Faculty Profile

بابک سوری
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/06/29

بابک سوری

دانشکده منابع طبیعی / گروه محیط زیست

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. ارزیابی اثرات متغیرهای سیمای سرزمین بر کیفیت زیستگاه در زون های خاک حوضه سد قشلاق در غرب ایران
    1401
    فعالیت های انسانی از جمله توسعه کاربری ها باعث تکه تکه شدن زیستگاه ها و گسستگی روابط بوم شناسی می شود که به دنبال آن کاهش کیفیت زیستگاه ها و تنوع زیستی کاهش می یابد. از اینرو، شناسایی اثرات متقابل الگوی کاربری اراضی و کیفیت زیستگاه ها حائز اهمیت است. این پژوهش با هدف ارزیابی کیفیت زیستگاه های حوضه آبخیز سد قشلاق در استان کردستان، غرب ایران، انجام شد. علاوه بر این، ارتباطات بین کیفیت زیستگاه ها با ویژگی های خاک (درصد رس، سیلت و ماسه، هدایت الکتریکی، pH، کربن آلی، فسفر و نیتروژن کل)، معیارهای توپوگرافی (شیب و ارتفاع) و سنجه های سیمای سرزمین (تراکم، تعداد، شکل، تنوع، پیوستگی و مساحت لکه ها) با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون در مقیاس زیرحوضه ها و زون های خاک ارزیابی شد. نتایج نشان داد که خاک های منطقه مطالعاتی غالباً دارای کلاس بافت شنی لومی، غیرشور، نسبتاً قلیایی، کربن آلی نسبتاً مناسب و مقدار نیتروژن و فسفر نسبتاً کم هستند. به علاوه، کاربری های مرتع، کشاورزی، جاده و راه، رودخانه ها و مناطق مسکونی به ترتیب 23559، 2416، 647، 292 و 68 هکتار از اراضی کل منطقه را به خود اختصاص داده اند که به ترتیب معادل 87، 9، 4/2، 1/1 و 3/0 درصد از سطح حوضه است. مشخص گردید که اغلب زیرحوضه های واقع در مرکز و جنوب حوضه دارای بیشترین میزان شاخص های تعداد، تراکم، شکل و تنوع لکه ها و کمترین میزان شاخص های بزرگترین لکه و پیوستگی هستند که نشان دهنده خردشدگی و تکه تکه شدگی زیستگاه های این مناطق نسبت به سایر بخش های حوضه است. نتایج نشان داد که زیستگاه های واقع در بخش مرکزی و جنوب حوضه دارای کیفیت کمتر و بخش های شمالی و شرقی و حاشیه های غرب دارای کیفیت بیشتری هستند. نتایج حاکی از آن است که در مقیاس زون های خاک، درصد رس و ماسه در بین پارامترهای خاک به ترتیب بیشترین همبستگی را با کیفیت زیستگاه ها داشتند. علاوه بر این، معلوم گردید که کیفیت زیستگاه ها با افزایش سنجه های تعداد، تراکم، شکل و تنوع لکه ها کاهش و با افزایش مساحت و پیوستگی لکه ها افزایش می یابد. همچنین، با افزایش شیب و ارتفاع در منطقه مطالعاتی کیفیت زیستگاه ها نیز افزایش می یابد. با بررسی رابطه کیفیت زیستگاه ها با ویژگی-های خاک، معیارهای توپوگرافی و سنجه های سیمای سرزمین در دو مقیاس زیرحوضه ها و زون-های خاک نتایج متفاوتی حاصل شد و نشان می دهد که مقیاس مطالعه برای نمونه گیری می تواند منجر به تغییر نتایج مطالعه شود.
  2. تاثیر آبیاری اراضی زراعی با پساب تصفیه شده فاضلاب شهری بر میزان نیترات و فسفات خاک (مطالعه موردی زمین های زراعی اطراف تصفیه خانه شهر بوکان در استان آذربایجان غربی، ایران)
    1401
    استفاده مستقیم از فاضلاب شهری خام برای آبیاری زراعی می تواند عواقب زیانبار بسیاری را ایجاد کند. بنابراین، پساب تصفیه شده از طریق فناوری های مختلف به طور کلی برای استفاده مجدد به ویژه در مناطق کم آب ترجیح داده می شود. هدف این مطالعه مقایسه کاربرد پساب تصفیه شده فاضلاب شهری نسبت به آب چاه بر میزان نیترات و فسفات در خاک زراعی می باشد. بدین منظور یک قطعه زمین زراعی به مساحت 2000 متر مربع به دو قسمت مساوی 1000 متر مربعی تقسیم شد که برای یک فصل رشد یک قطعه آن با آب چاه و قطعه دیگر با آب فاضلاب تصفیه شده آبیاری شد. تعداد 28 نمونه خاک از هر یک از دو قطعه زمین (مجموعا تعداد 56 نمونه) از عمق 20-0 سانتی متری مطابق با شبکه ای 5×5 متر تهیه و به آزمایشگاه جهت اندازه گیری برخی خصوصیات فیزیکوشیمیایی منتقل گردید. منابع آب آبیاری عبارت بودند از آب چاه و پساب تصفیه شده و خاک زراعی دیم (خاک اولیه) به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. پس از برداشت محصول جو به منظور بررسی تاثیر منابع آب آبیاری بر برخی خصوصیات خاک نهایی شامل آمونیوم، فسفات، نیترات و نیتروژن کل مورد بررسی و آنالیز قرار گرفت. با توجه به نرمال بودن داده ها حاصل از آزمون کلموگروف-اسمیرنوف جهت بررسی رابطه بین برخی خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک اولیه از ضریب همبستگی پیرسون، به منظور بررسی تاثیر منابع آب آبیاری بر برخی خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک نهایی از آزمون تعقیبی دانکن و جهت بررسی تاثیر منابع آب آبیاری بر عملکرد محصول جو از آزمون تی غیرجفتی استفاده شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میانگین مقادیر فسفات، پتاسیم و سدیم اندازه گیری شده در پساب تصفیه شده بسیار بیشتر از آب چاه بود. کاربرد پساب تصفیه شده فاضلاب شهری به طور معنی داری بر آمونیوم، فسفات، نیترات و نیتروژن کل موثر بود. استفاده از پساب تصفیه شده شهری جهت آبیاری محصول جو توانست عملکرد محصول را نسبت به تیمار آب چاه بهبود بخشد. توزیع مکانی برخی خصوصیات خاک و پهنه بندی آن ها نشان داد که خاک محدوده آبیاری شده با پساب از فسفات و نیتروژن کل به صورت گسترده برخوردار است. مدیریت مناسب در بهره گیری از چنین آب هایی و انتخاب گیاهانی که بتوانند اثرات زیانبار استفاده از فاضلاب تصفیه شده را بر خصوصیات خاک و عملکرد محصول به حداقل برسانند، اهمیت بالایی دارد.
  3. بررسی ویژگی های ذرات معلق هوا در شهر سلیمانیه واقع در شمال شرق عراق
    1401
    یکی از مهم ترین مشکلات حال حاضر در دنیا، به ویژه خاورمیانه، آلودگی هوا می باشد. این پدیده به دلیل وجود عناصر خطرناک و ذرات مضر همواره افراد بسیار زیادی را تحت تاثیر قرار داده و بر سلامتی انسان اثرات مخربی دارد. متاسفانه پدیده ی ریزگردها در خاورمیانه، به ویژه در کشور عراق، هر ساله در حال گسترش می باشد و یکی از مهم ترین دلایل آن افزایش بیابان زایی در کشورهای خاورمیانه می باشد. با توجه به اهمیت ذرات معلق موجود در هوا بر سلامتی انسان، بررسی عناصر و ترکیبات این ذرات از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین، هدف از این مطالعه بررسی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی ذرات معلق موجود در هوای شهر سلیمانیه مرکز استان سلیمانیه واقع در شمال شرق کشور عراق بود. به این منظور تعداد 72 نمونه از ذرات گرد و غبار از سه ایستگاه مختلف در شهر سلیمانیه در بازه زمانی شش ماهه و در فواصل هفت روزه جمع آوری شد. برای اندازه گیری غلظت عناصر قلیایی و قلیایی-خاکی شامل سدیم و پتاسیم وکلسیم، منیزیم از روش شعله ای و دستگاه فلیم فتومتر و برای اندازه گیری فلزات سنگین شامل منگنز، آهن، مس و آرسنیک از دستگاه طیف سنج جذب اتمی استفاده شد. پارامترهای هواشناختی مورد استفاده شامل دمای هوا، رطوبت نسبی، سرعت باد و فشار هوا بود که توسط سازمان هواشناسی کشور عراق جمع آوری شده بود. همچنین جهت مطالعه ساختار ذرات موجود در هوا، تصاویر بدست آمده با استفاده از میکروسکوپ SEM آنالیز شدند. نتایج نشان داد که در بازه زمانی آزمایش، ذرات موجود در هوای شهر سلیمانیه زاویه دار، نامنظم و غیرکروی بود که می تواند نشان دهنده ی طبیعی بودن منشا این ذرات باشد که دلیل آن می تواند ناشی از وقوع فرسایش بادی در بیابان های کشور عراق و کشورهای همسایهی جنوبی آن باشد. بیشترین و کمترین مقادیر غلظت و رسوب عناصر قلیایی و قلیایی-خاکی به کلسیم و پتاسیم اختصاص داشت. همچنین از میان فلزات سنگین مورد مطالعه، بیشترین غلظت به آهن و کمترین غلظت به آرسنیک اختصاص داشت. روند تغییرات غلظت عناصر مورد مطالعه نشان داد که در اوایل دوره نمونه برداری با کاهش همراه بوده و یک روند تقریباً ثابت تا اواخر دوره مشاهده شد و در نهایت یکی روند افزایشی کوتاه مدت ثبت گردیده است. افزایش غلظت عناصر با روند تغییرات دما رابطه عکس داشته، اما با میزان رطوبت رابطه مسقیم داشت. همچنین آنالیز پراش پرتو ایکس نشان داد که عمده کانی های تشکیل دهنده ی ذرات گرد و غبار هوای شهر سلیمانیه کلسیت و کوارتز می باشند که احتمالاً هم منشا طبیعی داشته هم می تواند ناشی از فعالیت های انسانی مانند کارخانجات سیمان در اطراف شهر سلیمانیه باشد. همچنین نتایج آنالیز سطوح آلایندگی عناصر مورد مطالعه حاکی از این بود که آلودگی هوای شهر سلیمانیه در بازه ی زمانی مورد مطالعه تنها با عناصر مس، کلسیم و منیزیم در ارتباط بود و سایر عناصر آلوده کننده نبودند.
  4. ارزیابی تغییرات نیترات خاک پس از آتش‌ سوزی در جنگل های دشت بیلو واقع در شهرستان مریوان در غرب ایران
    1400
    یکی از مهمترین آشفتگی‌های تاثیرگذار بر بوم‌سازگان جنگل، آتش‌سوزی است. به منظور بررسی روند تغییرات نیترات و مقایسه ویژگی‌های فیزیکوشیمیایی خاک در دو منطقه شاهد و سوخته، تعداد 40 نمونه خاک از دو عمق سطحی (0-5 سانتی-متر) و زیرسطحی (5-15 سانتی‌متر) از دشت بیلو واقع در غرب ایران برداشت شد. ویژگی‌های فیزیکوشیمیایی خاک با استفاده از روش‌های متداول تعیین شد. نتایج همبستگی پیرسون ارتباط معنی‌‌داری را بین نیترات و ویژگی‌‌های فیزیکوشیمیایی خاک در مناطق شاهد و سوخته در عمق‌های مورد بررسی نشان نداد. یافته‌ها بیانگر آن است که pH و هدایت الکتریکی خاک در اثر آتش‌سوزی افزایش یافت. به علاوه آتش‌سوزی باعث سوختن کربن آلی و کاهش قابل توجهی از محتوای آن در خاک شد. درصد خاک رس و سیلت کاهش و درصد شن افزایش یافت. روند کاهشی در مقادیر عناصر سدیم، فسفر و نیترات طی احتراق در منطقه سوخته نسبت به شاهد مشاهده شد. نتایج تجزیه واریانس یک طرفه نشان داد که ارتباط معنی‌داری بین مناطق شاهد و سوخته و عمق‌های مورد بررسی و پارامترهای pH، هدایت الکتریکی، کربن آلی، سدیم، نیترات، فسفر، درصد بافت خاک (رس، سیلت و شن) وجود دارد. تاثیر آتش‌سوزی در لایه سطحی به دلیل شدت و تماس بیشتر در این لایه نسبت به لایه زیرسطحی بیشتر بود. آتش‌سوزی منجر به تغییرات محسوسی در ویژگی‌های خاک می‌شود که بازسازی آن به زمان نیاز دارد.
  5. اصلاح خاک آهکی به وسیله گوگرد به منظور بهبود کشت محصول کشاورزی
    1400
    بخش بزرگی از مزارع تحت کشت در غرب ایران واجد خاک آهکی بوده و این امر بر روی جذب عناصر غذایی ضروری در گیاهان تاثیرگذار است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مقادیر مختلف گوگرد بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک و عملکرد محصول گوجه فرنگی کشت شده در یک نمونه خاک آهکی غرب ایران بود. این پژوهش با کاربرد گوگرد در پنج سطح صفر، 1، 2، 3 و 4 گرم بر کیلوگرم خاک آهکی در سه تکرار و مجموعا در 15 گلدان اجرا شد. در همه تیمارها مایه تلقیح باکتری Thiobacillus thioparus اضافه شد. دو هفته پس از اضافه کردن گوگرد به خاک، بذر گوجه فرنگی کاشته شد. پس از پایان دوره رشد 60 روزه نمونه های برگ و گوجه فرنگی به ترتیب برای تعیین عناصر غذایی و عملکرد محصول برداشت شدند. خصوصیات خاک و عناصر غذایی خاک و گیاه با استفاده از روش های متداول تعیین شد. نتایج تجزیه واریانس یک طرفه ارتباط معنی داری را بین تیمارهای مورد مطالعه و پارامترهای pH، هدایت الکتریکی، کربن آلی، کربنات کلسیم، درصد سیلت و ظرفیت تبادل کاتیونی نشان داد. به علاوه غلظت Cu، Zn، Fe و فسفر در خاک و گیاه و عملکرد محصول (ارتفاع بوته) تحت تاثیر مقادیر مختلف گوگرد قرار گرفت. البته به نظر می رسد سطح گوگرد بیش از سه گرم می تواند روند بهبود جذب مواد مغذی و پارامترهای رشد را در گیاه معکوس کند. تکرار پژوهش های مشابهی در اراضی کشاوری مورد نیاز است تا اثرات مقادیر مختلف گوگرد بر شرایط فیزیکوشیمیایی خاک و عملکرد بهینه محصول گوجه فرنگی مشخص شود.
  6. ارزیابی فرآیند تلفیقی فتوکاتالیستیUV/ پِرسولفات در حذف رنگ های راکتیو رد 120 و ردامین B ازفاضلاب کارخانه رنگ الوان ثابت همدان
    1400
    مقدمه: بسیاری از صنایع از قبیل صنایع شیمیایی، چرم، چاپ، نساجی، صنایع غذایی و ... پساب های رنگی تولید می کنند. رنگ ها دارای ساختار پیچیده ی مولکولی، غالباً سمی، سرطان زا ، جهش زا، غیرقابل تجزیه بیولوژیکی و پایدار در محیط زیست می باشند که با ورود به منابع آب و خاک اثرات سوئی در آنها ایجاد می کنند. بنابراین دستیابی به روش های موثر، سازگار با محیط زیست و ارزان جهت تصفیه امری ضروری می باشد. لذا هدف از این مطالعه، ارزیابی فرآیند تلفیقی فتوکاتالیستی UV/ پِرسولفات در حذف رنگهای راکتیو رد 120 و ردامین B از محلول های آبی می باشد. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه کاربردی است که در مقیاس آزمایشگاهی بر روی نمونه های سنتتیک انجام گرفت. در این مطالعه، ارزیابی فرآیند تلفیقی فتوکاتالیستی UV/ پِرسولفات در حذف رنگهای راکتیو رد 120 و ردامین B از محلول های آبی مورد ارزیابی قرار گرفت. محلول استوک رنگ های مورد مطالعه از حل نمودن 1 گرم رنگ در 1000 میلی لیتر آب دو بار تقطیر تهیه شد و برای ساخت سایر غلظت های مورد استفاده از این محلول استوک استفاده شد. تاثیر متغیرهای مورد مطالعه شاملpH (3، 5، 7، 9 و 11)، غلظت پِرسولفات (1/0، 1، 3 و 5 mM/L)، زمان تماس (5، 10، 20، 50 و 70 و90 دقیقه)، غلظت اولیه رنگ (غلظت های 10، 25، 50، 75، 100، 200 و 500 mg/L ) و توسـط یــک دستگاه فتوراکتور با حجم مفید mL100 حاوی یک عدد لامـپ UV-C بـا قدرت 9 وات، و به روش ناپیوسته مورد بررسی قرار گرفت. غلظت بـاقیمانـده رنگ ردامین B و راکتیو رد 120 در طول موج های به ترتیب 553 و 537 نانومتر توسـط دسـتگاه اسـپکتروفتومتر اندازه گیری شد. جهت بررسی معدنی سازی این دو رنگ از آنالیز COD و TOCاستفاده شد. در نهایت پتانسیل این روش در حذف رنگ از یک نمونه فاضلاب واقعی کارخانه رنگ الوان ثابت همدان نیز مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: بررسی نتایج نشان داد که با افزایش غلظت اولیه هر دو رنگ، راندمان حذف کاهش می یابد و افزایش زمان ماند و مقدار پِرسولفات باعث افزایش راندمان حذف می گردد اما به دلیل خاصیت اسکاونجری پرسولفات در تبدیل رادیکال پرسولفات به عوامل با اکسیدکنندگی کم، مقدار بهینه ای از پِرسولفات باید استفاده شود. همچنین در فرآیندهای UV و S2O8 به طور جداگانه و فرایند تلفیقی UV/S2O8 برای رنگزای راکتیو رد 120 به ترتیب بیشترین راندمان حذف در زمان 20 دقیقه برابر 25/9، 54/14 و 91/94 درصد و برای رنگزای ردامینB در زمان 20 دقیقه به ترتیب برابر 91/11، 33/16 و 44/96 درصد حاصل گردید. بعلاوه، در شرایط بهینه ی غلظت اولیه رنگ mg/L 50، زمان واکنش20 دقیقه، دوز پرسولفات mM/L 1 و pH 7، راندمان حذف راکتیو رد 120، کاهش COD و TOC معادل به ترتیب برابر 91/94، 35/68 و30/54% و این راندمان ها برای ردامینB نیز به ترتیب برابر 44/96، 74/71 و 99/57 درصد حاصل شد. همچنین در فاضلاب واقعی میزان حذف رنگ های ردامینB و راکتیو رد 120 به ترتیب برابر 11/77 و 51/73 درصد حاصل شد که نشان دهنده ی موثر بودن روش برای تصفیه ی فاضلاب واقعی مجموعه رنگها می باشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، فرایند تلفیقی فتوکاتالیستی UV/ پِرسولفات جهت حذف رنگ های موجود در فاضلاب از راندمان بالایی برخوردار بوده و بنابراین می تواند در تصفیه فاضلاب های رنگی و یا پیش تصفیه این فاضلابها و فاضلابهای سمی و غیر قابل تجزیه بیولوژیکی مشابه مورد استفاده قرار گیرد.
  7. ارزیابی منابع آلاینده هوا در شهرهای دو استان اربیل و دهوک در شمال عراق
    1399
    به منظور بررسی و تحلیل تغییرپذیری مکانی و زمانی آلاینده های هوا در مناطق شهری و صنعتی و به طورکلی نیاز به ایستگاه های مختلف سنجش آلودگی هوا می باشد. در این تحقیق برای تحلیل و بررسی تغییرات مکانی و زمانی آلاینده های موردبررسی، از داده های آلودگی هوا که به صورت ساعتی در ایستگاه های موردبررسی نمونه برداری شده است، استفاده شده است. داده های نمونه برداری شده شامل پارامترهای آلاینده هوا نظیرCO، NO2 و SO2 و O3 می باشد که واحد تمام آلاینده ها ppm می باشد. داده های موردنیاز شامل دو گروه می باشد: گروه اول داده های آلاینده های هوا که مربوط به ایستگاه های سنجش شهرهای موردمطالعه می باشند و گروه دوم شامل اطلاعات و داده های جغرافیایی هستند. عوامل آلاینده شامل CO ، NO3 ، SO2 و O3 طی سال های 2018 و 2019 آماده سازی و وارد پایگاه داده شده و با استفاده از GIS به صورت ماهانه و سالانه مورد ارزیابی قرار می گیرند. برای سنجش وضعیت آلودگی هوا ابتدا داده های خام برداشت شده توسط اداره کنترل کیفیت هوای شهرهای موردمطالعه که به صورت ساعتی ثبت شده بود، اخذ گردید و به صورت میانگین روزانه درآمده و سپس تبدیل به میانگین ماهیانه و سالیانه شده است. برای تبدیل داده های آلاینده های مذکور بایستی این داده ها که با فرمت اکسل و ورد اخذ شده بود تبدیل به شیپ فایل شود. این کار با وارد کردن مختصات جغرافیایی ایستگاه های سنجش در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی ArcGIS (10.7) و الصاق کردن داده های توصیفی هر ایستگاه شامل میانگین غلظت ماهیانه و سالیانه آلاینده های CO، NO3 و SO2 و O3 برای دو سال متوالی 2018 و 2019 صورت گرفت. در مراحل بعدی با انتخاب روش مناسب درون یابی از بین روش های مختلف اقدام به مدل سازی پراکنش این آلاینده های در محدوده شهرهای دهوک و اربیل شد. مدل سازی برای هر ماه و هر سال برای هرکدام از این دو استان انجام شد به طوری که برای دهوک در سال 2018، 13 نقشه پراکنش برای هرکدام از آلاینده ها که مجموعا 52 نقشه خواهد شد، مدل سازی شده است. این مدل سازی ها الگوی پراکنش این آلاینده-ها را در شهر های مذکور نشان می دهد. نتایج نشان داد که غلظت آلاینده مونوکسید کربن در شهر اربیل در سال 2019 نسبت به سال 2018 کاهش پیدا کرده است. الگوی پراکنش آلاینده NO3 در شهر دهوک از سال 2018 به 2019 تغییر کرده و به مناطق غربی تمایل دارد. بدین معنی که تمرکز غلظت آلاینده ها در غرب منطقه بیشتر است. غلظت آلاینده دی اکسید گوگرد در شهر دهوک در سال 2019 در ایستگاه سه افزایش و در ایستگاه یک و دو کاهش پیدا کرده است. الگوی پراکنش آلاینده SO2 در شهر دهوک در دو سال مشابه بوده و فقط در غلظت آلاینده تغییرات اندکی ایجادشده است. الگوی پراکنش آلاینده O3 در دو سال 2018-2019 برای شهر دهوک الگوی مشابهی را پیروی کرده و در سال 2018 غلظت در غرب کمتر از سال 2019 می-باشد. غلظت آلاینده مونوکسید کربن در ایستگاه های شهر دهوک بیشتر از ایستگاه های شهر اربیل می باشد. غلظت آلاینده NO3 در دو شهر اربیل و دهوک در ایستگاه های شهر دهوک بیشتر از ایستگاه های شهر اربیل می باشد. غلظت آلاینده مونوکسید کربن در ایستگاه های شهر اربیل بیشتر از ایستگاه های شهر دهوک می باشد.
  8. برآورد غلظت فلزات سنگین در خاکهای زراعی با استفاده از تکنیک های سنجش از دور (مطالعه موردی: دشت دهگلان در غرب ایران)
    1399
    این پژوهش با هدف ارزیابی برآورد خصوصیات خاک با استفاده از اطلاعات ماهواره لندست 8 در بخشی از اراضی زراعی دشت قروه-دهگلان در غرب ایران انجام شد. مجموعا تعداد 107 نمونه خاک به صورت تصادفی از منطقه مورد مطالعه و از عمق 15-0 سانتی متری جمع آوری شدند و خصوصیات فیزیکوشیمیایی آن ها در آزمایشگاه تعیین گردید. جهت استخراج اطلاعات از تصاویر ماهواره ای، پس از اعمال ماسک پوشش گیاهی؛ مقدار عددیDOS در باندهای 7-1 لندست 8 برای هر یک از نقاط نمونه برداری شده استخراج شد. در نهایت به منظور تعیین رابطه بین خصوصیات خاک و بازتاب باندهای ماهواره لندست 8 از آنالیز همبستگی و رگرسیون خطی گام به گام استفاده گردید ضمن آنکه اعتبارسنجی مدل رگرسیونی با استفاده از دو پارامتر ضریب تعیین و ریشه میانگین مربعات خطا مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میزان شن و اکسیدهای آزاد آهن خاک با اکثر باندهای ماهواره لندست 8 همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. به علاوه میان مقادیر رس و سیلت خاک با ارزش رقومی اکثر باندهای ماهواره لندست 8 همبستگی منفی و معنی داری مشاهده گردید. این در حالی است که بین غلظت فلزات سنگین (آرسنیک و کادمیوم) و میزان بازتاب در باندهای مرئی و مادون قرمز نزدیک همبستگی معنی داری یافت نشد و مدل های رگرسیونی نیز کارایی قابل قبولی در پیش بینی خصوصیات خاک منطقه مورد مطالعه ارائه نداد.
  9. برآورد غلظت فلزات سنگین در خاک های زراعی با استفاده از تکنیک های سنجش از دور (مطالعه موردی: دشت دهگلان در غرب ایران)
    1399
    این پژوهش با هدف ارزیابی برآورد خصوصیات خاک با استفاده از اطلاعات ماهواره لندست 8 در بخشی از اراضی زراعی دشت قروه-دهگلان در غرب ایران انجام شد. مجموعا تعداد 107 نمونه خاک به صورت تصادفی از منطقه مورد مطالعه و از عمق 15-0 سانتی متری جمع آوری شدند و خصوصیات فیزیکوشیمیایی آن ها در آزمایشگاه تعیین گردید. جهت استخراج اطلاعات از تصاویر ماهواره ای، پس از اعمال ماسک پوشش گیاهی؛ مقدار عددیDOS در باندهای 7-1 لندست 8 برای هر یک از نقاط نمونه برداری شده استخراج شد. در نهایت به منظور تعیین رابطه بین خصوصیات خاک و بازتاب باندهای ماهواره لندست 8 از آنالیز همبستگی و رگرسیون خطی گام به گام استفاده گردید ضمن آنکه اعتبارسنجی مدل رگرسیونی با استفاده از دو پارامتر ضریب تعیین و ریشه میانگین مربعات خطا مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میزان شن و اکسیدهای آزاد آهن خاک با اکثر باندهای ماهواره لندست 8 همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. به علاوه میان مقادیر رس و سیلت خاک با ارزش رقومی اکثر باندهای ماهواره لندست 8 همبستگی منفی و معنی داری مشاهده گردید. این در حالی است که بین غلظت فلزات سنگین (آرسنیک و کادمیوم) و میزان بازتاب در باندهای مرئی و مادون قرمز نزدیک همبستگی معنی داری یافت نشد و مدل های رگرسیونی نیز کارایی قابل قبولی در پیش بینی خصوصیات خاک منطقه مورد مطالعه ارائه نداد.
  10. ارزیابی اثر کود نیتروژنه بر تجمع فلزات سنگین در محصول یونجه کشت شده در خاک های آهکی دشت دهگلان در غرب ایران
    1398
    این مطالعه با هدف ارزیابی اثر کود نیتروژنه بر تجمع فلزات سنگین در محصول یونجه کشت شده در خاک های آهکی دشت قروه- دهگلان در غرب ایران انجام گرفت. به همین منظور نمونه برداری از 56 نقطه خاک از عمق 30-15 سانتی متری در دو قطعه زمین شاهد (بدون کود دهی) و کود دهی شده با کود اوره به میزان 100 کیلوگرم در هکتار صورت گرفت و از نقاط متناظر نیز نمونه برداری از بخش هوایی و ریشه گیاه یونجه انجام پذیرفت. نتایج همبستگی بین ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک با عناصر مس و روی تجمع یافته در اندام هوایی یونجه نشان داد که برای عنصر مس تعداد همبستگی های معنادار بیشتری نسبت به عنصر روی مشاهده می شود و این همبستگی در زمین کوددهی شده از درجه معناداری بالاتری برخوردار بودند، که دلیل آن را می توان به اثرات استفاده از کود شیمیایی نسبت داد. نتایج حاصل از مدل شبکه عصبی برای مدلسازی تجمع عنصر روی در اندام هوایی یونجه نشان داد که شبکه عصبی قادر است پارامتر روی تجمع یافته در اندام هوایی یونجه را با استفاده از پارامترهای فیزیکو شیمیایی خاک با 036/12= RMSE و 986/0=R در مرحله آموزش و 543/6= RMSE و 974/0=R در مرحله آزمون پیش بینی نماید. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون مولفه های اصلی برای عنصر مس در گیاه یونجه نشان داد که از میان سه مولفه اصلی وارده شده در رگرسیون، مولفه اول و سوم اثر معنی داری بر تجمع مس در اندام هوایی یونجه داشتند و ضرایب مربوط به آنها در معادله حاصله بکار برده شد.
  11. تعیین سهم بخش های ژئوشیمیایی و انسانی فلزات سنگین در خاک های منطقه ی ویژه ی اقتصادی انرژی پارس در جنوب ایران
    1398
    با توجه به رشد روز افزون جمعیت و به دنبال آن توسعه ی بخش کشاورزی و صنعت، منابع محیطی نظیر آب، خاک و هوا دستخوش تغییرات کیفی هستند. خاک یکی از مهمترین منابع محیطی و پایه برای تولید در بخش صنعت و کشاورزی می باشد که بستر زندگی و همچنین تهیه ی غذا برای انسان است. بنابراین پایش و کنترل آلودگی های خاک در بخش های مختلف از جمله مقدار عناصر سنگین ضروری است. در این پژوهش به بررسی فلزات سنگین در نمونه های خاک محدوده ی منطقه ی ویژه ی اقتصادی انرژی پارس شهرستان عسلویه پرداخته شده است. بدین منظور تعداد 28 نمونه ی خاک از 14 نقطه، شامل 14 نمونه از خاک سطحی و 14 نمونه از خاک در عمق 50 سانتی متری به صورت تصادفی و با توجه به نوع کاربری برداشت شد. پس از آماده سازی نمونه های خاک، همگن سازی و آنالیزهای آزمایشگاهی، مقادیر پارامترهای فیزیکوشیمیایی و همچنین عناصر سنگین در نمونهها تعیین شد. در مرحله ی بعد، بانک داده ها در نرم افزار ArcGIS 10.5 تهیه شد. سپس با استفاده از رابطه گادرون و همکاران (2006) نقش عامل انسان زاد در آلودگی خاک به فلزات سنگین مشخص شد. همچنین با استفاده از شاخص های آلودگی شامل فاکتور غنی شدگی ، شاخص زمین انباشتگی ، شاخص آلودگی ، شدت آلودگی خاک به عناصر سنگین بررسی گردید. پس از آن با استفاده از بسته ی الحاقی تحلیل گر زمین آمار ، شاخص های آماری توصیفی، مدل معکوس فاصله ی وزنی و نقشه های پهنه بندی تهیه شد. با توجه به نتایج، در این بین، مناطق نخل تقی2 و عسلویه مستقیماً دارای کاربری مجتمع های نفتی و پالایشگاهی هستند که غلظت عناصر سنگین نیز در این مناطق بالاست. از طرفی نتایج بر اساس رابطه گادرون و همکاران (2006) نیز نشان داد بیشترین فراوانی شدت عامل انسان زاد مربوط به مناطق بستانو، نخل تقی2 و عسلویه است. لذا عامل انسان زاد به طور مشهود، در آلودگی خاک منطقه به عناصر سنگین دیده می شود. نتایج تحلیل زمین آمار نشان داد درصد ماده ی آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، سولفات، نیترات و نیتروژن کل در خاک سطحی بیشتر از خاک زیرین است. در حالی که هدایت الکتریکی، درصد هم ارز کربنات کلسیم و فسفات در خاک زیرین بیشتر از خاک سطحی است. همچنین میانگین pH خاک سطحی و زیرین تفاوتی با هم نداشت. در مورد عناصر سنگین، کروم، مس، آهن، منگنز، نیکل، سرب و روی در خاک سطحی بیشتر از خاک زیرین است. در حالی که آرسنیک، کادمیوم، کبالت، نیوبیوم، سلنیوم و اورانیوم در خاک زیرین بیشتر از خاک سطحی است.
  12. جذب فلزات سنگین در گیاه یونجه کشت شده در خاک های آهکی کوددهی شده/ بدون کود در دشت قروه دهگلان، غرب ایران
    1398
    گیاه یونجه یکی از مهترین گیاهان علوفه ای است که نقش مهمی در تامین خوراک دام ایفا می کند. این پژوهش با هدف ارزیابی جذب عناصر مس و روی در گیاه یونجه کشت شده در خاک های آهکی کوددهی شده و بدون کود در دشت قروه دهگلان انجام شده است. بررسی یونجه و نمونه های خاک برداشت شده از مزرعه تحت کشت یونجه چند ساله در دو زمین تیمار شده با کود شیمیایی اوره و شاهد در مزرعه ای از اراضی دشت قروه-دهگلان به ابعاد 48×96 متر و در عمق 45-30 سانتی متر که مطابق با شبکه ای از نقاط با فواصل 16×16 متر از خاک و گیاه مورد نمونه برداری قرار گرفته بودند نشان داد غلظت عناصر ریز مغذی مس و روی در گیاه یونجه در دو زمین کوددهی شده و بدون کود تفاوت آماری معنی داری ندارد. از بین ویژگی های خاک، میانگین عنصر روی، هدایت الکتریکی، کربنات کلسیم، فسفات، اکسید آزاد آهن، نیترات و آمونیوم در دو زمین شاهد و تیمار دارای تفاوت معنی داری بوده اند. همبستگی پیرسون جهت پی بردن به رابطه بین خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک در دو زمین تیمار و شاهد با مقادیر عناصر مس و روی در گیاه یونجه انجام گرفت و نتایج نشان داد که جذب ریز مغذی مس در برگ یونجه همبستگی بالایی با خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک در زمین کوددهی شده دارد. به طوریکه پارامترهای pH، ظرفیت تبادل کاتیونی، ماده آلی، فسفات، کربنات کلسیم، نیترات، آمونیوم و سیلت در زمین کوددهی شده و همچنین پارامترهای pH، ماده آلی، فسفات و آهن کل در زمین بدون کود با محتوی عنصر مس در برگ یونجه همبستگی معنی دار داشتند. در حالیکه برای عنصر روی تجمع یافته در برگ روابط معنی دار میان ریز مغذی روی جذب شده در برگ یونجه با پارامترهای ظرفیت تبادل کاتیونی، هدایت الکتریکی و کربنات کلسیم در زمین کوددهی شده یافت شد، اما عنصر روی در برگ گیاه با هیچ کدام از پارامترهای خاک در زمین بدون کود همبستگی نداشته است. بررسی شاخص غنی شدگی و زمین انباشتگی عناصر مس و روی در خاک مورد مطالعه حاکی از غنی شدگی بسیار ضعیف و همچنین انباشت کم عناصر مس و روی در خاک هستند. فاکتور انتقال نشان داد مقدار انتقال عنصر مس از ریشه به اندام هوایی گیاه یونجه نسبت به عنصر روی بیشتر می باشد. بررسی فاکتور تجمع زیستی نشان داد مقدار تجمع عنصر روی بیشتر در بخش ریشه و تجمع عنصر مس بیشتر در اندام هوایی گیاه یونجه می باشد. مقدار فاکتورهای انتقال و تجمع زیستی نیز برای دو عنصر مس و روی در دو زمین تیمار و شاهد تفاوت آماری معنی دار نشان نداد. تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره برای عنصر روی نشان داد که کربنات کلسیم خاک در تجمع میزان روی گیاه دخیل می باشد. تحلیل رگرسیون مولفه های اصلی برای عنصر مس گویای این مطلب بود که مولفه دوم بیشترین اهمیت را در تجمع مس در گیاه داشته است و پس از آن مولفه اول از اهمیت بسزایی در برآورد مس گیاه برخوردار بود. مهم ترین متغیرهای تشکیل دهنده ی مولفه اول نیترات، آمونیوم، فسفات، ظرفیت تبادل کاتیونی، pH، و کربنات کلسیم بوده اند.
  13. بررسی اثر کاربرد کود ازت بر سلامت محصول یونجه در دشت قروه- دهگلان در غرب ایران
    1397
    یونجه یکی ازمهم ترین گیاهان علوفه ایست که به طور وسیعی در خاک های آهکی ایران کشت می شود. با توجه به افزایش روز افزون مصرف کود های نیتروژنه در این اراضی و اثرات زیانباری که می توانند بر محیط زیست و همچنین سلامت زنجیره غذایی داشته باشند مطالعه تجمع نیترات در محصول یونجه امری ضروریست. از این رو هدف این مطالعه بررسی اثر کاربرد کود شیمیایی اوره بر تجمع نیترات در محصول یونجه کشت شده در یک خاک آهکی در غرب ایران است. دو قطعه زمین زراعی تحت کشت یونجه هر یک با مساحت 96×48 مترمربع در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در شهرستان دهگلان در غرب ایران که واجد خاک آهکی بودند و در طول سال زراعی به یکی برای یکبار کود شیمیایی اوره با غلظت 100 کیلوگرم در هکتار اضافه شده و به دیگری هیچ گونه کودی داده نشده بود انتخاب شدند. نمونه برداری خاک از عمق 15-0 سانتی متری در 28 نقطه پیش از برداشت محصول یونجه در هر یک از دو زمین (مجموعاً 56 نقطه) صورت گرفت ضمن آنکه در نقاط متناظر از بخش هوایی و ریشه گیاه یونجه نیز نمونه برداری شد. نتایج نشان داد که کاربرد کود اوره محتوی نیترات تجمع یافته در نسج گیاهی یونجه خصوصاً اندام هوایی آن را به نسبت مزرعه کود داده نشده افزایش می دهد گرچه مقدار نیترات در محصول یونجه در هر دو مزرعه از سطح سمیت تعیین شده پایین تر بود.
  14. بررسی رابطه رنگ با خصوصیات فیزیکوشیمیایی گرد و غبار خصوصا مقادیر فلزات قلیایی و قلیایی خاکی و اکسیدهای آهن (مطالعه موردی سنندج در غرب ایران)
    1397
    مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه خصوصیات ژئوشیمیایی با رنگ گرد و غبار باریده بر شهر سنندج واقع در غرب ایران به انجام رسید. نمونه برداری از ذرات گرد و غبار باریده بر واحد سطح در سه ایستگاه درون محوطه دانشگاه کردستان واقع در جنوب شهر سنندج به صورت هفتگی از ابتدای تیرماه 1395 تا پایان خرداد 1396 به روش سنجش انباشت صورت پذیرفت. نمونه های بدست آمده از حیث عواملی نظیر سدیم، پتاسیم، کلسیم، آهن، منگنز، روی، مس، سرب، کادمیم، کروم و آرسنیک، اکسیدهای آزاد و همچنین آنیون های سولفات، نیترات و کلراید در کنار شاخص انباشت گرد و غبار در واحد سطح، فاکتور غنی شدگی و پارامترهای رنگ در استاندارد CIE مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که حداکثر میزان ذرات گرد و غبار باریده بر واحد سطح در فصل تابستان حادث شده در حالیکه فاکتور غنی شدگی و همچنین مقادیر آنیونها بترتیب در فصول زمستان و بهار سطوح بالاتری را نشان دادند. پارامترهای رنگ سنجی L*، a* و b* دارای روندی مشابه و متناسب با تغییرات مقادیر عناصر قلیایی و قلیایی خاکی بودند در حالیکه این روند برای فلزات سنگین وجود نداشت. پارامترهای رنگ سنجی با اکسیدهای آهن نیز روابط معناداری نشان دادند. پژوهش حاضر وجود رابطه معنادار میان خصوصیات رنگی و ژئوشیمیائی ذرات گرد و غبار در منطقه مورد مطالعه را تائید نمود.
  15. ارزیابی اثر پودر آهن بر عملکرد گرانول های گوگرد-بنتونیت در آبشویی آرسنیک از خاک های آهکی
    1396
    یکی از فاکتورهای محدودکننده تولید محصول در خاک های آهکی دسترسی کم گیاه به بعضی عناصر کم مصرف مثل از جمله آهن به علت وجود pHبالا و غلظت زیاد یون کلسیم می باشد. طبق شواهد موجود، آلودگی آرسنیک در استان کردستان یک نوع آلودگی طبیعی است. از اینرو، اعمال روش هایی که بتواند به اصلاح خاک های زراعی و افزایش حلالیت عناصر غذایی از یک سو و کاهش آلودگی های زیست محیطی از سوی دیگر منجر شود ضرورت می یابد. بدین منظور گرانول های گوگرد-بنتونیت و گوگرد-بنتونیت به همراه پودر آهن پخش شده در خاک به طریق شبیه سازی محیط واقعی در ستون های خاک تلقیح شده با Thiobacillus thioparus طی 22 دوره آبشویی دو هفته ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آبشویی آنیون های بررسی شده طی مراحل آزمایش در هنگام حضور همزمان پودر آهن و گرانول های گوگرد- بنتونیت به علت جایگاه های فراوان جذب و نقش آن به عنوان عامل احیا کاهشی بوده است. آرسنیک روند تقریبا کاهشی داشته و در تیمارها بیشتر از شاهد آبشویی شده است. پس از 11 ماه آبشویی، ستون ها به صورت افق های 10 سانتی متری به شش مقطع تقسیم و برش داده شدند. بعد از برش ستون ها مشاهده شد که اکسیداسیون در 10 سانتی متر بالایی خاک بیشتر اتفاق افتاده بود.
  16. مطالعه کاربرد گرانول های گوگرد- بنتونیت– آهن در اصلاح خاک های آهکی دارای آرسنیک دشت قروه در غرب ایران
    1396
    یکی از معضلات امروز جهان، مصرف بیش از حد کود کشاورزی در مزارع بوده، در حالی که مواد مغذی علی رغم حضور در خاک به علت قلیایی بودن خاک در دسترس قرار نمی گیرند. مصرف گسترده این کودها با این روند افزایشی می تواند به شدت محیط زیست انسانی و کیفیت آب و خاک را تحت تاثیر قرار دهد. در بین موادی که برای اصلاح خاک آهکی به کار می رود گوگرد مناسب ترین است زیرا دارای ارزش اگرونومیک به عنوان یک کود مستقل و نیز به عنوان یک ماده مغذی ثانویه مورد نیاز گیاهان محسوب می شود اکسایش گوگرد عمدتاً به صورت زیستی توسط باکتری های جنس تیوباسیلوس صورت می گیرد. فلزات سنگین از جمله آلاینده های زیست محیطی هستند که مواجهه انسان با بعضی از آنان خطرات جدی را به بار می آورد که از جمله آنان می توان به آرسنیک اشاره کرد. فرآورده های گوناگون آهن جهت بی تحرک سازی آلاینده هایی مانند فلزات سنگین و جهت پایدار کردن خاک و بهبود وضعیت تغذیه ای کاربرد دارند. بنابراین، این مطالعه با هدف ارزیابی گرانول های گوگرد بنتونیت- آهن به منظور کاهش pH و کاهش تحرک آرسنیک و نیز افزایش میکرو المنت ها و فسفات در یک خاک آهکی صورت گرفت. از این رو تعداد 8 ستون خاک ساخته شده با لوله های پلی اتیلن با قطر 15 سانتی متر و ارتفاع 100 سانتی متر مستقر روی چهارپایه فلزی ساخته شد. ستون ها با یک نمونه خاک زراعی آهکی و تلقیح با باکتری تیوباسیلوس تیوپاروس تا ارتفاع 60 سانتی متری پر شدند و گرانول ها با سه نوع متفاوت گرانول های گوگرد- بنتونیت (Control) و گوگرد- بنتونیت- آهن (IG) با دو درصد متفات پودر آهن (با میزان یکسان گوگرد در تمام گرانول ها) حین پر کردن ستون ها به 30 سانتی متری بالایی خاک ستون اضافه شدند. و در یک دوره 11 ماهه با آب مقطر تحت آبشویی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در ستون های دارای گرانول های آهندار به علت تولید سولفات بیشتر از این گرانول ها و هیدرولیز پودر آهن موجود در آن ، مقدار pH کمتر از گرانول های گوگرد- بنتونیت بود. ولی هر دو نوع تیمار به واسطه حضور آهن تفاوت معنا داری را از نظر بی تحرک سازی آرسنیک نداشتند. و نیز گرانول های گوگرد- بنتونیت- آهن در آزادسازی مقادیر بیشتر ماکرو و میکرو المنت ها موثرتر بودند. از طرفی این گرانول ها موجبات افزایش انحلال فسفات در نتیجه استفاده کمتر از کودهای فسفاته و کاهش نیترات در نتیجه جلوگیری از آل
  17. ارزیابی گرانول های گوگرد-بنتونیت به منظور اصلاح خاک-های آهکی با استفاده از ستون های خاک
    1395
    کمبود گوگرد یک پدیده ی معمول در اراضی کشاورزی دارای خاک آهکی ایران است. عمده اکسیداسیون گوگرد در خاک به واسطه باکتری های تیوباسیلوس تیوپاروس انجام می گیرد. اکسیداسیون گوگرد باعث کاهش pH خاک می شود و دسترسی به فسفر، ماکرو و میکرو نوترینت ها را بیشتر می کند. این مطالعه با هدف ارزیابی گرانول های گوگرد- بنتونیت به-منظور اصلاح خاک های آهکی با استفاده از ستون های خاک انجام شد. ازاین رو 15 ستون خاک با لوله های پلی اتیلن با قطر 15 سانتی متر با چهارچوب فلزی ساخته شد و با یک نمونه خاک زراعی آهکی از دشت قروه در غرب ایران و پس از استریل شدن و تلقیح به وسیله باکتری های تیوباسیلوس تیوپاروس به ارتفاع 60 سانتی متر پر شدند. سپس گرانول های گوگرد-بنتونیت ساخته شده با درصدهای 30،20،10 و 40 بنتونیت به 5 سانتی متر بالایی ستون های خاک اضافه شدند و در یک دوره 9 ماهه به صورت هر دو هفته یک بار با آب مقطر تحت آبشویی قرار گرفتند. آنالیز زهاب های جمع آوری شده نشان داد که با یک فاز تاخیر 4 ماهه درتولید سولفات در ابتدای دوره این آزمایش منحنی رشد باکتری، به دلیل نداشتن شرایط مطلوب رطوبتی و دمایی و وارد شدن استرس به باکتری ها یک دوره رکود را تجربه نمود. سپس مشاهده شد که با رسیدن به دمای 25 درجه، باکتری ها وارد فاز نمایی رشد خود شدند و در طول 4 هفته اکسیداسیون گوگرد با رسیدن به دمای 30 درجه سانتیگراد به حداکثر خود رسیده و پس از آن دوباره از سرعت تولید سولفات کاسته شد و میزان آن به حد ثابتی رسید که نشان دهنده این است که باکتری وارد فاز ثابت رشد خود شده است. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش درصد بنتونیت در گرانول ها سرعت اکسیداسیون گوگرد به صورت قابل توجهی افزایش یافت. درنهایت گرانول های دارای 40 درصد بنتونیت به علت جذب آب و آماس پذیری بیشتر و فروپاشی گسترده تر تولید گوگردهایی با اندازه ذرات کوچک تر و سطح ویژه بیشتر نمودند. لذا گرانول های واجد 40 درصد بنتونیت با آزادسازی مقادیر ماکرو و میکرو نوترینت های بیشتر در صورت وجود شرایط بهینه ( دمایی بین 25 تا 30 درجه سانتی گراد و رطوبتی حدود ظرفیـت مزرعـه) به عنوان مناسب ترین گرانول های گوگرد-بنتونیت برای اصلاح خاک های آهکی غرب ایران که واجد اقلیم نیمه خشک (مدیترانه ای) هستند تعیین شدند.
  18. ارزیابی محصول گوگرد عنصری صنایع پتروشیمی بمنظور اصلاح خاک های آهکی غرب ایران با استفاده از فناوری ستون خاک
    1395
    خاک های آهکی در پهنه ی وسیعی از غرب ایران گسترش دارند و گوگرد عنصری مورد توجه ترین کود برای اصلاح این خاک-ها به ویژه pH آنها می باشد که مقادیر زیادی از آن را صنایع پتروشیمی کشور به عنوان محصول جانبی تولید می کنند. راندمان گوگرد عنصری در اصلاح خاک های آهکی به شدت به شرایط اکسیداسیون آن وابسته است. هدف از این پژوهش ارزیابی کارآمدی مقادیر مختلف گوگرد عنصری برای اصلاح خاک آهکی تلقیح شده با باکتری اکسید کننده گوگرد می باشد. از این رو تعداد 15 ستون شمال چهار تیمار گوگرد و یک شاهد هر کدام با سه تکرار طراحی و ساخته شدند و با یک نمونه از خاک های آهکی متعلق به دشت کشاورزی قروه که در غرب ایران واقع است پس از استرلیزاسیون و تلقیح با باکتری Thiobacillus thioparus پر شدند. هر یک از این ستون ها هر دو هفته یکبار با حجم mL500 آب مقطر مورد آبشویی قرار گرفتند و آب زهکش شده از ستون ها مورد آزمایش قرار گرفت. ضمنا دمای محیط آزمایشگاه نیز در طول این پژوهش به صورت مداوم ثبت گردید. نتایج نشان داد که میزان سولفات آبشویی شده از دمای ºC 25 به بالا شدت گرفت. دوره های دمایی مختلف موجب تغییر شدت اکسیداسیون گوگرد گردید و مقدار کاهش pH با کاربرد گوگرد بسیار چشم گیر بود. علاوه براین، خروج کربنات و کاتیون های قلیایی نیز تحت تاثیر گوگرد مشاهده شد بطوریکه گوگرد عنصری سبب انحلال کمپلکس های مختلف کربنات و خروج آن از محیط خاک گردید. از طرفی گوگرد دسترس پذیری عناصر را تا حدی معین بالا برده و که در فرآیند آبشویی از خاک خارج نشدند. برای فسفر نیز میزان آبشویی در تیمارهای گوگرد کمتر از شاهد به دست آمد. تاثیر گوگرد بر حلالیت ارسنیک منفی بوده و کارآیی کود گوگرد را در کاهش انتقال آلودگی ارسنیک به آب های زیرزمینی نشان داد. مجموعه نتایج به دست آمده از این مطالعه افزایش راندمان کاربرد گوگرد عنصری، برای اصلاح خاک های آهکی تلقیح شده با باکتری Thiobacillus thioparus را تائید نمود.
  19. بررسی اثر کود کمپوست بر فرایند آبشویی در خاک های آهکی حاوی ارسنیک منطقه قروه در غرب ایران با استفاده از فناوری ستون های خاک
    1395
    آرسنیک یک عنصر غیرضروری و بسیار سمی است که به عنوان یک عامل سرطان زا شناخته شده است. آلودگی آب به وسیله آرسنیک با منشا طبیعی در بیش از 70 کشور در سراسر جهان گزارش شده است. در ایران در بخش های از استان کردستان از جمله دشت قروه به عنوان قطب کشاورزی استان، سفرههای آب آلوده به ارسنیک ناشی از تشکیلات زمین شناسی نیز موجود است. آرسنات فراوان ترین فرم ارسنیک در محیط خاک است که با آنیون فسفات در رقابت است. برای جلوگیری از استفاده بیش از حد از کود فسفات آمونیوم توسط کشاورزان این منطقه در این مطالعه به بررسی تاثیر همزمان استفاده از کود آلی کمپوست زباله شهری و کود فسفات آمونیوم و اثر آن بر آبشویی ارسنیک در ستون های خاک پرداختیم. بنابراین 9 ستون خاک از جنس پلی-اتیلن با قطر داخلی 10سانتی متر و ارتفاع 80سانتی متر تهیه گردید. 3 ستون به عنوان شاهد با آب مقطر و 3 ستون شامل 30% کمپوست افزودنی به خاک و آبیاری شده با آب محتوی کود فسفات آمونیوم و 3 ستون شامل 60% کمپوست افزودنی به خاک و آبیاری شده با همان غلظت از کود فسفات آمونیوم، در یک دوره 120 روزه و هر هفته دو بار و هر بار با مقدار 300 میلی لیتر آب-مقطر تحت آبشویی قرار گرفتند و آب خروجی از آنها مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج کاهش قابل توجهی در مقدار آبشویی ارسنیک درستون های تیمار شده با کود در مقایسه با ستون های شاهد را نشان داد.
  20. جذب سطحی آرسنات از محلول های آبی با استفاده از جاذب نانو ساختار Fe-Al پوشش داده شده بر روی سطوح
    1394
    هدف از مطالعه حاضر As(V) از محلول های آبی با استفاده از جاذب نانو ساختار Fe2O3/Al2O3 سنتز شده با روش سل-ژل ابداع شده به وسیله یولداس در دو حالت پودری و پوشش داده روی سطوحی مثل پرلیت و لیکا می باشد. ساختار جاذب سنتز شده با استفاده از آنالیز های XRF، XRD ، ASAP ، FTIR ، SEM ، TGA و XPS مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا آلومینا سنتز گردید، سپس مقدار آهن پوشش یافته بر روی آلومینا در آزمایش ناپیوسته جذب سطحی آرسنیک از آب بهینه شد. نتایج XRF نشان داد که میزان آهن قرار گرفته بر روی آلومینا (%37.6) است. نتایج XRD وجود اکسیدهای آهن و آلومینیم (Al2O3,Fe2O3) را نشان داد. تصاویر SEM نیز پخش شدن نانوذرات آهن که اندازه ذرات آن ها کمتر از 100 nm است را روی آلومینا نشان داد. نتایج ASAP مزوپور بودن ذرات جاذب نانوساختار را مشخص نمود. اثر متغیرهای عملیاتی مثل: (4-10) pH ، غلظت اولیه یون آرسنیک (25-100 mg/L) ، مقدار جاذب (0.5-4 g/L) ، زمان تماس (0-840 min) و دما (25-50°C) جهت یافتن بهترین شرایط جذب (g/L 1)، زمان تماس (720 min) بوده است. مطالعات ترمودینامیک نشان داد که کارایی جذب با افزایش دما افزایش دما افزایش می یابد که این نشان دهنده طبیعت گرماگیر و خودبخودی بودن فرآیند جذب است. مطالعات سینتیکی نشان داد که داده های تجربی برازش بهتری با مدل سینتیکی شبه مرتبه اول دارند. از دو مدل هم دمایی لانگمور و فرندلیچ، مدل لانگمور برازش بهتری با داده های تجربی داشته است. نتایج آزمایشگاهی نشان دادند که پوشش دادن سطوح پرلیت و لیکا با جاذب نانو ساختار Fe2O3/Al2O3 به خوبی انجام شده است و جاذب های پوشش داده شده بر روی لیکا و پرلیت، راندمان بیشتری آرسنیک در حذف آرسنیک از آب داشته اند.
  21. کاربرد نانوجاذب Fe/ZSM-5 در حذف آرسنیت از محلولهای آبی
    1394
    آرسنیک یک شبه فلز سرطانزاست که از طریق فعالیتهای طبیعی و انسانی به محیط زیست وارد میشود. طی این مطالعه نانوذرات آهن بروش تلقیح بر روی زئولیت ZSM-5 نشانده شدند. در این مطالعه پارامتر موثر بر سنتز نانوجاذب Fe-ZSM-5شامل درصد وزنی آهن، دما و زمان کلسیناسیون، دمای محلول سنتزو شدت اختلاط مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که نانوجاذب Fe-ZSM-5 بهینه، زمانی سنتز خواهد شد که 40% وزنی آهن تحت دمای °C 30 و با شدت اختلاط rpm 60 بر روی زئولیت ZSM-5 نشانده شود و سپس کلسیناسیون آن در دمای °C 400 به مدت 3 ساعت انجام گیرد. همچنین بهینه سازی پارامترهائی نظیر pH، دوز جاذب، زمان تماس و دما بر حذف آرسنیت با غلظت اولیه ی µg/l 400 مورد بررسی قرار گرفت. بررسی نتایج جذب آرسنیت نشان داد که بالاترین میزان جذب در 7pH= با g/l 5/2 از نانو جاذب، در مدت min 30 و در دمای °C 40 اتفاق خواهد افتاد. بررسی ترمودینامیک، سینتیک و مدلهای ایزوترمی جذب نشان داد که جذب آرسنیت توسط نانوجاذب Fe-ZSM-5 یک واکنش گرماده است که از مدل سینتیکی شبه مرتبه سوم پیروی میکند و برازش بیشتری با مدل ایزوترمی لانگمویر دارزد. این نانو جاذب دئر شرایط بهینه و در راکتور ناپیوسته قاد به حذف % 37/98 از آرسنیت محلول است. در ستون بستر ثابت غلظت آرسنیت طی بازه زمانی min 35-1، µg/l 53/97-04/0 بوده و نتایج بررسی منحنی رخنه نشان داد که نانوجاذب Fe-ZSM-5 بعد از min 215 اشباع خواهد شد و مقادیر آهن واجذب شده، pH، و هدایت الکتریکی محلول خروجی به ترتیب برابر با mg/l 903/0، 65/6 و µs/cm بود.
  22. مطالعه میزان هدر رفت انرژی حرارتی از بلوک های سفالی پرشده از عایق متخلخل طبیعی کاه فشرده
    1394
    رشد سریع جمعیت جهانی منجر به افزایش سریع تقاضای جهانی برای انرژی شده است. مهم ترین بخش از استراتژی انرژی هر کشوری صرفه جویی در مصرف انرژی است و به دلیل منابع محدود انرژی و افزایش آلودگی محیطی ناشی از استفاده از سوخت های فسیلی، صرفه جویی در انرژی اجباری شده است. مصرف انرژی در واحدهای تجاری و خانگی حدود 40 درصد کل میزان مصرف انرژی کشور است. لذا با توجه به نیاز شدید جامعه به مسکن و رشد روزافزون جمعیت و بحران های زیست محیطی استفاده از راهکار‎های جدید در صنعت ساختمان مشهود می باشد. از جمله منابع طبیعی و تجدیدپذیری که می تواند برای رسیدن به این اهداف موثر واقع شود، کاه و کلش می باشد که به دلیل داشتن مزایایی از جمله طبیعی بودن، قابل دسترس بودن و ارزان بودن، در این مطالعه از آن به عنوان عایق طبیعی استفاده شده است. لذا این تحقیق خصوصیات حرارتی بلوک های سفالی پر شده از کاه و کلش (به عنوان عایق طبیعی) را با هدف بهبود عملکرد حرارتی دیواره خارجی مورد بررسی قرار می دهد. مدل به کار رفته در طول آزمایش از چهار دیواره خارجی متشکل از بلوک های سفالی دارای ضخامت و مساحت یکسان که 50% از بلوک های مدل ساخته شده از کاه گندم با چگالی g/cm3 156/0 پر شده، تشکیل شده است. به منظور اندازه گیری مقدار اتلاف انرژی حرارتی از دیواره‎های مدل نیز، از دستگاه ترمومتر چهارکاناله دیتالاگردار مدل TM-947SD و چهار سنسور حرارتی سطحی مدل TP-04 استفاده شد. مقایسه خصوصیات حرارتی شامل ضریب هدایت حرارتی، نرخ انتقال حرارت و ضریب انتقال حرارت کلی در دو نوع دیواره بدون عایق و عایق کاری شده بهبود عملکرد حرارتی دیواره را به ترتیب ازW/m°C 2/0 به 04/0 ، W/m2 36/18 به 98/6 و C° W/m27/1 به 41/0 نشان می دهد. همچنین نتایج نشان داد که درصد بهبود عملکرد حرارتی 72% تا 81% در دیواره عایق کاری شده، بوده است.
  23. بررسی میکروارگانیسمهای موجود در ذرات گردوغبار درشهرسنندج، غرب ایران
    1393
    وجود ریزگردها چند سال است که مناطقی از ایران به خصوص غرب کشور را در برگرفته است و اثرات مختلف بهداشتی و پزشکی فراوانی را ایجاد نموده است. وجود باکتری ها و قارچ های بیماری زا در این ریزگردها باعث بیماری های متعددی شده است و تماس با میکروارگانیسم-های هوای آزاد با دامنه وسیعی از اثرات مضر بر روی سلامتی مرتبط است. میکروارگانیسم ها عواملی هستند که در صورت ورود به بدن انسان با سازوکارهایی چون عفونت، آلرژی یا خواص سمی سبب ایجاد اختلال در واکنش های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی بدن انسان می شوند و در صورتی که سیستم ایمنی قادر به نابود کردن و از بین بردن عوامل بیولوژیکی نباشد، اختلال ایجاد شده می تواند سبب بیماری و حتی مرگ شود. لذا هدف از این تحقیق بررسی آلودگی میکروبی ناشی از ریزگردها می باشد. بدین منظور شهر سنندج واقع در نیمه غربی کشور که در سنوات اخیر مورد هجوم گسترده ی پدیده گردوغبار بوده است به عنوان ایستگاه نمونه برداری انتخاب شد. نمونه برداری با استفاده از نمونه بردار میکروبی هواSpin Air Basic صورت گرفت و از محیط کشت Potato Dextrose Agar (PDA) به همراه کلرامفنیکل برای کشت قارچ ها و محیط کشت Tryptone Soya Agar (TSA) برای کشت عمومی باکتریایی استفاده شد. کلنیهای رشد یافته بر روی محیط کشت به روش مستقیم و با استفاده از دستگاه کلنی کانتر شمارش شد و بر حسب واحد تشکیل کلنی بر متر مکعب (CFU/m3) گزارش گردید. نتایج نشان می دهد در فصل بهار به دلیل بالا بودن غلظت ذرات معلق حداکثر مقدار غلظت میکروارگانیسم ها در این فصل بوقوع می پیوندد. بیشترین گونه های قارچی در هوای سنندج شامل آسپرژیلوس فومیگاتوس، آسپرژیلوس فلاووس، آلترناریا، پنی سیلیوم، کلادوسپوریوم و رایزوپوس بودند.
  24. حذف آرسنیک(V) از محلول های آبی با استفاده از ماده نانو حفره سیلیکاتی MCM-48
    1393
    هدف از مطالعه حاضر حذف (As (V از محلول های آبی با استفاده از ماده نانوحفره سیلیکاتی MCM-48 عامل دار شده با 3-آمینو پروپیل تری متوکسی سیلان در سیستم ناپیوسته است. سنتز MCM-48 در دمای محیط و به روش سل-ژل انجام شد و عامل دار کردن آن به روش پس سنتزی صورت گرفت. ساختار جاذب تولید شده با استفاده از آنالیزهای تفرق اشعه ایکس (XRD)، جذب- واجذب گاز نیتروژن (BET)، آنالیز وزن سنجی حرارتی (TGA)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و طیف سنجی عبوری مادون قرمز فوریز (FT-IR) مورد بررسی قرار گرفت. اثر متغیرهای مختلف شامل(pH (8-2، غلظت اولیه یون آرسنیک (mg.L-1 100-0/1)، دوز جاذب (g.L-1 3-0/1)، زمان تماس (صفر تا 120 دقیقه) و دما (C˚ 50-20) جهت یافتن بهترین شرایط جذب مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج بدست آمده از آنالیز SEM نشان داد که ذرات MCM-48 دارای اندازه ای در دامنه 400 تا nm 500 هستند و ساختار کروی دارند. الگوی XRD محصول تولید شده نیز نشان داد که نه تنها الگوی ویژه ساختار مکعبی Ia3d با نظم بالا تشکیل شده است بلکه پس از عامل دار کردن نیز نظم ساختار ماده سنتز شده حفظ شده است. از سوی دیگر، نتایج آنالیز FT-IR نشان داد که عامل دار کردن سطح داخلی حفرات با موفقیت انجام شده است. نمودار وزن سنجی حرارتی MCM-48 و NH2-MCM-48 نیز بیانگر حذف کامل ماده طاق ساز و همچنین عامل دار شدن موفقیت آمیز بود. بعلاوه، نتایج BET نشان داد که میانگین اندازه حفرات حدود nm 2/44، میزان سطح ویژه بالغ بر m2.g-1 1326 و حجم کل حفرات cm3.g-1 1/11 بوده است. نتایج فرآیند جذب سطحی نشان داد که شرایط بهینه حذف(As (V توسط NH2-MCM-48 در pH 2، غلظت اولیه آرسنیک mg.L-1 50 و دوز جاذب g.L-1 1 بوده است. بعلاوه، مطالعات ترمودینامیک نشان داد که کارایی جذب با افزایش دمای سیستم از 20 به ˚C 50 افزایش می یابد، که نشان دهنده طبیعت گرماگیر و خودبخودی بودن فرآیند جذب است. مطالعات سینیتیک نشان داد که داده های تجربی برازش بهتری با مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم نسبت به مدل سینتیکی شبه مرتبه اول دارند. از طرف دیگر، از دو مدل هم دمایی استفاده شده مدل لانگمایر برازش بهتری با داده های تجربی داشته است.
  25. ارزیابی اثر ریزگردها بر میزان کلروفیل در غرب ایران
    1393
    آلودگی ناشی از ریزگردها در مناطق غربی ایران به عنوان یکی از مهم ترین مشکلات زیست محیطی این مناطق معرفی شده و در یک دهه به عنوان جدی ترین آلاینده هوا مطرح بوده، ضمن آنکه بر خصوصیات فیزیولوژیکی گیاهانی که کیفیت هوا را بهبود می بخشند نیز اثر می گذارند. نظر به اهمیت و نقش بسزایی که میزان کلروفیل بعنوان شاخص فتوسنتز در حیات گیاه دارد این پایان نامه با هدف بررسی اثر ریزگردها بر میزان کلروفیل گونه های شمشاد ژاپنی (Eounymusjaponicus) و برگ نو (Ligustrumovalifolium) انجام شد. بدین منظور، تغییرات میزان کلروفیل با آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با دو تیمار غبار و شاهد مشتمل بر 4تکرار از مهر1392 تا پایان شهریور1393 در یک ایستگاه در دانشگاه کردستان واقع در شهر سنندج در غرب ایران مورد بررسی قرار گرفت. همچنین اثر ریزگردها بر برخی از خصوصیات فیزیولوژیکی از جمله محتوای نسبی آب (Relative Water Content)، شاخص پایداری غشاء(Membrane Stability Index) و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی پراکسیداز و اسکوربات پراکسیداز در قالب طرح کاملا تصادفی (CompletelyRandom Design) با چهار تکرار مورد سنجش قرار گرفت. مقادیر ریزگردهای باریده بر واحد سطح با روشdustfall jar به صورت تجمعی و میزان کلروفیل کل با روش عصاره گیری و همچنین با استفاده از کلروفیل متر در بازه های زمانی ده روزه مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که ریزگردها بر میزان کلروفیل تیمارهای غبار شمشاد ژاپنی اثر معنی داری ندارد (05/0
  26. بررسی برخی کاتیونها و آنیونهای ذرات گرد و غبار در نیمه غربی ایران
    1392
    پدیده گرد و غبار یکی از آلاینده های زیست محیطی است که در چند دهه اخیر توجه دانشمندان زیادی را به خود جلب کرده است. بطوری که هم اکنون به عنوان معضل زیست محیطی در سطح جهان شناخته میشود. ایران بدلیل قرار گرفتن در کمربند بیابانی و نیمه بیابانی کم و بیش با این پدیده در گیر میباشد اما در چند سال اخیر هجوم گرد و غبارها از کشورهای همجوار عربی به ایران خصوصا نیمه غربی کشور خسارت های فراوانی را بر زوایای مختلف جوامع انسانی تحمیل کرده است. از اینرو شناخت خصوصیات گرد و غبار برای بکار گیری اقدامات مدیریتی موثر لازم و ضروری بشمار میرود. بدین منظور بررسی خصوصیات ذرات گرد و غبار در نیمه غربی ایران در شهرهای سنندج، خرم آباد و اندیمشک از تیرماه 1391 تا خرداد 1392 صورت گرفت. نمونه برداری در سه ایستگاه بطور همزمان از ذرات گردو غبار باریده در طول هر ماه و به روش غیر فعال (Passive) انجام گرفت و نمونه ها برای تعیین کاتیونها و آنیونهای محلول آنالیز شدند. علاوه بر این کانی های غالب تشکیل دهنده این ذرات نیز با استفاده از تفرق اشعه ایکس تعیین شدند. نتایج این بررسی نشان داد کلسیم در هر سه ایستگاه از فراوانی قاطع بالاتری نسبت به سایر کاتیونها برخوردار بود ضمنا فراوانی کانی کلسیت در هر سه ایستگاه آهکی بودن خاک های منشا این ذرات گرد و غبار را تایید میکند. آنیون سولفات نیز غلظت بالائی در هر سه ایستگاه از خود نشان داد که همبودی رسوبات تبخیری با خاکهای سرمنشا غبارهای باریده بر سه ایستگاه را تایید میکند. محاسبه ضریب واگرائی و مقایسه میانگین آنیونها و کاتیونهای اندازه گیری شده نیز نشان داد ذرات گرد و غبار باریده در هر سه ایستگاه از خاکهائی با خصوصیات فیزیکوشیمیائی و کانی شناسی مشابه سرچشمه گرفته اند.
  27. مقایسه خصوصیات فیزیکوشیمیائی ذرات گرد و غبار در سه شهر سنندج، خرم آباد و اندیمشک در غرب ایران
    1392
    در سالیان اخیر پدیده حزن انگیز گرد و غبار گاها آسمان غرب ایران را اشغال کرده و زندگی مردم را تحت تاثیرات زیانبار خود قرار داده است. پدیده گرد و غبار که به عنوان مهمترین معضل زیست محیطی کشور در دهه اخیر قلمداد می شود واجد طیف وسیعی از خسارات و اثرات منفی است که باعث گردیده این موضوع از یک شکل محلی به بحرانی بین المللی تبدیل شود. این پایان نامه به مقایسه خصوصیات فیزیکوشیمیایی ذرات گرد و غبار در نقاط مختلف نیمه غربی کشور می-پردازد. بدین منظور شهرهای سنندج، خرم آباد و اندیمشک به عنوان سه ایستگاه مطالعاتی انتخاب، و سپس نمونه برداری از ذرات گرد و غبار بطور همزمان در هر سه ایستگاه به مدت یکسال از خرداد در 1391در بازه های 10 روزه با استفاده از روشGauge MethodDepositصورت پذیرفت. جهت بررسی محتوی فلزات سنگین در ذرات گرد و غبار مقادیرFe,Mn,Zn, Cu, As,Pb, Cd, Ag, Cr, Niاندازه گیریشدند و سپس با استفاده از شاخص های (Geo-accumulation) Igeo، (Enrichment Factor) EF، (Ecological Risk) Eri، (Integrated Pollution Index) IPI، PLI(Pollution Load Index) وCD(Coefficient of Divergence)مورد ارزیابیقرار گرفتند. همچنین خصوصیات مرفولوژیکی این ذرات با استفاده از SEM(Scanning Electron Microscope)وXRD(X-ray diffraction)مطالعه شد. نتایج نشان داد بیشترین و کمترین میزان ذرات گرد و غبار باریده در هر سه ایستگاه به ترتیب در اواخر بهار و اواسط زمستان می باشد. عناصر نقره و مس حد آلودگی بیشتری را در بین فلزات سنگین مورد مطالعه در گرد و غبار هر سه ایستگاه دارا بودند. همچنین سطح آلودگی ذرات گرد و غبار به فلزات سنگین به ترتیب نزولی در ایستگاه سنندج سپس ایستگاه خرم آباد و بعد ایستگاه اندیمشک ارزیابی گردید.گرچهگرد و غبار باریده بر سه شهر مورد مطالعه ماهیت طبیعی، خاکزاد و عمدتا مشابه را دارا بود.
  28. مطالعه آبشوئی ارسنیک در خاک های آهکی آلوده منطقه قروه (غرب ایران) با استفاده از ستونهای خاک
    1392
    انسان به منظور برقراری تعادل بین فعالیت های خود با محیط زیست، توسعه پایدار را در بخش های مختلف در پیش گرفته است. آلودگی منابع آب و خاک به عنوان مهم ترین مشکل در بخش کشاورزی پایدار مطرح است. از جمله آلاینده های این منابع فلزات سنگین هستند که حتی در غلظت های پایین نیز سمی می باشند. آلودگی منابع آب های زیر زمینی به فلزات سنگین به طور مستقیم و از طریق مصرف آب آشامیدنی آلوده، سلامتی انسان را به خطر می اندازد. دشت قروه به عنوان مهم ترین منطقه کشاورزی در استان کردستان در منابع آب و خاک با آلودگی به فلز سنگین ارسنیک ناشی از ساختارهای زمین شناسی مواجه می باشد. کاربرد کود فسفات آمونیم توسط کشاورزان منطقه و رقابت ارسنات با فسفات در خاک ما را بر آن داشت که به مطالعه اثر کود فسفات آمونیم بر روی آبشویی ارسنیک در خاک های آهکی این منطقه با استفاده از مطالعات ستونی بپردازیم. ستون های خاک محیط خاک را بهتر از سایر روش ها شبیه سازی می کنند و مناسب ترین روش برای چنین مطالعاتی هستند. در این مطالعه دو ستون به عنوان شاهد با آب مقطر و دو ستون دیگر با آب آغشته به کود فسفات آمونیم طی یک دوره شش ماهه آبشویی شدند. نتایج به دست آمده پس از آنالیز نمونه های آب ثقلی نشان داد بین ستون های شاهد و کود از نظر ارسنیک و فسفات آبشویی شده هیچ اختلاف معنی داری وجود نداشت. نیترات، سولفات و پتاسیم آبشویی شده در ستون های کود و شاهد دارای اختلاف آماری معنی داری بودند (05/0P<). پس از پایان دوره شش ماهه آبشویی از ستون های خاک به فواصل cm10 نیز نمونه برداری صورت گرفت. نتایج حاصل از تجزیه نمونه های خاک برداشت شده از اعماق مختلف نشان داد فسفات افزوده شده به شکل فسفات آمونیم در سطح ستون های کود تثبیت شده، بطوریکه بین اعماق 0، 10 و cm20 ستون های کود با ستون های شاهد تفاوت آماری معنی داری دارند. همچنین بین اعماق0 و 10، اعماق 50 و cm60 ستون های شاهد با این اعماق در ستون های کود از نظر ارسنیک اختلاف معنی داری وجود دارد. از اینرو می توان نتیجه گرفت که فسفات اضافه شده جایگزین ارسنیک موجود در سطح خاک می گردد و حرکت بیشتر آن را به اعماقی که محل فعالیت گسترده تر ریشه گیاهان زراعی می باشد در پی داشته است.
  29. مطالعه ویژگیهای فیزیکی و شیمیائی کمپوست سنندج با نگرش ارتقا کیفی کمپوست تولیدی
    1392
    در کار حاضر ویژگیهای فیزیکی شامل pH، EC، دما ، رطوبت و رنگ کمپوست تولیدی کارخانه سنندج ارزیابی شد. همچنین مواد مغذی شامل کربن، ازت، پتاسیم و فسفر اندازه گیری شد. از آنجا که ممکن است کمپوست راه ورود فلزات سنگین به محیط زیست باشد فلزهای سنگین در این کمپوست سنجش شد. داده های بدست آمده با نرم افزار excel و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. کمینه و بیشینه مواد مغذی موجود در کمپوست تولیدی کارخانه سنندج برای عناصر کربن، ازت ، فسفر و پتاسیم به ترتیب (98/22-57/52)، (84/0-33/0)، (76/26-24/12) و (غیرقابل تشخیص-67/14276) mg/kg میباشد. میانگین برای عنصرهای مغذی کربن، ازت، فسفر و پتاسیم و همچنین نسبت کربن به ازت به ترتیب 7329/32، 5156/0، 1293/20، 10653/47 و 6974/62 mg/kg بود. میانگین فلزهای سنگین کمپوست تولیدی کارخانه سنندج بر حسب mg/kg برای مس (67/621-غیرقابل تشخیص)، روی 67/3531-67/56)، سرب (655-غیرقابل تشخیص) و نیکل (265-غیرقابل تشخیص) بود. روی بیشترین مقدار فلز سنگین موجود در کمپوست تولیدی سنندج میباشد. بیشترین درصد رطوبت 72/66 و کمترین مقدار آن 57/15 و همچنین بیشینه و کمینه برای دما (°C)، pH، و هدایت الکتریکی (ms/cm) این مقدارها بترتیب (73و 80/9)، (70/7 و 11/5)، (60/6 و 58/2) بود. مقایسه داده ها با مقادیر استاندارد نشان داد مقدار فلزها، pH، EC در محدوده استاندارد قرار دارند. با اینحال نسبت C/N در مقدار بیشتری نسبت به استانداردها داشت و میزان کمینه رطوبت بسیار از حد مطلوب استاندارد رطوبت کمتری بود.
  30. حذف یو ن های کرم سه ظرفیتی و کادمیم دو ظرفیتی از آب با استفاده از نانوکامپوزیت های MgO/CuO و MgO/MnO2
    1392
    دراین پژوهش کاربرد نانوکامپوزیت های منیزیم اکسید / مس اکسید ٬ منیزیم اکسید /منگنزاکسید و منیزیم اکسید / آلومینیوم اکسید در حذف فلزات واسطه از محلو ل های آبی بررسی شد.نانوکامپوزیت-ها به روش سونو شیمیایی تهیه شد و در ادامه تاثیر عوامل دما٬ غلظت و زمان بر روی میزان جذب یون-های فلزی کروم سه ظرفیتی و کادمیوم دو ظرفیتی توسط نانوکامپوزیت های فوق بررسی شد. از دستگاه اسپکتروسکوپی جذب اتمی برای اندازه گیری میزان جذب این فلزات توسط نانوکامپوزیت ها استفاده شد. بیشترین ظرفیت حذف برای یون کروم سه ظرفیتی توسط نانوکامپوزیت منیزیم اکسید / مس اکسید با ظرفیت حذف در حدود9/99 درصد در دمای 45 درجه سانتی گراد و بیشترین ظرفیت حذف برای یون کادمیوم دو ظرفیتی توسط نانوکامپوزیت منیزیم اکسید / مس اکسید در دمای 45 درجه سانتی گراد در حدود 100 درصد ودر دمای اتا ق 8/96 درصد و با استفاده از نانوکامپوزیت منیزیم اکسید / منگنز اکسید 92 درصد بدست آمد. .
  31. مطالعه رابطه میان شدت آبشویی و تحرک آرسنیک در خاک های آهکی دشت قروه، استان کردستان
    1391
    موضوع آلودگی خاک توسط شبه فلز آرسنیک باعث افزایش نگرانی هایی در مورد محیط زیست شده است. آبشویی فلزات سنگین به آب های زیرزمینی و حرکت این مواد در خاک، مشکلات زیادی را برای آلودگی ماتریکس خاک، محلول خاک و آب زیرزمینی بوجود می‎آورد. هدف این مطالعه بررسی تعیین شدت آبشوئی با استفاده از شاخص پارکر و بررسی رابطه آن با توزیع میزان غلظت آرسنیک در طول پروفیل خاکهای آهکی می باشد. برای انجام این مطالعه تعداد 107 نقطه در دو عمق 0-10 و 40-50 سانتی متری خاک به روش شبکه بندی منظم وبه فاصله های 900 متری مورد نمونه برداری قرار گرفت و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آنها از قبیل ماده آلی، اسیدیته، ظرفیت تبادل کاتیونی، بافت خاک، میزان اکسیدهای آزاد آهن و منگنز، کربنات کلسیم به عنوان متغییرهای اصلی موثر بر غلظت و حلالیت آرسنیک و فلزت قلیایی و قلیایی خاکی به عنوان پارامترهای اصلی شاخص پارکر مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل نتایج با استفاده از آزمون همبستگی بر روی نمونه های خاک نشان داد که بین شدت آبشویی و غلظت آرسنیک در طول پروفیل خاک رابطه منفی و معنادار وجود دارد. براین اساس بیشترین تجمع آرسنیک در سطح الارض خاک (عمق 10-0 سانتی متری) مشاهده گردید بطوریکه میزان اکسیدهای آزاد آهن و درصد رس از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر توزیع غلظت آرسنیک در امتداد نیمرخ خاک های مورد مطالعه ارزیابی شدند. همچنین نقشه آبشویی تهیه شده نشان دهنده جابجایی و تحرک و پراکندگی فلزت قلیایی و قلیایی خاکی در سطح ناحیه مورد مطالعه و نشان دهنده قابلیت ارزیابی توان پتانسیل و خطرات مرتبط با فلز آرسنیک را نشان می دهد. علاوه بر این مطالعه نشان داد که با استفاده از اطلاعات رنگ خاک (پارامتر L* در سیستم رنگی CIE) میتوان کمیت مقادیر شاخص پارکر در خاکهای مورد مطالعه را تخمین زد و ازاینرو میتوان اندازه گیری پارامتر L* رنگ خاک را با توجه به آسانی و کم هزینه بودن آن جایگزین اندازه گیری مقادیر Na، K، Ca و Mg برای محاسبه کمیت شاخص پارکر نمود.
  32. مکانیابی محل دفن پسماندهای زائد جامد شهر سنندج با استفاده از مدل منطق فازی و روش تحلیل سلسله مراتبی معکوس
    1391
    افزایش جمعیت، توسعه صنعت و رشد کالاهای مصرفی، موجبات افزایش میزان پسماندهای تولیدی را باعث شده است. اگر ترکیبی از سیاست های کاهش تولید مواد زائد استفاده شود، مکانیابی بهینه برای دفن پسماند زائد شهری یکی از مهم ترین مسائل در امر مدیریت زباله های شهری می باشد. عدم توجه به این مهم، اثرات نامطلوب زیست محیطی، اکولوژیکی و اقتصادی را به دنبال خواهد داشت. محل کنونی دفن زباله شهر سنندج در فاصله تقریبی 10 کیلومتر از شهر واقع شده است که به علت مجاورت آن با اراضی کشاورزی، قرارگیری در جهت وزش باد غالب و در نتیجه ایجاد آلودگی در هوای منطقه، آلودگی آب های سطحی و زیرزمینی و نیز تکمیل ظرفیت برای پذیرش زباله از موقعیت نامناسبی برخوردار است. لذا هدف از انجام این تحقیق شناسایی و معرفی بهترین مکان برای دفن زباله های جامد شهر سنندج با استفاده از 22 لایه اطلاعاتی از مجموعه معیارهای اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی و با بهره گیری از روش های تصمیم گیری چند معیاره و سیستم اطلاعات جغرافیایی است. بعد از استانداردسازی لایه ‎های اطلاعاتی با استفاده از منطق فازی، وزن دهی لایه های معیار با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفت. در نتیجه رویهم گذاری لایه های فازی با استفاده از روش ترکیب خطی وزنی، با در نظر گرفتن حداقل مساحت مورد نیاز برای محل دفن در طول 20 سال آینده، محدوده 72 هکتاری مکانیابی و مناسب تشخیص داده شد. تلفیق لایه های فازی با استفاده از مجموعه عملگرهای فازی نیز انجام گرفت و در نهایت منطقه 56 هکتاری در 4 کیلومتری شمال غربی شهر که با استفاده از هر دو مقدار عملگرگامای فازی 9/0 و 95/0 مکانیابی شده بود، به عنوان گزینه نهایی برای محل دفن پیشنهاد گردید. وزن دهی و رویهم گذاری لایه ها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی معکوس نشان داد که اراضی مطلوب مکانیابی شده توسط این روش، از درجه مطلوبیت بالا در رابطه با تمامی معیارهای مدل مکانیابی برخوردار نبودند. در نهایت نتیجه گرفته شد که در رویهم گذاری نقشه های حاصل از منطق فازی با توجه به دامنه گسترده ارزش های هر گزینه (0 تا 1) و سلولی بودن اطلاعات، امکان در نظر گرفتن ویژگی های نواحی کوچک از سطح منطقه در ابعاد سلول ها وجود داشته، از این رو ارزش گذاری لایه ها و مکانیابی با استفاده از مدل منطق فازی و روش ترکیب خطی وزنی نتایج بهتری را ارائه داد.
  33. شناسائی ذرات معلق گرد و غبار در غرب ایران (مطالعه موردی شهر سنندج، استان کردستان)
    1390
    در حال حاضر آلودگی هوا به عنوان یک مشکل جهانی مطرح گردیده است. بطوریکه هر لحظه هزاران نفر در معرض این آلودگی و دشواری های آن قرار می گیرند. وجود ذرات معلق به عنوان یکی از آلاینده های شاخص هوا نیز دال بر اهمیت این ذرات برای سلامتی انسان ها می باشد. پدیده ریزگرد ها در سال های اخیر از روندی رو به رشد برخوردار بوده است. بروز این پدیده در کشور ما بنحوی است که علاوه بر مناطق غرب و جنوب غرب کشور، مناطقی از شمال غرب و جنوب شرقی را نیز در بر می گیرد. گسترش این پدیده در این مناطق نسبت به سال های قبل بسیار افزایش یافته است. با توجه به نقش و اهمیت این پدیده بر روی محیط زیست و بخصوص سلامتی انسان ها انجام مطالعات گسترده بر روی این پدیده لازم و ضروری به نظر می رسد. نتایج حاصل از مطالعات نشان می دهد که انتشار ریزگرد ها می تواند از الگو های فرسایش بادی خاک و یا توزیع مکانی منابع مصنوعی منتشر کننده این ذرات تبعیت کند و این در حالی است که میزان انتشار این ذرات با منشا خاکزاد بسیار بیشتر از منابع مصنوعی می باشد. تحقیقات انجام گرفته بیانگر این نکته است که مهمترین منابع انتشار ریزگرد ها در ایران عمدتا در اقالیم خشک و نیمه خشک در کشور های قرارگرفته در غرب و جنوب غرب ایران که دارای بارندگی سالیانه اندک هستند، واقع شده اند. مطالعه خاک این مناطق نشان داده است که بافت اکثر این خاک ها رسی تا سیلتی میباشد که از نظر دانه بندی بسیار کوچک بوده و ازاینرو دارای قابلیت فرسایش پذیری بالایی هستند. در تمامی تحقیقات انجام شده صرفا به مطالعه عوامل فیزیکی موثر بر ریزگرد ها پرداخته شده است. لذا در این تحقیق پس از انجام نمونه برداری های یک ساله از ریزگرد های منتشره در شهر سنندج اقدام به بررسی ویژگی های فیزیکو شیمیایی آن ها گردید. نتایج نشان داد که کلسیم بیشترین ترکیب شیمیایی در بین تمامی فلزات مورد بررسی در این تحقیق را به خود اختصاص داد همچنین افزایش ناپایداری های جوی و شدت فرسایش پذیری در ماه های فروردین و اردیبهشت باعث افزایش مقادیر باریده این ریزگرد ها و همچنین فلزات موجود در آن در این ماه ها می شود.
  34. ارائه یک مدل منطقه ای بمنظور بررسی عوامل موثر بر میزان آرسنیک خاک (مطالعه موردی : حوزه آبخیز قروه، استان کردستان، غرب ایران)
    1390
    وجود کانی های حاوی آرسنیک در مواد مادری از دلایل عمده آلودگی خاک به این عنصر سمی می باشد. یافتن اطلاعات کافی، بررسی خصوصیات فیزیکو شیمیایی سایتهای آلوده و تخمین فلزات سنگین در خاک گام مهمی در ارزیابی خطرات مرتبط با توزیع آنها و تحقیق در مورد درمان آنها می باشد. هدف از انجام این مطالعه پهنه بندی حضور آرسنیک و یافتن مهمترین پارامترهای موثر بر غلظت و حلالیت آن در خاک های آهکی دشت قروه در استان کردستان با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک می باشد. بدین منظور تعداد 214 نمونه خاک از دو عمق 10-0 و 50-40 سانتیمتر با استفاده از روش سیستماتیک و فواصل شبکه 9/0×9/0کیلومتر از منطقه مطالعاتی جمع آوری شد و خصوصیات فیزیکوشیمیایی آنها از قبیل اسیدیته، هدایت الکتریکی،ماده آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، بافت خاک، میزان اکسیدهای آزاد آهن و منگنز، آنیون های کربنات، فسفات و سولفات و همچنین لایه های کمکی زمین شناسی و شیب به عنوان متغیر های اصلی موثر بر غلظت و حلالیت آرسنیک مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل نتایج با استفاده از آزمون همبستگی بر روی نمونه های خاک نشان داد که میزان آرسنیک دارای روابط معنی داری با اکسیدهای آزاد آهن و منگنز، ظرفیت تبادل کاتیونی، کربنات، فسفات و درصد رس و شن است. نتایج تجزیه رگرسیون لجستیک نشان داد که میزان اکسیدهای آزاد آهن بی شکل و منگنزکل، ظرفیت تبادل کاتیونی، فسفات و زمین شناسی در سطح الارض و اکسیدهای آزاد آهن کل و منگنز بی شکل، فسفات، کربنات و خصوصیات زمین شناسی در تحت الارض بیشترین تاثیر را بر احتمال حضور آرسنیک در خاک های مورد مطالعه داشتند. همچنین تحلیل نتایج حاصل از آزمون صحت پیش بینی مدل در عمق های 10-0 و 50-40 سانتیمتر به ترتیب 7/89 و 8/88 درصد و با استفاده از شاخص (ROC)Receiver Operating Characteristic نیز برای هر دو عمق مورد مطالعه به ترتیب 954/0 و 903/0 که نشان از قابلیت مدل رگرسیون لجستیک در تخمین عوامل موثر بر حضور و پهنه بندی غلظت و حلالیت آرسنیک داشت. علاوه بر این نتیجه ارزیابی صحت نقشه پهنه بندی حضور آرسنیک به روش Success Rate Curve (SRC) در هر دو عمق به ترتیبمعادل 18/84 و84/80 درصد بود. خروجی نقشه پهنه بندی حاکی از تمرکز آرسنیک در منتهی الیه غربی و شرقی دشت قروه در هر دو عمق بود که عمدتاً ناشی از مواد مادری تشکیل دهنده خاک در منطقه مطالعاتی می باشد.
  35. مقایسه کیفیت کمپوست زباله جامد شهری کارخانجات کمپوست سازی تهران و کرمانشاه
    1390
    آنالیز پسماندهای جامد شهری در کشور ما نشان می دهد، بخش عمده ترکیب پسماند شهری از مواد آلی فسادپذیر تشکیل شده است. بر همین اساس، تبدیل مواد آلی موجود در پسماند به کمپوست در اولویت برنامه های مدیریت مواد زائد جامد قرار می گیرد. هدف از تحقیق حاضر، نخست تعیین روند تغییرات شاخص های کیفی کمپوست حاصل از پسماند جامد شهری در طی فرآیند تولید در مجتمع پردازش آرادکوه تهران و شرکت بازیافت مواد و تولید کود آلی کرمانشاه و مقایسه کیفیت کمپوست تولید شده نهایی با استانداردهای ایران، استاندارد WHO و نظریه Gotass و در نهایت، بررسی ارتباط شاخص های کیفی کمپوست با پارامترهای رنگ در استاندارد CIELAB می باشد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در طی دوره نود روزه کمپوست سازی، روند تغییرات شاخص های کیفی کمپوست دو شهر به غیر از روند تغییرات دما، مشابه یکدیگر بودند. در مقایسه شاخص های کیفی کمپوست نهایی با استاندارد ایران، نتایج حاکی از آن بود که کمپوست هر دو شهر از لحاظ ازت، پتاسیم، جوانه زنی، pH و EC در محدوده کمپوست درجه یک و از نظر ماده آلی کمپوست هر دو شهر در محدوده کمپوست درجه دو قرار گرفت. به علاوه ملاحظه گردید که دو شاخص نسبت C/N و درصد فسفر در هر دو شهر مورد مطالعه در محدوده کمپوست درجه دو قرار می گیرند. در مقایسه ی شاخص های بررسی شده با استانداردهای WHO و نظریه Gotass مشاهده شد که تمام شاخص های اندازه گیری شده کمپوست دو شهر در محدوده قابل قبول و استاندارد قرار دارند. در نتیجه گیری کلی می توان گفت اکثر شاخص های بررسی شده در کمپوست دو شهر در محدوده قابل قبولی قرار داشتند و تنها شاخص های درصد ماده آلی، درصد فسفر و نسبت C/N اندکی کمتر از حد مطلوب بودند. همچنین نتایج نشان داد پارامترهای رنگ CIELAB دارای قابلیت اعتماد بالایی به منظور ارزیابی کیفیت کمپوست پسماندهای جامد شهری در کشور می باشند که بر خلاف سایر روشهای مرسوم ارزیابی کیفیت کمپوست که اکثراً بر پایه آنالیزهای آزمایشگاهی استوارند و از اینرو بسیار زمان بر، پرهزینه و نیازمند آزمایشگاه های مجهز و افراد متخصص هستند روشی ساده و ارزان می باشد.
  36. بررســی اثر پامیس پوشش داده شده با منـگنز و آهن در حذف آرسنیک ازآب
    1390
    مصرف آب آلوده به آرسنیک در دراز مدت باعث بروز انواعی از بیماری ها از جمله ضایعات پوستی و انواع سرطان می گردد، به همین دلیل در دهه های اخیر تحقیقات گسترده ای در رابطه با حذف آن از آب صورت گرفته است. هدف از انجام مطالعه حاضر ارزیابی عملکرد پامیس پوشش داده شده با آهن و منگنز به عنوان جاذب هایی برای حذف آرسنیک از منابع آبی بود. در این مطالعه اثر پارامترهای مختلف از قبیل دوز جاذب، زمان ماند، pH، غلظت اولیه آرسنیک و یون های مداخله گر بر روی حذف آرسنات و آرسنیت از آب توسط جاذب ها به روش ناپیوسته مورد مطالعه قرار گرفت. طبق نتایج دوز بهینه جاذب های پامیس پوشش داده شده با آهن و منگنز برای حذف گونه های آرسنیک به ترتیب 40 و g/L80 بدست آمد. همچنین یافته های حاصل از زمان ماند نشان داد که جذب گونه های آرسنیک بر سطح جاذب پامیس پوشش داده شده با آهن و منگنز به ترتیب پس از گذشت مدت زمان 80 و 100 دقیقه به تعادل می انجامد. به علاوه، مشخص گردید پامیس پوشش داده شده با آهن راندمان بالایی را در جذب غلظت های بالای آرسنیک دارد، درحالیکه پامیس پوشش داده شده با منگنز غلظت های کم آرسنیک را بهتر حذف نموده و هر دو جاذب مذکور قابلیت نسبتاً بالایی در حذف گونه های آرسنیک در دامنه pH آب های طبیعی دارند. جذب در حضور آنیون های مداخله گر نشان داد که فسفات و سپس نیترات بیشترین رقابت را با آرسنات و آرسنیت برای جذب شدن بر سطح جاذب ها داشته اند. نتایج حاصل از سینتیک جذب نشان داد که جذب آرسنات و آرسنیت توسط جاذب ها از مدل شبه مرتبه دوم تبعیت می کند. همچنین، برازش داده های آزمایشی با مدل های ایزوترمی نشان داد که جذب گونه های آرسنیک توسط هر دو جاذب از مدل ایزوترمی لانگمیر تبعیت نموده و مقایسه مقدار پارامتر qm در این مدل نشان داد که پامیس پوشش داده شده با آهن نسبت به پامیس پوشش دار با منگنز ظرفیت جذب بالاتری برای آرسنات و آرسنیت دارد. ارزیابی عملکرد جاذب های مورد مطالعه در حذف آرسنیک از منابع آبی آلوده که از روستاهای شهرستان قروه جمع آوری شده بود نشان داد که حضور آنیون های رقیب در این آب ها منجر به کاهش عملکرد آنها می شود.
  37. بررسی دینامیسم تعاملات ارسنیک با اجزاء خاک های آهکی در حوزه آبخیز دشت قروه
    1389
    آرسنیک و ترکیبات آن یک مسئله جدی برای سلامتی انسان و سایر جانداران هستند و خاک ها ورسوبات آلوده به آرسنیک منابع مهم آلودگی زنجیره های غذایی و ذخایر آب می باشند. وفور آرسنیک در خاک های آهکی حوزه آبخیز دشت قروه به عنوان قطب کشاورزی استان کردستان آلودگی محصولات کشاورزی و تشدید آلودگی منابع آب منطقه را موجب می شود. به دست آوردن اطلاعات کافی در مورد خصوصیات مکان های آلوده به آرسنیک گامی کلیدی جهت اصلاح این مکان ها می باشد. برای ارزیابی و مدیریت خطرات ناشی از آلودگی به آرسنیک، مهم است که شرایط ژئوشیمیایی سایت های آلوده بررسی شود و داده های ژئوشیمیایی جمع آوری شود. از این رو بررسی مکانیسم تثبیت آرسنیک در خاک های آهکی حوزه آبخیز دشت قروه و تاثیر خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک بر میزان نسبت فراکسیون های سمی تر باید مورد توجه قرار بگیرد. به همین دلیل این مطالعه با هدف تعیین میزان تاثیر خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک های آهکی بر تثبیت آرسنیک به فرم آرسنات در حوزه آبخیز دشت قروه صورت گرفت. بدین منظور مجموع هشت پروفیل خاک در آلوده ترین منطقه حوزه آبخیز دشت قروه مورد نمونه برداری قرار گرفتند. تحلیل نتایج آزمایش های انجام گرفته با استفاده از روابط همبستگی بر روی مجموعاٌ 37 نمونه خاک نشان داد که میزان آرسنیک دارای روابط معنی داری با شن، سیلت، کربن آلی، اکسیدهای آزاد آهن، نیترات و فسفات است. مقایسه این روابط مشخص کرد که رابطه بین آرسنیک و میزان اکسیدهای آزاد آهن (01/0=α و 741/0= r ) بسیار معنی دار است. نتایج تجزیه رگرسیون چندگانه نیز مشخص کرد که میزان سیلت و اکسیدهای آزاد آهن بیشترین تاثیر را بر میزان آرسنیک خاک دارند (66/0= R2) نتایج تجزیه رگرسیون چندگانه همچنین نشان داد که آنیون های فسفات و نیترات در صورت حضور کلوئیدهای جاذب در خاک موثرترین آنیون های تاثیرگذار بر میزان ارسنات در خاک می باشند. در نهایت با توجه به این مستندات و به دلیل مقادیر بسیار اندک اکسیدهای آزاد اهن در خاک های مورد مطالعه اقداماتی نظیر اضافه کردن کودهای آهن و یا کاربرد نمک های آهن به همراه اصلاح pH خاک در کنار محدود نمودن مصرف کودهای فسفاته و نیتراته می توانند به عنوان موثرترین راهکارهای کنترل آلودگی آرسنیک در منطقه به کار گرفته شوند.
  38. مقایسه دو روش آنالیز تصمیم گیری چند معیاره فازی (FMCDA) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای مکانیابی محل دفن زباله های شهری (مطالعه موردی: شهر قروه)
    1389
    شهر قروه در جنوب شرق استان کردستان و 95 کیلومتری سنندج با بحران فقدان محل مناسب دفن زباله جامد شهری روبرو است. در این پژوهش 20 لایه اطلاعاتی از مجموعه معیارهای زیست محیطی (شامل فاصله از گسل ها، رودخانه ها، چاه ها، چشمه ها، مناطق حفاظت شده، میزان نفوذپذیری سنگ بستر، عمق آب زیرزمینی، سرعت باد، شیب، میزان درصد آهک، اسیدیته و بافت خاک) و همچنین معیارهای اقتصادی - اجتماعی (شامل فاصله از معادن، جاده درجه 1، جاده درجه 2 ، مناطق شهری، روستایی، فاصله حمل زباله از مناطق شهری و روستایی تا محل دفن و کاربری اراضی) به منظور تعیین مناسب ترین محل های دفن بهداشتی زباله جامد شهری با بکارگیری روش های تحلیل سلسله مراتبی AHP و منطق فازی مورد استفاده قرار گرفتند. در روش AHP فرآیند وزندهی معیارها به دو صورت درون لایه ای و برون لایه ای انجام گرفت. وزن درون لایه ای هر معیار بر مبنای فاصله از عوارض و با استفاده از منابع و دستورالعمل های مکان یابی محل دفن زباله تعیین شد و وزن برون لایه ای هر معیار با استفاده از فرآیند AHP و تهیه مدل سلسله مراتبی پارامترها و نهایتاً بر مبنای نظرات کارشناسی و اهمیت هر معیار در مسئله مکان یابی محل دفن زباله جامد تعیین گردید. نتایج بدست آمده در قالب سایت های مکان یابی شده در سه طبقه دارای مطلوبیت بالا، مطلوب و نامطلوب طبقه بندی شدند. میزان سطوح مکان یابی شده در طبقات مذکور برای ایجاد محل دفن زباله نسبت به کل مساحت محدوده مورد مطالعه به ترتیب 05/1، 95/2 و 96 درصد تعیین شدند. تعیین محل دفن در منطقه مورد مطالعه با استفاده از اپراتورهای اشتراک، اجتماع، جمع، ضرب و مقادیر مختلفی از اپراتور گاما (025/0 تا 975/0) ارائه شده در منطق فازی و با بکارگیری تابع عضویت مثلثی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده از روش فازی نشان داد الگوی پراکنش مناطق مکان یابی شده با استفاده از اپراتورهای اشتراک، ضرب و گاما به صورت نسبتاً متمرکز می باشند. در روش فازی کل سلول های مکان یابی شده توسط اپراتور های اشتراک، ضرب و مقادیر مختلف گامای فازی در اکثر پارامترها در محدوده هایی با درجه عضویت بالا (مطلوبیت بالا) قرار گرفتند که چنین نتیجه ای روند تصمیم گیری برای مدیران را آسان تر می کند. در روش AHP مناطق مکان یابی شده در خصوص اکثر پارامترها در طبقات متنوعی از درجه مطلوبیت قرار گرفتند که در نهایت
  39. مقایسه ارزیابی توان زیست محیطی پارسل A حوزه آبخیز سد قشلاق با استفاده از روشهای تصمیم گیری فازی و چند معیاری مکانی
    1389
    با توجه به آنکه سه مقوله انسان، فضا و اقتصاد دارای تعاملات زباد با همدیگر هستند و فعالیتهای انسان برای بهره وری و بهره برداری اقتصادی فضا و سرزمین را تحت تاثیر خود قرار میدهد لذا ضرورت بهینه سازی فعالیتهای انسان برای دستیابی به تعادلی مطلوب در سرزمین احساس می شود. بر اساس این دیدگاه نقش و جایگاه مدیریت و برنامه ریزی در سرزمین اهمیت ویژه ای پیدا می کند همچنین استفاده از روشهای مناسب برای تهیه طرح های مدیریتی و تصمیم گیری در داشتن مدیریتی مناسب بر سرزمین می افزاید. این پژوهش با هدف استفاده از روشهای تصمیم گیری فازی و چند معیاری در ارزیابی توان زیست محیطی سرزمین به منظور ارزشگذاری معیارهای ورودی در فرایند آمایش سرزمین و همچنین پهنه بندی سرزمین در طیفی از کلاسهای تناسب کاربری اراضی در چهار مرحله آگاهی، جمع آوری اطلاعات، تصمیم گیری و تهیه خروجی انجام پذیرفته است. پس از شناسایی، تهیه و آماده سازی اطلاعات زیست محیطی منطقه مورد مطالعه طی بازدید های میدانی و استفاده از داده های طرحها و تحقیقات قبلی اقدام به تعیین معیارهای موثر در ارزیابی توان زیست محیطی کاربریهای فاریاب، دیمکاری، مرتعداری و حفاظت و ارزشگذاری آنها با استفاده از دانش کارشناسی و کتابی گردید. در مرحله بعد با تعیین اوزان معیارها و تهیه نقشه های معیار در محیط GIS برای هر کاربری با استفاده از روشهای تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، مبتنی بر نقطه ایده آل (TOPSIS) و وزندهی جمعی فازی (FSAW) تلفیق نقشه ها صورت گرفت و منطقه برای کاربری های مورد نظر ارزیابی گردید. نتایج نشان دادند که روش TOPSIS در ارزشگذاری نهایی توان زیست محیطی پهنه های سرزمین محدودیت بیشتری نسبت به دو روش دیگر ایجاد می کند ولی در روش AHP این ارزش بیشتر بدست می آید. از سوی دیگر روش FSAW عدم قطعیت مرز بین پهنه ها را بخوبی نشان می دهد. همچنین مشخص گردید که منطقه توان کاملاً مناسبی برای توسعه کاربریهای فاریاب، دیمکاری و مرتعداری ندارد و بنابراین بیشتر سطح منطقه باید مورد حفاظت و مدیریت قرار گیرد.