید نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد نشان داد که به جز واکنش خاک، سایر متغیرها از جمله درصد نیتروژن،‌ درصد کربن آلی، نسبت کربن به نیتروژن، پتاسیم تبادلی، کلسیم تبادلی، فسفر، هدایت الکتریکی، رطوبت، ،‌ شن وسیلت (در سطح 1%) و رس (در سطح 5%) دارای تفاوت معنی داری بودند. کلاس وابستگی مکانی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی از ضعیف تا متوسط بود. در نهایت نتایج این پژوهش نشان داد بهره‌برداری زیاد از مناطق جنگلی و تغییرات کاربری اراضی جنگلی می‌تواند اثرات قابل توجهی را بر شرایط فیزیکی و شیمیایی خاک بگذارد و اینکه روش کریجینگ در اغلب متغییرهای مورد بررسی دارای دقت تخمین بالاتری نسبت به سایر روش ها بود.
  2. بررسی تفاوت کیفیت خاک در ارتباط با مدیریت مراتع نیمه‌خشک حوزه‌های زوجی خامسان
    1402
    این تحقیق به‌منظور مقایسه مهم‌ترین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تحت مدیریت چرا (چراشده و قرق) و عملیات اصلاحی در مراتع حوزه زوجی خامسان شهرستان کامیاران در استان کردستان انجام گرفت. منطقه مورد مطالعه، به دو حوزه شاهد و نمونه شده تقسیم شده است و 64 پلات ثابت برای اندازه‌گیری و پایش خصوصیات پوشش گیاهی و خاک انتخاب شده است. برای انجام این تحقیق، 35 نمونه خاک در حوزه نمونه و 29 نمونه خاک در حوزه شاهد از عمق 30-0 سانتی‌متری با استفاده از اوگر در مرکز پلات‌ها برداشت شد و در آزمایشگاه با استفاده از روش‌های استاندارد خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شامل بافت، جرم مخصوص ظاهری، اسیدیته، هدایت الکتریکی، پتاسیم، فسفر قابل دسترس، کربن آلی خاک و نیتروژن کل اندازه‌گیری شد. برحسب عملیات اصلاحی و توپوگرافی داده‌های جمع‌آوری شده به چهار تیمار تقسیم شدند: تیمار A، شامل نمونه‌هایی است که در داخل حوزه نمونه قرار دارند ولی عملیات اصلاحی در آنها صورت نگرفته است، از لحاظ ارتفاعی در ارتفاع پایین‌تر از میانه و شیب‌های شرقی - غربی قرار گرفته‌اند. تیمار B، شامل نمونه‌هایی است که در داخل حوزه نمونه قرار دارند، در آنها عملیات اصلاحی صورت گرفته و در ارتفاع بالاتر از میانه و شیب شمالی قرار دارند. تیمار C، شامل نمونههایی است که در داخل حوزه شاهد قرار دارند، از لحاظ ارتفاعی در ارتفاع پایین‌تر از میانه و شیب‌های شرقی – غربی قرار گرفته‌اند و تیمار D، شامل نمونه‌هایی است که در داخل حوزه شاهد قرار گرفته، در اتفاع بالاتر از میانه و شیب شمالی قرار دارند. نتایج مقایسه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک با استفاده از آزمون t مستقل نشان داد که اختلاف درصد رس، شن، کربن آلی خاک و نیتروژن کل خاک در دو حوزه نمونه و شاهد با یکدیگر معنی‌دار است. همچنین نتایج آنالیز واریانس ویژگی‌های فیزیکی خاک تحت تیمارهای مختلف (A، B، C و D) حاکی از وجود اختلاف معنی‌دار بین درصد رس و شن، اسیدیته، کربن آلی خاک و نیتروژن کل (05/0>p) و عدم اختلاف معنی‌دار بین مقادیر جرم مخصوص ظاهری و درصد سیلت، هدایت الکتریکی، مقدار فسفر و پتاسیم است (05/0<p). مقایسه میانگین‌ها با استفاده از آزمون دانکن نشان داد بیشترین مقدار کربن آلی خاک در تیمار B با میانگین 317/2 درصد و حداقل آن در تیمار C با میانگین 074/1 درصد مشاهده گردید همچنین بیشترین مقدار نیتروژن خاک در تیمار B با میانگین 399/0 درصد و حداقل آن در تیمار C با میانگین 185/0 درصد مشاهده گردید. بین تیمارهای A و B و همچنین بین تیمارهای A و D از نظر آماری اختلاف معنی‌داری از نظر مقدار کربن آلی و نیتروژن کل مشاهده نشد. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت عملیات اصلاحی بر کیفیت خاک اثر داشته و سبب بهبود آن گردیده است. علاوه برآن، خصوصیات توپوگرافی بر ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک اثر داشته و در انتخاب محل اجرای عملیات اصلاحی در راستای اجرای موفقیت‌آمیز عملیات و افزایش اثرات آن بایستی مد نظر قرار گیرند.
  3. مقایسه ویژگی های خاک جنگلی حرارت داده شده در دماهای مختلف در دامنه های شمالی وجنوبی
    1400
    آتش سوزی از مهم ترین اختلالات و آشفتگی های طبیعی در اکوسیستم های جنگلی می باشد که بسته به شدت و مدت زمان، اثرات قابل ملاحظه ای بر محیط خاک دارد.هدف از انجام این پژوهش، مقایسه ویژگی های خاک جنگلی حرارت داده شده(موقعیت نزدیک تنه و مرز تاج) در دماهای مختلف در دامنه های شمالی وجنوبی در شهرستان بانه می باشد. به منظور جمع آوری نمونه های خاک، ابتدا در هر دامنه(شمالی و جنوبی) روی خطوط تراز(وسط دامنه) یک ترانسکت پیاده شد. با حرکت روی هر ترانسکت در هر دامنه(در ابتدای ترانسکت) نزدیک ترین درخت برودار به ترانسکت انتخاب و به فواصل 30 متری 7 درخت بعدی انتخاب و نمونه ها از عمق 5-0 سانتی متری برداشت شد. در هر دامنه 16 نمونه خاک و در مجموع 32 نمونه خاک برداشت شد. با انتقال نمونه ها به آزمایشگاه، هر نمونه خاک به چهار بخش مساوی تقسیم شد. یک بخش از نمونه ها به عنوان شاهد و سه بخش دیگر، هر یک به ترتیب در دمای 200، 400 و 600 درجه سانتی گراد حرارت داده شدند. ویژگی های خاک شامل بافت خاک، نیتروژن، کربن آلی، فسفر، اسیدیته، هدایت الکتریکی، پتاسیم، منیزیم و کلسیم اندازه گیری شد.بعد از آنالیز نرمال بودن داده ها برای تجزیه واریانس از طرح آماری فاکتوریل استفاده شد. برای بررسی مقایسه میانگین ها آزمون دانکن انجام شد.نتایج این پژوهش نشان داد، مقدار رس، سیلت، کربن آلی و نیتروژن کل با افزایش دما، کاهش پیدا کردند. در حالیکه مقدار شن، اسیدیته، هدایت الکتریکی، فسفر، منیزیم (به استثناء دمای 600 درجه سانتی گراد)، کلسیم، پتاسیم با افزایش دما، افزایش پیدا کردند. در بررسی اثرات متقابل مشاهده گردید که دو عامل جهت دامنه و فاصله از درخت(موقعیت نزدیک تنه و مرز تاج) بر مقدار اسیدیته و هدایت الکتریکی دارای اثر معنی دار بوده است(05/0>p). اثر متقابل فاصله از درخت و تیمارهای دمایی بر مقدارنیتروژن، اسیدیته و هدایت الکتریکی، همچنین جهت دامنه و تیمارهای دمایی بر مقدار فسفر، کلسیم، اسیدیته و رس اثر معنی داری داشته است. اثر متقابل سه عامل جهت دامنه، فاصله از درخت و تیمارهای دمایی بر مقدار رس، سیلت، کلسیم و اسیدیته اثر معنی داری داشته است. در بررسی اثر جهت دامنه(شمالی و جنوبی) بر مقدار عناصر نتایج حاکی از آن بود که بر مقدار کربن آلی،نیتروژن، کلسیم، پتاسیم، منیزیم و اسیدیته معنی دار بوده است(05/0>p).همچنین به دلیل شرایط خاص حاکم بر دو دامنه مقدار رس، سیلت، اسیدیته، هدایت الکتریکی، کربن آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم در دامنه شمالی بیشتر از دامنه جنوبی بوده، درحالیکه مقدار شن در دامنه جنوبی بیشتر از دامنه شمالی می باشد. به این ترتیبعناصر غذایی موجود در دامنه شمالی بیشتر از دامنه جنوبی بوده است. هر چه شدت آتش بیشتر باشد زمان بیشتری لازم است تا خاک به حالت اولیه بازگردد زیرا در این شرایط تخریب خاک شدید تر است، بطوریکه میزان حاصل خیزی خاک به دلیل اختلال و تغییر در عناصر غذایی خاک کاهش یافته و اینگونه آتش سوزی ها موجب فرسایش خاک در دراز مدت می شود و اکوسیتم های جنگل را با خطر مواجه می سازد.
  4. ذخیره کربن در توده های جنگلی کمتر دست خورده و گلازنی شده در جنگل های زاگرس حوزه شهرستان بانه
    1400
    بخش وسیعی از اکوسیتم های جنگلی کشور، در محدوده خشک و نیمه خشک قرار دارند که یکی از مشکلات اصلی آن، پایین بودن مقدار کربن آلی خاک است. کاربری جنگلی، قادر است کربن را به صورت تولیدات، زی توده و خاک ترسیب و ذخیره کند. هدف از این تحقیق، بررسی و مقایسه ذخیره کربن خاک در آرامگاه ها و گلاجارهای بخشی از جنگل های زاگرس است تا بتوان، اطلاعات دقیق تری از مقدار و ذخیره کربن در خاک پس از تغییرات و استفاده های زیاد از جنگل ها، به -دست آورد. برای انجام این پژوهش، در پنج منطقه ی جنگلی شوی، سدبار، نه مه شیر، نژو و بلوه شهرستان بانه، در دو کاربری آرامگاه و گلاجار، در هر یک، پنج قطعه نمونه به صورت تصادفی انتخاب و از هر قطعه نمونه از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی متری خاک، نمونه برداری شد. در مجموع 100 نمونه خاک جمع آوری شد و سپس برخی خصوصیات فیزیکی (بافت خاک و وزن مخصوص ظاهری) و شیمیایی (اسیدیته، هدایت الکتریکی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کربن آلی، ذخیره کربن آلی و نسبت کربن به نیتروژن) خاک، اندازه گیری شد. برای بررسی، تجزیه و تحلیل داده ها و آنالیز واریانس نیز از آزمون فاکتوریل و از نرم افزارهای SPSS و SAS استفاده شد. بافت خاک تمامی مناطق، در آرامگاه ها، از نوع شنی لومی رسی و در گلاجارها، از نوع رسی بوده است. در مناطق شوی و بلوه، نوع کاربری، در مناطق سدبار و نژو، عمق خاک و کاربریو در منطقه ی نه-مه شیر، عمق خاک، کاربری و اثر متقابل آن ها در میزان و ذخیره کربن آلی خاک معنی دار بود. همچنین در تمامی مناطق، بین ذخیره کربن آلی خاک، در دو توده و دو عمق مورد بررسی، اختلاف معنی داری وجود داشته است. در رابطه با وزن مخصوص ظاهری و pH، میزان آن ها در گلاجارها بیشتر از آرامگاه ها، همچنین در لایه های عمقی خاک، بیشتر از لایه های سطحی بوده است و در خصوص EC، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، C/N و ذخیره کربن آلی خاک، میزان هر کدام از آن ها در آرامگاه ها بیشتر از گلاجار و در لایه های سطحی خاک، بیشتر بوده است. در منطقه شوی، از بین متغیرهای اندازه گیری شده، تنها متغیرهای pH، EC، نیتروژن، فسفر، وزن مخصوص و درصد سیلت دارای اختلاف معنی داری نبوند. در منطقه سدبار، متغیرهای وزن مخصوص و درصد رس، شن و سیلت، اختلاف معنی داری نداشتند. در منطقه نه مه شیر، pH و درصد رس، شن و سیلت دارای تفاوت معنی داری نبوند. در منطقه نژو در میزان فسفر، نیتروژن، پتاسیم، کربن آلی خاک و نسبت کربن به نیتروژن، تفاوت معنی داری وجود داشت. همچنین در منطقه بلوه، pH، نیتروژن، وزن مخصوص و درصد شن و سیلت، در کاربری و عمق مختلف، تفاوت معنی داری نداشتند. در نهایت، نتایج این تحقیق بیان می کند که به دلیل اثرات تعیین کننده کربن آلی بر روی خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک، این متغیر، نقش تعیین کننده ای در پایداری کیفیت خاک، تولید محصول و محیط زیست دارد.طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق، می توان به این موضوع اشاره کرد که عواملی از جمله: تغییر کاربری، برداشت و حذف پوشش درختی و گیاهی، چرای دام و عواملی دیگر، می تواند بر روی میزان و ذخیره کربن آلی خاک اثرات منفی بگذارد. به عبارتی، میزان کربن خاک رابطه مستقیمی با میزان نیتروژن و مواد آلی خاک دارد.
  5. ارزیابی پیامدهای جنگل چرایی در جنگل های کوپیچ بانه
    1399
    در زاگرس شمالی مردم به روش سنتی که متکی بر آموخته هایی از گذشتگان خودشان است از جنگل استفاده می کنند. تراکم زیاد انسان در واحد سطح جنگل، دشواری شرایط توپوگرافی و فیزیوگرافی و همچنین کمبود آب کشاورزی در شهرستان بانه، باعث شده که مردم بیشتر از طریق دامداری سنتی امرار معاش کنند. به منظور ارزیابی پیامدهای جنگل چرایی، روستای کوپیچ واقع در 3 کیلومتری شهر بانه انتخاب شد. تعداد 69 قطعه نمونه 100 مترمربعی (10*10) بصورت تصادفی سیستماتیک پیاده شد. نمایه های موثر با جنگل گردشی و مرور منابع از جمله بیرون زدگی سنگی، بیرون زدگی ریشه، کوبیدگی خاک، فرسایش و تعداد میکروتراس در نظر گرفته شدند. سپس اطلاعات مربوط به نمایه ها در قطعات نمونه برداشت و ثبت شد. هر 15 روز یکبار مسیر حرکت دام بوسیله جی پی اس ثبت شد. در مرحله بعد برای هر یک از نمایه های مورد مطالعه در محیط آرک.جی.آی.اس لایه های اطلاعاتی تهیه شد. به منظور ارزیابی هر کدام از نمایه های آسیب دیدگی رویشگاه (فرسایش سطحی، فرسایش شیاری، فرسایش خندقی، کوبیدگی خاک و تعداد میکروتراس) پرسشنامه هایی با بکارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی طراحی شد و براساس میزان اهمیت به هر یک وزنی اختصاص داده شد. در نهایت لایه های اطلاعاتی وزن دهی شده در محیط آرک.جی.آی.اس هم-پوشانی شدند و نقشه آسیب دیدگی رویشگاه و شدت حضور دام در کنار هم قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد در اراضی شمال شرقی و شمالی، ارتفاع 1537 تا 1621 متری، فاصله 550 تا 1700 متری از روستا با شیب بالای 35 درصد و نزدیک آبراهه اصلی که دام بطور نسبی حضور بالایی دارد، بیشترین آسیب دیدگی رویشگاه را می توان مشاهده کرد
  6. مقایسه ویژگی های خاکستر لاشبرگ و شاخه در گونه های برودار و مازودار تحت شرایط کنترل شده (مطالعه موردی: جنگل های اطراف سروآباد)
    1399
    خاکسترِ حاصل از آتش سوزی که حاوی عناصر غذایی مهمی است؛ با ایجاد تغییراتی در خاک و ترمیم عرصه های سوخته شده نقش مهمی را در جنگل ایفا می کند. مواد قابل اشتعال، از جمله لاشبرگ و مواد حاصل از درختان و درختچه ها، منبع اصلی خاکستر در جنگل هستند. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، مقایسه ی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاکسترِ لاشبرگ و شاخه های با ابعاد مختلف (قطر کمتر از دو سانتی متر و قطر دو تا پنج سانتی متر) در گونه های برودار و مازودار تحت شرایط کنترل شده می باشد. به منظور جمع آوری نمونه ها، ابتدا یک ترانسکت به طول 250 متر در یک دامنه، عمود بر جهت شیب و بر روی خطوط تراز در جنگل پیاده شد. نمونه های لاشبرگ و شاخه ها در زیر تاج 8 پایه درخت برودار (QuercusbrantiiLindl) و 8 پایه درخت مازودار (QuercusinfectoriaOliv)، در فواصل 30 متری از همدیگر در تابستان 1398 جمع آوری شد. در نهایت 48 نمونه بقایای گیاهی برداشت شد. ویژگی های لاشبرگ و شاخه های با ابعاد مختلف در هر دو گونه، قبل از سوختن نیز اندازه گیری شد. سپس نمونه های باقی مانده به طور مستقیم سوزانده شدند؛ که مدت زمان سوختن و درجه حرارت هر سه تیمار برای هر دو گونه (هر کدام 8 تکرار) با استفاده از دماسنج مدل UT305C اندازه گیری شد.در مجموع 96 نمونه تهیه گردید. نتایج این پژوهش نشان داد، مقدار پتاسیم، pH وEcدر خاکسترِ هر دو گونه، در هر سه تیمار، نسبت به نمونه های نسوخته، به طور معنی داری افزایش یافتند. درحالی که درصد کربن آلی و نیتروژن کل در هر دو گونه و هر سه تیمار، زمانی که سوزانده شدند، کاهش پیدا کردند. همچنین مقدار فسفر در خاکسترِ لاشبرگ های برودار و مازودار، نسبت به لاشبرگ های نسوخته ، به طور معنی داری افزایش یافت؛ اما مقدار آن در شاخه های با قطر کمتر از 2 سانتی متر و شاخه های با قطر 2 تا 5 سانتی متر، در هر دو گونه، زمانی که سوزانده شدند نسبت به نسوخته کاهش یافت. همچنین مقدار کلسیم در خاکستر لاشبرگ های گونه برودار نسبت به نسوخته، افزایش پیدا کرد؛ در حالی که مقدار آن در خاکستر لاشبرگ های گونه مازودار، نسبت به نسوخته، کاهش یافت. مقدار کلسیم در خاکسترِ شاخه های با قطر کمتر از 2 سانتی متر و شاخه های با قطر 2 تا 5 سانتی متر، در هر دو گونه، نسبت به نسوخته، کاهش یافت. کاهش غلظت عناصر غذایی در خاکستر حاصل از لاشبرگ گونه های برودار و مازودار به ترتیب N>C>K>P>Ca بود. در حالی که در خاکستر حاصل از شاخه های با قطر کمتر از 2 سانتی متر و شاخه های با قطر 2 تا 5 سانتی متر میزان کاهش غلظت این عناصر به ترتیب N>Ca
  7. ویژگی های خاک در توده های کمتر دست خورده با توجه به قدمت توده
    1399
    تعدی به توده های کمتر دست خورده در دهه های اخیر بیشتر شده و در نقاط زیادی گواه اجرای گلازنی، چرای دام و نابودی این توده های با ارزش هستیم. از این رو هدف این پژوهش بررسی ویژگی های خاک در توده های کمتر دست خورده با توجه به قدمت توده در پنج منطقه جنگلی (پنج توده کمتر دست خورده و پنج توده گلازنی در مجاورت هم با شرایط توپوگرافی و زمین شناسی یکسان) واقع در شهرستان بانه می باشد. بدین منظور نمونه برداری خاک از هر کدام از مناطق کمتر دست خورده و گلازنی شده 6 پلات از هر توده که به صورت کاملا تصادفی انتخاب شد. در کل تعداد 60 نمونه خاک از زیر تاج پوشش درختان در عمق 0-15 سانتی متری برداشت شد. بعد از آنالیز نرمال بودن داده ها برای تجزیه واریانس از طرح آماری فاکتوریل استفاده شد. برای بررسی مقایسه میانگین ها آزمون دانکن انجام شد. از آزمون تی جفتی جهت مقایسه تک تک توده های کمتر دست خورده و گلازنی شده و از همبستگی پیرسون برای بررسی خصوصیات خاک با درصد تاج پوشش و لاشبرگ و عمق لاشبرگ استفاده شد. در بررسی اثرات متقابل مشاهده شد که دو عامل سن و نوع توده بر روی عناصر کربن، نسبت کربن به نیتروژن، درصد تاج پوشش و لاشبرگ و مقدار رس و شن (در سطح 01/0) و مقدار فسفر و هدایت الکتریکی (در سطح 05/0) دارای اثر معنی دار بوده است. به علاوه درصد تاج پوشش با کربن آلی، نیتروژن، فسفر، هدایت الکتریکی، کلسیم و نسبت کربن به نیتروژن و عمق لاشبرگ با کلسیم، نیتروژن، فسفر و درصد تاج پوشش و درصد لاشبرگ با کلسیم، نیتروژن و درصد تاج پوشش دارای همبستگی مثبت در حالی که عمق لاشبرگ با مقدار اسیدیته دارای همبستگی منفی است. در بین فاکتورهای اندازه گیری شده در خاک مقدار شن و سیلت برای هر پنج منطقه بدون معنی در حالیکه مقدار رس فقط در منطقه شوی، مقدار وزن مخصوص در منطقه های نمه شیر و صدبار، مقدار کربن در هر پنج منطقه، مقدار نیتروژن در منطقه های صدبار و نمه شیر، نسبت کربن به نیتروژن در منطقه های نمه شیر، شوی، نژو و صدبار، مقدار فسفر در منطقه های نژو و صدبار، مقدار کلسیم فقط در منطقه صدبار، مقدار پتاسیم در منطقه های نژو و صدبار، مقدار اسیدیته در منطقه-های نمه شیر و صدبار، مقدار هدایت الکتریکی در منطقه های نمه شیر، بلوه، صدبار، درصد تاج پوشش در منطقه های نمه شیر، بلوه، شوی، صدبار و درصد لاشبرگ در منطقه های نمه شیر، شوی و صدبار اختلافات معنی دار بوده است. در واقع می توان گفت عدم گلازنی و وجود درختان زمینه پایداری اکوسیستم و شرایط مناسب تر و بهتری برای بهبود عناصر غذایی خاک فراهم می آورد.
  8. فراوانی کرم خاکی در کاربری های مختلف در ارتباط با برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک
    1398
    کرم های خاکی یکی از مهمترین لاشه ریزه خوارها در اکوسیستم های خاکی محسوب می شوند. فراوانی و زی توده کرم های خاکی به عنوان یک شاخص اکولوژیک نمایانگر وضعیت سلامت و کیفیت خاک است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تغییر کاربری اراضی بر فراوانی و زی توده کرم های خاکی و برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، در برخی از کاربری های جنگلی و تغییر کاربری یافته شهرستان بانه انجام شد. بدین منظور نمونه برداری از خاک و کرم خاکی (کوادرات 25×25 سانتی متری و عمق 25-0 سانتی متری) در پنج کاربری جنگل کمتر دستخورده (قبرستان)، جنگل بهره برداری شده، زراعت، باغ و مرتع انجام گرفت. در مرکز هر کاربری (با در نظر گرفتن اثر حاشیه ای 10 متر) که دارای شیب، جهت و ارتفاع یکسانی بودند، تعداد شصت نمونه به صورت کاملا تصادفی انتخاب و برداشت گردید. برای بررسی تفاوت مقادیر مشخصه های مورد نظر در کاربری های مختلف از تجزیه واریانس یکطرفه و از آزمون توکی نیز برای مقایسه میانگین ها استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین درصد سیلت خاک با مقدار 1/27 درصد در جنگل کمتر دستخورده و کمترین مقدار آن در مرتع با مقدار 04/19 درصد مشاهده شد. دو کاربری زراعت آبی و جنگل کمتر دستخورده نسبت به دیگر کاربری ها بیشترین مقادیر ماده آلی و رطوبت خاک را به خود اختصاص دادند. بیشترین میانگین نیتروژن و EC خاک در کاربری های زراعت آبی، جنگل کمتر دستخورده و باغ نسبت به دیگر کاربری ها مشاهده شد. در کاربری مرتع و جنگل بهره برداری شده به ترتیب بیشترین درصد سنگریزه و کمترین مقدار فسفر قابل جذب مشاهده شد. حداقل نسبت C/N و حداکثر پتاسیم با تغییر کاربری جنگل به باغ، زراعت آبی و زراعت دیم به دست آمد. در سایر شاخص های خاک نیز از جمله کلسیم، pH و فراوانی و زی توده کرم های خاکی اختلاف معنی داری وجود داشت. براساس نتایج، گونه کرم خاکی (Aporrectodea rosea) از گروه اکولوژیک Endogeic در همه کاربری های مورد مطالعه یافت شد. گونه کرم خاکی (Aporrectodea caliginos) از گروه اکولوژیک Endogeicدارای بیشترین فراوانی در کاربری جنگل کمتر دستخورده بود. بعلاوه افزایش فراوانی و زی توده کرم های خاکی با محتوای مواد آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، رطوبت، درصد سیلت، درصد تاج پوشش، درصد و عمق لاشبرگ همبستگی مثبت معنی داری نشان داد. همچنین بین تعداد کرم های خاکی با زی توده آنها همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد، اما درصد سنگریزه و درصد شن خاک با فراوانی کرم خاکی و درصد بیرون زدگی خاک با شمار و زی توده کرم های خاکی همبستگی منفی معنی داری داشتند. درمجموع نتایج بیانگر تغییرپذیری ویژگی های خاک و همچنین فراوانی کرم های خاکی در انواع مختلف کاربری اراضی می باشد.
  9. اثر آتش سوزی بر خصوصیات خاک جنگلی از بالا به پایین دامنه با گذر زمان
    1398
    آتش سوزی جنگل از بلایای طبیعی در سراسر جهان می باشد و به عنوان یک رخداد مهم در کلیۀ اکوسیستم های جنگلی تاثیرات بسیار پیچیده ای بر روی خصوصیات خاک دارد. در این پژوهش اثر آتش سوزی بر خصوصیات خاک جنگلی از بالا به پایین دامنه با گذر زمان در شهرستان سروآباد استان کردستان مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس نمونه برداری از خاک در دو مرحله صورت گرفت، مرحله اول بعد از آتش سوزی در تابستان و مرحله دوم شش ماه بعد از آتش سوزی انجام شد. در منطقه دچار آتش سوزی شده، نمونه برداری از خاک در طول 3 ترانسکت ارتفاعی در جهت شیب به فواصل 30 متری انجام شد. در هر 30 متر حرکت در طول ترانسکت نزدیک ترین دو درخت به ترانسکت انتخاب شده و نمونه خاک از عمق 5-0 سانتی متری برداشت شد. در هر ترانسکت 6 نمونه و در مجموع 18 نمونه خاک در سه ترانسکت برداشت شد. برای منطقه شاهد که در مجاورت منطقه سوخته بود سه ترانسکت پیاده شد و نمونه برداری دقیقا مشابه منطقه سوخته، انجام شد. در نهایت در مجموع 36 نمونه، شامل 18 نمونه خاک سوخته و 18 نمونه خاک نسوخته برداشت گردید. نقاط مشخص شده با GPS ثبت شدند. در نمونه برداری مرحله دوم مطابق با مرحله قبل صورت گرفت. در مجموع 72 نمونه خاک برداشت گردید. نتایج این تحقیق نشان داد عناصر غذایی خاک بعد از آتش سوزی تغییر قابل ملاحظه ای نشان دادند، در خاک سوخته شهریور ماه مقدار رس، سیلت، کربن، کلسیم، منیزیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی نسبت به خاک نسوخته بیشتر بود. بنابر نتایج حاصله از این پژوهش، تاثیر آتش سوزی بر مقدار سیلت، شن،کربن، نیتروژن، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی معنی دار بوده است، همچنین اثر فصل بر مقدار کربن، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، اسیدیته و هدایت الکتریکی معنی دار گردید. اثر دامنه بر مقدار رس، سیلت، شن، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم معنی دار شد. از این پژوهش می توان نتیجه گرفت شدت پایین آتش سوزی باعث افزایش برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شده است. تاثیر فصل بر عناصر نشان می دهد با گذشت زمان مقدار عناصر شیمیایی خاک به دلیل تاثیر پذیری از اقلیم و آبشویی کاهش یافته است.
  10. وضعیت خشکه دار در توده های کمتر دست خورده زاگرس شمالی (شهرستان بانه)
    1397
    خشکه دار یکی از اجزای اصلی در جنگل های طبیعی است و لزوم بررسی آن جهت تحقق اهداف جنگل شناسی همگام با طبیعت امری ضروری به نظر می رسد. با توجه به اهمیت چوب سوخت برای جنگلنشینان زاگرس، درختان خشک در گلاجارها به سرعت قطع و برداشت می شونداما در توده های مقدس و کمتر دست خورده زاگرس خشکه دار هنوز مشاهده می شود. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت کمی و کیفی خشکه داردر توده های کمتر دست خورده سطح شهرستان بانه انجام شده است. نمونه برداری بر اساس پروتکل 2016 و با استفاده از تعداد 28 قطعه نمونه 600 مترمربعی صورت گرفت. در هر کدام از قطعه نمونه ها، خشکه دارهای موجود شناسایی و مشخصه های کمی و کیفی شامل قطر، ارتفاع، گونه و درجه ی پوسیدگی ثبت شد.برای هر قطعه نمونه متغیرهای محیطی (شیب، جهت، ارتفاع و مساحت) نیز ثبت گردید. نمونه ترکیبی خاک از چهار گوشه و مرکز قطعه نمونه جمع آوری و عوامل (بافت خاک، pH، EC، کربن آلی، نیتروژن کل، پتاسیم و فسفر) در ازمایشگاه اندازه گیری شد. در هر یک از قطعات نمونه زادآوریگونه های چوبی در سه کلاسه ارتفاعی و دو فرم دانه و شاخه زاد ثبت شد. نتایج نشان داد که کل حجم خشکه دارها بدون در نظر گرفتن نوعو درجه پوسیدگی 14/062 متذ مکعب در هکتار است. کنده ها، خشکه دار افتاده و سرپا به ترتیب 6/772، 6/079 و 1/211 متر مکعب در هکتار را به خود اختصاص دادند. بیشترین حجم خشکه دارها متعلق به درجه پوسیدگی دو و سه می باشد و درجه پوسیدگی چهار از کمترین مقدار حجم برخودار است. تعداد کل زاد اوری گونه های درختی بدون در نظر گرفتن گونه و فرم رویشی 1262 اصله در هکتار بودکه مازودار و ویول بیشترین تعداد را به خوا اختصاص می دهند. آنالیز گرادیان مستقیم RDA نشان داد از میان متغیرهای محیطی انتخای شده چهار متغیر موقعیت مکانی، تاج پوشش، اسیدیته و مقدار نیتروژن و همچنین خشکه دار ایستاده با درجه پوسیدگی یک، برودار افتاده با درجه پوسیدگی سه، مازودار ایستاده با درجه پوسیدگی دو، کنده برودار با درجه پوسیدگی چهار و کنده مازودار با درجه پوسیدگی سه بیشترین تاثیر را بر ترکیب و تعداد زاداوریگونه های چوبی داشتند. نتایج این بررسی بیانگر بالا بودن حجم خشکه دار در توده های کمتر دست خورده زاگرس سمالی و اهمیت آنها در استقرار زاد آوری گونه های چوبی می باشد
  11. بررسی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاکستر حاصل از آتش سوزی در جنگل شاخه زاد بلوط (مطالعه موردی: دره وران مریوان)
    1397
    خاکستر، در گستره ی معنایی، پسماند جامد با اندازه های مختلف است که می تواند شامل ماده آلی و معدنی باشد. همچنین خاکستر به موادی اطلاق می شود که از سوختن چوب، پوست، برگ های گیاهان و سایر مواد زائد قابل سوختن برجای می ماند. امروزه با افزایش گرمای زمین و تعدد آتش سوزی های رخ داده، اهمیت بررسی خاکستر و اثرات آن بیش ازپیش مورد توجه واقع شده است. در این مطالعه باهدف بررسی برخی خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاکستر بلوط پس از آتش سوزی، نمونه های خاکستر بلافاصله پس از آتش سوزی از جنگل دره وران در مریوان جمع آوری شد. جهت انجام این کار، ترانسکتی به طول 300 متر و در روی خط تراز پیاده و در نزدیک ترین فاصله از ده درخت برودار انتخاب شد. از هر درخت انتخابی سه نمونه خاکستر به ترتیب در فاصله یک و نیم متری از تنه، مرز تاج و پنج متری تاج (در فاصله بین درختان) برداشت شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که رنگ خاکستر در فضای بین درختان سیاه و نزدیک تنه روشن تر بود که متاثر از فرآیند متفاوت سوختن است. نتایج نشان داد که با افزایش فاصله از تنه درخت، مقدار کربن، نیتروژن و فسفر خاکستر به طور معنی داری افزایش یافت؛ به ترتیب بیش ترین میانگین در خارج از تاج برای کربن، نیتروژن و فسفر در فضای میان درختان 5954/13 و 4889/0 درصد و 1465/437 میلی گرم در کیلوگرم به دست آمد. کلسیم و منیزیم خاکستر به ترتیب با کم ترین مقدار 7800/7531 و 0400/622 میلی گرم در کیلوگرم به سمت فضای بین درختان کاهش معنی دار یافت اما مقدار پتاسیم با 49/17479 میلی گرم در کیلوگرم افزایش معنی دار یافت. هدایت الکتریکی و اسیدیته خاکستر در نزدیک تنه با میزان 1410/12 و 6199 میکرو زیمنس بر سانتی متر نیز از سمت تنه به خارج از تاج درختان کاهش یافت. به طورکلی به نظر می رسد، به دلیل تفاوت در مقدار بقایای گیاهی تجمع یافته با حرکت از تنه درخت به سمت فضای بین درختان، شدت آتش رخداد داده کمتر شده است.
  12. اثرآتش سوزی برویژگی-های فیزیکی وشیمیایی خاکسترو ارتباط آن با ویژگی های خاک سطحی درزیردوگونه برودارو مازودار (مطالعه موردی: جنگل های اطراف مریوان)
    1397
    آتش سوزی یکی از فرآیندهای معمولی در بسیاری از اکوسیستم ها است که جزء طبیعی و حتی حیاتی جنگل ها هستند که می تواند تغییراتی را در ویژگی های خاک، بسته به شدت آن ایجاد نماید. از آن جا که فراوانی رخدادهای آتش سوزی در جنگل های زاگرس در سال های اخیر رو به افزایش بوده است، بنابراین در این پژوهش به بررسی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و خاکستر، بلافاصله پس از آتش سوزی در این جنگل ها پرداخته شده است. منطقه مورد مطالعه در جنگل های اطراف مریوان قرار دارد که در مرداد ماه سال 1397 دچار آتش سوزی شده بود. در منطقه سوخته و بر روی خطوط تراز ترانسکتی به طول 250 متر پیاده و در فواصل 30 متری در زیر نزدیک ترین درخت برودار و مازودار، دو نمونه در دو فاصله نزدیک تنه و مرزتاج خاکستر برداشت شد. در مجموع 8 پایه برودار و 8 پایه مازودار انتخاب شد. برای نمونه برداری از خاک سوخته در عمق 5-0 سانتی متری دقیقا مثل برداشت خاکستر عمل شد. در مورد منطقه شاهد نیز 8 پایه درخت برودار و 8 پایه مازودار در مجاور منطقه سوخته که از لحاظ شرایط توپوگرافی، مواد مادری، پوشش گیاهی و درختی با منطقه سوخته مشابه بودند، انتخاب و در زیر هر پایه یک نمونه در نزدیک تنه و یک نمونه در مرز تاج، در عمق 5-0 سانتی متر، خاک برداشت شد. بنابراین در مجموع 96 نمونه به ترتیب، 32 نمونه خاکستر، 32 نمونه خاک سوخته و 32 نمونه خاک نسوخته برداشت شد.نتایج این پژوهش نشان داد که آتش سوزی دارای اثرات قابل ملاحظه ای بر خصوصیات خاک و خاکستر بود، به طوری که کربن آلی و نیتروژن کل به طور معنی داری کاهش یافت و همچنین باعث افزایش فسفر قابل جذب، کلسیم، منیزیم و پتاسیم تبادلی در خاک سوخته نسبت به خاک نسوخته در سطح 1 درصد شد. بنابراین نتایج حاصل از تجزیه واریانس یک طرفه نشان داد که دو موقعیت نزدیک تنه و مرز تاج بر مقدار این عناصر اثر معنی داری داشتند. کاهش مقدار کربن آلی، نیتروژن کل و فسفر قابل جذب و افزایش مقدار هدایت الکتریکی، اسیدیته، کلسیم، منیزیم و پتاسیم تبادلی خاکستر در موقعیت نزدیک تنه به دلیل بالا بودن درجه حرارت، بیشتر از موقعیت مرز تاج در هر گونه، بود. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که حرارت ناشی از خاکستر ایجاد شده موجب تغییرات معنی داری در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک سطحی شده است.
  13. خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکستر بقایای گیاهی (برودار- مازودار و پوشش علفی) سوزانده شده در دماهای مختلف تحت شرایط آزمایشگاهی (مطالعه موردی: جنگل های اطراف مریوان)
    1397
    خاکستر حاصل از آتش، ماده ای بسیار متحرک و متشکل از ذرات آلی و معدنی است که نقش مهمی در تعادل و چرخه عناصر غذایی در اکوسیستم ها ایفا می کند. رها شدن عناصر غذایی به اکوسیستم ها پس از آتش سوزی از طریق خاکستر، خاک را، که بستر رشد گیاهان است، تحت تاثیر قرار می دهد. در دسترس بودن این عناصر غذایی، به شدت آتش سوزی (مدت و دمای سوختن)، گونه های گیاهی، مقدار ماده قابل اشتعال و انواع لاشبرگ بستگی دارد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش بررسی تغییرات خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکستر بقایای گیاهی شامل برودار، مازودار و پوشش علفی در دماهای مختلف و تحت شرایط آزمایشگاهی می باشد. به منظور جمع آوری نمونه های بقایای گیاهی، در منطقه ای که در آن آتش سوزی اتفاق نیفتاده بود، ابتدا یک ترانسکتبه طول 250 متر در یک دامنه و عمود بر جهت شیب و بر روی خطوط میزان در جنگل پیاده شد. نمونه های لاشبرگ در زیر تاج 8 پایه درخت گونه برودار (Quercus brantii Lindl) و 8 پایه درخت مازودار (Quercus infectoria Oliv) در فواصل 30 متری از همدیگر و در 8 محدوده باز و بدون پوشش درختی، بقایای پوشش علفی در تابستان 1396 جمع آوری شد و در نهایت از هر سه تیمار 24 نمونه بقایای گیاهی برداشت شد. ویژگی های لاشبرگ های هر سه گونه قبل از حرارت داده شدن اندازه گیری شد. سپس نمونه ها در سه دمای مختلف 200، 400 و 600 درجه سانتی گراد در کوره به مدت 2 ساعت سوزانده شدندو به این ترتیب در مجموع 96 نمونه تهیه گردید.نتایج این پژوهش نشان داد، در نمونه های سوزانده شده هر سه گونه، مقدار اسیدیته، هدایت الکتریکی، فسفر، کلسیم، پتاسیم و منیزیم با افزایش دما به طور معنی داری نسبت به لاشبرگ های نسوخته افزایش پیدا کردند در حالی که درصد کربن آلی و نیتروژن کلبا افزایش دما کاهش پیدا کرد. کاهش غاظت عناصر غذایی در خاکستر حاصل از گونه برودار و مازودار به ترتیب Ca
  14. اثر شدت و نوع چرای دام بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک جنگلی (مطالعه موردی: جنگل های آرمرده، بانه)
    1397
    به دلیل نقش مهم خاک در اکوسیستم های جنگلی، مطالعه ویژگی های آن در کاربری های مختلف جنگل چرایی و گلازنی، امری ضروری است. هدف این پژوهش بررسی اثر شدت و نوع چرای دام بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در جنگل های آرمرده، واقع در شهرستان بانه می باشد. در جنگل های مورد مطالعه پنج منطقه در نظر گرفته شده است که هر کدام، از نظر نوع دام چرا کننده با هم متفاوت هستند. در مجموع 34 قطعه نمونه (10 آر) برداشت شد به طوری که در هر منطقه 5 تا 10 قطعه نمونه قرار داشت. نمونه برداری خاک در عمق 10-0 سانتی متری برداشت شد.جهت تحلیل داده ها از دو روش آنالیز واریانس و آنالیز افزونگی (RDA) استفاده شد. بعد از اطمینان از نرمال بودن داده ها، از آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) استفاده شد، پس از انجام مقایسات چندگانه همگنی واریانس ها از طریق آزمون Levene)) و تایید همگنی واریانس ها، از آزمون چند دامنه ای دانکن در نرم-افزار SPSS-16 استفاده شد . در روش دوم از تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری چند متغیره مستقیم و از نرم افزار CANOCO4.5 استفاده شد. به منظور بررسی ارتباط بین متغیرهای محیطی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک از روش خطی آنالیزفزونگی (RDA: Redundancy Analysis) استفاده شد. نتایج حاصل از آنالیز واریانس نشان داد که با افزایش شدت چرا از میان ویژگی های شیمیایی خاک، پتاسیم (01/0P<) کاهش و از میان خصوصیات فیزیکی خاک درصد رس، درصد سیلت، درصد شن و تراکم خاک افزایش یافته است (01/0P<)، در حالی که سایر خصوصیات شیمیایی خاک فاقد اختلاف معنی دار در تیمارهای مختلف بودند. نتایج حاصل از تجزیه رسته بندی RDA نشان داد که متغیرهای محیطی قادرند کل تغییرات را به میزان 7/60 درصد بیان کنند. از میان متغیرهای محیطی نرخ موجودی دام در هکتار در سال، منطقه دوله گویر، تیپ درختی Q.libani-pistacia atlantica و درصد تاج پوشش در سطح 01/0 و منطقه مازوانبند در سطح 05/0 بر متغیرهای خاک اثر معنی دار دارند، به طوری که این پنج متغیر به تنهایی 7/48 درصد تغییرات متغیرهای خاک را توجیه می کنند. در منطقه شی وی ده به دلیل وجود دام بیشتر، خاک متراکم تر و تخریب بیشتری داشته است. درصد تاج پوشش در دو منطقه کوچر (قرق) و رشیدی از مهم ترین عوامل محیطی اثرگذار بر روی خصوصیات شیمیایی خاک محسوب می شود، چراکه سبب افزایش درصد کربن، هدایت الکتریکی، فسفر، نیتروژن و پتاسیم در خاک شده است. با توجه به نتایج حاصل از هر دو روش، در برخی از موارد باهم مشابه هستند و مشخص شد که خصوصیات فیزیک و شیمیایی خاکی که در آنالیز واریانس اختلاف معنی دار دارند با نتایج حاصل از RDA مشابه هستند، اما از طرفی مناطق به درستی جدا نشده و از سوی دیگر تمام مشخصات محیطی در این آنالیز به صورت یکجا و الگویی مشخص در نظر گرفته نشده است، چراکه بر اساس روش آنالیز واریانس نمی توان از چند بعد به آن نگاه کرد در صورتی که نتایج حاصل از RDA منطقی و قابل اعتمادتر هستند. در نهایت می توان گفت در جنگل های زاگرس، افزایش شدت چرای دام می تواند تاثیر منفی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک داشته باشد.
  15. بررسی اثر حفاظت کوتاه مدت بر برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در زاگرس میانی (مطالعه موردی: ذخیره گاه گلابی وحشی چم حصار)
    1396
    مدیریت حفاظتی کوتاه مدت و بلندمدت از جمله راهکارهای اجرایی و قابل توصیه برای حفظ جنگل ها می باشد. در این راستا ذخیره گاه ها، از رایج ترین سیستم های حفاظتی در ایران می باشند که از طریق تاٌثیر بر پوشش گیاهی و بهبود آن سبب بهبود کیفیت خاک و تغییر در آن می شوند. در پژوهش حاضر اثر مدیریت حفاظتی کوتاه مدت بر برخی خصوصیات خاک ذخیره گاه گلابی وحشی چم حصار دلفان واقع در استان لرستان مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس نمونه برداری از خاک در سه ترانسکت 250 متری با اختلاف ارتفاع 40 متر از ناحیه مرکزی ذخیره گاه به سمت زون پیرامونی و منطقه خارجی ذخیره گاه پیاده گردید. سپس در فواصل 20متری بر روی هر ترانسکت از زیر نزدیک ترین پایه درخت گلابی یک نمونه ترکیبی از خاک در چهار جهت اصلی برداشت شد. بر این اساس در مجموع سه ترانسکت، 36 نمونه ترکیبی خاک از عمق 10-0 سانتی متری برداشت گردید. جهت تجزیه داده ها از آنالیز واریانس یک طرفه و برای گروه بندی و مقایسه میانگین ها از آزمون دانکن استفاده شد. با توجه به نتایج بدست آمده از آزمایش بافت خاک، نوع بافت خاک در هر سه منطقه از نوع رسی بود. برای خصوصیات شیمیایی خاک بیشترین میزان کربن، نیتروژن، فسفر، پتاسیم و هدایت الکتریکی به ترتیب با مقادیر57/9 درصد، 25/0 درصد، 32/4 میلی گرم بر کیلوگرم، 33/57 میلی گرم بر کیلوگرم و 70/198 میکروزیمنس بر سانتی متر در ناحیه مرکزی، اندازه گیری شد. همچنین بیشترین میزان کلسیم، منیزیم و اسیدیته خاک در ناحیه خارجی، به ترتیب 16/935 میلی-گرم بر کیلوگرم، 56/8 میلی گرم بر کیلوگرم و 62/7 اندازه گیری شد. به طور کلی نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که حفاظت با جلوگیری از ورود دام به عرصه حفاظتی و افزایش پوشش گیاهی در منطقه قرق، اثر معنی داری بر برخی خصوصیات خاک داشته است. به گونه ای که میزان کربن، نیتروژن، فسفر، پتاسیم و هدایت الکتریکی خاک بر اثر حفاظت و افزایش پوشش گیاهی به سمت ناحیه مرکزی روندی افزایشی داشته است. این در حالی است که میزان منیزیم و اسیدیته به سمت مرکز روند کاهشی و میزان کلسیم در ناحیه ضربه گیر کم-ترین مقدار را داشته است. بافت خاک نیز در مناطق مورد مطالعه تغییر نکرده است، چرا که بافت از خصوصیات ذاتی خاک می باشد که متاٌثر از پوشش گیاهی و قرق نیست لذا در کوتاه-مدت تغییری نمی کند.
  16. ارزیابی پیامدهای تغییر کاربری اراضی بر برخی ویژگی-های فیزیکی و شیمیایی خاک در جنگل های زاگرس شمالی
    1395
    امروزه یکی از نگرانی های قابل توجه در سطح دنیا، تغییر کاربری اراضی جنگل و مرتع به اراضی کشاورزی و در نتیجه آن پیامدهای زیست محیطی کره زمین است. تغییر کاربری مهم ترین عاملی است که حفاظت از اکوسیستم های طبیعی را تحت تاثیر قرار می دهد. در این میان عاملی که بیشترین تاثیرپذیری را از تغییر کاربری دارد، خاک می باشد. خاک یکی از مهمترین اجزای تشکیل دهنده جنگل است و عناصر غذایی و معدنی را به صورت یون های محلول برای گیاهان فراهم می-کند. این در حالی است که طی دهه های گذشته بخش وسیعی از مناطق جنگلی زاگرس به ویژه زاگرس شمالی دستخوش تغییر کاربری قرار گرفته است، بنابراین این پژوهش با هدف بررسی اثر تغییر کاربری اراضی جنگلی به کاربری زراعت، باغ و آگروفارستری بر برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در روستای سونج پایین واقع در شهرستان بانه انجام گرفت. بدین منظور نمونه برداری خاک در چهار کاربری جنگل کمتر دست خورده (قبرستان، به عنوان شاهد)، زراعت، باغ و آگروفارستری (جنگل و زراعت) که دارای شیب، جهت و ارتفاع تقریبا یکسانی بودند صورت گرفت. در کاربری های جنگل (بلوط)، آگروفارستری (بلوط) و باغ (گردو) 5 درخت که از نظر طول تاج و قطر تنه تقریبا مشابه بوده و بر روی یک خط تراز قرار داشتند، انتخاب شده و نمونه های ترکیبی در فاصله یک دوم طول شعاع تاج در ناحیه زیر تاج در دو عمق 0-15 و 15-30 سانتی متری خاک برداشت شد. در کل تعداد 40 نمونه خاک که هرکدام از نمونه ها در فاصله 4-5 متری از هم و در جهت دامنه قرار داشتند برداشت شد. بعد از آنالیز نرمال بودن داده ها، برای تجزیه واریانس از طرح آماری فاکتوریل استفاده شد و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون دانکن انجام شد. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که، در اراضی تغییر کاربری یافته به دلیل برداشت گیاهان از زمین وکاهش لاشبرگ اضافه شده به خاک، به هم خوردن خاک در اثر کشت و زرع و عملیات شخم زنی اکثر عناصر غذایی خاک تحت تاثیر قرار گرفته است، به گونه ای که میزان نیتروژن، فسفر، کربن و هدایت الکتریکی خاک در اثر کاهش مواد آلی در نتیجه برداشت های مداوم، کاهش یافته است. بعلاوه برای بافت خاک نیز مشاهده شد که تغییر کاربری باعث کاهش ذرات شن و افزایش ذرات رس و سیلت و در نتیجه، سنگین شدن بافت خاک شده است. این در حالی است که میزان پتاسیم خاک در نتیجه حذف پوشش درختی در ک
  17. تغییرات خصوصیات خاک در طی یک سال پس از آتش-سوزی در جنگل های بلوط زاگرس شمالی (مطالعه موردی: جنگل های اطراف مریوان)
    1395
    آتش سوزی یکی از آشفتگی های بزرگ در اکوسیستم جنگلی به شمار می رود و امروزه به یک نگرانی عمده زیست محیطی تبدیل شده است. در سال های اخیر تعدد این آتش سوزی ها در جنگل-های کشور به ویژه در جنگل های زاگرس افزایش یافته است. با توجه به اینکه آتش می تواند تغییرات قابل توجهی در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک ایجاد کند، از این رو در این پژوهش به بررسی برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در طول یک سال پس از آتش سوزی در جنگل-های بلوط زاگرس شمالی پرداخته شده است. منطقه مورد مطالعه در جنگل های اطراف مریوان انتخاب شد که در اوایل تیر ماه سال 1394 آتش گرفت. نمونه های خاک در طول یک سال در طی چهار نوبت بلافاصله بعد از آتش سوزی و بعد از آن با فواصل سه ماه (تیر، مهر، دی و فروردین) برداشت شد. همچنین منطقه دیگری به عنوان شاهد، با شرایط توپوگرافیکی یکسان، در نزدیکی منطقه سوخته انتخاب گردید. در هر بخش سوخته و شاهد پنج نمونه ترکیبی برداشت شد از عمق 5-0 سانتی متری برداشت شد. بنابراین در کل در هر فصل 10 نمونه ترکیبی برداشت شد. پس از آماده سازی و خشک شدن نمونه های برداشت شده، عوامل بافت خاک، اسیدیته (pH)، هدایت الکتریکی (EC)، کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم قابل جذب با روش های استاندارد اندازه گیری شدند. یافته های این پژوهش نشان داد که شدت پایین آتش سوزی سبب تغییرات خیلی اندکی در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شده است، به گونه ای که در خاک سوخته میزان تغییرات به میزان اندکی بیشتر از خاک نسوخته بوده است و این افزایش از لحاظ آماری معنی دار نشد. نتایج تجزیه واریانس دو طرفه نشان داد که تاثیر زمان بر میزان اسیدیته (pH)، هدایت الکتریکی (EC)، کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر، کلسیم و منیزیم قابل جذب از لحاظ آماری معنی دار گردید و همچنین تاثیر آتش بر میزان رس، اسیدیته (pH)، نسبت کربن به نیتروژن (C/N) و پتاسیم تبادلی از لحاظ آماری معنی دار شد. به عنوان یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که خصوصیات شیمیایی خاک در طول زمان تغییرات قابل ملاحظه ای را از خود نشان می دهند، اما شدت پایین آتش سوزی در منطقه تاثیر چندانی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک نداشته است. به نظر می رسد آتش سوزی با شدت کم در منطقه تا حدی خصوصیات بیولوژیکی را تحت تاثیر قرار داده است که پس از گذشت یک سال، جنگل به دلیل خاصیت خودتنظیمی، به شر
  18. اثر جهت دامنه و سطح زیر تاج تک درختان بنه (Pistacia atlantica Desf) بر خصوصیات خاک (مطالعه موردی: جنگل های سروآباد)
    1395
    از مهم ترین اجزای تشکیل دهنده جنگل، خاک می باشد که، درختان عناصر غذایی مورد نیاز خود را از آن به دست می آورند. به علاوه، درختان نیز اثرات چشمگیری بر خصوصیات خاک داشته و تعیین کننده سـاختار جوامـع میکروبی و علفی خاک در زیر تاج درخت بوده که عملکرد خاک به خصوص در اکوسیستم های خشک و نیمه خشک را تحت تاثیر خود قرار مـی دهند .بنابراین باتوجه به روابط بین درخت و خاک، و حمایت توده جنگلی به وسیله خاک، شناسایی خاک، تعیین قابلیت ها و استعدادهای آنها اولین گام برای مدیریت بهتر جنگل ها به شمار می رود. در این پژوهش اثر جهت دامنه و تاج پوشش بر برخی خصوصیات خاک مورد بررسی قرار گرفت. هدف از این مطالعه یافتن ارتباط بین جهت دامنه و تاج پوشش بر عناصر غذایی خاک بود. نمونه برداری از خاک در شهرستان سروآباد در استان کردستان که جزئی از زاگرس شمالی است، در دو دامنه شمالی و جنوبی و در دو موقعیت زیر تاج و خارج آن در مورد گونه بنه (پسته وحشی) انجام شد. در هر دامنه 5 تک درخت که تقریبا دارای دامنه ارتفاعی، شیب و شکل ظاهری یکسانی بودند انتخاب شدند. سپس نمونه های خاکی از عمق 0-5 سانتی متری خاک در چهار جهت بالای دامنه، پایین دامنه، سمت چپ و راست دامنه در زیر تاج و بیرون آن برداشت شد و در کل تعداد نمونه ها 80 عدد بود.بعد از آنالیز نرمال بودن داده ها، برای تجزیه واریانس از طرح آماری فاکتوریل استفاده شد و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون دانکن در سطح 5% انجام شد. نتایج به دست آمده از این تحقیق این فرضیات را تایید می کند که عناصر غذایی در دامنه شمالی بیش از دامنه جنوبی و در زیر تاج درختان نسبت به خارج از تاج بهتر بوده است و همچنین در دامنه جنوبی به دلیل عدم وجود پوشش علفی کف و آبشویی عناصر غذایی، با حرکت از بالای دامنه به پایین دامنه بر غلظت عناصر غذایی خاک افزوده می شود، در حالیکه در دامنه شمالی وجود پوشش علفی کف مانع آبشویی عناصر غذایی خاک شده است.
  19. بررسی اثر جنگلکاری بر روی پوشش علفی کف در جنگلکاری های پارک جنگلی حسنآباد
    1393
    جنگل کاری در مناطقی که فاقد جنگل بوده است می تواند ترکیب و تنوع گونه های گیاهی را تغییر داده و باعث حذف یا حضور برخی گونه های گیاهی جدید شود. هدف از این تحقیق، تعیین تاثیر جنگل کاری های صورت گرفته با گونه های اقاقیا، زبان گنجشک، سرونقره ای و کاج تهران بر تنوع زیستی گونه های گیاهی و مقایسه آن با مراتع مجاور در پارک جنگلی حسن آباد سنندج می باشد. در این مطالعه تعداد 46 رلوه مربعی شکل به ابعاد 400 متر مربع به صورت تصادفی مورد مطالعه قرار گرفت. در داخل هر رلوه نوع گونه های علفی شناسایی و درصد پوشش آن ها بر اساس معیار فراوانی-چیرگی براون-بلانکه برآورد شده و متغییرهای فیزیوگرافی و محیطی نیز ااندازه گیری شد. از تجزیه واریانس یک طرفه و مقایسه میانگین چند دامنه دانکن برای بررسی تفاوت بین شاخص های غنا و تنوع گونه ای (شانون وینر، سیمپسون، منهینیک و مارگالف) و متغییرهای محیطی و خاکی در مناطق مورد مطالعه استفاده شد. برای بررسی ارتباط بین ترکیب گونه های گیاهی و عوامل محیطی و خاکی از آنالیز چند متغییره استفاده شد. نتایج نشان داد که تنوع گونه ای به ترتیب در توده های پهن برگ، مراتع و توده های سوزنی برگ از بیشترین مقدار برخوردار است. از این میان توده های اقاقیا با 88 گونه گیاهی بیشترین تعداد گونه را دارا هستند. تجزیه و تحلیل تطبیقی قوس گیری شده و افزونگی نیز نشان داد که به ترتیب عمق لاشریزه، درصد تاج پوشش، جهت دامنه جنوب شرقی و ارتفاع از سطح دریا بیشترین تاثیر را بر پراکنش گونه های گیاهی دارند. جنگل کاری ها تاثیر قابل توجهی را بر بافت و اسیدیته خاک نداشتند اما باعث افزایش کربن آلی، پتاسیم و هدایت الکتریکی خاک شده اند. نتایج بدست آمده نشان داد؛ جنگل کاری با گونه های پهن برگ در کنار نقش اقتصادی-اجتماعی-تفرجی که ایفا می کند، می تواند با افزایش تنوع گونه ای نقش حفاظتی و زیست محیطی بسیار ارزشمندی نیز داشته باشد که لازم است حتما در طرح های مدیریتی مدنظر قرار گیرد.
  20. مطالعه فلورستیک پوشش گیاهی جنگل های زاگرس شمالی (مطالعه موردی: جنگل های آرمرده بانه)
    1393
    شناسایی جوامع گیاهی و بررسی پراکنش جغرافیایی گیاهان در رابطه با متغییرهای محیطی رکن اصلی تحقیقات بوم شناختی و برنامه ریزی های مدیریتی می باشد. با شناحت جوامع گیاهی می توان نسبت به پیش بینی چگونگی تحول پوشش گیاهی و همچنین برنامه ریزی برای احیا و بازسازی مجدد اکوسیستم های طبیعی اقدام نمود. مطالعه حاضر نیز با هدف بررسی فلورستیکی و جامعه شناختی گیاهی جنگل آرمرده واقع در زاگرس شمالی و ارتباط آن با عوامل محیطی براساس مکتب براون- بلانکه و با بهره گیری از فنون رسته بندی انجام شد. بر اساس جمع آوری های گیاهی انجام شده از منطقه، 90 گونه و واحدهای تحت گونه ای متعلق به 73 جنس و 29 خانواده گیاهی شناسایی شد. مهمترین تیره های گیاهی منطقه Asteraceae با 15 گونه، Fabaceae با 12 گونه، Poaceae با 10 گونه، Apiaceae با 6 گونه و Caryophyllaceae با 6 گونه می باشند. با جمع آوری داده های جامعه شناسی (ضریب فراوانی- چیرگی) از 60 قطعه نمونه 400 مترمربعی و تحلیل داده ها با استفاده از TWINSPAN و CA در نرم افزار JUICE، چهار جامعه و یک زیرجامعه به شرح زیر تشخیص داده شد: Asperulo arvensii- Quercetum libani، Astragalo michauxianus- Quercetum libani، Aegilopo triuncialis- Quercetum brantii، Aegilopo triuncialis- Quercetum brantii Astragaletosum verus، Pistacio atlantica- Quercetum brantii. جوامع گیاهی شناسایی شده از نظر جهت دامنه، درصد تاج پوشش، عمق لاشبرگ، درصد کربن آلی و درصد شیب متفاوت هستند. نتایج رسته-بندی صورت گرفته با استفاده از روش RDA حاکی از وجود همبستگی معنی دار بین عوامل محیطی و پراکنش گونه-های گیاهی می باشد. نتایج نشان داد که با در نظر گرفتن موقعیت قطعه نمونه ها به عنوان کوواریانس، عمق لاشبرگ، جهت جغرافیایی، درصد تاج پوشش ، درصد کربن آلی، ارتفاع از سطح دریا و درصد شیب به ترتیب مهمترین گرادیان های محیطی اثرگذار بر پراکنش گونه های گیاهی بوده و 26 درصد واریانس موجود در الگوی پراکنش گونه های گیاهی را بیان نمودند. با توجه به حساسیت و شکنندگی اکوسیستم های جنگلی زاگرس، نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در مدیریت این اکوسیستم ها بسیار موثر باشد.
  21. اثر جهت دامنه و تاج پوشش بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در جنگل های زاگرس ( مطالعه موردی جنگل های شهرستان ایلام، دالاب )
    1391
    خاک یکی از مهم ترین اجزای تشکیل دهنده در جنگل است. درختان مواد غذایی مورد نیاز خود را از خاک می گیرند و ریشه های آن ها که وظیفه جذب آب و عناصر غذایی و استقرار درخت را بر عهده دارند، در خاک قرار می گیرند. از آنجایی که توده جنگلی به وسیله خاک حمایت می شود شناسایی خاک، تعیین قابلیت و استعداد آنها اولین گام برای اعمال مدیریت بهتر به شمار می رود. در این تحقیق اثر جهت دامنه و تاج پوشش بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مورد بررسی قرار گرفت. هدف از این مطالعه یافتن ارتباط بین جهت دامنه و تاج پوشش بر عناصر غذایی خاک بود. نمونه برداری از خاک در منطقه تنگ دالاب واقع در استان ایلام که جزئی از زاگرس جنوبی است در دو دامنه شمالی و جنوبی و در دو موقعیت زیر تاج و خارج آن در مورد گونه بلوط ایرانی انجام شد. در هر دامنه، سه ترانسکت ارتفاعی پیاده شد که نمونه برداریها در طول دامنه به فواصل 50 حتری از یکدیگر انجام گرفت و روی هم رفته تعداد نمونه ها 120 عدد بود. بعد از آنالیز نرمال بودن داده ها، برای تجزیه واریانس از طرح آماری فاکتوریل استفاده شد و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون دانکن در سطح 5 % انجام شد. به عنوان نتیجه گیری کلی از این تحقیق می توان گفت که در بررسی تاثیر تاج دو عامل تاج و جهت دامنه در پراکنش عناصر غذایی خاک، اثر دامنه بیشتر از تاج بود که بر میزان رس، شن، کربن آلی، نیتروژن کل، پتاسیم، کلسیم و منیزیم تبادلی و هدایت الکتریکی تاثیر گذاشت در حالی که تاثیر تاج تنها بر میزان رس، پتاسیم و اسیدیته اختلاف معنی داری را به وجود آورد. همچنین نتایج نشان داد با حرکت از موقعیت بالای دامنه به طرف پائین دامنه بر غلظت عناصر غذایی در خاک اضافه شد و مقدار عناصر غذایی خاک در بخش پائینی دامنه در مقایسه با بخش بالاتر و میانه دامنه بیشتر بود.
  22. بررسی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تحت تاثیر دو عامل آتش و جنگل کاری با گونه های سوزنی برگ
    1391
    آتش، مهمترین تهدید طبیعی برای جنگلها حوزه مدیترانه محسوب می شود. جنگلهای استان کردستان، مخصوصا جنگلهای مریوان به تبع از اقلیم مدیترانه بسیار مستعد در برابر آتش سوزی است. از مهمترین گونه های جنگل های مریوان می توان به برودار (Quercus brantii) اشاره کرد که جز گونه های مقاوم در برابر آتش سوزی محسوب می شوند. به دلیل تخریب های شدید در سالیان گذشته، سطح وسیعی از این جنگل ها نابود شده است. به طوری که سازمان های مسئول در سال 1354 برای احیای این جنگل ها از گونه های سوزنی برگ 1. Pinus nigra 2. Pinus eldarica 3. Cupressus arizonica استفاده کردند. جایگزینی بدون مطالعه گونه های غیربومی، اثرات منفی متعددی را در پی دارد که گاهی غیرقابل جبران است. از طرف دیگر جنگل های زاگرس جنبه حفاظتی دارند چون تخریب و فرسایش خاک یک معظل جدی در این منطقه محسوب می شود. به منظور بررسی تغییرات مواد غذایی ناشی از اثر کاشت سوزنی برگان و اثر آتش سوزی بر خاک این منطقه، تعداد 10 نمونه خاک از عمق 0-20 سانتی متری از هر یک از مناطق دچار آتش سوزی شده در سال های 84، 87 و 89 و 10 نمونه خاک از عمق 0-20 سانتی متری در هر یک درتوده جنگل کاریp.nigra ، p.eldarica، c.arizonica و توده طبیعی Q.brantii، به عنوان شاهد برداشت شد. نتایج به دست آمده در مورد آتش سوزی حاکی از افزایش درصد شن، pH، کربن آلی، پتاسیم، کلسیم و منیزیم تبادلی،EC و کاهش درصد رس و سیلت در خاک های سوخته نسبت به شاهد است. درصد نیتروژن بجز سال 89 در خاک های سوخته نسبت به شاهد کاهش یافت و میزان فسفر قابل جذب در خاک های سوخته بجز در سال 84 نسبت به خاک نسوخته بیشتر بود. نتایج به دست آمده در مورد جنگل کاری نشان می دهد که از لحاظ بافت خاک، تفاوت معنی داری بین گونه های مورد مطالعه مشاهده نشد اما میزان pH، فسفر قابل جذب، پتاسیم تبادلی، درصد نیتروژن، کلسیم و منیزیم تبادلی در تمام سوزنی برگان نسبت به شاهد کاهش یافت و میزان کربن آلی در سوزنی برگان بجز گونه C.arizonica کمتر از شاهد بود.
  23. پویایی عناصر غذایی و تجزیه لاشبرگ در جنگل طبیعی راش و توده های خالص و آمیخته توسکای ییلاقی و نوئل
    1391
    در اکوسیستم های جنگلی، تجزیه لاشبرگ مهمترین راه ورود عناصر غذایی به خاک می باشد و قابلیت در دسترس بودن عناصر غذایی خاک به میزان زیادی ناشی از پویایی عناصر غذایی و تجزیه لاشبرگ در جنگل می باشد. این تحقیق با هدف ارزیابی پویایی عناصر غذایی و تجزیه لاشبرگ در حالت های انفرادی و ترکیبی در جنگل طبیعی راش و توده های خالص و آمیخته توسکای ییلاقی و نوئل با استفاده از روش Litterbag به مدت 400 روز در منطقه لاجیم انجام گرفت. در این مطالعه کیسه لاشبرگ ها ( با ابعاد 20 در 20 سانتی متر و روزنه 2 میلی متر ) با چهار تکرار و در فواصل زمانی 60، 120، 180، 270 و 400 روز جمع آوری شده و اندازه گیری نرخ تجزیه و ترکیبات شیمیایی لاشبرگ ها نظیر نیتروژن، کربن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، منگنز و لیگنین انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که مقادیر عناصر غذایی در لاشبرگ های مختلف فرق می کند. فواید افزودن لاشبرگ پهن برگان با کارکردهای مختلف به سوزن های نوئل، بر نرخ تجزیه سوزن ها تاثیر مثبت گذاشته بود. در مقابل، اثر سوزن های نوئل بر نرخ تجزیه لاشبرگ پهن برگان، فقط در مرود لاشبرگ راش مثبت بود. همچنین ترکیب لاشبرگ های راش و نوئل در رویشگاه های نوئل خالص، تاثیر مثبت معنی داری در حد نهایی تجزیه هر دو نوع لاشبرگ گذاشته بود. از نقطه نظر پویایی عناصر غذایی، ترکیب لاشبرگ ها در رویشگاه نوئل خالص، تاثیر مثبتی بر پویایی عناصر غذایی سوزن های نوئل گذاشته بود. به طوری که این اثرات در مورد غلظت های نیتروژن، فسفر، پتاسیم و منیزیم مثبت، در مورد غلظت های لیگنین و منگنز بی اثر و در مورد غلظت کلسیم منفی بود. به علاوه ترکیب لاشبرگ ها منجر به بروز آثار مثبت در آزادسازی نیتروژن و لیگنین سوزن های نوئل شده بود که این امر می تواند در تجزیه سریع تر سوزن های نوئل موثر باشد. در پایان سال اول تجزیه، در رویشگاه نودل خالص غلظت های فسفر، کلسیم و منیزیم همبستگی مثبتی با نرخ تجزیه داشتند در حالی که در رویشگاه نوئل آمیخته نیتروژن، کلسیم و منیزیم همبستگی منفی معنی داری با نرخ تجزیه داشتند. غلظنت های عناصر غذایی لاشبرگ ها در رویشگاه آمیخته نسبت به خالص بیشتر بود.
  24. بررسی وضعیت تغذیه ای گونه های کاشته شده در پارک جنگلی توس نوذر
    1390
    پارک ها یکی از عوامل شکل دهنده ی شهرها به شمار می آیند و به دلیل فضای سبز قابل ملاحظه ی خود علاوه بر داشتن تاثیرات زیست محیطی به سبب ایجاد چشم اندازها در زیبائی شهرها سهمی بسزا دارند.سازگاری یک گونه به خصوص گونه های غیر بومی در یک منطقه بستگی به تامین عناصر غذایی مورد نیاز آنها و چگونگی عکس العمل آنها به تنش های محیطی دارد. سه عنصر N،P،K جزء عناصر غذایی ضروری گیاه محسوب می شوند. تحقیق حاضر به منظور بررسی وضعیت تغذیه ای گونه های کاشته شده در پارک جنگلی توس نوذر انجام گرفت. پارک جنگلی توس نوذر با مساحت 60 هکتار در شرق شهرستان سنندج واقع می باشد. گونه های کاشته شده در این پارک عمدتاً شامل اقاقیا ، زبان گنجشک، سرو نقره ای و سرو خمره ای می باشند. برای اندازه گیری پارامترهایی از قبیل کلروفیل a، b و نسبت آنها، اسید آمینه پرولین، میزان فسفر، پتاسیم و نیتروژن در برگ ها،نمونه برداری در طی دو مرحله (اواخر آبان و اوایل خرداد) صورت گرفت و از هر گونه مورد مطالعه تعداد 10 اصله درخت (در مجموع 40 اصله درخت) انتخاب شد. به منظور تهیه نمونه های ترکیبی 15-20 عدد برگ از چهارجهت مختلف درخت جمع آوری و با هم ترکیب شدند. هم چنین در پای هر درخت نیز از عمق 0-10 سانتی متری نمونه برداری خاک انجام گردید و برای آزمایش های فیزیکی و شیمیایی به آزمایشگاه ارسال شدند. داده های جمع آوری شده در قالب آزمایش فاکتوریل ترتیبی بر پایه طرح کاملاً تصادفی با استفاده از نرم افزارSPSS تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که میزان نیتروژن برگ گونه اقاقیا در دو زمان مورد اندازه گیری، در سطح 5% تفاوت معنی دار دارد. به طورکلی میزان فسفر، پتاسیم و درصد رطوبت بین دو زمان مورد اندازه گیری در پهن برگان مورد مطالعه بیش از سوزنی برگان می باشد. بیشترین میزان پرولین در دو زمان مورد اندازه گیری مربوط به گونه سرو نقره ای است. از نظر خصوصیات فیزیکی خاک، بافت خاک چهارگونه مورد مطالعه از نوع رسی است. بیشترین درصد ازت کل خاک به گونه سروخمره ای و کمترین آن مربوط به گونه اقاقیا است. تنها میزان فسفر خاک گونه اقاقیا با دیگر گونه ها اختلاف معنی دار داشته است. میزان پتاسیم تبادلی خاک گونه زبان گنجشک بیشتر از بقیه گونه ها است. هم چنین بیشترین میزان EC متعلق به گونه سرو خمره ای بوده است. در نهایت از نظر مقدار کربن آلی خاک تنها گونه سرونقره ای ا
  25. شناسایی و طبقه بندی سیستم های اگرو فارستری در زاگرس شمالی ( مطالعه موردی دهستان پشت آربابا بخش آلوت، شهرستان بانه )
    1390
    به منظور شناسایی و طبقه بندی سیستم های سنتی اگروفارستری موجود در دهستان پشت آربابا بخش آلوت شهرستان بانه از دو روش معتبر در دنیا که یکی روش کارلویتز و دیگری روش توصیف، تشخیص و طراحی مرکز بین المللی تحقیقات اگروفارستری ICRAFاست، استفاده گردید و برای طبقه بندی آنها از روش طبقه بندی سیستم های اگروفارستری نایر(1985) استفاده شد. مراحل انجام این تحقیق شامل 1. پیمایش و مشاهده عرصه مورد مطالعه به منظور کشف سیستم های سنتی اگروفارستری؛ 2. ثبت اطلاعات مربوط به سیستم های سنتی موجود؛ 3. تکمیل پرسشنامه و مصاحبه با کاربران سیستم های کشف شده در منطقه و 4. آزمایش برخی پارامترهای فیزیکی خاک از قبیل PH، EC، بافت خاک و درصد ماده آلی خاک سیستم های شناسایی شده در منطقه. در نهایت سه سیستم سنتی اگروفارستری در منطقه شناسایی و ثبت شد که مطابق طبقه بندی سیستم های اگروفارستری نایر شامل شش عملیات از 18 عملیات عمده اگروفارستری است که در جهان شناخته شده است، می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که کاراترین سیستم از نظر اقتصادی، سیستم اگروسیلوپاستورال است که به احتمال 95% و 99% اختلاف معنی داری در مقایسه با سیستم سیلوپاستورال ندارد اما در مقایسه با سیستم اگروسیلوکالچر اختلاف معنی داری دارد. و از نظر حفظ خاک نیز سیستم اگروسیلوپاستورال نسبت به دو سیستم دیگر بهتر است به طوریکه PH خاک کمتری دارد و نیز درصد ماده آلی آن بالاتر است و از نظر آماری نیز در سطح احتمال 1% و 5% اختلاف معنی داری با دو سیستم دیگر دارد. نتایج تحقیق همچنین نشان می دهد که تراکم جمعیت در واحد سطح و شرایط دشوار زندگی در منطقه مورد بررسی منجر به ایجاد سیستم های مذکور شده است. سیستم های سنتی اگروفارستری در دهستان اغلب معیشتی و در پاسخ به رفع نیاز خانوارهای کم بضاعت به وجود آمده اند. نتایج تحقیق گویای این است که مردم محلی از دیرباز اگروفارستری را به عنوان راهکاری جهت تولید درآمد و رفع نیاز خانوار به غذا، علوفه و سایر فرآورده های چوبی دانسته اند. که سالیان دراز دوام آنها در منطقه گواهی بر پایداری این سیستم ها و نقش مفید آنها در بالا بردن سطح معیشتی خانوارهاست.
  26. اثر شدت آتش سوزی بر دینامیک عناصر غذایی خاک های جنگلی تحت شرایط آزمایشگاهی
    1389
    آتش قسمتی جدا نشدنی از بیشتر اکوسیستم ها ست که منطقه مدیترانه و مکان مورد مطالعه که در جنگل های غرب ایران و شهرستان مریوان واقع است، مستثنی از این مهم نیستند. به منظور بررسی تاثیر شدت آتش سوزی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، تعداد 56 نمونه از دو عمق 5-0 و 15-5 سانتی متر و از دو منطقه دچار آتش سوزی شده و نشده برداشت شد. سپس نمونه های نسوخته نیز در آزمایشگاه و توسط کوره در پنج دمای 95، 150، 220، 350 و 490 درجه سانتی گراد به مدت نیم ساعت سوزانده شدند. در نمونه های مربوط به طبیعت، درصد کربن آلی و نیتروژن، میزان کلسیم، منیزیم، پتاسیم،فسفر، pH و هدایت الکتریکی در هر دو عمق در خاک سوخته بیشتر از نسوخته بود. Value و Hue رنگ خاک در هر دو عمق در خاک سوخته کمتر از نسوخته بود. در مورد بافت خاک، درصد رس و لای خاک سوخته کمتر اما درصد شن آن بیشتر از نسوخته بود. در نمونه های سوزانده شده در آزمایشگاه، درصد کربن آلی و نیتروژن کل با افزایش دما کاهش پیدا کردند اما pH، هدایت الکتریکی، فسفر،کلسیم، منیزیم و پتاسیم با افزایش دما افزایش پیدا کردند که در دمای 490 درجه سانتی گراد کلسیم، منیزیم و فسفر به طور معنی داری کاهش یافتند. درصد رس و لای موجود در خاک کاهش و درصد شن موجود در آن افزایش معنی داری پیدا کرد. Value رنگ خاک نیز با افزایش دما کاهش و Hue آن افزایش پیدا کرد.
  27. تاثیر تاج درخت بنه بر نحوه پراکنش مکانی عناصر غذایی در خاک (مطالعه موردی: شهرستان سروآباد)
    1389
    در اکوسیستم های خشک و نیمه خشک، تک درختان تاثیر مهمی بر روی خصوصیات خاک دارند. در واقع در این گونه مناطق با تاثیری که تاج درخت بر روی پوشش علفی و عناصر غذایی خاک دارد، یک خرد اقلیم مجزا، با توجه به گونه درختی و تاج پوشش حاصل از آن در زیر تاج درخت ایجاد می شود. در این تحقیق تاثیر حضور تاج درخت بر پراکنش مکانی عناصر غذایی خاک مورد مطالعه قرار گرفت. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تاج درخت بر پراکنش مکانی عناصر غذایی خاک با خصوصیات متفاوت بیوژئوشیمیایی بود. در این تحقیق نمونه های خاک در زیر و اطراف یک درخت در منطقه سرو آباد مریوان برداشت شد. 220 نمونه ها در داخل یک شبکه 20×20 متر به فواصل 2 متری و سپس در داخل 5 شبکه 2×2 متری به فواصل 5/0 متری بصورت سیستماتیک و منظم در اطراف یک درخت بنه برداشت شد. به منظور آنالیز پراکنش مکانی خصوصیات خاک، تکنیک های زمین آمار مورد استفاده قرار گرفت. مواد غذایی الگوهای متفاوتی از پراکنش مکانی را نشان داد. نیتروژن کل، مانند کربن آلی خاک، غلظت بیشتری را در زیر تاج درخت نشان داد که منطبق با تاج درخت بود.غلظت فسفر، پتاسیم، سدیم و pH با افزایش فاصله از درخت کاهش یافت. در حالی که غلظت لیتیم ساختار فضایی پراکنده ای را نشان داد و به نظر می رسید که انتشار آن مستقل از موقعیت درخت باشد. بافت خاک در دو ناحیه زیر تاج و خارج آن، با وجود تغییراتی در میزان درصد ذرات تشکیل دهنده بافت خاک یکسان بوده و از نوع شنی، لومی، رسی می باشد. نتایج بدست آمده این فرضیه را تایید می کند که حضور درخت بطور متفاوتی پراکنش مکانی عناصر غذایی مختلف را تحت تاثیر قرار می دهد، که وابسته به خصوصیات ویژه بیوژئوشیمیایی این عناصر است.
  28. بررسی تاثیر مدیریت ( قرق و غیر قرق ) شیب و جهت بر تجدید حیات طبیعی گونه Pistacia vera و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک
    1389
    پسته معمولی) Pistacia vera L.) یکی از 11 گونه جنس پسته و متعلق به تیره سماق (Anacardiaceae) است. در جنس پسته اقتصادی ترین گونه P. vera می باشد. پایه های وحشی پسته معمولی در جنگلهای خواجه کلات واقع در شمال شرق مشهد رویش دارد این گونه، دارای میوه درشت و مرغوب می باشد. گونه ای مقاوم به سرما، خشکی و شوری بوده و همچنین از نظر نیاز به عناصر غذایی یک گونه کم نیاز محسوب می شود. بعلاوه از نظر اقتصادی دارای اهمیت فراوانی است. نظر به اهمیت این گونه جهت شناخت اثر پوشش گیاهی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بر تجدید حیات گونه پسته اهلی در دو منطقه قرق و غیر قرق، اقدام به انجام مطالعه حاضر شد. بدین منظور به صورت تصادفی و با استفاده از نقشه ترکیبی(شیب، جهت ونوع مدیریت) که توسط نرم افزار GIS Arcتهیه شد و در آن شیب( شامل سه کلاسه 0-30 ، 30-60 و بیشتر از 60 درصد) ، جهت (شامل چهار جهت اصلی) و نوع مدیریت (شامل دو منطقه قرق و غیر قرق) می شد. تعداد 72 قطعه نمونه در داخل واحد های کاری حاصل از نقشه تلفیقی ( هر واحد کاری 3 قطعه نمونه ) پیاده گردید. علاوه بر ویژگی های پوشش، در هر قطعه نمونه یک نمونه خاک از عمق 20-0 سانتی متر برداشت گردید. ویژگی های مربوط به پوشش گیاهی عبارتند بودند از: درصد تاج پوشش،تعداد درخت در هکتار، تعداد زادآوری در هکتار، درصد زنده مانی، درصد فرم شاخه زاد درختان، میزان رویش جوانه انتهایی(cm)، درصد تنه سالم و میزان شادابی بود. همچنین ویژگی های شیمیایی و فیزیکی خاک شامل: بافت خاک، pH، EC، ماده آلی، نیتروژن، کلسیم، منیزیم، پتاسیم، سدیم و فسفر در هر قطعه نمونه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که نوع مدیریت تنها بر شادابی و رویش جوانه انتهایی تاثیر معنی دار داشته است، جهت نیز روی شادابی، نیتروژن، فسفر، ماده آلی، درصد رس و درصد شن تاثیر معنی دار داشته است. سدیم و pH تحت تاثیر شیب معنی دار شده است. نتایج نشان داد که جهت بیشترین تاثیر را بر روی عوامل مورد بررسی ( پوشش گیاهی و خاک ) داشت و قرق و شیب تاثیر کمتری بر ویژگیهای پوشش گیاهی و خاک داشته اند.
  29. ارزیابی عملکرد اقتصادی و زیست محیطی مسیرهای چوبکشی از پیش طراحی شده ( مطالعه موردی: سری 3 جنگل ناو اسالم )
    1388
    این تحقیق، به منظور بررسی و مقایسه دو روش بهره برداری متعارف و بهره برداری طراحی شده از لحاظ عملکرد اقتصادی ( میزان تولید و هزینه چوبکشی ) و میزان خسارت وارده به گروههای زادآوری، توده سرپا و خاک در دو پارسل مجاور هم از سری 3 ناو در استان گیلان انجام گرفت . در این تحقیق به منظور برآورد تولید و هزینه ها از تکنیک مطالعه زمانی استفاده شد . خسارت به توده سرپا و گروه های زادآوری (نونهال، نهال و خال) در دو مرحله مورد بررسی و ارزیابی واقع شد : 1- اندازه گیری و بررسی خسارت وارده به گروههای زاد آوری و توده سرپا در نوارهای وینچینگ 2- اندازه گیری و بررسی خسارت وارده به گروههای زادآوری و توده سرپا در مسیرهای چوبکشی میزان جابه جایی خاک سطحی نیز در دو پارسل با استفاده از پلات هایی در دو کلاسه شیب 20-0 درصد و بالای 20 درصد، و با تعیین پروفیل عرضی، مورد ارزیابی قرار گرفتند . برای هر یک از روشهای متعارف و طراحی شده، مدل ریاضی پیش بینی زمان چوبکشی تعیین گردید.نتایج این تحقیق نشان داد که میزان تولید در بهره برداری متعارف ( پارسل 341 ) با احتساب زمان های تاخیر 11/13 و بدون احتساب زمان های تاخیر 65/17 مترمکعب در ساعت و در بهره برداری طراحی شده( پاسل 326 ) با احتساب زمان های تاخیر 15/16 و بدون احتساب زمان های تاخیر 72/19 مترمکعب در هر ساعت بود . مقایسه تولید دو نوع بهره برداری نشان داد که در بهره برداری طراحی شده میزان تولید با و بدون احتساب زمان های تاخیر بین 21-11 درصد افزایش یافته است مقایسه صدمات وارده به توده سرپا و گروههای زاد آوری در طول مسیرهای ویچینگ نشان داد که میزان آسیب های وارده به درختان در بهره برداری متعارف به مقدار 93/29 درصد افزایش داشته است این نتایج در مورد آسیب های وارده به گروه های زاد آوری در طول مسیر ویچینگ هم تکرار گردیده ، بطوریکه میزان صدمات وارده به نونهال، نهال و خال به ترتیب 85/40، 55/21 و 98/53 درصد در بهره برداری متعارف افزایش یافت . مقایسه صدمات وارده به توده سرپا و گروه های زاد آوری در طول مسیر چوبکشی نیز نشان داد که میزان صدمات وارده به درختان در بهره برداری طراحی شده در مجموع 52/19 درصد کاهش یافت ، این روند درمورد صدمات وارده به زاد آوری هم مصداق داشت ، به طوریکه نتایج بدست آمده نشان داد که میزان صدمات وارده به نونهال، نهال و خال به ترتیب 57/35، 60/29،
  30. ارزیابی توان زیست پالایی دو گونه بید مشک (Salix aegyptiaca) و سنجد (Elaeagnus angustifolia)
    1388
    فلزات سنگین، عناصری با وزن اتمی بالا هستند که مقادیر بالای این فلزات می تواند برای موجودات زنده مضر باشد. فلزات سنگین سرب و روی از جمله آلاینده های زیست محیطی مهم هستند و سمیت بالایی داشته، در عین حال می توانند در گیاهان انباشته شوند. به منظور بررسی زیست پالایی سرب و روی توسط دو گونه بید مشک (Salix aegyptiaca ) و سنجد (Elaeagnus angustifolia L) نهالهای یکساله آنها مورد آزمایش قرار گرفتند. برای انجام این تحقیق در اواخر خرداد ماه سال 1387 محلول غلظتهای مختلف فلزات سرب و روی (شاهد و غلظتهای 500، 1000، 2000 و 4000 ppm ) در طی سه مرحله با فاصله زمانی 7 روز بر روی نهالهای یک ساله سنجد و بید اسپری شدند. در دو مرحله (اواسط مرداد ماه و اواخر آبان ماه) میزان فلزات در اندامهای مختلف نهالهای مورد مطالعه به روش جذب اتمی اندازه گیری شدند. آنالیز داده ها در قالب یک آزمایش فاکتوریل ترتیبی بر پایه طرح کاملاً تصادفی توسط نرم افزار آماری SPSS انجام گرفت. مقایسه میانگینهای حاصل بوسیله آزمون چند دامنه دانکن صورت گرفت. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق با اینکه گونه های سنجد و بید جذب قابل ملاحظه ای از فلزات سرب و روی را نشان دادند، ولی بر اساس شاخصهای موجود نمی توان آنها را به عنوان گیاهان ابرجاذب به شمار آورد. از نظر میزان جذب سرب و روی توسط دو گونه سنجد و بید اختلاف معنی داری در سطح 5% بین آنها مشاهده شد. به طور کلی میزان جذب روی توسط هر دو گونه بیشتر از میزان جذب سرب بوده است. علی رغم برتری نسبی سنجد بر بید از نظر انباشت آلاینده ها در یک گرم وزن خشک اندامهای آنها، با توجه به بالاتر بودن میزان بیومس گونه بید، میزان انباشت کلی آلایندها در بیومس کل یک نهال بید به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از سنجد بوده است. در هر دو گونه مورد مطالعه میزان جذب فلزات توسط برگ با اختلاف معنی داری در سطح 5 % بیشتر از ریشه و ساقه بوده است. کلمات کلیدی: زیست پالایی، بیدمشک، سنجد، سرب، روی
  31. بررسی اثرات ایندول بوتریک اسید(هورمونIBA) و سن قلمه در ریشه زائی قلمه های چنار (Platanus orientalis)
    1388
    چنار از جمله گونه های است که در کشور ما از نظر تولید چوب صنعتی و استفاده در فضای سبز شهری در خیابانها، پارکها و باغها کاربرد فراوانی دارد. برای تکثیر چنار راههای مختلفی وجود دارد که یکی از بهترین روش ها تکثیر غیرجنسی آن از طریق قلمه است. در تولید نهال از طریق قلمه معمولاً شکل قلمه، سن قلمه، ژنوتیپ و تیمارهای هورمونی قلمه از عوامل مهم تاثیرگذار می شوند. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر غلظت های مختلف ایندول بوتریک اسید برروی قلمه های چنار یکساله و دوساله و ارائه راه حل مناسب در تکثیر بهتر وکم هزینه تر نهال های چنار می باشد. برای رسیدن به هدف مورد نظر در هر یک از تیمارها تعداد120 قلمه و جمعاً 960 قلمه در این آزمایش مورد استفاده قرار گرفتند. به منظور مقایسه کمی و کیفی تیمارها برخی صفات قلمه ها از قبیل درصد جوانه زنی، درصد زنده مانی، تعداد ریشه هر قلمه، طول طویلترین ریشه هر قلمه، مجموع طول ریشه هر قلمه، وزن تر و خشک ریشه، تعداد برگ هر قلمه، وزن تر و خشک برگ ها و طول شاخه جدید مورد بررسی قرار گرفتند. جهت اندازه گیری پارامترهای کمی و جمع آوری اطلاعات، از قلمه های سبز شده هر تیمار به روش کاملاً تصادفی تعداد 20 عدد (10 قلمه یکساله،10 قلمه دوساله) به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های جمع آوری شده در قالب یک آزمایش فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی (فاکتور هورمون در 8 سطح و فاکتور سن قلمه در دو سطح) به وسیله نرم افزارآماری SPSS آنالیز شدند. ابتدا وضعیت نرمال بودن داده ها توسط تست کولموگروف- اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفت و پس از تجزیه واریانس دوطرفه، در صورت معنی-دار بودن تاثیر فاکتورها، به منظور تشخیص معنی دار بودن اختلاف بین میانگین ها و در نهایت تعیین بهترین تیمار، مقایسه میانگین ها از طریق آزمون Duncan در سطح 5% صورت گرفت. برای رسم نمودارها از نرم افزار Excel استفاده گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که قلمه های دوساله در همه پارامترهای مورد بررسی، با اختلاف معنی داری نسبت به قلمه های یک ساله وضعیت بهتری داشتند. در مورد هورمون، غلظتppm 5000 در بیشتر صفات مورد بررسی- بخصوص در مورد پارامترهای ریشه-زایی- توانست نتایج بهتری را نسبت به بقیه غلظت ها از خود نشان دهد. به عنوان یک نتیجه کلی می توان گفت که طبق یافته های این تحقیق برای تولید و تکثیر نهال چنار بوسیله قلمه، قلمه
  32. بازگشت عناصر غذایی، وضعیت ماکروفون خاک و ارزیابی زیستس تاثیر جنگکاری های هشت گونه درختی بر خاک در حاشیه رودخانه دز
    1388
    جنگلکاری های طبیعی پده در حاشیه رودخانه های دایمی و پر اب استان خوزستان با تخریب فراوان مواجه اند. جنگلکاری به عنوان یک راه کار مناسب برای جبران محدودیت ها می باشد. جنگلکاری ها از طریق مکانیزم های متفاوتی بر خاک تاثیر می گذارند که مهم ترین آنها تغذیه و بازگشت عناصر غذایی و ماکرفون خاک می باشند. ویژگی تثبیت ازت نیز از جمله مکانیزم های است که برخی گونه ها از آن استفاده می کنند. این تحقیق در جنگلکاری های هشت گونه در ختی شامل Populus euphratica, Eucalptus camaldulensis, E. microthca, Acacia farnesiana, A. salicina, A. saligna, A. stenophlla and Dalbergia sissoo که در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه بلوک و قطعه های 27*30 متر مربعی با فاصله کاشت 3 متر * 3 متر که در سال 1372 مستقر شده بود اجرا شد. نمونه برداری خاک در پائیز 1385 از عمق 25-0 سانتیمتری جهت بررسی ماده آلی، ازت کل، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم قابل جذب و pH صورت گرفت. بررسی تغذیه عناصر غذایی در برگ گونه های درختی، در تابستان 1385 با جمع آوری برگ از 6 درخت در هر قطعه صورت گرفت. بررسی بازگشت عناصر غذایی در پائیز و زمستان 1385 با قرار دادن 2 سبد ( تله جمع آوری برگ ) به ابعاد 5/0 متر * 5/0 متر * 40 سانتیمتر به طور تصادفی در زیر تاج درختان و جمع آوری در هفته یکبار لاشبرگ ها انجام شد.
  33. بررسی اثر گلازنی روی برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در زاگرس شمالی (مطالعه موردی: جنگل های شهرستان بانه)
    1388
    به منظور بررسی اثر گلازنی روی خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک، سه منطقه در شهرستان بانه استان کردستان شوی، بوئین و یعقوب آباد انتخاب شد. در انجام گلازنی، هر قسمت از جنگل بین چندین نفر از اهالی منطقه تقسیم شده و هر پارسل (هر بخش)، گلاجار آقای X نامیده می شود. هر گلاجار به سه بخش با تولید تقریبا مساوی تقسیم می شود که به هر کدام از این بخشها "شان" (Shan) گفته می شود. در طول سه سال این "شان"ها گلازنی می شوند. شانی که در آن گلازنی می شود و سه سال از آخرین گلازنی در آن می گذرد، خرت نامیده می شود. شانی که هم اکنون دو ساله است، کور و شانی که هم اکنون یکساله است کورپه نام دارد. در بانه بخاطر وجود قبرستان در قسمتهایی از جنگل، تقدس خاصی برای مردم بومی آن منطقه دارد و لذا گلازنی در آن محل ها انجام نمی شود. این قبرستانها در مناطق شوی و بوئین و یعقوب آباد بعنوان منطقه شاهد انتخاب شد. این تیمار توسط مردم محلی انجام می شود، به همین خاطر ما دخالتی بر پیاده کردن آن نداریم لذا با انجام عملیات میدانی، در منطقه یعقوب آباد، شان سه ساله، در منطقه شوی شان دو ساله و شان سه ساله و در منطقه بوئین شانهای یکساله، دوساله و سه ساله یافت شد. در این تحقیق از هر شان شش نمونه خاک از عمق 30-0 سانتی متر به طریقه تصادفی-انتخابی برداشت شد. مقادیرEC، PH، کلسیم، منیزیم، فسفر، پتاسیم، ازت، کربن آلی، بافت، و وزن مخصوص ظاهری اندازه گیری شدند. نتایج نشان می دهد که فرایند گلازنی باعث افزایش مقادیر وزن مخصوص ظاهری و منیزیم می شود و مقادیر کلسیم، پتاسیم، ازت و کربن آلی را کاهش می دهد و روی پارامترهای فسفر و بافت و EC و PH بی تاثیر است.
  34. بررسی پارامترهای اکوفیزیولوژیکیگونه های بلوط جنگل های زاگرس شمالی ( مطالعه موردی: جنگل های آرمرده )
    1387
    امروزه به خوبی روشن است که توسعه پایدار و همه جانبه هر کشوری در گرو مدیریت صحیح منابع طبیعی آن کشور است که این مسئله خود برپایه شناخت استعداد ها و توان اکولوژیک اکوسیستم های طبیعی و درک همه جانبه زیست شناسی گیاهان استوار می باشد. جنگل های بلوط غرب از نظر مسائل اقتصادی و اجتماعی و حفاظتی بسیار مهم بوده و حفظ آنها مستلزم اعمال مدیریت صحیح در قالب توسعه پایدار در آنها است. که این خود مستلزم شناخت گونه های مختلف تشکیل دهنده آن ها از نظر نیازها و خواسته های اکولوژیکی و عکس الغمل آنها در مقابل تنش های محیطی می باشد. هدف از اجرای این تحقیق، مطالعه برخی صفات اکوفیزیولوژیکیسه گونه اصلی بلوط غرب ( بلوط ایرانی Q.brantii، دار مازو Q.infectoria و ویول Q.libani ) و مقایسه آنها با یکدیگر است که می تواند به عنوان پایه و اساس مطالعات اکولوژیکی جهت اعمال مدیریت صحیح برای رسیدن به توسعه پایدار مورد توجه قرار گیرد. برای رسیدن به اهداف مورد نظر در این تحقیق، منطقه ای در اطراف آرمرده بانه که هر سه گ.نه در کنار هم بودند و از نظر شرایط فیزیوگرافی حالت تقریبا یکسانی داشت، انتخاب شد و برخی فاکتور های اکوفیزیولوژیکی از قبیل ساختار برگ، سطح فوتوسنتز، میزان تعرق، هدایت روزنه ای، CO2 داخل روزنه، میزان اسید آمینه پرولین، میزان کلروفیل، فسفر، نیتروژن، قندهای محلول، وزن تر و خشک برگ در گونه های مورد مطالعه اندازه گیری شدند. برای انتخاب نمونه ها از روش تصادفی سیستماتیک استفاده شد. آنالیز آماری داده ها در قالب یک طرح آزمایشی کاملا تصادفی در نرم افزار SPSS انجام گرفت. برای تشخیص معنی دار بودن اختلاف بین میانگین های حاصل از آزمون دانکن استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد: !9 بین ابعاد برگ و سطح آن در همه گونه های مرود مطالعه یک رابطه خطی چند گانه مهنی داری وجود دارد. 2) Q. libani و Q. branti به ترتیب دارای بیشترین . کمترین SLA هستند. 3) از نظر بعضی از پارامترها از قبیل سطح برگ، وزن برگ، سطح فوتوسنتز، تعرق، میزان پرولین، فسفر، نیتروژن و قند های محلول بین سه گونه مورد مطالعه اختلاف معنی داری وجود دارد ولی از نظر مقدار کلروفیل اختلاف معنی داری بین آنها مشاهده نشده است.